امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امتیازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

داستان_تلافی با اشک و آه

#1
دختر جوانی از مکزیک برای یک مأموریت اداری چندماهه به آرژانتین منتقل می شود. پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می نماید. در نامه این چنین نوشته شده است:

لورای عزیز

متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به تو دروغ گفته و در حق تو خیانت نموده ام! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست.

روبرت

لورا رنجیده خاطر و ناراحت از رفتار روبرت تصمیمی می گیرد. او از همه همکاران و دوستانش می خواهد که عکسی از نامزد، برادر، پسر عمو، پسر دایی و … خودشان به او قرض بدهند و همه آن عکس ها را همراه با عکس روبرت، نامزد بی وفایش در یک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست می نماید. در نامه او این چنین نوشته است:

روبرت عزیز

مرا ببخش، اما هر چه فکر کردم قیافه تو را به یاد نیاوردم. لطفاً عکس خودت را از میان عکس های توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان!
*(سپاس یادت نره مهربون)*
☆هیچ مخدری مثل احترام بیش از حد...
                               توهم زا نیست ...♡


دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://harfeto.timefriend.net/16332835215615 ♡
پاسخ
 سپاس شده توسط Prometheus
آگهی


[-]
به اشتراک گذاری/بوکمارک (نمایش همه)
google Facebook cloob Twitter
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید یا ثبت نام کنید
شما جهت ارسال نظر در مطلب نیازمند عضویت در این انجمن هستید
ایجاد حساب کاربری
ساخت یک حساب کاربری شخصی در انجمن ما. این کار بسیار آسان است!
یا
ورود
از قبل حساب کاربری دارید? از اینجا وارد شوید.


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان