16-10-2015، 23:03
نفسم نفستو خیلی می خواد اگه نفست نفسمو نخواد دق میکنه پس نفستو با نفسم یکی کن تا نفسم برا نفست نفس نفس بزنه نفس .
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل
حاصل عشقند و من این نکته میدانم چو شمع
دلم برای تو که نه ولی برای اونی که فکر میکردم تویی تنگ شده
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
چیزی به مجنون شدنم نمانده است
هر روز در هر سوی خانه می بینمت که میخندی
سخت است فراموش کردن کسی که با او همه چیز و همه کس را فراموش میکردم ...
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه ی عشق تو
زیرا تشنه ی عشق روزی سیراب میشود ...
ویکتور هوگو
نبار باران !
عاشقانه اش نکن
من و او دیگر ما نمی شویم ...
ببار باران !
من سفر کرده ای دارم که فرا موش کرده ام پشتش آب بریزم ...
روز ها و دقایق با تو بودن را هرگز نمی شمارم تا همیشه بگویم :
همین دیروز بود
که ...
بود .
غم اگر ترکم کند تنهای تنها میشوم
پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف نکن ...
آدم ها جنبه ندارند ...
ژست خدایی برایت میگیرند !
اشک گرم و آه سرد و روی زرد و سوز دل
حاصل عشقند و من این نکته میدانم چو شمع
دلم برای تو که نه ولی برای اونی که فکر میکردم تویی تنگ شده
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
چیزی به مجنون شدنم نمانده است
هر روز در هر سوی خانه می بینمت که میخندی
سخت است فراموش کردن کسی که با او همه چیز و همه کس را فراموش میکردم ...
به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد نه تشنه ی عشق تو
زیرا تشنه ی عشق روزی سیراب میشود ...
ویکتور هوگو
نبار باران !
عاشقانه اش نکن
من و او دیگر ما نمی شویم ...
ببار باران !
من سفر کرده ای دارم که فرا موش کرده ام پشتش آب بریزم ...
روز ها و دقایق با تو بودن را هرگز نمی شمارم تا همیشه بگویم :
همین دیروز بود
که ...
بود .
غم اگر ترکم کند تنهای تنها میشوم
پیش هیچ آدمی به خطایت اعتراف نکن ...
آدم ها جنبه ندارند ...
ژست خدایی برایت میگیرند !