ررررررینگ! سلام، سیدنی؟ دوباره منم!
آیا شما فیلم ترسناک دوست دارید؟ (((:
این سوالی است که به صورت ترسناکی مکرراً بوسیله ی شخصیت های فیلم در مجموعه ی فیلم های «جیغ» پرسیده می شود. در واقع این سئوالی است که این فیلم ها به طور ضمنی از تماشاگران خود می پرسند. اولین فیلم «جیغ» سال 1996 نقطه عطفی در ژانر خودش بود: یک فیلم ترسناک درباره ی فیلم های ترسناک، با بازی قاتلان نقابداری که نه تنها چاقویشان را با قربانیان ترسان خاک می کنند، بلکه مجموعه ای از علائم را کنارش قرار می دهند.
زمانی که مکالمه های طولانی فیلم شکل می گیرد، تنها زمانی است که جوان ها را در حال شوکه کردنِ دیگران یا شوکه شدن نمی بینید، در این موارد هم آنها یا دارند گفت و گو های «روانی» (هیچکاک-1960) را تکرار می کنند یا درباره ی جزئیات بی اهمیت «جمعه سیزدهم» بحث می کنند و از فیلم های قدیمی نقل قول می کنند. آنها فیلم های ترسناک بی شماری را جمع آوری می کنند.
این فیلم در زمان خودش یک پدیده ی نو بود. در پیش نمایش فیلم مردم از آنها پرسیدند، آیا دوباره چنین فیلمی می سازید؟ این را از باب وینستین رئیس دایمنشن، که این فیلم را تولید کرده بود، می پرسیدند. «جیغ» بیش از 160 میلیون دلار در دنیا فروش داشت و به سرعت دو فیلم جنجالی دیگر در ادامه آن ساخته شد، هر کدامشان سر و صدا و تبلیغات بیشتری به راه انداختند. در «جیغ 2» (1997)، شخصیت ها به دنباله ها امتیاز می دادند و در «جیغ» (2000)، فیلمی که اقتباسی از حوادث زندگی های واقعی قسمت اول «جیغ» است به نام "ضربه" در فیلم اصلی نمایش داده می شود (که دنباله ها و بازار تجاری خودش را دارد). اگر تمام خونریزی های موجود در «جیغ» قهرمان هایش را گیج نکرده باشد، خوردن آن همه اسنک مطمئناً جای تعجبی هم ندارد.
در 15 آوریل با «جیغ 4» این گروه دوباره به سالن های سینما آمده اند. با توجه به اینکه بعد از یازده سال فیلم های ترسناک تغییر کرده اند، بعد از به نمایش درآمدن زنجیره ای از فیلم هایی مثل «والنتاین خونین من»، «کشتار با اره برقی در تگزاس»، «فِرِدی علیه جیسون»، و غیره، تعداد نام های تمام نشدنی این فیلم ها کم کم جنایتکاران جان سخت و نامیرا را از شمار تصور خارج می کند.
از زمانی که «جیغ» جان تازه ای به ژانر جنایی دمیده، الهام بخش موجی از فیلم ترسناک های خودجوش دیگر («دانشکده»، «خائن») شده، حتی هجویه ی آن هم ساخته شده («فیلم ترسناک» و دنباله هایش). با افزایش ساخت زیر مجموعه های هرزه نگارانه از شکنجه، خون مصنوعی و قتل های پیچیده که تقریبا در همه ی فیلم ها تکرار می شود («اره»، «خوابگاه»، «مقصد نهایی»)، تصویری از افراد جامعه ستیز مسلح ایجاد کرده اند که چیزی نیست جز یک صدای تو دماغی و چاقویی که تقریبا شبیه چاقوهای پنج کاره است. موفقیت اولین «جیغ» تنها منحصر به لایه های مافوق طبیعی اش نبود، بلکه روش هایی که با این لایه های مافوق طبیعی کار می کردند تا دلهره ایجاد کنند، جالب بود.
در دهه ی نود در میان تماشاگران فیلم ترسناک تقریبا به صورت یک عادت درآمده بود که تمام حرف ها و کارهای فیلم ها را تقلید کنند، راهی برای اینکه با فیلم ارتباط متقابل ایجاد کنند و همچنین برای اینکه از توجه بیش از اندازه شان کم کنند و از ترسی که لحن ترسناک فیلم ایجاد می کرد بکاهند. فیلم هایی وجود داشت که از کلیشه های قبلی استفاده می کرد و دوباره آنها را سر زبان ها می انداخت، از خوشمزگی های ما زمان تماشای فیلم برای بیشتر ترساندن مان استفاده می کرد.
"این ژانر قدیمی شده بود. ابداعاتی که صورت گرفت خیلی خیره کننده بود" کوین ویلیامسون، خالق و اصلی ترین فیلمنامه نویس «جیغ» این را در یک گفتگوی تلفنی عنوان کرد. "اگر به پنجره ای نزدیک شوید و خاطر جمع باشید که یک گربه قرار است از وسط آن به داخل بپرد. اگر کسی در جعبه ی پزشکی را باز کند و بداند وقتی در را بست، کسی پشت سرش ایستاده. اگر بخواهم این ها را مسخره کنم، یک فیلم ترسناک می خواهم تا این کار را به بهترین شکل انجام دهم ".
آقای ویلیامسون گفته بود که آقای وینستین دلش می خواسته تا دوباره «جیغ» را بسازد. اما در طی ده سال گذشته آقای ویلیامسون کسی که طرح سه گانه ی «جیغ» را برنامه ریزی کرده، مشغول وقایع نویسی سخنان قصار در قلمرو جوانان بوده (در کمکی که به نگارش «آبنای داوسون» و اخیرا تکمیل «خاطرات ومپایر» کرده، خیلی پر شور نبوده). بعد چند سال قبل طی تعطیلات آقای ویلیامسون شروع به تصویر کردن یک «جیغ» دیگر می کند، تقریبا مثل یک شوخی می ماند. او گفته: "من با ایده ها بازی بازی کردم" و "یکی بعد از دیگری پیدایشان کردم".
با طرح آقای ویلیامسون آقای وینستین به سراغ وِس کریوِن می رود، کسی که سه گانه را کارگردانی کرده تا دوباره با او قرارداد ببندد. آقای کِریوِن کسی است که در دهه ی هفتاد و هشتاد نام خود را با «تپه ها چشم دارند» و «کابوس در خیابان اِلم» ثبت کرده و چندین بار درخواست کارگردانی «جیغ» را رد کرده بود. آقای کِریوِن چنین می گوید: "خیلی وقت است که من احساس می کنم، اَه، چه بد یُمنی و چیز شومی در ساخت فیلم ترسناک بعد از فیلم ترسناک وجود دارد". وقتی به گروه برای ساخت «جیغ 4» پیوست، بسیار محتاط بود اما اظهار کرد که: "وقتی یکبار فیلمنامه را خواندم، متقاعد شدم".
تلاش برای ارتباط جدید در «جیغ 4» اشکال مختلفی به خود گرفته. آقای ویلیامسون جزئیاتی مثل کارهای ویدئویی یا شبکه های اجتماعی را برای ایجاد نکات طرح و پی ریزی قسمت های مختلف فیلمنامه در نظر گرفته است. در صحنه ی ابتدایی بزن بکوب های خود نمای فیلم بی نظیر است، نزدیک است قلب تان را از جا برکند. آقای وینستین همچنین مطمئن است که «جیغ» جذابیت های متفاوتی دارد. بر این اساس که سه نقش اصلی این فیلم نِو کمپل، کورتنی کاکس و دیوید آرکوئِت بازی در این فیلم را پذیرفته اند و "چیزی که «جیغ» را از دیگر فیلم های ترسناک جدا می کند این است که مردم عاشق این شخصیت ها هستند".
خانم کمپل گفته که بعد از سومین «جیغ»، "من خیلی ناراحت بودم که آیا این آخری است، اما حالا احساس می کنم که اگر این چنین بود خیلی خاطره انگیز می شد". در مقایسه ی «جیغ» با «اره» و «مقصد نهایی» آقای وینستین این طور می گوید: "امروزه مردم از خونریزی خسته شده اند. من می دانم که این فیلم ها هم چیزی به تماشاگرانشان انتقال می دهند، اما آنها تنها یک چیز را انتقال می دهند. در حالی که «جیغ» یک فیلم کامل است: دلهره، هیجان، شخصیت، شوخی". «جیغ 4» نوع جدیدی از زرنگی های ترسناک شوکه کننده همراه دارد، با بازی بازیگران جوانی مثل اِما رابرتز، هایدن پنتیر و روری کولکین. خانم رابرتز که در 1996 پنج سالش بود را یادتان می آید؟
از آن بچه هایی که همیشه بلدند جیغ بکشد. او می گوید: "من خوشم می آید کسی که فریاد می زند، تصادفی انتخاب می شود، این همیشه فیلم را واقعی تر جلوه می دهد. مثل اینکه وقتی در این «جیغ» تلفن زنگ می خورد، صدای زنگ گوشی آی فون است که همه دارند. این فیلم چیزها را از زندگی واقعی گرفته و آن ها را ترسناک می کند". هر کسی که از اولین «جیغ» ترس هایی را به خاطر آورد منظورش را می فهمد. سه گانه اصلی که آقای ویلیامسون بعد از نوشتن «قاتلین بالفطره» نوشت، در ارتباط با وحشت و سینما است. «جیغ 4» در ارتباط با نسلی است که به جای ارتباط رو در رو از طریق شبکه های مجازی و متن با هم در ارتباطند. کِریوِن می گوید: "می خواهم اگر کسی صدای مشابهی از موبایلش شنید، برگردد و پشت سرش را نگاه کند".
آیا شما فیلم ترسناک دوست دارید؟ (((:
این سوالی است که به صورت ترسناکی مکرراً بوسیله ی شخصیت های فیلم در مجموعه ی فیلم های «جیغ» پرسیده می شود. در واقع این سئوالی است که این فیلم ها به طور ضمنی از تماشاگران خود می پرسند. اولین فیلم «جیغ» سال 1996 نقطه عطفی در ژانر خودش بود: یک فیلم ترسناک درباره ی فیلم های ترسناک، با بازی قاتلان نقابداری که نه تنها چاقویشان را با قربانیان ترسان خاک می کنند، بلکه مجموعه ای از علائم را کنارش قرار می دهند.
زمانی که مکالمه های طولانی فیلم شکل می گیرد، تنها زمانی است که جوان ها را در حال شوکه کردنِ دیگران یا شوکه شدن نمی بینید، در این موارد هم آنها یا دارند گفت و گو های «روانی» (هیچکاک-1960) را تکرار می کنند یا درباره ی جزئیات بی اهمیت «جمعه سیزدهم» بحث می کنند و از فیلم های قدیمی نقل قول می کنند. آنها فیلم های ترسناک بی شماری را جمع آوری می کنند.
این فیلم در زمان خودش یک پدیده ی نو بود. در پیش نمایش فیلم مردم از آنها پرسیدند، آیا دوباره چنین فیلمی می سازید؟ این را از باب وینستین رئیس دایمنشن، که این فیلم را تولید کرده بود، می پرسیدند. «جیغ» بیش از 160 میلیون دلار در دنیا فروش داشت و به سرعت دو فیلم جنجالی دیگر در ادامه آن ساخته شد، هر کدامشان سر و صدا و تبلیغات بیشتری به راه انداختند. در «جیغ 2» (1997)، شخصیت ها به دنباله ها امتیاز می دادند و در «جیغ» (2000)، فیلمی که اقتباسی از حوادث زندگی های واقعی قسمت اول «جیغ» است به نام "ضربه" در فیلم اصلی نمایش داده می شود (که دنباله ها و بازار تجاری خودش را دارد). اگر تمام خونریزی های موجود در «جیغ» قهرمان هایش را گیج نکرده باشد، خوردن آن همه اسنک مطمئناً جای تعجبی هم ندارد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در 15 آوریل با «جیغ 4» این گروه دوباره به سالن های سینما آمده اند. با توجه به اینکه بعد از یازده سال فیلم های ترسناک تغییر کرده اند، بعد از به نمایش درآمدن زنجیره ای از فیلم هایی مثل «والنتاین خونین من»، «کشتار با اره برقی در تگزاس»، «فِرِدی علیه جیسون»، و غیره، تعداد نام های تمام نشدنی این فیلم ها کم کم جنایتکاران جان سخت و نامیرا را از شمار تصور خارج می کند.
از زمانی که «جیغ» جان تازه ای به ژانر جنایی دمیده، الهام بخش موجی از فیلم ترسناک های خودجوش دیگر («دانشکده»، «خائن») شده، حتی هجویه ی آن هم ساخته شده («فیلم ترسناک» و دنباله هایش). با افزایش ساخت زیر مجموعه های هرزه نگارانه از شکنجه، خون مصنوعی و قتل های پیچیده که تقریبا در همه ی فیلم ها تکرار می شود («اره»، «خوابگاه»، «مقصد نهایی»)، تصویری از افراد جامعه ستیز مسلح ایجاد کرده اند که چیزی نیست جز یک صدای تو دماغی و چاقویی که تقریبا شبیه چاقوهای پنج کاره است. موفقیت اولین «جیغ» تنها منحصر به لایه های مافوق طبیعی اش نبود، بلکه روش هایی که با این لایه های مافوق طبیعی کار می کردند تا دلهره ایجاد کنند، جالب بود.
در دهه ی نود در میان تماشاگران فیلم ترسناک تقریبا به صورت یک عادت درآمده بود که تمام حرف ها و کارهای فیلم ها را تقلید کنند، راهی برای اینکه با فیلم ارتباط متقابل ایجاد کنند و همچنین برای اینکه از توجه بیش از اندازه شان کم کنند و از ترسی که لحن ترسناک فیلم ایجاد می کرد بکاهند. فیلم هایی وجود داشت که از کلیشه های قبلی استفاده می کرد و دوباره آنها را سر زبان ها می انداخت، از خوشمزگی های ما زمان تماشای فیلم برای بیشتر ترساندن مان استفاده می کرد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
"این ژانر قدیمی شده بود. ابداعاتی که صورت گرفت خیلی خیره کننده بود" کوین ویلیامسون، خالق و اصلی ترین فیلمنامه نویس «جیغ» این را در یک گفتگوی تلفنی عنوان کرد. "اگر به پنجره ای نزدیک شوید و خاطر جمع باشید که یک گربه قرار است از وسط آن به داخل بپرد. اگر کسی در جعبه ی پزشکی را باز کند و بداند وقتی در را بست، کسی پشت سرش ایستاده. اگر بخواهم این ها را مسخره کنم، یک فیلم ترسناک می خواهم تا این کار را به بهترین شکل انجام دهم ".
آقای ویلیامسون گفته بود که آقای وینستین دلش می خواسته تا دوباره «جیغ» را بسازد. اما در طی ده سال گذشته آقای ویلیامسون کسی که طرح سه گانه ی «جیغ» را برنامه ریزی کرده، مشغول وقایع نویسی سخنان قصار در قلمرو جوانان بوده (در کمکی که به نگارش «آبنای داوسون» و اخیرا تکمیل «خاطرات ومپایر» کرده، خیلی پر شور نبوده). بعد چند سال قبل طی تعطیلات آقای ویلیامسون شروع به تصویر کردن یک «جیغ» دیگر می کند، تقریبا مثل یک شوخی می ماند. او گفته: "من با ایده ها بازی بازی کردم" و "یکی بعد از دیگری پیدایشان کردم".
با طرح آقای ویلیامسون آقای وینستین به سراغ وِس کریوِن می رود، کسی که سه گانه را کارگردانی کرده تا دوباره با او قرارداد ببندد. آقای کِریوِن کسی است که در دهه ی هفتاد و هشتاد نام خود را با «تپه ها چشم دارند» و «کابوس در خیابان اِلم» ثبت کرده و چندین بار درخواست کارگردانی «جیغ» را رد کرده بود. آقای کِریوِن چنین می گوید: "خیلی وقت است که من احساس می کنم، اَه، چه بد یُمنی و چیز شومی در ساخت فیلم ترسناک بعد از فیلم ترسناک وجود دارد". وقتی به گروه برای ساخت «جیغ 4» پیوست، بسیار محتاط بود اما اظهار کرد که: "وقتی یکبار فیلمنامه را خواندم، متقاعد شدم".
تلاش برای ارتباط جدید در «جیغ 4» اشکال مختلفی به خود گرفته. آقای ویلیامسون جزئیاتی مثل کارهای ویدئویی یا شبکه های اجتماعی را برای ایجاد نکات طرح و پی ریزی قسمت های مختلف فیلمنامه در نظر گرفته است. در صحنه ی ابتدایی بزن بکوب های خود نمای فیلم بی نظیر است، نزدیک است قلب تان را از جا برکند. آقای وینستین همچنین مطمئن است که «جیغ» جذابیت های متفاوتی دارد. بر این اساس که سه نقش اصلی این فیلم نِو کمپل، کورتنی کاکس و دیوید آرکوئِت بازی در این فیلم را پذیرفته اند و "چیزی که «جیغ» را از دیگر فیلم های ترسناک جدا می کند این است که مردم عاشق این شخصیت ها هستند".
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خانم کمپل گفته که بعد از سومین «جیغ»، "من خیلی ناراحت بودم که آیا این آخری است، اما حالا احساس می کنم که اگر این چنین بود خیلی خاطره انگیز می شد". در مقایسه ی «جیغ» با «اره» و «مقصد نهایی» آقای وینستین این طور می گوید: "امروزه مردم از خونریزی خسته شده اند. من می دانم که این فیلم ها هم چیزی به تماشاگرانشان انتقال می دهند، اما آنها تنها یک چیز را انتقال می دهند. در حالی که «جیغ» یک فیلم کامل است: دلهره، هیجان، شخصیت، شوخی". «جیغ 4» نوع جدیدی از زرنگی های ترسناک شوکه کننده همراه دارد، با بازی بازیگران جوانی مثل اِما رابرتز، هایدن پنتیر و روری کولکین. خانم رابرتز که در 1996 پنج سالش بود را یادتان می آید؟
از آن بچه هایی که همیشه بلدند جیغ بکشد. او می گوید: "من خوشم می آید کسی که فریاد می زند، تصادفی انتخاب می شود، این همیشه فیلم را واقعی تر جلوه می دهد. مثل اینکه وقتی در این «جیغ» تلفن زنگ می خورد، صدای زنگ گوشی آی فون است که همه دارند. این فیلم چیزها را از زندگی واقعی گرفته و آن ها را ترسناک می کند". هر کسی که از اولین «جیغ» ترس هایی را به خاطر آورد منظورش را می فهمد. سه گانه اصلی که آقای ویلیامسون بعد از نوشتن «قاتلین بالفطره» نوشت، در ارتباط با وحشت و سینما است. «جیغ 4» در ارتباط با نسلی است که به جای ارتباط رو در رو از طریق شبکه های مجازی و متن با هم در ارتباطند. کِریوِن می گوید: "می خواهم اگر کسی صدای مشابهی از موبایلش شنید، برگردد و پشت سرش را نگاه کند".
منبع: فیلم نگاه، نیویورک تایمز