میخواهم بگویم فقر همه جا سر میکشد فقر گرسنگی نیست.عریانی هم نیست فقر چیزی را نداشتن است ولی آن چیز پول نیست طلا و غذا هم نیست فقر
همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی مینشیند.
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست فقر روز را بی اندیشهسر کردن است.
فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد می کند.
فقر کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری مینویسند.
فقر پوست موزی است که از پنجره اتومبیل به خیابان پرت میشود.
نویسنده ی این موضوع:دکتر شریعتی
برای گفتن خوب بود یا جالب بود از دکمه ی سپاس استفاده کنید.
نظرتون رو بفرستید
فرستادن نظر=سپاس[/size]
همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروشی مینشیند.
فقر شب را بی غذا سر کردن نیست فقر روز را بی اندیشهسر کردن است.
فقر تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد می کند.
فقر کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری مینویسند.
فقر پوست موزی است که از پنجره اتومبیل به خیابان پرت میشود.
نویسنده ی این موضوع:دکتر شریعتی
برای گفتن خوب بود یا جالب بود از دکمه ی سپاس استفاده کنید.
نظرتون رو بفرستید
فرستادن نظر=سپاس[/size]