18-07-2013، 13:22
مرغ سحر ناله سرکن ، داغ مرا تازهتر کن
زآه شرربار این قفس را برشکن و زیر و زبر کن
بلبل پر بسته زکنج قفس درآ ، نغمهی آزادی نوع بشر سرا
وز نفسی عرصهی این خاک توده را پر شرر کن ، ناله سر کن
ظلم ظالم ، جور صیاد ، آشیانم داده بر باد
ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت ، شام تاریک ما را سحر کن ، پر ثمر کن
نوبهار است ، گل به بار است ، ابر چشمم ژالهبار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین
جانب عاشق نگه ای تازهگل ازاین ، بیشتر کن ، بیشتر کن ، بیشتر کن
مرغ بیدل ، شرح هجران ، مختصر، مختصر کن ، مختصر کن