24-05-2021، 12:38
عملیات بارباروسا (آلمانی: Unternehmen Barbarossa) بزرگترین و گستردهترین یورش نظامی تاریخ بشریت که با عنوان تهاجم آلمان به اتحاد شوروی نیز شناخته میشود، اسم رمز حملهٔ آلمان نازی و برخی از متحدانش در نیروهای محور به اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ جهانی دوم بود که در یکشنبه ۲۲ ژوئن ۱۹۴۱ میلادی واقع شد.
این عملیات قصد داشت هدف ایدئولوژیک آلمان برای تصرف سرزمینهای غربی اتحاد شوروی به عنوان فضای حیاتی و جای دادن نژاد آلمانی در آن را به منصه اجرا بگذارد. هدف آلمانیها از طرح جامع برای شرق استفاده از ساکنان سرزمینهای شکستخورده به عنوان نیروی کار و در عینحال بهدستآوردن منابع نفتی قفقاز و همچنین اراضی کشاورزی سرزمینهای مختلف شوروی بود.
در دو سال منتهی به جنگ، دول آلمان و اتحاد شوروی معاهدات سیاسی و اقتصادی با اهداف استراتژیک میان خود به امضاء رساندهبودند. در پی اشغال بیسارابیا و بوکوفینای شمالی توسط شوروی در سال ۱۹۴۰، فرماندهی عالی ورماخت در ماه ژوئیه همان سال آغاز به طرحریزی یک تهاجم به اتحاد شوروی (تحت اسم رمز عملیات اوتو) کرد که آدولف هیتلر آن را در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۰ تصویب نمود. در طول عملیات بارباروسا، حدود سه میلیون نظامی نیروهای محور (بزرگترین نیروی تهاجمی در تاریخ نظامی) در جبههای بهطول ۲۹۰۰ کیلومتر با ۶۰۰ هزار خودرو و بیش از ۶۰۰ هزار اسب برای عملیاتهای غیر جنگی، به اتحاد جماهیر شوروی حملهبردند. این تهاجم نقطه اوج جنگ دوم جهانی بهلحاظ جغرافیایی و ساختار متفقین بود.
این عملیات موجب گشوده شدن جبهه شرقی جنگ برای آلمان گردید؛ جبههای که بیشترین شمار نیروها نسبت به هر جبهه دیگری در تاریخ به خود دید. این جبهه شاهد شماری از بزرگترین نبردها، دهشتناکترین جنایات جنگی، و بالاترین تلفات جنگ بود. تمامی این تحولات جریان جنگ دوم جهانی و نیز تاریخ سده بیستم را تحتتأثیر خود قرار داد. نیروهای آلمانی در مجموع حدود پنج میلیون سرباز ارتش سرخ شوروی را بهاسارت گرفتند. گفته میشود نازیها عامدانه ۳/۳ میلیون نفر از اسرای جنگی شوروی و شمار زیادی از غیرنظامیان را به گرسنگی دچار کرده یا کشتند.
شکست عملیات بارباروسا ستاره اقبال رایش سوم را معکوس کرد. از نظر عملیاتی، نیروهای آلمان پیروزیهای قابلتوجهی کسب کرده و برخی از مهمترین نواحی اقتصادی اتحاد شوروی بهویژه در اوکراین را متصرف شدند و با وجود متحمل شدن تلفاتی سنگین، به دشمن خود مقدار بیشتری تلفات وارد آوردند. با وجود این موفقیتهای اولیه، تهاجم آلمان در در اواخر سال ۱۹۴۱ با نبرد مسکو دچار وقفه شد و ضدحمله زمستانی شوروی نیروهای آلمانی را از حومه پایتخت پس زد. آلمانیها با اطمینان، انتظار فروپاشی سریع مقاومت شوروی را داشتند اما ارتش سرخ شدیدترین ضربات را به ورماخت تحمیل کرد و آن را وارد یک جنگ فرسایشی نمود؛ جنگی که آلمان مهیای آن نبود. نیروهای فرسوده ورماخت دیگر نمیتوانستند در سرتاسر جبههشرقی حملهای ترتیب دهند و عملیاتهای بعدی آنها برای بازپسگیری ابتکار عمل و رسوخ به عمق سرزمین شوروی برای نمونه در عملیات موسوم به مورد آبی در سال ۱۹۴۲ و عملیات سیتادل در سال ۱۹۴۳، در نهایت به شکست انجامیدند؛ امری که خود به عقبنشینی ورماخت و فروپاشی آن منجر شد.
ارتش سرخ نهایتاً با بازیابی سازمان و توان خود و با بهرهگیری از کمکهای خارجی از جمله اطلاعات حاصل از شکستن رمزنگاری دستگاه انیگما توسط بریتانیاییها و کمکهای مالی و تجهیزاتی ایالات متحده در قالب قانون وام و اجاره، ابتکار عمل را به دست گرفت و علاوه بر آزادسازی کامل سرزمینهای اشغالی خود، دشمن را تا درون مرزهای خودش عقبراند و با تسخیر پایتخت آن به شکل کامل شکست داد.
این عملیات قصد داشت هدف ایدئولوژیک آلمان برای تصرف سرزمینهای غربی اتحاد شوروی به عنوان فضای حیاتی و جای دادن نژاد آلمانی در آن را به منصه اجرا بگذارد. هدف آلمانیها از طرح جامع برای شرق استفاده از ساکنان سرزمینهای شکستخورده به عنوان نیروی کار و در عینحال بهدستآوردن منابع نفتی قفقاز و همچنین اراضی کشاورزی سرزمینهای مختلف شوروی بود.
در دو سال منتهی به جنگ، دول آلمان و اتحاد شوروی معاهدات سیاسی و اقتصادی با اهداف استراتژیک میان خود به امضاء رساندهبودند. در پی اشغال بیسارابیا و بوکوفینای شمالی توسط شوروی در سال ۱۹۴۰، فرماندهی عالی ورماخت در ماه ژوئیه همان سال آغاز به طرحریزی یک تهاجم به اتحاد شوروی (تحت اسم رمز عملیات اوتو) کرد که آدولف هیتلر آن را در ۱۸ دسامبر ۱۹۴۰ تصویب نمود. در طول عملیات بارباروسا، حدود سه میلیون نظامی نیروهای محور (بزرگترین نیروی تهاجمی در تاریخ نظامی) در جبههای بهطول ۲۹۰۰ کیلومتر با ۶۰۰ هزار خودرو و بیش از ۶۰۰ هزار اسب برای عملیاتهای غیر جنگی، به اتحاد جماهیر شوروی حملهبردند. این تهاجم نقطه اوج جنگ دوم جهانی بهلحاظ جغرافیایی و ساختار متفقین بود.
این عملیات موجب گشوده شدن جبهه شرقی جنگ برای آلمان گردید؛ جبههای که بیشترین شمار نیروها نسبت به هر جبهه دیگری در تاریخ به خود دید. این جبهه شاهد شماری از بزرگترین نبردها، دهشتناکترین جنایات جنگی، و بالاترین تلفات جنگ بود. تمامی این تحولات جریان جنگ دوم جهانی و نیز تاریخ سده بیستم را تحتتأثیر خود قرار داد. نیروهای آلمانی در مجموع حدود پنج میلیون سرباز ارتش سرخ شوروی را بهاسارت گرفتند. گفته میشود نازیها عامدانه ۳/۳ میلیون نفر از اسرای جنگی شوروی و شمار زیادی از غیرنظامیان را به گرسنگی دچار کرده یا کشتند.
شکست عملیات بارباروسا ستاره اقبال رایش سوم را معکوس کرد. از نظر عملیاتی، نیروهای آلمان پیروزیهای قابلتوجهی کسب کرده و برخی از مهمترین نواحی اقتصادی اتحاد شوروی بهویژه در اوکراین را متصرف شدند و با وجود متحمل شدن تلفاتی سنگین، به دشمن خود مقدار بیشتری تلفات وارد آوردند. با وجود این موفقیتهای اولیه، تهاجم آلمان در در اواخر سال ۱۹۴۱ با نبرد مسکو دچار وقفه شد و ضدحمله زمستانی شوروی نیروهای آلمانی را از حومه پایتخت پس زد. آلمانیها با اطمینان، انتظار فروپاشی سریع مقاومت شوروی را داشتند اما ارتش سرخ شدیدترین ضربات را به ورماخت تحمیل کرد و آن را وارد یک جنگ فرسایشی نمود؛ جنگی که آلمان مهیای آن نبود. نیروهای فرسوده ورماخت دیگر نمیتوانستند در سرتاسر جبههشرقی حملهای ترتیب دهند و عملیاتهای بعدی آنها برای بازپسگیری ابتکار عمل و رسوخ به عمق سرزمین شوروی برای نمونه در عملیات موسوم به مورد آبی در سال ۱۹۴۲ و عملیات سیتادل در سال ۱۹۴۳، در نهایت به شکست انجامیدند؛ امری که خود به عقبنشینی ورماخت و فروپاشی آن منجر شد.
ارتش سرخ نهایتاً با بازیابی سازمان و توان خود و با بهرهگیری از کمکهای خارجی از جمله اطلاعات حاصل از شکستن رمزنگاری دستگاه انیگما توسط بریتانیاییها و کمکهای مالی و تجهیزاتی ایالات متحده در قالب قانون وام و اجاره، ابتکار عمل را به دست گرفت و علاوه بر آزادسازی کامل سرزمینهای اشغالی خود، دشمن را تا درون مرزهای خودش عقبراند و با تسخیر پایتخت آن به شکل کامل شکست داد.