09-11-2014، 12:18
یکی از فانتزیام اینه که سر میز شام وختی که همه دارن غذا میخورن من هی با غذام بازی کنم بعد بابام خعلی باکلاس بهم بگه آ قربونش برم چرا غذاتو نمیخوری ؟ بعد من با یه لبخند ملیح بگم مرسی پدر میل ندارم ولی لامصب یا همیشه مث گاو میخورم یا بابام یه خورده سنگین برخورد میکنه و کلمات رکیک استفاده میکنه که چون اینجا خونواده نشسته از گفتنش معذورم
یکی از فانتزیام اینه که پرایدمو بفروشم با پولش یکی از برجای دوقلوی قشمو پیش خرید کنم
یکی از فانتزیام اینه ک
برای بازی در نقش اصلی فیلم تایتانیک ۲ از من دعوت بشه من قبول نکنم
بازم ازم خواهش کنن و در حالی که گوشه لبم سیگاری روشنه بگم من درس دارم نمیتونم
یکی از فانتزی های عمیقم اینه که:
تغیر چهره بدم پاشم برم سربازی
بعد از اینکه ۲ سال تموم شد برم پیش مسئول پادگانو واسش جریانو بگم
طرف اشک تو چشماش جم شه بگه:
تو دختری؟ تو تو از صدتا مردم مردتری
من یه پوزخند تلخ بزنم و جواب بدم:
بازی روزگاره
بعد در حالی که ساکمو دنبال خودم رو زمین می کشم تو افق محو بشم
یکی از فانتزیام اینه که بتونم تو افق محو بشم اما هم کاری میکنم error میدهوالا
دوستان میتونید راهنمایی کنید یا آموش ویژه بذارید بخدا منم دل دارم
یکی از فانتزیام این که؟؟
وقتی همه دارن تو بیمارستان شلوغ میکنم
بگم : هییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسس
اقایون خانوما اینجا بیمارستان یکم یواش تر
وگرنه حراست و خبر میکنم
بعد همه لال مونی بگیرن منم ذوق مرگ شم
اغا یکی از فانتزیای دیگم اینه که برم مرکز بورس جهان و گوشیم جی ال ایکس باشه و سریع از جیبم در بیارم و زنگ بزنم بورسا رو بخرم در حالی که همه ایفون ۶ توجیبشون گیر کرده و هی دارن زور بزنن که درارن ولی نتونن منم با خیال راحت مکالمه کنم و بورسارو بخرم و بعد از خرید با یه لبخند ژکوند از اونجا به سمت افق حرکت کنم وبا یه حرکت توی سوراخ لایه ازن گیرکنم
اغا اینم یجوره دیگه
یکی از فانتزیام اینه که یه تغییر ژنتیکی توسیب ایجاد کنم که موقع خوردن لای دندون گیر نکنه
فکر کنم یکی از فانتزیای مامانم اینه صبح که در اتاقمو باز می کنه ببینه دیشب که داشتم درس می خووندم رو کتابم خوابم برده
به نظر من که توقع زیادیه
یکی از فانتزیام اینا که همه فانتزیای بچه های فورجوکو تو افق محو کنم که یه ذره با واقعیت روبرو شن
*
*
یکی از فانتزیام اینه که پرایدمو بفروشم با پولش یکی از برجای دوقلوی قشمو پیش خرید کنم
*
*
یکی از فانتزیام اینه ک
برای بازی در نقش اصلی فیلم تایتانیک ۲ از من دعوت بشه من قبول نکنم
بازم ازم خواهش کنن و در حالی که گوشه لبم سیگاری روشنه بگم من درس دارم نمیتونم
*
*
یکی از فانتزی های عمیقم اینه که:
تغیر چهره بدم پاشم برم سربازی
بعد از اینکه ۲ سال تموم شد برم پیش مسئول پادگانو واسش جریانو بگم
طرف اشک تو چشماش جم شه بگه:
تو دختری؟ تو تو از صدتا مردم مردتری
من یه پوزخند تلخ بزنم و جواب بدم:
بازی روزگاره
بعد در حالی که ساکمو دنبال خودم رو زمین می کشم تو افق محو بشم
*
*
یکی از فانتزیام اینه که بتونم تو افق محو بشم اما هم کاری میکنم error میدهوالا
دوستان میتونید راهنمایی کنید یا آموش ویژه بذارید بخدا منم دل دارم
*
*
یکی از فانتزیام این که؟؟
وقتی همه دارن تو بیمارستان شلوغ میکنم
بگم : هییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسس
اقایون خانوما اینجا بیمارستان یکم یواش تر
وگرنه حراست و خبر میکنم
بعد همه لال مونی بگیرن منم ذوق مرگ شم
*
*
اغا یکی از فانتزیای دیگم اینه که برم مرکز بورس جهان و گوشیم جی ال ایکس باشه و سریع از جیبم در بیارم و زنگ بزنم بورسا رو بخرم در حالی که همه ایفون ۶ توجیبشون گیر کرده و هی دارن زور بزنن که درارن ولی نتونن منم با خیال راحت مکالمه کنم و بورسارو بخرم و بعد از خرید با یه لبخند ژکوند از اونجا به سمت افق حرکت کنم وبا یه حرکت توی سوراخ لایه ازن گیرکنم
اغا اینم یجوره دیگه
*
*
اغا یکی از فانتزیام اینه برم خارج و پولدار بشم برگردم ترجیحا کانادا
بعد همه بهم زووم کنن که باید زن بگیری و منم که ادم خاکی هستم برم خاستگاری و پدر عروس بگه خونه داری بگم اره دوباره بپرسه ماشین داری بگم نه و یهو داد بزنه بگه برو بیرون از خونمون ما به ادم بی ماشین زن نمیدیم و دختره گریه کنه بخاطرم
منم فرداش برم یه پراید صفر کیلومتر از نمایشگاه بخرم در حالی که دارم ماشین رو پارک میکنم نگران نباشید پارک دوبل بلدم پدر دختره و خود دختره منو ببینن و از ناراحتی میوه هایی که خریردن پخش زمین بشه منم اصلا به اونا توجه نکنم و برم سمت افق و توی سوراخ لایه ازن گیرکنم و داغ چنین دومادی تا اخر همراهشون باشه
بلع چنین مغز متفکری ام من
بعد همه بهم زووم کنن که باید زن بگیری و منم که ادم خاکی هستم برم خاستگاری و پدر عروس بگه خونه داری بگم اره دوباره بپرسه ماشین داری بگم نه و یهو داد بزنه بگه برو بیرون از خونمون ما به ادم بی ماشین زن نمیدیم و دختره گریه کنه بخاطرم
منم فرداش برم یه پراید صفر کیلومتر از نمایشگاه بخرم در حالی که دارم ماشین رو پارک میکنم نگران نباشید پارک دوبل بلدم پدر دختره و خود دختره منو ببینن و از ناراحتی میوه هایی که خریردن پخش زمین بشه منم اصلا به اونا توجه نکنم و برم سمت افق و توی سوراخ لایه ازن گیرکنم و داغ چنین دومادی تا اخر همراهشون باشه
بلع چنین مغز متفکری ام من
*
*
یکی از فانتزیام اینه که یه تغییر ژنتیکی توسیب ایجاد کنم که موقع خوردن لای دندون گیر نکنه
*
*
فکر کنم یکی از فانتزیای مامانم اینه صبح که در اتاقمو باز می کنه ببینه دیشب که داشتم درس می خووندم رو کتابم خوابم برده
به نظر من که توقع زیادیه
*
*
یکی از فانتزیام اینا که همه فانتزیای بچه های فورجوکو تو افق محو کنم که یه ذره با واقعیت روبرو شن