11-02-2020، 17:38
(آخرین ویرایش در این ارسال: 14-02-2020، 20:57، توسط ♱ ᴠɪᴄᴛᴏʀ ♱.)
احضار (The Conjuring)
اولین فیلم ترسناکی که بر اساس داستان واقعی ساخته شده را به فیلمی اختصاص دادیم که در چند سال اخیر سر و صدای زیادی به راه انداخته و به یکی از ترسناکترین فیلمهای هالیوود تبدیل شده است. این فیلم داستان خانواده پِرون (Perron)، را روایت میکند که در خانه جدیدشان در ایالت رودآیلند با حادثههای ترسناکی روبرو میشوند.
در این فیلم خانواده پرونها که شامل پدر، مادر و پنج دختر است به خانهای قدیمی مربوط به دهه ۷۰ میلادی اسبابکشی میکنند. این خانواده در اولین شبهای سکونت خود در منزل جدید با اتفاقات ترسناک و عجیب و غریبی روبرو میشوند که در دنیای طبیعی هیچ پاسخی نمیتوان برای آنها پیدا کرد. اسبابهای خانه بیدلیل در هوا معلق و جابجا میشود، درها خودبهخود باز و بسته میشوند و صداهای عجیب و وحشتناکی به گوش اهالی منزل میرسد.
ارواح دست از سر اهالی منزل بر نمیدارند و اهالی منزل توسط ارواح به این طرف و آن طرف کشیده میشوند. این قضیه به اندازهای بالا میگیرد که ساکنین منزل از دو متخصص روحشناس با نامهای اِد و لورین وارِن (Ed and Lorraine Warren)، کمک میگیرند. این افراد متخصص پس از بررسیهای زیاد متوجه میشوند که خانواده پرونها دروغ نمیگویند و خانهای که در آن سکونت دارند واقعاً توسط ارواح تسخیر شده است. در بین این ارواح نیز یکی از بقیه شرورتر است و از قرار معلوم روح فردی با نام باثشبا (Bathsheba) بوده که در قرن هجدهم در این منزل جنزده زندگی میکرده است. این روح خبیث ظاهراً توسط شیطان تسخیر شده بود و اولین دخترش را به طرز فجیعی کشته بود.
فیلم احضار نیز دقیقاً از روی همین داستان واقعی ساخته شده و به همین دلیل نیز یکی از ترسناکترین فیلمهای قرن ۲۱ لقب گرفت.
احضار ۲
سینما هنر هفتم است، اما با تجارت آمیخته شده و به همین دلیل نیز سینماگران بهدنبال موفقیت نسخههای اول یک فیلم، نسخههای دیگر آن را نیز عرضه میکنند. به همین دلیل نیز موفقیت چشمگیر فیلم «احضار» ساخت نسخه دوم آن و نسخههای دیگر جانبی این فیلم را به دنبال داشته است.
فیلم «احضار ۲»، داستان واقعی دختری را در لندن روایت میکند که به تسخیر ارواح شیطانی درآمده است. ماجرا از این قرار است که در آگوست سال ۱۹۷۷، خانواده هاجسون (Hadgson)، رویداد غیرطبیعی و وحشتناک را در خانهشان در لندن تجربه میکنند. ظاهراً اسباب و اثاثیه خانه آنها در هوا معلق میشد و لوازم منزل به سمت اهالی منزل پرت میشد. قضیه به همینجا ختم نمیشود و یکی از دخترهای خانواده هاجسون توسط روح خبیث فردی با نام بیل ویلکینز (Bill Wilkins)، تسخیر میشود.
از قرار معلوم بیل مدتها پیش در این خانه زندگی میکرده و بر اثر خونریزی مغزی از دنیا رفته بود. خانواده هاجسون مدعی هستند فیلم «احضار ۲» که از حادثه ترسناکی که برای آنها اتفاق افتاده ساخته شده است، به واقعیت بسیار نزدیک است و حتی نسخه واقعی فایل صوتی تسخیر دختر این خانواده توسط ارواح خبیث نیز موجود است تا دلیل دیگری باشد برای نزدیک به واقعیت بودن فیلم «احضار ۲».
ناگفته نماند داستان خانواده هاجسون بهاندازهای ترسناک بود که در کنار فیلم «احضار ۲»، تاکنون کتابها و مستندهای ترسناک دیگری نیز بر اساس آن ساخته شده است.
فیلمهای آنابل و آنابل: آفرینش
ین فیلم داستان واقعی عروسکی با نام «آنابل» (Annabelle)، را روایت میکند که گفته میشود این عروسک در تسخیر ارواح شیطانی است. نسخه واقعی این عروسک در حال حاضر در موزه چیزهای غیرطبیعی اد و لورین وارن نگهداری میشود و نسبت به چیزی که در فیلمهای آنابل دیدیم بسیار معمولیتر بهنظر میرسد، اما این عروسک معمولی را نباید دستکم گرفت چرا که داستان واقعی و ترسناک آن به دهه ۷۰ میلادی باز میگردد و در آن زمان یک پرستار، این عروسک را از مادرش هدیه گرفت.
این پرستار پس از گذشت مدتی متوجه شد که عروسک آنابل خودبهخود در قسمتهای مختلف خانه حضور پیدا میکند و پیامهای ترسناکی مانند «کمکم کنید» را مشاهده میکند. گفته میشود که یک بار نیز این پرستار متوجه میشود که عروسک در حال خونریزی بوده است. اد و لورین وارن بهعنوان متخصصین امور فوقطبیعی وارد این قضیه میشوند و دست آخر مشخص میشود که ارواح خبیثه عروسک را تسخیر نکرده بودند، اما کنترل این عروسک را در دست دارند و به همین دلیل نیز اد و لورین وارن ترجیح میدهند عروسک آنابل را به موزه خودشان که پر از چیزهای عجیب و غریب و وحشتناک است انتقال دهند.
در حال حاضر از داستان این عروسک وحشتناک، دو فیلم با نامهای «آنابل» و «آنابل: آفرینش» ساخته شده است.
جنزدگی در کنتیکت
فیلم «جن زدگی در کنتیکت» (The Haunting in Connecticut) داستان واقعی خانوادهای را روایت میکند که به خانهای جدید میروند که ظاهراً این خانه قبلاً مرکز کفن و دفن بوده و ارواح آنرا تسخیر کردهاند.
پسر خانواده اسنِِکِدرز (Snedekers) دچار سرطان میشود و اهالی خانواده تصمیم میگیرند برای راحتتر شدن فرآیند درمان پسرشان در بیمارستان کنتیکت بهخانهای نزدیک این بیمارستان نقل مکان کنند. این اتفاق در دهه ۸۰ میلادی رخ میدهد و پس از مدتی سکونت در این منزل، شصتشان باخبر میشود که در خانهای زندگی میکردند که در گذشته مرکز کفن و دفن بوده است.
مادر خانواده اسکندرز مدعی میشود که پسرش رفتارهای عجیبی پیدا میکند و از هر چیز معمولی و پیشپاافتادهای بهشدت عصبانی میشود. مدتی بعد نیز پسر این خانواده شبح مردی را میبیند که به این پسر دستور حمله به دیگران را میدهد. اطلاعات زیادی در خصوص آسیبهایی که این شبح به خانواده وارد میکند در دسترس نیست، اما در نهایت خانواده اسکندرز برای جنگیری پسرشان دست به دامان کشیش میشوند.
تمامی این روایتها در فیلم «جنزدگی در کنتیکت» با جذابترین حالت ممکن بازگو میشود و با فیلمی طرف هستیم که وحشت و دلهره، یک لحظه مخاطب را به حال خودش وا نمیگذارد. جالب است بدانید خانواده اسکندرز برای کمک به پسرشان از اد و لوین وارن بهعنوان کارشناسان حرفهای نیز کمک میگیرد.
جنگیر
حتی اگر اهل فیلمهای ترسناک هم نباشید باز هم مطمئن هستیم نام فیلم «جنگیر»، (The Exorcist)، را شنیده باشد و چه بسا که این فیلم را دیدهاید. این فیلم داستان واقعی دختری ۱۴ ساله را با نام رولند دُو (Roland Doe)، را روایت میکند که در سال ۱۹۴۹ رفتار عجیب و غریبی از خودش نشان میدهد. خانواده او مدعی میشوند که لوازم منزل بیدلیل به هوا پرت میشوند و بدن دُو نیز بیدلیل زخمهای سختی بر میدارد. در این خانه صداهای ترسناکی نیز شنیده میشود.
پزشکان از دلیل زخمهای بدن این دختر و رفتار عجیبی که دارد چیزی سر در نمیآورند و در نتیجه دست به دامان کلیسا میشوند و پدر ریموند بیشاپ (Raymond Bishop)، برای جنگیری این دختر اقدام میکند. این پدر روحانی در یاداشتهایش نوشته بود که نیمهشب میخواست به رولند دُو آب مقدس بدهد، اما شیطان اجازه این کار را نمیداد و بدن دختر به طرز وحشتناکی زخمی شد و شیطان عبارت «سلام» (Hello)، را روی پاها و سینه این پدر مقدس حک کرد.
پس از چندین بار جنگیری، شیطان از بدن این دختر خارج میشود، اما از آن زمان به بعد رولند دُو هرگز در خصوص اتفاقی که صورت گرفته بود با رسانهها صحبت نمیکند.
جنگیری امیلی رز
این فیلم نیز داستان واقعی دختری است که توسط شیطان تخسیر شده بود، این دختر آنهلیز میشل (Anneliese Michel) نام داشت و زمانی که تازه ۱۷ ساله شده بود حضور شیطان را در جسمش حس کرد. آنهلیز میشل برای درمان به پزشک مراجعه کرد و دکترها تشخیص دادند که او دچار صرع شده است، در نتیجه برای درمان وی دارو تجویز کردند.
اما این داروها دوای درد آنهلیز میشل نبود و در کنار اینکه گاه و بیگاه دچار صرع میشد، مدعی بود تصاویر وحشتناکی را نیز در ذهناش مشاهده میکند و ندایی در گوش او دائم فریاد میزند که گناهکار است. آنهلیز میشل در پی این عوارض دچار افسردگی میشود و به کلیسا رو میآورد.
گفته میشود او برای طلب مغرفت، روزی ۶۰۰ بار سجده میکرد و همین سجدهها باعث شد تا درنهایت دچار شکستگی زانو بشود. آنه لیز میشل این شرایط دشوار را تحمل کرد تا به سن ۲۳ سالگی رسید و در آن زمان دیگر دارویی نبود که مصرف نکرده باشد. این دختر بیچاره در عرض مدت ۱۰ ماه، حدود ۶۷ بار مورد جنگیری قرار گرفته شده بود و در نهایت نیز دست از خورد و خوراک برداشت و در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفت.
ناگفته نماند پدر و مادر آنهلیز میشل و کشیشهایی که با او در ارتباط بودند پس از مرگ این دختر به دلیل کوتاهی در رسیدگی به وی متهم شناخته شدند و کار پرونده آنهلیز میشل به نبشقبر کشید، اما در نهایت کسی مجرم شناخته نشد. در سال ۲۰۱۳ خانه آنهلیز میشکل دچار آتشسوزی شد و بسیاری از افرادی که از این داستان وحشتناک باخبر بودند این آتشسوزی را به ارواح خبیث ربط دادند.
اولین فیلم ترسناکی که بر اساس داستان واقعی ساخته شده را به فیلمی اختصاص دادیم که در چند سال اخیر سر و صدای زیادی به راه انداخته و به یکی از ترسناکترین فیلمهای هالیوود تبدیل شده است. این فیلم داستان خانواده پِرون (Perron)، را روایت میکند که در خانه جدیدشان در ایالت رودآیلند با حادثههای ترسناکی روبرو میشوند.
در این فیلم خانواده پرونها که شامل پدر، مادر و پنج دختر است به خانهای قدیمی مربوط به دهه ۷۰ میلادی اسبابکشی میکنند. این خانواده در اولین شبهای سکونت خود در منزل جدید با اتفاقات ترسناک و عجیب و غریبی روبرو میشوند که در دنیای طبیعی هیچ پاسخی نمیتوان برای آنها پیدا کرد. اسبابهای خانه بیدلیل در هوا معلق و جابجا میشود، درها خودبهخود باز و بسته میشوند و صداهای عجیب و وحشتناکی به گوش اهالی منزل میرسد.
ارواح دست از سر اهالی منزل بر نمیدارند و اهالی منزل توسط ارواح به این طرف و آن طرف کشیده میشوند. این قضیه به اندازهای بالا میگیرد که ساکنین منزل از دو متخصص روحشناس با نامهای اِد و لورین وارِن (Ed and Lorraine Warren)، کمک میگیرند. این افراد متخصص پس از بررسیهای زیاد متوجه میشوند که خانواده پرونها دروغ نمیگویند و خانهای که در آن سکونت دارند واقعاً توسط ارواح تسخیر شده است. در بین این ارواح نیز یکی از بقیه شرورتر است و از قرار معلوم روح فردی با نام باثشبا (Bathsheba) بوده که در قرن هجدهم در این منزل جنزده زندگی میکرده است. این روح خبیث ظاهراً توسط شیطان تسخیر شده بود و اولین دخترش را به طرز فجیعی کشته بود.
فیلم احضار نیز دقیقاً از روی همین داستان واقعی ساخته شده و به همین دلیل نیز یکی از ترسناکترین فیلمهای قرن ۲۱ لقب گرفت.
احضار ۲
سینما هنر هفتم است، اما با تجارت آمیخته شده و به همین دلیل نیز سینماگران بهدنبال موفقیت نسخههای اول یک فیلم، نسخههای دیگر آن را نیز عرضه میکنند. به همین دلیل نیز موفقیت چشمگیر فیلم «احضار» ساخت نسخه دوم آن و نسخههای دیگر جانبی این فیلم را به دنبال داشته است.
فیلم «احضار ۲»، داستان واقعی دختری را در لندن روایت میکند که به تسخیر ارواح شیطانی درآمده است. ماجرا از این قرار است که در آگوست سال ۱۹۷۷، خانواده هاجسون (Hadgson)، رویداد غیرطبیعی و وحشتناک را در خانهشان در لندن تجربه میکنند. ظاهراً اسباب و اثاثیه خانه آنها در هوا معلق میشد و لوازم منزل به سمت اهالی منزل پرت میشد. قضیه به همینجا ختم نمیشود و یکی از دخترهای خانواده هاجسون توسط روح خبیث فردی با نام بیل ویلکینز (Bill Wilkins)، تسخیر میشود.
از قرار معلوم بیل مدتها پیش در این خانه زندگی میکرده و بر اثر خونریزی مغزی از دنیا رفته بود. خانواده هاجسون مدعی هستند فیلم «احضار ۲» که از حادثه ترسناکی که برای آنها اتفاق افتاده ساخته شده است، به واقعیت بسیار نزدیک است و حتی نسخه واقعی فایل صوتی تسخیر دختر این خانواده توسط ارواح خبیث نیز موجود است تا دلیل دیگری باشد برای نزدیک به واقعیت بودن فیلم «احضار ۲».
ناگفته نماند داستان خانواده هاجسون بهاندازهای ترسناک بود که در کنار فیلم «احضار ۲»، تاکنون کتابها و مستندهای ترسناک دیگری نیز بر اساس آن ساخته شده است.
فیلمهای آنابل و آنابل: آفرینش
ین فیلم داستان واقعی عروسکی با نام «آنابل» (Annabelle)، را روایت میکند که گفته میشود این عروسک در تسخیر ارواح شیطانی است. نسخه واقعی این عروسک در حال حاضر در موزه چیزهای غیرطبیعی اد و لورین وارن نگهداری میشود و نسبت به چیزی که در فیلمهای آنابل دیدیم بسیار معمولیتر بهنظر میرسد، اما این عروسک معمولی را نباید دستکم گرفت چرا که داستان واقعی و ترسناک آن به دهه ۷۰ میلادی باز میگردد و در آن زمان یک پرستار، این عروسک را از مادرش هدیه گرفت.
این پرستار پس از گذشت مدتی متوجه شد که عروسک آنابل خودبهخود در قسمتهای مختلف خانه حضور پیدا میکند و پیامهای ترسناکی مانند «کمکم کنید» را مشاهده میکند. گفته میشود که یک بار نیز این پرستار متوجه میشود که عروسک در حال خونریزی بوده است. اد و لورین وارن بهعنوان متخصصین امور فوقطبیعی وارد این قضیه میشوند و دست آخر مشخص میشود که ارواح خبیثه عروسک را تسخیر نکرده بودند، اما کنترل این عروسک را در دست دارند و به همین دلیل نیز اد و لورین وارن ترجیح میدهند عروسک آنابل را به موزه خودشان که پر از چیزهای عجیب و غریب و وحشتناک است انتقال دهند.
در حال حاضر از داستان این عروسک وحشتناک، دو فیلم با نامهای «آنابل» و «آنابل: آفرینش» ساخته شده است.
جنزدگی در کنتیکت
فیلم «جن زدگی در کنتیکت» (The Haunting in Connecticut) داستان واقعی خانوادهای را روایت میکند که به خانهای جدید میروند که ظاهراً این خانه قبلاً مرکز کفن و دفن بوده و ارواح آنرا تسخیر کردهاند.
پسر خانواده اسنِِکِدرز (Snedekers) دچار سرطان میشود و اهالی خانواده تصمیم میگیرند برای راحتتر شدن فرآیند درمان پسرشان در بیمارستان کنتیکت بهخانهای نزدیک این بیمارستان نقل مکان کنند. این اتفاق در دهه ۸۰ میلادی رخ میدهد و پس از مدتی سکونت در این منزل، شصتشان باخبر میشود که در خانهای زندگی میکردند که در گذشته مرکز کفن و دفن بوده است.
مادر خانواده اسکندرز مدعی میشود که پسرش رفتارهای عجیبی پیدا میکند و از هر چیز معمولی و پیشپاافتادهای بهشدت عصبانی میشود. مدتی بعد نیز پسر این خانواده شبح مردی را میبیند که به این پسر دستور حمله به دیگران را میدهد. اطلاعات زیادی در خصوص آسیبهایی که این شبح به خانواده وارد میکند در دسترس نیست، اما در نهایت خانواده اسکندرز برای جنگیری پسرشان دست به دامان کشیش میشوند.
تمامی این روایتها در فیلم «جنزدگی در کنتیکت» با جذابترین حالت ممکن بازگو میشود و با فیلمی طرف هستیم که وحشت و دلهره، یک لحظه مخاطب را به حال خودش وا نمیگذارد. جالب است بدانید خانواده اسکندرز برای کمک به پسرشان از اد و لوین وارن بهعنوان کارشناسان حرفهای نیز کمک میگیرد.
جنگیر
حتی اگر اهل فیلمهای ترسناک هم نباشید باز هم مطمئن هستیم نام فیلم «جنگیر»، (The Exorcist)، را شنیده باشد و چه بسا که این فیلم را دیدهاید. این فیلم داستان واقعی دختری ۱۴ ساله را با نام رولند دُو (Roland Doe)، را روایت میکند که در سال ۱۹۴۹ رفتار عجیب و غریبی از خودش نشان میدهد. خانواده او مدعی میشوند که لوازم منزل بیدلیل به هوا پرت میشوند و بدن دُو نیز بیدلیل زخمهای سختی بر میدارد. در این خانه صداهای ترسناکی نیز شنیده میشود.
پزشکان از دلیل زخمهای بدن این دختر و رفتار عجیبی که دارد چیزی سر در نمیآورند و در نتیجه دست به دامان کلیسا میشوند و پدر ریموند بیشاپ (Raymond Bishop)، برای جنگیری این دختر اقدام میکند. این پدر روحانی در یاداشتهایش نوشته بود که نیمهشب میخواست به رولند دُو آب مقدس بدهد، اما شیطان اجازه این کار را نمیداد و بدن دختر به طرز وحشتناکی زخمی شد و شیطان عبارت «سلام» (Hello)، را روی پاها و سینه این پدر مقدس حک کرد.
پس از چندین بار جنگیری، شیطان از بدن این دختر خارج میشود، اما از آن زمان به بعد رولند دُو هرگز در خصوص اتفاقی که صورت گرفته بود با رسانهها صحبت نمیکند.
جنگیری امیلی رز
این فیلم نیز داستان واقعی دختری است که توسط شیطان تخسیر شده بود، این دختر آنهلیز میشل (Anneliese Michel) نام داشت و زمانی که تازه ۱۷ ساله شده بود حضور شیطان را در جسمش حس کرد. آنهلیز میشل برای درمان به پزشک مراجعه کرد و دکترها تشخیص دادند که او دچار صرع شده است، در نتیجه برای درمان وی دارو تجویز کردند.
اما این داروها دوای درد آنهلیز میشل نبود و در کنار اینکه گاه و بیگاه دچار صرع میشد، مدعی بود تصاویر وحشتناکی را نیز در ذهناش مشاهده میکند و ندایی در گوش او دائم فریاد میزند که گناهکار است. آنهلیز میشل در پی این عوارض دچار افسردگی میشود و به کلیسا رو میآورد.
گفته میشود او برای طلب مغرفت، روزی ۶۰۰ بار سجده میکرد و همین سجدهها باعث شد تا درنهایت دچار شکستگی زانو بشود. آنه لیز میشل این شرایط دشوار را تحمل کرد تا به سن ۲۳ سالگی رسید و در آن زمان دیگر دارویی نبود که مصرف نکرده باشد. این دختر بیچاره در عرض مدت ۱۰ ماه، حدود ۶۷ بار مورد جنگیری قرار گرفته شده بود و در نهایت نیز دست از خورد و خوراک برداشت و در سال ۱۹۷۶ از دنیا رفت.
ناگفته نماند پدر و مادر آنهلیز میشل و کشیشهایی که با او در ارتباط بودند پس از مرگ این دختر به دلیل کوتاهی در رسیدگی به وی متهم شناخته شدند و کار پرونده آنهلیز میشل به نبشقبر کشید، اما در نهایت کسی مجرم شناخته نشد. در سال ۲۰۱۳ خانه آنهلیز میشکل دچار آتشسوزی شد و بسیاری از افرادی که از این داستان وحشتناک باخبر بودند این آتشسوزی را به ارواح خبیث ربط دادند.