16-10-2013، 14:28
این مثل را موقعی ایراد می كنند كه كسی بخواهد با زبان چرب و نرم كسی را فریب دهد و چیزی را به زرنگی از چنگ او بر باید .
آورده اند كه ...
گویند شخصی در یكی از خیابانهای اصفهان به طفل خردسالی برخورد كرد .
دید دودانه اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند .
آن شخص یا دیگ طمعش به جوش آمد یا برای امتحان میزان هوش و فراست طفل ، با لهجه ای و آهنگی كه در موقع خطاب به كودكان به كار می برند به او گفت : بچه جون ! یكی از اینها را به من بده !
طفل بسیار زیرك بود و گفت : قدری صدای خر در بیاور تا بدهم شخص به این سو و آن سو خیابان نظری افكنده و سپس همین كه شخصی را در آن حوالی ندید ، بنای عرعر كردن را گذاشت و سپس گفت : حالا به عهد خود و فاكن !
طفل گفت : عجب ، تو به این خریت فهمیدی كه اینها چیز خوبی است ولی من با این آدمیتم نفهمم ؟!
آورده اند كه ...
گویند شخصی در یكی از خیابانهای اصفهان به طفل خردسالی برخورد كرد .
دید دودانه اشرفی در دست دارد و آنها را بالا و پایین می اندازد و با آنها بازی می كند .
آن شخص یا دیگ طمعش به جوش آمد یا برای امتحان میزان هوش و فراست طفل ، با لهجه ای و آهنگی كه در موقع خطاب به كودكان به كار می برند به او گفت : بچه جون ! یكی از اینها را به من بده !
طفل بسیار زیرك بود و گفت : قدری صدای خر در بیاور تا بدهم شخص به این سو و آن سو خیابان نظری افكنده و سپس همین كه شخصی را در آن حوالی ندید ، بنای عرعر كردن را گذاشت و سپس گفت : حالا به عهد خود و فاكن !
طفل گفت : عجب ، تو به این خریت فهمیدی كه اینها چیز خوبی است ولی من با این آدمیتم نفهمم ؟!