01-04-2021، 9:34
جوجو مویز، نویسندهی رمان های عاشقانه «من پیش از تو» و «پس از تو» با یک داستان عاشقانهی دیگر برگشته است. این داستان در دنبالهی اثر قبلی او با نام «دختری که رهایش کردی» نوشته شده است. او با شیوهای خلاقانه دو داستان را به شکل موازی پیش میبرد تا آنجا که در یک نقطه باهم تلاقی پیدا میکنند.
دربارهی رمان عاشقانه ماه عسل در پاریس اثر جوجو مویز
پاریس یکی از جذابترین نقاط دنیا برای گذراندن یک ماه عسل رویایی و آغاز یک زندگی عاشقانه و شاد است. جوجو مویز نویسندهی سرشناس انگلیسی که از جاذبهی این شهر جادویی به خوبی با خبر است، به شکل پررنگی از پاریس زیبا برای روایت داستانهای خود به بهره گرفته است. مویز در رمان عاشقانه «ماه عسل در پاریس» از این عنصر دوست داشتنی و درخشان غافل نشده است و برای خلق داستان جدید خود پاریس را انتخاب کرده است.
اسم کتاب به خوبی میتواند محور اصلی داستان جوجو مویز را توصیف کند. او در این ماجرا مخاطب را یک بار به پاریس کنونی میبرد و بار دیگر از نیمه شبهای پاریس در سال 1912 میگوید. ماجرا از یک زوج جوان با نامهای لیو و دیوید آغاز میشود که برای گذراندن ماه عسلشان به شهر پاریس سفر کردهاند. این ماجرا در سال 2002 اتفاق میافتد. نویسنده در فصل بعد از یک زوج دیگر به نام ادوارد و سوفی صحبت میکند که آنها نیز در پاریس به سر میبرند. آنچه میان این دو زوج مشترک است، رفتار نامتعارف همسرانشان است تا جایی که آنها را در درستی انتخاب خود به شک و تردید میاندازند و گمان میکنند که به زودی با واقعیت خیانت روبهرو خواهند شد.
جوجو مویز بار دیگر با یک رمان عاشقانه و پرکشش مخاطب را میخکوب میکند و راهی جز دنبال کردن سرنوشت شخصیتهای پیش روی آنها باقی نمیگذارد. در این کتاب نیز با خلق دو زندگی مختلف با یک نقطهی مشترک احساسات مخاطب را بر میانگیزد و او را با خود همراه میسازد. شخصیتهای کتاب واقعی و صادقانه رفتار میکنند و رنگ خاکستری آنها شخصیتها را ملموس و باورپذیر میسازد.
دربارهی جوجو مویز نویسندهی رمان عاشقانه ماه عسل در پاریس
جوجو مویز نویسنده و روزنامهنگار بریتانیایی است که در 4 اوت سال 1969 در لندن متولد شد. او از سال 2002 با انتشار اولین رمان خود پا به دنیای داستان نویسان گذاشت و تا امروز تقریبا هر سال یک رمان جدید منتشر کرده است. طرفداران رمانهای عاشقانه نام جوجو مویز را خوب میشناسند. او در سالهای اخیر توانسته نام خود را با فروش بالای آثار عاشقانهاش به جهانیان معرفی کند. مویز رمانتیک نویس است و به سبک نوشتاری عاشقانهاش معروف است. تقریبا همهی داستانهای او دربارهی افرادی است که درگیر احساسات عاطفی و عاشقانهی خود هستند. البته او خودش را از پس این داستانها نویسندهای واقعگرا معرفی میکند و معتقد است آنچه که مینویسد در دل هر جامعهای اتفاق میافتد
سبک، آثار و افتخارات نویسندهی بینالمللی، جوجو مویز
جوجو مویز تاکنون بیش از 10 عنوان رمان دارد اما دو رمان عاشقانهی «من پیش از تو» و «من پس از تو» باعث شهرت او بیش از قبل شد. این رمانها به سرعت در صدر پرفروشهای نیویورک تایمز قرار گرفتند و باعث شد طرفداران مویز و دوستداران داستانهای عاشقانهی امروزی دیگر بدون توجه به عنوان کتاب، تنها با اتکا به نام نویسنده خود را به کتابفروش ها برسانند و کتابهای او را بخرند. جوجو مویز رمانهایی عاشقانه مینویسد و جزو معدود نویسندگانی است که دو بار برندهی جایزه بهترین رماننویس رمانتیک سال شده است. او اولین بار در سال 2004 برای کتاب« میوهی خارجی» و در سال 2011 برای کتاب «آخرین نامهی معشوق» توانست این جایزه را از آن خود کند. افتخارات مویز تنها به این جوایز محدود نیست او قبلتر هم برای کتاب «من پیش از تو» نامزد دریافت جایزهی کتاب گلکسی انگلستان شده بود.
ترجمهی کتاب ماه عسل در پاریس به فارسی
آناهیتا شجاعی متولد سال 1370 است. این مترجم جوان فعالیت خود را به تازگی در عرصهی ترجمه آثار ادبی آغاز نموده است . از آثاری که آناهیتا شجاعی به فارسی برگردانده است میتوان به کتابهای «بازی دروغ» و «ماه عسل در پاریس» اشاره کرد. انتشارات کوله پشتی رمان عاشقانه ماه عسل در پاریس را با ترجمهی آناهیتا شجاعی در سال 1395 عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
چرا باید کتاب ماه عسل در پاریس را خواند؟
کتاب ماه عسل در پاریس در دستهی کتابهای رمان و ادبیات انگلیسی قرار دارد. این کتاب در ژانر رمانتیک نوشته شده و برای گروه سنی بزرگسال مناسب است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 88 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 4 روز بخوانید.
کتاب ماه عسل در پاریس حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع رمان و ادبیات انگلیسی را بخوانند مفید خواهد بود.
در بخشی از رمان عاشقانه ماه عسل در پاریس میخوانیم
پاریس، سال ۱٩۱۲
وقتی نیمه شب برای قدم زدن به خیابان های اطراف میدان لاتین رفتم. باران ریزی باریدن گرفته بود. بعد از گذشت چند ساعت. کلاه پشمیام خیس شده بود و قطرات آب از یقهی لباسم به پایین میغلتیدند؛ اما من احساس شان نمی کردم و کاملا غرق در فکرهای آشفتهام بودم.
وقتی میخواستم از خانه بیرون بیایم. نیمی از وجودم میخواست در خانه و منتظر برگشت ادوارد بمانم. اما نیمهی دیگرم طاقت ماندن در خانهمان را نداشت؛ ماندن با آن زنان با دورنمایی از خیاتتهای آیندهی شوهرم که مرا در برگرفته بود. نگاه خشمگینش مدام جلوی چشمم بود و صدای خشمگینش که میگفت :«این زن عصبانی که فقط بلده به من تهمت بزنه. کیه؟» ادوارد دیگر خوبیهای مرا نمیدید و چه کسی میتوانست به خاطر این او را سرزنش کند؟ حالا دیگر ادوارد من را آن طوری میدید که درحقیقت خودم. خودم را میدیدم: یک دختر ساده ی دهاتی بی اهمیت پادوی مغازه! او از سرحسادت در دام ازدواج با من افتاده بود؛ تعهدی عجولانه برای حفظ عشق من. حالا او از این همه عجله پشیمان بود و من او را متوجه آن کرده بودم.
یک لحظه از ذهنم گذشت که خیلی ساده چمدانم را ببندم و او را ترک کنم. اما هر دفعه که اين فکر توی سرم میچرخید. بلافاصله جوابی در ذهنم نقش می بست: «من عاشق ادوارد هستم.» زندگی بدون او برایم غیرقابل تحمل بود. حالا که طعم عشق را چشیده بودم. چطور میتوانستم به سنت پرون برگردم و مثل دختری زندگی کنم که هنوز ازدواج نکرده؟ چطور می توانستم با اين فکر که او دارد درجایی، فرسنگها دور از من به زندگیاش ادامه میدهد. سر کنم؟ حتی وقتی که اتاق را ترک کرد دردی مثل درد قطع عضو احساس کرده بودم. هنوز هم حس خواستنش، خواستن جسمش تمام وجودم را در بر گرفته بود و برایم خیلی سخت بود که بعد از گذشتن فقط چند هفته از ازدواجمان, به شهر خودم برگردم.
اما این طوری مشکل سر جایش بود: من برای هميشه یک دهاتی احمق می ماندم. من نمی توانستم شوهرم را مثل این زن های پاریسی با کسی قسمت کنم. حاضر نبودم سرم را مثل کیک زیر برف ببرم. چطور می توانستم با ادوارد زندگی کنم. درحالی که ممکن است وقتی به خانه برمی گردد. عطر زن دیگری بر تنش باشد.