30-04-2020، 18:43
«شب طولانی» یعنی سومین قسمت از فصل آخر سریال Game of Thrones چند روز قبل پخش شد. اپیزودی که برخی به معنای پشت کردن سریال به دنیا و اصولش میدانند و برخی کاملاً از آن راضی بودهاند و نهایت لذت را بردهاند! در این مطلب درباره خوب یا بد بودن این قسمت صحبت نمیکنیم و سراغ یکی از بحثهای مهمِ آن یعنی «نبرد وینترفل» میرویم. دو کارشناس خبره نظامی درباره نقشه نبرد صحبت میکنند. نقشهای که به عقیدهی این دو نفر بسیار بد طراحی شده و دلایل خوبی هم برای صحبتهایشان ذکر کردهاند.
یکی از نکاتی که در نقد و تحلیل به آن اشاره کرده بودیم، اشتباه واضح در حملهی کورکورانهی دوتراکیها و به طور کلی نحوه دفاع از وینترفل بود. گفته بودیم که سازندگان سریال، «تاکتیکهای جنگی» را به سخره گرفتهاند! خب، بیشک ما کارشناس نظامی نیستیم، اما آیا این مطلب که به وسیله افراد باتجربه و کاربلد تهیه شده، برای متقاعد کردن عدهای از تماشاگران که نقد ما را قبول ندارند، کافی خواهد بود؟
همچنین بخوانید: نقد قسمت سوم فصل هشتم Game of Thrones
توجه: این مطلب چکیده مقالهای از Vox است. این وبسایت با دو کارشناس خبره به نامهای «رایان گریر» و «میک کوک» به صحبت نشسته و نبرد وینترفل را از دیدگاه نظامی بررسی کرده است.
سوال اول
نیروهای زندگان تا چه حد در برابر ارتش مردگان آماده بودند؟
پاسخ رایان گریر
اینکه تلاش خاصی برای شناسایی بهتر ارتش مردگان صورت نگرفت، برای من تعجبآور بود. در چند اپیزود گذشته دیدیم که سعی شده بود دفاع وینترفل مستحکم باشد و حداقل تظاهر میشد که شخصیتها دارند درباره تاکتیکهای جنگی صحبت میکنند. اما، با اینکه همگی به خوبی میدانستند با چه ارتش عظیمی مواجه خواهند شد، به طرز قابل توجهی آماده نبودند.
پاسخ میک کوک
وقتی برای دفاع از قلعه آماده میشوید، نباید به این شکل نیروهای خود را بیرون قلعه و در وسط فضای باز، توزیع کنید. چراکه دشمن از نظر تعداد، فوقالعاده سَرتر است. چیدمان نیروها این طور بود که ابتدا سوارهنظام (دوتراکی)، سپس منجنیقها و نیرویهای پیاده و در نهایت پشت سرشان خندقهای دفاعی وجود داشت. انگار که کاملاً نقشه را به طور برعکس اجرا کردهاند و نتیجه خوبی هم نگرفتند.

آرایش جنگی زندگان در نبرد وینترفل (شب طولانی) به عقیده متخصصان، کاملاً اشتباه چیده شده و باید برعکسِ چیزی که در تصویر میبینید، صفآرایی میکردند.
سوال دوم
امکان دارد کمی بیشتر توضیح دهید؟
پاسخ میک کوک
البته. بگذارید با منجنیقها شروع کنم. از این منجنیقها برای انداختن مواد آتشین و منفجره، جلوی پای سوارکارها، در حالی که به دشمن نزدیک میشدند، استفاده شد. برای این کار، حداقل فاصله با نیروهای خودی باید حدود یک سوم باشد. اما منجنیقها باید حفاظت هم شوند، پس باید پشت نیروهای پیاده قرار بگیرند.
درباره سوارهنظام دوتراکی، وظیفهشان این است که سریع و برقآسا حمله کنند، به دشمن صدمه بزنند تا برگردند و آنها را خسته کنند. خب، این روش برای ارتش مردگان جواب نمیدهد، چونکه خستگی برایشان معنی ندارد. معمولاً چنین سواره نظامی را در کنارههای ارتش قرار میدهند تا قابلیت مانور داشته باشند و برای پیادهنظام که حرکت آرامتری دارد، مزاحمت ایجاد نکنند.
پاسخ رایان گریر
اگر من به جای آنان بودم، خندق را خیلی جلوتر قرار میدادم تا جلوی لشکر مردگان را از همان ابتدا بگیرد. تمام پیادهنظام را پشت خندق قرار میدادم. دیدیم که مردگان نمیتوانستند ار خندقِ آتشین عبور کنند تا اینکه نایت کینگ وارد قضیه شد و دستورات جدیدی داد.
زمانی که مردگان پشت خندق گیرافتاده بودند، میشد از اژدها استفاده کرد و تعداد زیادی دشمن را، بدون اینکه نگرانِ قاطی شدنشان با نیروهای خودی باشیم، نابود کرد. در این حالت، وایتها حتی اگر از خندق عبور کنند، با نیروهای زمینی مواجه میشوند که بسیار سرحال و آمادهی جنگ هستند. علاوه بر این، باید منجنیقها پشت نیروهای زمینی قرار میگرفت و روی ارتش مردگان آتش میریخت. سوارکارهای دوتراکی هم میتوانستند از کنارهها، حمله بسیار بهتری انجام دهند.

دوتراکیها سوارهنظامی سبک هستند. خودشان و اسبهایشان با زره محافظت نمیشود و فقط میتوانند دشمن را با حملهای برقآسا تضعیف کنند. چرا در این اپیزود، به دشمنی که قابل مشاهده نیست، آن هم به بدترین شکل ممکن، حمله میشود؟
سوال سوم
خب، اگر بهتر بوده که نقشه این شکلی باشد، لطفاً بیشتر درباره آن حملهی ابتدای اپیزود توسط دوتراکیها توضیح دهید، چراکه به نظر میرسید هیچگونه توجیه و دلیل نظامی برای آن وجود ندارد؟
پاسخ میک کوک
نحوه به تصویر کشیدن این حمله باحال و جذاب بود اما اگر دوتراکیها سوارهنظام سنگین بودند و زرههایی مانند شوالیههای قرون وسطا داشتند و قادر بودند، ضربهی سهمگینی و شوکآوری به دشمن بزنند؛ در این صورت میشد گفت که این حمله تا حدی با عقل جور در میآید.
توجه کنید که دوتراکیها سوارههای سبک هستند. یعنی نباید به هیچ وجه آنها را به دلِ چنین دشمنی بفرستید. به جای این کار، باید در گوشههای ارتش از دوتراکیها استفاده میشد. پس موافقم، از نظر تاکتیکهای نظامی هیچ توجیهی برای این موضوع وجود ندارد.
پاسخ رایان گریر
دوتراکیها در گذشته چنین یورشهایی را موفقیت انجام دادهاند. اما آن زمان در مقابل انسانها قرار داشتند. انسانهایی که به شدت میترسیدند و کار را برای دوتراکیها آسان میکردند. این تصمیم باتوجه به تجربیات قبلی فرماندهان نبرد، کمی عجیب بود. میشد استفادههای بهتری از سوارهنظام کرد و آنان را در بخش حیاتیتری از نبرد، به کار گرفت.
سوال چهارم
خب، درباره فرستادن غیرنظامیها به سردابهها چطور فکر میکنید؟ به نظر میرسد اینجا خطایی صورت گرفته؟ چونکه مشخص بود مردگانی در این مکان حضور دارند و از قبرها بیرون میآیند!
پاسخ رایان گریر
این موضوع هم اصلاً منطقی نیست و فکر میکنم یک نشانهی دیگر از این است که زندگان موفق نشدند شناخت درستی نسبت به دشمن خود داشته باشند. پس از نبرد «هاردهوم» آنها به خوبی میدانستند که نایت کینگ قادر است مردگان را به ارتش خودشش اضافه کند. البته میزان قدرتهای او چندان واضح نیست و شاید محدودیتهایی برای آن وجود داشته باشد. یعنی مشخص نبود او قادر است مردههای سردابه را هم زنده کند یا نه. این موضوع به فاصله سردابه از زمین هم بستگی دارد.
با توجه به این موضوعات، وقتی که با یک ارتش عظیم از مردگان طرف هستید و کلی زن و بچه در شهر وجود دارد، چه کاری میشود انجام داد؟ امکان ندارد که آنها را در فضای باز قرار دهید، چراکه خطر دارد و از طرفی نمیخواهید در هنگام جنگ، دست و پاگیر شوند. بنابراین سردابهها تنها جایی بود که میشد با تمام ریسکهایش، محلی برای نگهداری آنان باشد.
پاسخ میک کوک
این کار، احتمالاً بهترین گزینه در بین چند انتخابِ بد بوده است. اما از تیریون انتظار بیشتری داشتیم، حداقل او از نظر عقلانی میتوانست به این موضوع شک کند و متوجش شود.

نایت کینگ نبرد را به خوبی کنترل کرد اما نیروهای وینترفل، فرماندهی قدرتمندی نداشتند. حتی لازم نبود ژنرالهای وایتواکر، زحمت حضور در میدان را به خود بدهند.
سوال پنجم
فقط بحثِ تعداد بسیار زیاد ارتش مردگان و غلبهی آنان نیست. درست گفتم؟ انگار که نایت کینگ کنترل کامل میدان نبرد را در دست داشت.
پاسخ رایان گریر
نایت کینگ توانست کنترل حسابشدهای روی نیروهایش داشته باشد. مثلاً دیدیم که دستور داد وایتها روی خندق بخوابند و پلی برای عبور نیروها درست کنند. اما در بخشِ زندگان، شما چنین کنترلی را مشاهده نمیکنید. وقتی که طوفان وارد میدان شد، فرماندهان دیگر قادر به دیدن نبودند. جان و دنی داشتند دنبال نایت کینگ میگشتند اما هیچ چیزی نمیدیدند.
پاسخ میک کوک
آب و هوا، عنصر خیلی مهمی در نبرد وینترفل بود. اژدها مثل نیروهای هوایی است و از نیروهای زمینی حمایت میکند اما در هر آب و هوایی به کار نمیآید. جتهای جنگنده امروزی هم همین طور هستند و در چنین هوایی کاربرد کمتری دارند.
یکی از نکاتی که در نقد و تحلیل به آن اشاره کرده بودیم، اشتباه واضح در حملهی کورکورانهی دوتراکیها و به طور کلی نحوه دفاع از وینترفل بود. گفته بودیم که سازندگان سریال، «تاکتیکهای جنگی» را به سخره گرفتهاند! خب، بیشک ما کارشناس نظامی نیستیم، اما آیا این مطلب که به وسیله افراد باتجربه و کاربلد تهیه شده، برای متقاعد کردن عدهای از تماشاگران که نقد ما را قبول ندارند، کافی خواهد بود؟
همچنین بخوانید: نقد قسمت سوم فصل هشتم Game of Thrones
توجه: این مطلب چکیده مقالهای از Vox است. این وبسایت با دو کارشناس خبره به نامهای «رایان گریر» و «میک کوک» به صحبت نشسته و نبرد وینترفل را از دیدگاه نظامی بررسی کرده است.
سوال اول
نیروهای زندگان تا چه حد در برابر ارتش مردگان آماده بودند؟
پاسخ رایان گریر
اینکه تلاش خاصی برای شناسایی بهتر ارتش مردگان صورت نگرفت، برای من تعجبآور بود. در چند اپیزود گذشته دیدیم که سعی شده بود دفاع وینترفل مستحکم باشد و حداقل تظاهر میشد که شخصیتها دارند درباره تاکتیکهای جنگی صحبت میکنند. اما، با اینکه همگی به خوبی میدانستند با چه ارتش عظیمی مواجه خواهند شد، به طرز قابل توجهی آماده نبودند.
پاسخ میک کوک
وقتی برای دفاع از قلعه آماده میشوید، نباید به این شکل نیروهای خود را بیرون قلعه و در وسط فضای باز، توزیع کنید. چراکه دشمن از نظر تعداد، فوقالعاده سَرتر است. چیدمان نیروها این طور بود که ابتدا سوارهنظام (دوتراکی)، سپس منجنیقها و نیرویهای پیاده و در نهایت پشت سرشان خندقهای دفاعی وجود داشت. انگار که کاملاً نقشه را به طور برعکس اجرا کردهاند و نتیجه خوبی هم نگرفتند.

آرایش جنگی زندگان در نبرد وینترفل (شب طولانی) به عقیده متخصصان، کاملاً اشتباه چیده شده و باید برعکسِ چیزی که در تصویر میبینید، صفآرایی میکردند.
سوال دوم
امکان دارد کمی بیشتر توضیح دهید؟
پاسخ میک کوک
البته. بگذارید با منجنیقها شروع کنم. از این منجنیقها برای انداختن مواد آتشین و منفجره، جلوی پای سوارکارها، در حالی که به دشمن نزدیک میشدند، استفاده شد. برای این کار، حداقل فاصله با نیروهای خودی باید حدود یک سوم باشد. اما منجنیقها باید حفاظت هم شوند، پس باید پشت نیروهای پیاده قرار بگیرند.
درباره سوارهنظام دوتراکی، وظیفهشان این است که سریع و برقآسا حمله کنند، به دشمن صدمه بزنند تا برگردند و آنها را خسته کنند. خب، این روش برای ارتش مردگان جواب نمیدهد، چونکه خستگی برایشان معنی ندارد. معمولاً چنین سواره نظامی را در کنارههای ارتش قرار میدهند تا قابلیت مانور داشته باشند و برای پیادهنظام که حرکت آرامتری دارد، مزاحمت ایجاد نکنند.
پاسخ رایان گریر
اگر من به جای آنان بودم، خندق را خیلی جلوتر قرار میدادم تا جلوی لشکر مردگان را از همان ابتدا بگیرد. تمام پیادهنظام را پشت خندق قرار میدادم. دیدیم که مردگان نمیتوانستند ار خندقِ آتشین عبور کنند تا اینکه نایت کینگ وارد قضیه شد و دستورات جدیدی داد.
زمانی که مردگان پشت خندق گیرافتاده بودند، میشد از اژدها استفاده کرد و تعداد زیادی دشمن را، بدون اینکه نگرانِ قاطی شدنشان با نیروهای خودی باشیم، نابود کرد. در این حالت، وایتها حتی اگر از خندق عبور کنند، با نیروهای زمینی مواجه میشوند که بسیار سرحال و آمادهی جنگ هستند. علاوه بر این، باید منجنیقها پشت نیروهای زمینی قرار میگرفت و روی ارتش مردگان آتش میریخت. سوارکارهای دوتراکی هم میتوانستند از کنارهها، حمله بسیار بهتری انجام دهند.

دوتراکیها سوارهنظامی سبک هستند. خودشان و اسبهایشان با زره محافظت نمیشود و فقط میتوانند دشمن را با حملهای برقآسا تضعیف کنند. چرا در این اپیزود، به دشمنی که قابل مشاهده نیست، آن هم به بدترین شکل ممکن، حمله میشود؟
سوال سوم
خب، اگر بهتر بوده که نقشه این شکلی باشد، لطفاً بیشتر درباره آن حملهی ابتدای اپیزود توسط دوتراکیها توضیح دهید، چراکه به نظر میرسید هیچگونه توجیه و دلیل نظامی برای آن وجود ندارد؟
پاسخ میک کوک
نحوه به تصویر کشیدن این حمله باحال و جذاب بود اما اگر دوتراکیها سوارهنظام سنگین بودند و زرههایی مانند شوالیههای قرون وسطا داشتند و قادر بودند، ضربهی سهمگینی و شوکآوری به دشمن بزنند؛ در این صورت میشد گفت که این حمله تا حدی با عقل جور در میآید.
توجه کنید که دوتراکیها سوارههای سبک هستند. یعنی نباید به هیچ وجه آنها را به دلِ چنین دشمنی بفرستید. به جای این کار، باید در گوشههای ارتش از دوتراکیها استفاده میشد. پس موافقم، از نظر تاکتیکهای نظامی هیچ توجیهی برای این موضوع وجود ندارد.
پاسخ رایان گریر
دوتراکیها در گذشته چنین یورشهایی را موفقیت انجام دادهاند. اما آن زمان در مقابل انسانها قرار داشتند. انسانهایی که به شدت میترسیدند و کار را برای دوتراکیها آسان میکردند. این تصمیم باتوجه به تجربیات قبلی فرماندهان نبرد، کمی عجیب بود. میشد استفادههای بهتری از سوارهنظام کرد و آنان را در بخش حیاتیتری از نبرد، به کار گرفت.
سوال چهارم
خب، درباره فرستادن غیرنظامیها به سردابهها چطور فکر میکنید؟ به نظر میرسد اینجا خطایی صورت گرفته؟ چونکه مشخص بود مردگانی در این مکان حضور دارند و از قبرها بیرون میآیند!
پاسخ رایان گریر
این موضوع هم اصلاً منطقی نیست و فکر میکنم یک نشانهی دیگر از این است که زندگان موفق نشدند شناخت درستی نسبت به دشمن خود داشته باشند. پس از نبرد «هاردهوم» آنها به خوبی میدانستند که نایت کینگ قادر است مردگان را به ارتش خودشش اضافه کند. البته میزان قدرتهای او چندان واضح نیست و شاید محدودیتهایی برای آن وجود داشته باشد. یعنی مشخص نبود او قادر است مردههای سردابه را هم زنده کند یا نه. این موضوع به فاصله سردابه از زمین هم بستگی دارد.
با توجه به این موضوعات، وقتی که با یک ارتش عظیم از مردگان طرف هستید و کلی زن و بچه در شهر وجود دارد، چه کاری میشود انجام داد؟ امکان ندارد که آنها را در فضای باز قرار دهید، چراکه خطر دارد و از طرفی نمیخواهید در هنگام جنگ، دست و پاگیر شوند. بنابراین سردابهها تنها جایی بود که میشد با تمام ریسکهایش، محلی برای نگهداری آنان باشد.
پاسخ میک کوک
این کار، احتمالاً بهترین گزینه در بین چند انتخابِ بد بوده است. اما از تیریون انتظار بیشتری داشتیم، حداقل او از نظر عقلانی میتوانست به این موضوع شک کند و متوجش شود.

نایت کینگ نبرد را به خوبی کنترل کرد اما نیروهای وینترفل، فرماندهی قدرتمندی نداشتند. حتی لازم نبود ژنرالهای وایتواکر، زحمت حضور در میدان را به خود بدهند.
سوال پنجم
فقط بحثِ تعداد بسیار زیاد ارتش مردگان و غلبهی آنان نیست. درست گفتم؟ انگار که نایت کینگ کنترل کامل میدان نبرد را در دست داشت.
پاسخ رایان گریر
نایت کینگ توانست کنترل حسابشدهای روی نیروهایش داشته باشد. مثلاً دیدیم که دستور داد وایتها روی خندق بخوابند و پلی برای عبور نیروها درست کنند. اما در بخشِ زندگان، شما چنین کنترلی را مشاهده نمیکنید. وقتی که طوفان وارد میدان شد، فرماندهان دیگر قادر به دیدن نبودند. جان و دنی داشتند دنبال نایت کینگ میگشتند اما هیچ چیزی نمیدیدند.
پاسخ میک کوک
آب و هوا، عنصر خیلی مهمی در نبرد وینترفل بود. اژدها مثل نیروهای هوایی است و از نیروهای زمینی حمایت میکند اما در هر آب و هوایی به کار نمیآید. جتهای جنگنده امروزی هم همین طور هستند و در چنین هوایی کاربرد کمتری دارند.