01-11-2013، 17:23
اگر شما هم مانند جغدها شب زندهدار هستید، بدانید که علاوه بر کامروایی که با سحرخیز نبودن از دست میدهید، مصائب دیگری مانند خستگی دائم و خطر افسردگی در انتظارتان است
یک ضرب المثل انگلیسی وجود دارد که میگوید پرندهای که زودتر بیدار شود، کرم را میخورد و بقیه گشنه میمانند. اما جغدهای شب زندهدار، احتمالا چیزهای بیشتری از یک غذای خوشمزه را از دست میدهند. گروهی از پژوهشگران توانستهاند به شواهدی از تفاوتهای ساختاری در مغز افراد دست یابند که متمایزکننده سحرخیزها از افرادی است که تا دیروقت بیدار میمانند. این تفاوتها میتواند به توضیح این موضوع کمک کند که چرا شب زندهدارها (یا آن گونه که احتمالا شما هم به دوستان اینگونه خود میگویید: جغدها) بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
حدود 10 درصد افراد، سحرخیز یا به اصطلاح، چکاوک هستند؛ و در سوی مقابل هم حدود 20 درصد افراد همانند جغدها شبزندهدار هستند. بقیه مردم هم در بین این دو دسته قرار میگیرند. ساعت طبیعی بدن، شما را در جایی بین این دو انتهای طیف قرار میدهد.
جسیکا روزنبرگ در دانشگاه RWTH آخن و همکارنش برای بررسی بیشتر این موضوع، از تصویربرداری DTI (Diffusion Tensor Imaging)برای اسکن مغز 16 فرد سحرخیز، 23 شب زندهدار و 20 نفر با ساعت خواب معمولی استفاده کردند. آنها دریافتند که انسجام ماده سفید مغز شب زندهدارها در نواحی مرتبط با افسردگی کاهش یافته است. ماده سفید، نوعی بافت مغزی پوشیده از ماده عایق چربی است که انتقال پیام عصبی را تسریع میکند.
روزنبرگ میگوید: «ما فکر میکنیم که این میتواند ناشی از این باشد که شب زندهدارها از این نوع خستگی دائم سفر رنج میبرند». البته او اذعان میکند که باید مطالعات بیشتری برای اثبات علت و اثرات آن انجام داد.
ساعت درونی نامتوازن
این امکان وجود دارد که گوناگونی ژنی که ساعتهای درونی بدن افراد را از نظر زندگی شبانه با هم متفاوت میکند، میتواند بر روی ساختار مغز تاثیر بگذارد. البته هنوز مشخص نیست که آیا این تغییرات ساختاری، اثری بر روی سلامتی افراد دارد یا خیر؟
درک-یان دییک، رئیس مرکز مطالعات خواب سوری در گیلدفورد انگلستان، که در این پژوهش شرکت نداشته، میگوید: «جالب این است که تفاوتهای شخصی وجود دارد، اما ما باید بفهمیم چه چیزی سبب تغییرات میشود، و به دنبال روشهایی برای خلق محیطهایی باشیم که در آنها تاثیر این تفاوتها به حداقل برسد».
پیشنهاد روزنبرگ این است که برنامه کاری هر فرد طوری تغییر یابد تا با الگوهای خواب او منطبق شود، اما دیک فکر میکند که شاید راه آسانتری هم وجود داشته باشد. برای مثال، تحقیقی که ماه پیش منتشر شد، نشان میدهد که کاهش قرار گرفتن شب زندهدارها در معرض نور مصنوعی و افزایش حضور آنها در معرض نور خورشید، ساعتهای بدن آنها را به سمت زودتر بیدار شدن و زودتر خوابیدن جابهجاپ میکند.
نتایج این تحقیق در شماره اخیر نشریه نوروایمیج منتشر شده است.
یک ضرب المثل انگلیسی وجود دارد که میگوید پرندهای که زودتر بیدار شود، کرم را میخورد و بقیه گشنه میمانند. اما جغدهای شب زندهدار، احتمالا چیزهای بیشتری از یک غذای خوشمزه را از دست میدهند. گروهی از پژوهشگران توانستهاند به شواهدی از تفاوتهای ساختاری در مغز افراد دست یابند که متمایزکننده سحرخیزها از افرادی است که تا دیروقت بیدار میمانند. این تفاوتها میتواند به توضیح این موضوع کمک کند که چرا شب زندهدارها (یا آن گونه که احتمالا شما هم به دوستان اینگونه خود میگویید: جغدها) بیشتر در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
حدود 10 درصد افراد، سحرخیز یا به اصطلاح، چکاوک هستند؛ و در سوی مقابل هم حدود 20 درصد افراد همانند جغدها شبزندهدار هستند. بقیه مردم هم در بین این دو دسته قرار میگیرند. ساعت طبیعی بدن، شما را در جایی بین این دو انتهای طیف قرار میدهد.
جسیکا روزنبرگ در دانشگاه RWTH آخن و همکارنش برای بررسی بیشتر این موضوع، از تصویربرداری DTI (Diffusion Tensor Imaging)برای اسکن مغز 16 فرد سحرخیز، 23 شب زندهدار و 20 نفر با ساعت خواب معمولی استفاده کردند. آنها دریافتند که انسجام ماده سفید مغز شب زندهدارها در نواحی مرتبط با افسردگی کاهش یافته است. ماده سفید، نوعی بافت مغزی پوشیده از ماده عایق چربی است که انتقال پیام عصبی را تسریع میکند.
روزنبرگ میگوید: «ما فکر میکنیم که این میتواند ناشی از این باشد که شب زندهدارها از این نوع خستگی دائم سفر رنج میبرند». البته او اذعان میکند که باید مطالعات بیشتری برای اثبات علت و اثرات آن انجام داد.
ساعت درونی نامتوازن
این امکان وجود دارد که گوناگونی ژنی که ساعتهای درونی بدن افراد را از نظر زندگی شبانه با هم متفاوت میکند، میتواند بر روی ساختار مغز تاثیر بگذارد. البته هنوز مشخص نیست که آیا این تغییرات ساختاری، اثری بر روی سلامتی افراد دارد یا خیر؟
درک-یان دییک، رئیس مرکز مطالعات خواب سوری در گیلدفورد انگلستان، که در این پژوهش شرکت نداشته، میگوید: «جالب این است که تفاوتهای شخصی وجود دارد، اما ما باید بفهمیم چه چیزی سبب تغییرات میشود، و به دنبال روشهایی برای خلق محیطهایی باشیم که در آنها تاثیر این تفاوتها به حداقل برسد».
پیشنهاد روزنبرگ این است که برنامه کاری هر فرد طوری تغییر یابد تا با الگوهای خواب او منطبق شود، اما دیک فکر میکند که شاید راه آسانتری هم وجود داشته باشد. برای مثال، تحقیقی که ماه پیش منتشر شد، نشان میدهد که کاهش قرار گرفتن شب زندهدارها در معرض نور مصنوعی و افزایش حضور آنها در معرض نور خورشید، ساعتهای بدن آنها را به سمت زودتر بیدار شدن و زودتر خوابیدن جابهجاپ میکند.
نتایج این تحقیق در شماره اخیر نشریه نوروایمیج منتشر شده است.