امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

پست4 اسکله عشق

#1
.........................دلم میخواست واسه ی مدت کوتاهم شده اینجوری زندگی کنم راست میگفت واقعا اینجور زندگی ها ارامش بیشتری دارند صمیمیت بین خانوادشون زیاده.
بچه ها اومده بودن ساکت نشسته بودن منم تو فکرخودم بودم.    
دیگه دوس نداشتم کارامو زری خانوم انجام بده،نمیخواستم هر کی تو اتاق خودش شام بخوره،نمیخواستم همش تو خونه دعوا مرافع باشه،دلم میخواست پدرو مادرم عاشق هم میبودن نه شاکی همیشگی هم.
امین یهو گفت: ملک خانوم ساکتی چیزی شده حرف بدی زدم؟
من:نه میشه بعد با هم حرف بزنیم؟امین سری کج کردکه یعنی باشه.
تری و محسن قیافه علامت سوال داشتن.
برای شام دیزی سفارش دادیم خوشمزه بود باکلی خنده خوردیم که یهو دیدم امین تو فکر.
محسن:امین کجایی؟
امین:تو فکر خونم اخه امشب نبودم که نون بگیرم.
چه مسولیت پزیر
محسن:خوب الهه میره می گیره دیگه!
امین:تا حالا دیدی بهش اجازه بدم بره خرید؟
چه غیرتی انقد از مردای غیرتی خوشم میااااد.
محسن:خب بابا بیامنو بخور.
خلاصه تصمیم گرفتیم بریم تو راه برگشت ترسا ومحسن جلوتر  میرفتن منو امین هم پشتشون بودیم البته با فاصله.
امین:می شه بدونم منظورتون از اینکه اینچیزی که میبینی و فکر میکنی نیستم چی بود؟
یکی نیس بگه حالا من یه زری زدم تو چرا به گوشگرفتی شاسکول؟
من:بعد با هم حرف می زنیم.
دیگه تا ماشین کسی چیزی نگفت
من:تری من خوابم میاد دیشبم درست و حسابینخوابیدم تو میرونی تری:خودت می دونی که من شب نمی تونم رانندگی کنم عزیزم.
محسن:خب امین تو بشین!
امین:چی؟!من نمیتونم شرمنده
محسن:ا چرا دروغ میگی نمیتونم، بخدا تو کارواشماشینای مدل بالارو فقط امین جابه جا میکنه.
امین:گفتم نمیتونم ترسا خانوم بشینید ارومبرونید.
ترسا:بخدا میترسم روز بود حرفی نداشتم نمیتونم.
ی دادی زدم گفتم بسه دیگه اه دل یکیتون بحالمنسوخت خودم میشینم.
امین
دلم نیومد بزارم بشینه با گرفتن دستگیره در گفتممن میشینم،از خدام بود بشینم ولی ی خورده میترسیدم.
ملک
حتما باید داد بزنم یکیتون کوتاه بیاین.جلونشستم امین خیلی با جذبه رانندگی میکرد فقط به جلوش نگاه میکرد یهو برگشتو گفت:ماشین خودته؟مکث کردم میخواستم خودمو اونجوری که میخواست جلوه بدم ی سرگرمیه باحال میشه حتما تری هم پایس.
گفتم:نه راننده ی خانم سن بالام.چهرمولفظم یجوری بود که خودمم باور کرده بودم.هر سه نفر با هم هنگ کردن دهنا نیم متر باز بود.
گفتم:چیه فکر نمیکردید پیش خودتون گفتید دخترشاه پریونه نه ی جورایی پرستارو راننده زری خانومم.(قعطع اسم بود)
تری که از قبل به محسن گفته بود دانشجوییمگفت:اره واسه خرج تحصیل اینکارو میکنیم چیه کار که عار نیست در ضمن کار سختیم نیس ولی ملک قرار نبود حرفی بزنیا.
من:گفتم که از الان رو راست باشم دوس داریمدستمون تو جیب خودمون باشه همین.
محسن:چرا ترسا نباید چیزیو از من پنهون کنی ازتتوقع نداشتم.
تری:باشه دیگه الان فهمیدی.
امین که ساکت بود یهو گفت:هه خودم میدونستم
من:چیو
امین:اینکه اصلا بهتون نمیاد انقد مایه دارباشین
همچین بزنمش پسره گاگول به تو هم میخوره سوبوره(رفتگر) محلمون باشی.
امین:اخه ی دختر که فرد زیر پاش باشه نمیاد با یپسری که تو ی کارواش کارمیکنه بپره.
ای گور به گور شی ترسا که هر چی حرف میخورم سرخر بازیای توا.
فقط خودمو عصبانی نشون دادم تا سر خیابونی کهمیخواستن پیاده شن رسیدیم.
امین:بقیشو میتونی بری
من:.........................
امین:عصبانی شدی از حرفم ببخشید
من:.................................
امین:ببین ملک خانوم نه اینکه واسه ی خانومسن  بالا کار مکنی یا بهتر بگم کمک حالشهستی بد نه اینکه واسه خرج تحصیلت تلاش میکنی شما میتونین رو پای خودتون وایسید فقط...... خب هیچی دیگه خدافظ
من:فقط چی خیلی بدم میاد کسی ی حرفیو نصفه بزاره
امین:ااااا هیچی میخواستم بگم کهههه اااااا
من:نشنیدم دنبال حرف نگرد سریع
امین:ناراحت نمیشی؟؟؟
من:بگو   
امین:فقط اینکه شما با این اقتدار اگه تیپتونم سنگین ترو ساده تر بود.......همین دیگه اشتباه کردم اصلا به من ربطی نداره که
ترسا:وا اقا امین چرا میترسی مگه ملک ادم خواره
بودمم هیچوت این ادم از خود راضی و تخسو.........نمیخوردم.
امین:ناراحت شدی؟؟
من:بای خدافظی خوشحالم میکنی............................
مهدی&هدیه
پاسخ
 سپاس شده توسط Parmida 18 ، بهار فول ، saeed25/12 ، shawkila
آگهی
#2
بچه ها خواهش میکنم بیمعرفت نباشیدو مارو تو رمانمون همراهی کنید امیدوارم حداقل به حرف ابجیتون گوش کنیدو نظر بزارید مرسی از اونایی ک مارو تو رمان همراهی کردن (خواهشم اینه نظر بزارید لطفا)ConfusedConfusedConfusedUndecidedUndecidedSadSad
دلم میگیره وقتی میبینم
اوهست
منم هستم
اما قسمت نیست
پاسخ
#3
حال نداشتم کلشو بخونمTongueTongueTongue
پاسخ
#4
mahshar boodHeart
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.

موضوعات مرتبط با این موضوع...
  اسکله عشق(بچه ها بخونین بم نظر بدین منو بهار منتظر نظرهاتون هستیم.)
  پست5 اسکله عشق
Question پست3 اسکله عشق
  ادامه:اسکله عشق

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان