10-07-2021، 19:36
رابطه همنشینی، مهمترین عامل در تشخیص واژههای متضاد
یکی از نظریات سوسور که تقریباً در همۀ مکتبهای ساختگرایی اساس کار قرار گرفت، شناسایی یا تقطیع عناصر سازندۀ یک جمله (یا هر قطعۀ زبانی) بر مبنای دو نوع رابطه بود که رابطۀ جانشین و رابطۀ همنشین خوانده شده است. رابطۀ همنشین نشان میدهد، عناصری که روی زنجیرۀ گفتار کنار هم قرار میگیرند با یکدیگر چه رابطهای دارند. در حالی که رابطۀ جانشین نشان میدهد عنصری که بالفعل در یک نقطه از زنجیرۀ گفتار ظاهر شد با عناصر بالقوهای که میتوانستند در آن جایگاه قرار گیرند چه رابطهای دارد» (باطنی، 1385: 81).
منظور از رابطۀ همنشینی آن است که کلمات وقتی در جمله کنار هم قرار میگیرند، با هر یک از اجزای دیگر جمله رابطهای معنایی برقرار میکنند. در نتیجه این رابطه هر کدام از کلمات معنی خاصی میدهند. به گونهای که امکان دارد اگر همان کلمه در جملۀ دیگری در کنار واژههای جدید دیگری به کار رود، معنی تازهای بدهد که با معنی جمله قبل کاملاً متفاوت باشد. مثل واژۀ "تند" در جملههای زیر: آیا میتوان در تمام جملهها یک معنی از این واژه فهمید و آیا میتوان برای تمام آنها یک متضاد ثابت درنظر گرفت؟
1- علی تند میرود.
2- رنگ لباس فاطمه سبز تند بود.
3- غذای امروز بسیار تند بود.
در جملۀ اوّل "تند" به معنی "سریع" است. در جمله دوم "تند" به معنی "پررنگ" و در جمله سوم اشاره دارد، به نوعی طعم غذا که "تیز" نیز گفته میشود. با توجه به ساختار جملهها کلمۀ "تند"، معانی مختلفی مییابد پس "متضاد" آن نیز متفاوت میشود. "نظام دستوری زبان به ما میگوید اَشکال زبان (کلمات) چگونه در کنار هم قرار میگیرند و میتوانند جملههای معنیدار بسازند" (عمرانی، 1383: 13).
برخی رابطۀ همنشینی کلمات را فراگیرتر از رابطۀ کلمات در جمله میدانند و حتی معتقدند کلمات علاوه بر رابطه با سایر اجزای جمله، با جهان بیرون نیز ارتباطهایی دارند. آنها معتقدند «هر واژه عنصری از نظام زبان است و معنای آن از یک طرف به رابطۀ آن با سایر واژههای داخل این نظام بستگی دارد و از طرف دیگر به پدیده یا چیز معینی در جهان بیرون. قواعد تغییر معنایی نشانگر رابطۀ واژه با پدیدههای خارج از ذهن است. هر واژه ویژگیهایی دارد که باعث میشود از واژههای دیگر زبان متمایز گردد» (ابومحبوب، 1383: 124).
یکی از نظریات سوسور که تقریباً در همۀ مکتبهای ساختگرایی اساس کار قرار گرفت، شناسایی یا تقطیع عناصر سازندۀ یک جمله (یا هر قطعۀ زبانی) بر مبنای دو نوع رابطه بود که رابطۀ جانشین و رابطۀ همنشین خوانده شده است. رابطۀ همنشین نشان میدهد، عناصری که روی زنجیرۀ گفتار کنار هم قرار میگیرند با یکدیگر چه رابطهای دارند. در حالی که رابطۀ جانشین نشان میدهد عنصری که بالفعل در یک نقطه از زنجیرۀ گفتار ظاهر شد با عناصر بالقوهای که میتوانستند در آن جایگاه قرار گیرند چه رابطهای دارد» (باطنی، 1385: 81).
منظور از رابطۀ همنشینی آن است که کلمات وقتی در جمله کنار هم قرار میگیرند، با هر یک از اجزای دیگر جمله رابطهای معنایی برقرار میکنند. در نتیجه این رابطه هر کدام از کلمات معنی خاصی میدهند. به گونهای که امکان دارد اگر همان کلمه در جملۀ دیگری در کنار واژههای جدید دیگری به کار رود، معنی تازهای بدهد که با معنی جمله قبل کاملاً متفاوت باشد. مثل واژۀ "تند" در جملههای زیر: آیا میتوان در تمام جملهها یک معنی از این واژه فهمید و آیا میتوان برای تمام آنها یک متضاد ثابت درنظر گرفت؟
1- علی تند میرود.
2- رنگ لباس فاطمه سبز تند بود.
3- غذای امروز بسیار تند بود.
در جملۀ اوّل "تند" به معنی "سریع" است. در جمله دوم "تند" به معنی "پررنگ" و در جمله سوم اشاره دارد، به نوعی طعم غذا که "تیز" نیز گفته میشود. با توجه به ساختار جملهها کلمۀ "تند"، معانی مختلفی مییابد پس "متضاد" آن نیز متفاوت میشود. "نظام دستوری زبان به ما میگوید اَشکال زبان (کلمات) چگونه در کنار هم قرار میگیرند و میتوانند جملههای معنیدار بسازند" (عمرانی، 1383: 13).
برخی رابطۀ همنشینی کلمات را فراگیرتر از رابطۀ کلمات در جمله میدانند و حتی معتقدند کلمات علاوه بر رابطه با سایر اجزای جمله، با جهان بیرون نیز ارتباطهایی دارند. آنها معتقدند «هر واژه عنصری از نظام زبان است و معنای آن از یک طرف به رابطۀ آن با سایر واژههای داخل این نظام بستگی دارد و از طرف دیگر به پدیده یا چیز معینی در جهان بیرون. قواعد تغییر معنایی نشانگر رابطۀ واژه با پدیدههای خارج از ذهن است. هر واژه ویژگیهایی دارد که باعث میشود از واژههای دیگر زبان متمایز گردد» (ابومحبوب، 1383: 124).