14-11-2020، 10:56
پتر کبیر یا پتر یکم (۹ ژوئن ۱۶۷۲ – ۸ فوریه ۱۷۲۵)، تزار روسیه بود که در دهسالگی به حکومت رسید. او از ۷ مه ۱۶۸۲ تا ۸ فوریه ۱۷۲۵ میلادی(کمتر از ۴۳ سال)، همراه با برادر بیمار و ناتوانش ایوان پنجم بر روسیه حکومت کرد. او مشهورترین تزار روسیه است. او توانست، روسیه را با اصلاحات و کشورگشایی به یک ابرقدرت اروپایی تبدیل کند. پس از آنکه خواهرش او را برای جلوگیری از به سلطنت رسیدن به یکی از دهات مجاور مسکو تبعید کرد، بالاخره در سال ۱۶۸۹ با جمعی از یاران خود به مسکو حمله کرد و خواهرش سوفی را به زندان افکند و خود به جای او به سلطنت نشست.
فیودور سوم در حالی که ۲۱ سال بیشتر نداشت و بیمار و ضعیف بود، سرانجام در ۷ مه ۱۶۸۲ میلادی درگذشت. پس از مرگ فیودور سوم، اختلافات گوناگونی بر سر جانشینی برادرش ایوان و پیتر فرزند ناتالی ناریشکین رخ داد. در پی آن، گروهی از سربازان در برابر اقدامات ناریشکینها دست به شورش زدند و با حمله به کاخ خواستار سلطنت ایوان شدند. مجلس شورای ملی مرکب از اعضای حاضر ولایات در مسکو تشکیل شد و به اتفاق آرا، ایوان را به عنوان تزار اول و پتر را به عنوان تزار دوم انتخاب کردند. از آنجا که هر دو هنوز کودک بودند، صوفی خواهر تنی ایوان به عنوان نائبالسلطنه تعیین شد. ایوان پیش از رسیدن به فرمانروایی فوت کرد و پتر تبدیل به یکی از پرنفوذترین تزارهای تاریخ روسیه، یعنی پتر کبیر، شد.
پتر در دوران نوجوانی و جوانی فردی عیاش بود. مادر پتر به دنبال آن بود که او را مجبور به اتخاذ رویکردی متعارفتر کند. مادر پتر به همین علت، ازدواج او را با اودوکسیا لوپوخینا در سال ۱۶۸۹ میلادی سازماندهی کرد. این ازدواج با شکست مواجه شد. ده سال بعد، پتر همسرش را مجبور کرد تا به راهبهای در یک صومعه تبدیل شود. پتر با این کار، خودش را از زندگی با اودوکسیا لوپوخینا آزاد ساخت.
پتر دوران نوجوانی خود را در محله خارجیها گذراند. محلهای که در آن آلمانیها، فرانسویها، هلندیها و انگلیسیها حضور چشمگیری داشتند. او در این محله با شخصی به نام فرانسوا آلوفور دوست بود که اغلب در خانه زیبای او به شبنشینی و خوشگذرانی مشغول بود. پترکبیر فردی بسیار بلند قامت(۲۰۳ سانتیمتر) و پر انرژی بود. او عقیده داشت که روسیه تا زمانی که در عرصه فناوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد شد. برای همین کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتیهای بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روسها بیاموزند. مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی برپا کرد که برای هدفگیری دقیقتر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آنها نیاز داشتند. نخستین روزنامه روسیه را به راه انداخت تا روسها مانند اروپاییان، بتوانند دربارهٔ وقایع جاری کسب اطلاع کنند. او تقویم سنتی روسیه را که تاریخ رخدادها را از پیدایش جهان تعیین میکرد، کنار گذاشت و به جای آن تقویم مورد استفاده در اروپای غربی را پذیرفت که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه میکرد. درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت به روی پسران با استعداد خانوادههای معمولی گشود. آکادمی علوم را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد. او به مردم دستور داد او را به جای تزار، امپراتور بنامند. پتر فرمانی صادر کرد که به جز روحانیون و دهقانان، همه روسها میبایست ریش خود را میتراشیدند. این فرمان، مخالفتهای زیادی را بین مردم در پی داشت چرا که برای مردم ریش صرفاً یک آرایش نبود بلکه اهمیتی مذهبی داشت. پتر کبیر شخصیتی تندخو و بیرحم داشت و افرادی که مورد غضب واقع میشدند به شدت مورد شکنجه قرار میگرفتند؛ حتی پسر او که با اصلاحاتش موافق نبود در زندان زیر شکنجه قرار گرفت و کشته شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در دوران پترکبیر، ارتش روسیه به سبک ارتشهای اروپایی بازسازی و نیرومند شد. روسیه از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت. پتر کبیر میخواست با ارتش قدرتمند روسیه بنادر دریای سیاه در جنوب و دریای بالتیک در شمال غرب را به منظور تسهیل تجارت با اروپا در اختیار بگیرد و در عین حال قوای خود را متوجه دریای خزر کند. با چنین هدفی بود که لشکرکشیهای آزوف (۱۶۹۵–۱۶۹۶) بین روسیه و عثمانی بر سر در اختیار گرفتن بندر بزرگ آزوف در دریای سیاه درگرفت. نبرد مهم دیگر، جنگ بزرگ شمالی بود که با امپراتوری سوئد درگرفت. این جنگ برای دستیابی به سواحل دریای بالتیک درگرفت و از ۱۷۰۰ تا ۱۷۲۱ میلادی ادامه داشت. در ۱۷۲۱ با امضای صلح بین روسیه و سوئد، سرانجام کنترل بخشهایی از لیوونی و استونی، دو منطقه در دریای بالتیک، به دست روسیه افتاد. پتر کبیر در ۱۷۰۳ تصمیم گرفت در باریکهای باتلاقی که در طول ساحل دریای بالتیک به تصرف خود درآورده بود، یک شهر جدید و بزرگ بنا کند که سنپترزبورگ نام گرفت. با تلاش جانفرسای هزاران کارگر، شهر سنپترزبورگ به بندری بزرگ برای تجارت بین روسیه و اروپا تبدیل شد. این شهر تا حدود دو قرن به صورت پایتخت روسیه درآمد.
فیودور سوم در حالی که ۲۱ سال بیشتر نداشت و بیمار و ضعیف بود، سرانجام در ۷ مه ۱۶۸۲ میلادی درگذشت. پس از مرگ فیودور سوم، اختلافات گوناگونی بر سر جانشینی برادرش ایوان و پیتر فرزند ناتالی ناریشکین رخ داد. در پی آن، گروهی از سربازان در برابر اقدامات ناریشکینها دست به شورش زدند و با حمله به کاخ خواستار سلطنت ایوان شدند. مجلس شورای ملی مرکب از اعضای حاضر ولایات در مسکو تشکیل شد و به اتفاق آرا، ایوان را به عنوان تزار اول و پتر را به عنوان تزار دوم انتخاب کردند. از آنجا که هر دو هنوز کودک بودند، صوفی خواهر تنی ایوان به عنوان نائبالسلطنه تعیین شد. ایوان پیش از رسیدن به فرمانروایی فوت کرد و پتر تبدیل به یکی از پرنفوذترین تزارهای تاریخ روسیه، یعنی پتر کبیر، شد.
پتر در دوران نوجوانی و جوانی فردی عیاش بود. مادر پتر به دنبال آن بود که او را مجبور به اتخاذ رویکردی متعارفتر کند. مادر پتر به همین علت، ازدواج او را با اودوکسیا لوپوخینا در سال ۱۶۸۹ میلادی سازماندهی کرد. این ازدواج با شکست مواجه شد. ده سال بعد، پتر همسرش را مجبور کرد تا به راهبهای در یک صومعه تبدیل شود. پتر با این کار، خودش را از زندگی با اودوکسیا لوپوخینا آزاد ساخت.
پتر دوران نوجوانی خود را در محله خارجیها گذراند. محلهای که در آن آلمانیها، فرانسویها، هلندیها و انگلیسیها حضور چشمگیری داشتند. او در این محله با شخصی به نام فرانسوا آلوفور دوست بود که اغلب در خانه زیبای او به شبنشینی و خوشگذرانی مشغول بود. پترکبیر فردی بسیار بلند قامت(۲۰۳ سانتیمتر) و پر انرژی بود. او عقیده داشت که روسیه تا زمانی که در عرصه فناوری به پای اروپا نرسد، هرگز یک امپراتوری قدرتمند نخواهد شد. برای همین کارشناسان فنی خارجی را استخدام کرد تا چگونگی ساخت کشتیهای بهتر و بنای استحکامات نیرومندتر را به روسها بیاموزند. مدارسی را برای آموزش ریاضیات و مهندسی برپا کرد که برای هدفگیری دقیقتر توپخانه و بنای استحکامات مناسب به دانستن آنها نیاز داشتند. نخستین روزنامه روسیه را به راه انداخت تا روسها مانند اروپاییان، بتوانند دربارهٔ وقایع جاری کسب اطلاع کنند. او تقویم سنتی روسیه را که تاریخ رخدادها را از پیدایش جهان تعیین میکرد، کنار گذاشت و به جای آن تقویم مورد استفاده در اروپای غربی را پذیرفت که تاریخ رخدادها را از میلاد مسیح محاسبه میکرد. درهای مناصب دولتی را که تا آن زمان تنها به پسران اشراف اختصاص داشت به روی پسران با استعداد خانوادههای معمولی گشود. آکادمی علوم را برای ترویج آموزش و پژوهش تأسیس کرد. او به مردم دستور داد او را به جای تزار، امپراتور بنامند. پتر فرمانی صادر کرد که به جز روحانیون و دهقانان، همه روسها میبایست ریش خود را میتراشیدند. این فرمان، مخالفتهای زیادی را بین مردم در پی داشت چرا که برای مردم ریش صرفاً یک آرایش نبود بلکه اهمیتی مذهبی داشت. پتر کبیر شخصیتی تندخو و بیرحم داشت و افرادی که مورد غضب واقع میشدند به شدت مورد شکنجه قرار میگرفتند؛ حتی پسر او که با اصلاحاتش موافق نبود در زندان زیر شکنجه قرار گرفت و کشته شد.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

در دوران پترکبیر، ارتش روسیه به سبک ارتشهای اروپایی بازسازی و نیرومند شد. روسیه از نظر سیاسی و اقتصادی نیاز شدیدی به دریای آزاد داشت. پتر کبیر میخواست با ارتش قدرتمند روسیه بنادر دریای سیاه در جنوب و دریای بالتیک در شمال غرب را به منظور تسهیل تجارت با اروپا در اختیار بگیرد و در عین حال قوای خود را متوجه دریای خزر کند. با چنین هدفی بود که لشکرکشیهای آزوف (۱۶۹۵–۱۶۹۶) بین روسیه و عثمانی بر سر در اختیار گرفتن بندر بزرگ آزوف در دریای سیاه درگرفت. نبرد مهم دیگر، جنگ بزرگ شمالی بود که با امپراتوری سوئد درگرفت. این جنگ برای دستیابی به سواحل دریای بالتیک درگرفت و از ۱۷۰۰ تا ۱۷۲۱ میلادی ادامه داشت. در ۱۷۲۱ با امضای صلح بین روسیه و سوئد، سرانجام کنترل بخشهایی از لیوونی و استونی، دو منطقه در دریای بالتیک، به دست روسیه افتاد. پتر کبیر در ۱۷۰۳ تصمیم گرفت در باریکهای باتلاقی که در طول ساحل دریای بالتیک به تصرف خود درآورده بود، یک شهر جدید و بزرگ بنا کند که سنپترزبورگ نام گرفت. با تلاش جانفرسای هزاران کارگر، شهر سنپترزبورگ به بندری بزرگ برای تجارت بین روسیه و اروپا تبدیل شد. این شهر تا حدود دو قرن به صورت پایتخت روسیه درآمد.