امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امتیازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

شما چی؟

#1
پزشك قانونی به تيمارستان دولتی سركشی می كرد. مردی را ميان ديوانگان ديد كه به نظر خيلی باهوش می

آمد. او را پيش خواند و با كمال مهربانی پرسيد كه:
شما را به چه علت به تيمارستان آورده‌اند؟

مرد در جواب گفت:

آقای دكتر! بنده زنی گرفته‌ام كه دختر هجده‌ساله‌ای داشت.

يك روز پدرم از اين دختر خوشش آمد و او را گرفت و از آن روز، زن من مادرزن پدر شوهرش شد. چندی بعد دختر

زن بنده كه زن پدرم بود پسری زائيد. اين پسر، برادر من شد زيرا پسر پدرم بود

اما در همان حال نوه زنم و از اينقرار نوه بنده هم می شد و من پدر بزرگ برادر ناتنی خود شده بودم. چندی بعد

زن بنده هم زاييد و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و ضمنا مادر بزرگ او شد. در صورتی كه پسرم برادر

مادربزرگ خود و ضمنا نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من، يعنی دختر زنم، خواهر پسرم می شود، بنده ظاهرا

خواهرزاده پسرم شده‌ام. ضمنا من پدر و مادر و پدربزرگ خود هستم، پسر پدرم نيز هم برادر و هم نوه من است

آقای دكتر!‌ اگر شما هم به چنين مصيبتی گرفتار می شديد،‌

قطعا كارتان به تيمارستان می كشيد!

بچه ها هرکی از این قضیه سردراورد بگه منم بدونم!
هرچه در تصویر خود بهتر نگاه انداختمHeartبیش تر اینه را در اشتباه انداختم
زندگی تصویر بود ای عمر،برگردان به منHeartسنگ هایی را که در مرداب و ماه انداختم
پاسخ
 سپاس شده توسط LOVE KING ، šhεïdα
آگهی
#2
چی شد من هنگ کردمConfusedExclamationUndecided
بمیردروزگارباخاطراتش
پاسخ
#3
خییییلییییی هم عالی
پاسخ


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان