کاری از آکادمی دانشجویی روانکاوی به مناسبت 153 سال انتشار منشا انواع
نکته ای کوچک : واژه "تکامل" نخستین بار در دوره قاجار برابر "evolution" آورده شد، تکامل برگردان نادرستی است چراکه در معنای "رو بهکمالرفتن" می آید، در حالی که Evolution در انگلیسی در لغت یعنی برآمدن و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد. Evolution نشانگرکمال جانداران نیست، بلکه منظور گونه به گونه شدن جانداران برای سازگاری با طبیعت است.
فرگشت، دگرگونش و تطور سه معادل پیشنهاد شده به جای تکامل است ولی به علت آشنایی پارسی زبانان با واژه تکامل از همین واژه استفاده خواهیم کرد.
تکامل در زبان فارسی یک تابوست. لازم نیست دروغی گفته شود فقط میتوان مسائل را مسکوت گذاشت و به همین راحتی این ذهنیت برای دانشجویان شکل میگیرد که علم هنوز جوابی برای این سوالات نیافته است.
کتاب های بسیاری مثل سوسیوبیولوژی نشر جهاد دانشگاه مشهد ممنوع چاپ شدند، اما جلوی علم را نمیتوان گرفت، علم به هر چیزی نفوذ خواهد کرد.حقیقت این است که جامع آکادمیک ایران حتی با مفهوم دست تکامل هم بیگانه اند، نه به این معنی که نام تکامل را نشنیده اند، بلکه مفهوم واقعی و مهمتر از آن کاربردش را نشناخته اند. اینگونه در ذهنشان نقش بسته که
"تکامل هنوز در حد یک فرضیه است و در جهان علمی ثابت نشده!" ،
"خوب حالا که اثبات شده چه مشکلی از ما دوا میکند!؟" ،
" تکامل میگوید همه چیز تصادفی است!" ،
"تکامل میگوید من میمون هستم!"و غیره.
در نظر سنجی های انجام شده 99.9 درصد دانشمندان جهان نظریه فرگشت را درست میدانند (1) شواهدعلمی در حال لبریز کردن است!
نظریه تکامل یک اعتقاد نیست که که مسئله قبول کردن یا نکردن در آن مطرح باشد، نظریه تکامل یک واقعیت علمی است، به قول ریچارد داوکینز همانقدر واقعی که زمین به دور خورشید میچرخد. بنابرین هرگونه مخالفت با تکامل نیاز به شواهد علمی دارد. شواهد علمی! نه مستند های شبکه 1 سیما! لبته برای بعضی از مردم با وجود تمام شواهد قبول کردن تکامل راحت نیست، شاید شما خواننده گرامی نیز جزو این افراد باشید بنابرین در خواست میکنم در حال خواندن نظریه تکامل هرگونه پیش فرضی را کنار بگذارید و تفکر کنید.
دانشمندان نیز سعی کردند با روش علمی به پاسخی دست یابند مانند پیدایش خلق الساعه ، موروثی شدن صفات اکتسابی لامارک و غیره که پیش زمینه ای مناسب برای نظریه فرگشت بود گرچه شکست خورد.
نوبت به پروفسور چارلز رابرت داروین (1809-1882 Charles Robert Darwin) رسید...
داروین در جوانی یک طبیعیدان معمولی بود تا اینکه در سال 1831 همراه با کشتی بیگل سفری به دوردنیا رفت و تنوع بی نظیر جانداران دنیا و شباهت های آنان را مشاهده کرد. برای مثال وی در منطقه گالاپاگوس مشاهده کرد سهره هايي که در جزاير پر از درخت هاي ميوه زندگي ميکنند با منقار سهره هايي از همان گونه که در جزايرکم درخت مجاور ساکن هستند تفاوت دارد، علت آن چه بود؟ داروین پس از برگشت از سفر پنج ساله تعداد زیادی فسیل و سنگواره با خود آورده بود و همراه با همکارانش شروع به مطالعه آنها کرد، داروین دریافت جانداران شباهت های عجیبی دارند سپس او با الهام گرفتن از تئوری اقتصادی مالتوس این فرضیه را مطرح کرد که احتمال بقا و تولید مثل حیوانات و گیاهانی که با محیط زیست خود تطابق بیشتری دارند، بیشتر است و این راز تنوع گونه هاست. داروین بیست سال نظریه خود را پنهان ساخت و در انزوا به پژوهش روی جاندارانی مانند کبوتران پرداخت و توانست شواهد چشمگیری در تایید فرضیاتش پیدا کند، ولی از چاپ آنها هراس داشت!
ا اینکه در 1858 نامه ای دریافت کرد، زیست شناسی جوان به نام آلفرد والاس (Alfred Wallace) دقیقا به نتایجی مشابه داروین رسیده بود! سرانجام داروین از بیم اینکه زحماتش به باد رود شجاعت ارائه نظریاتش را پیدا کرد. پس از برگزاری چند کنفرانس مشترک در سال 1859 کتاب جاودانه "منشا گونه ها" (The Origin of Species) به چاپ رسید.
خلاصه نظریه انقلابی داروین چنین بود:
جه شد که زادگان جانداران بسیار بیشتر از والدین آنهاست، این موضوع در همه جانداران صدق میکند بعضی حشرات هزاران لار و برخی گیاهان میلیونها هاگ تولید میکنند، پس جمعیت باید طی یک نسل چند برابر شود.
- مشاهده دوم : ولی جمعیت جانداران طی نسل های متمادی تقریبا ثابت میماند.
- نتیجه گیری : پس باید اکثر نوزادان قبل از رسیدن به سن بلوغ در تنازع بقا طبیعت بر سر منابع محدود نابود شوند.مشاهده سوم : داروین مشاهده کرد در طبیعت تفاوتهایی وجود دارد، در تولههای یک سگ، بچههای ماهی کپورحتی حشرات، هیچگاه دو فرد شبیه همدیگر نیستند. جوانه زدن دانههای یک گیاه، درختهای متفاوتی به وجود خواهد آورد.
- نتیجه گیری : داروین فهمید برای به دست آوردن منابع در طبیعت رقابت وجود دارد و اینکه تفاوتهایی که بهتر از همه بامحیط خود سازگاری یافتهاند افرادی را که کمتر سازگاری یافتهاند از میدان به در میکنند، مثل : پای قوی آهو برای فرار یا سفیدی خرگوش برای استتار در مناطق برفی واین تغییرات به نسل های آینده به ارث میرسد. طبیعت با انتخاب های خود جاندر سازگار را انتخاب میکند، سازگاری یعنی زنده ماندن و ادامه دادن نسل.
نکته ای کوچک : واژه "تکامل" نخستین بار در دوره قاجار برابر "evolution" آورده شد، تکامل برگردان نادرستی است چراکه در معنای "رو بهکمالرفتن" می آید، در حالی که Evolution در انگلیسی در لغت یعنی برآمدن و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد. Evolution نشانگرکمال جانداران نیست، بلکه منظور گونه به گونه شدن جانداران برای سازگاری با طبیعت است.
فرگشت، دگرگونش و تطور سه معادل پیشنهاد شده به جای تکامل است ولی به علت آشنایی پارسی زبانان با واژه تکامل از همین واژه استفاده خواهیم کرد.
تکامل در زبان فارسی یک تابوست. لازم نیست دروغی گفته شود فقط میتوان مسائل را مسکوت گذاشت و به همین راحتی این ذهنیت برای دانشجویان شکل میگیرد که علم هنوز جوابی برای این سوالات نیافته است.
کتاب های بسیاری مثل سوسیوبیولوژی نشر جهاد دانشگاه مشهد ممنوع چاپ شدند، اما جلوی علم را نمیتوان گرفت، علم به هر چیزی نفوذ خواهد کرد.حقیقت این است که جامع آکادمیک ایران حتی با مفهوم دست تکامل هم بیگانه اند، نه به این معنی که نام تکامل را نشنیده اند، بلکه مفهوم واقعی و مهمتر از آن کاربردش را نشناخته اند. اینگونه در ذهنشان نقش بسته که
"تکامل هنوز در حد یک فرضیه است و در جهان علمی ثابت نشده!" ،
"خوب حالا که اثبات شده چه مشکلی از ما دوا میکند!؟" ،
" تکامل میگوید همه چیز تصادفی است!" ،
"تکامل میگوید من میمون هستم!"و غیره.
در نظر سنجی های انجام شده 99.9 درصد دانشمندان جهان نظریه فرگشت را درست میدانند (1) شواهدعلمی در حال لبریز کردن است!
نظریه تکامل یک اعتقاد نیست که که مسئله قبول کردن یا نکردن در آن مطرح باشد، نظریه تکامل یک واقعیت علمی است، به قول ریچارد داوکینز همانقدر واقعی که زمین به دور خورشید میچرخد. بنابرین هرگونه مخالفت با تکامل نیاز به شواهد علمی دارد. شواهد علمی! نه مستند های شبکه 1 سیما! لبته برای بعضی از مردم با وجود تمام شواهد قبول کردن تکامل راحت نیست، شاید شما خواننده گرامی نیز جزو این افراد باشید بنابرین در خواست میکنم در حال خواندن نظریه تکامل هرگونه پیش فرضی را کنار بگذارید و تفکر کنید.
دانشمندان نیز سعی کردند با روش علمی به پاسخی دست یابند مانند پیدایش خلق الساعه ، موروثی شدن صفات اکتسابی لامارک و غیره که پیش زمینه ای مناسب برای نظریه فرگشت بود گرچه شکست خورد.
نوبت به پروفسور چارلز رابرت داروین (1809-1882 Charles Robert Darwin) رسید...
داروین در جوانی یک طبیعیدان معمولی بود تا اینکه در سال 1831 همراه با کشتی بیگل سفری به دوردنیا رفت و تنوع بی نظیر جانداران دنیا و شباهت های آنان را مشاهده کرد. برای مثال وی در منطقه گالاپاگوس مشاهده کرد سهره هايي که در جزاير پر از درخت هاي ميوه زندگي ميکنند با منقار سهره هايي از همان گونه که در جزايرکم درخت مجاور ساکن هستند تفاوت دارد، علت آن چه بود؟ داروین پس از برگشت از سفر پنج ساله تعداد زیادی فسیل و سنگواره با خود آورده بود و همراه با همکارانش شروع به مطالعه آنها کرد، داروین دریافت جانداران شباهت های عجیبی دارند سپس او با الهام گرفتن از تئوری اقتصادی مالتوس این فرضیه را مطرح کرد که احتمال بقا و تولید مثل حیوانات و گیاهانی که با محیط زیست خود تطابق بیشتری دارند، بیشتر است و این راز تنوع گونه هاست. داروین بیست سال نظریه خود را پنهان ساخت و در انزوا به پژوهش روی جاندارانی مانند کبوتران پرداخت و توانست شواهد چشمگیری در تایید فرضیاتش پیدا کند، ولی از چاپ آنها هراس داشت!
ا اینکه در 1858 نامه ای دریافت کرد، زیست شناسی جوان به نام آلفرد والاس (Alfred Wallace) دقیقا به نتایجی مشابه داروین رسیده بود! سرانجام داروین از بیم اینکه زحماتش به باد رود شجاعت ارائه نظریاتش را پیدا کرد. پس از برگزاری چند کنفرانس مشترک در سال 1859 کتاب جاودانه "منشا گونه ها" (The Origin of Species) به چاپ رسید.
خلاصه نظریه انقلابی داروین چنین بود:
جه شد که زادگان جانداران بسیار بیشتر از والدین آنهاست، این موضوع در همه جانداران صدق میکند بعضی حشرات هزاران لار و برخی گیاهان میلیونها هاگ تولید میکنند، پس جمعیت باید طی یک نسل چند برابر شود.
- مشاهده دوم : ولی جمعیت جانداران طی نسل های متمادی تقریبا ثابت میماند.
- نتیجه گیری : پس باید اکثر نوزادان قبل از رسیدن به سن بلوغ در تنازع بقا طبیعت بر سر منابع محدود نابود شوند.مشاهده سوم : داروین مشاهده کرد در طبیعت تفاوتهایی وجود دارد، در تولههای یک سگ، بچههای ماهی کپورحتی حشرات، هیچگاه دو فرد شبیه همدیگر نیستند. جوانه زدن دانههای یک گیاه، درختهای متفاوتی به وجود خواهد آورد.
- نتیجه گیری : داروین فهمید برای به دست آوردن منابع در طبیعت رقابت وجود دارد و اینکه تفاوتهایی که بهتر از همه بامحیط خود سازگاری یافتهاند افرادی را که کمتر سازگاری یافتهاند از میدان به در میکنند، مثل : پای قوی آهو برای فرار یا سفیدی خرگوش برای استتار در مناطق برفی واین تغییرات به نسل های آینده به ارث میرسد. طبیعت با انتخاب های خود جاندر سازگار را انتخاب میکند، سازگاری یعنی زنده ماندن و ادامه دادن نسل.