27-02-2019، 13:17
عباس جهانگیریان دلیل فراموش شدن متلها را نبود دغدغه حفظ این میراث در میان کارگزاران فرهنگی میداند.
این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا، درباره انتقال متلها به کودکان و نوجوانان و نقش نویسندهها در حفظ آنها اظهار کرد: متلها مانند چیزهای دیگری که ما به آنها میراث فرهنگی میگوئیم رو به زوال هستند. علت در حاشیه رفتن و فراموش شدن آنها این نیست که اشکال در خود متلها باشد بلکه حفظ این میراث دغدغه کارگزاران فرهنگی نیست.او در ادامه گفت: آیا متلها در کتابهای درسی ما که تیراژ و بُرد بالایی دارند، وجود دارند؟ خیر. اگر کتابهای درسی خوب و خستهکننده نباشند و برای بچهها جذابیت داشته باشند در حافظه بچهها میمانند و به عنوان خاطره جمعی کودکان و نوجوانان ماندگار و به بخشی از خاطره جمعی ملی ما تبدیل میشوند؛ اما متأسفانه زمانی که اینها وارد کتابهای درسی نشوند کجا باید بیایند؟ اگر هم همه متلها در یک کتاب جمع شوند، کتابی که تیراژ هزارنسخهای و در بهترین حالت پنجهزارتایی دارد، خیلی زود تمام میشود و میرود.
عباس جهانگیریان با بیان اینکه متلها بسیار جذاب هستند، افزود: یکی دو کارشناس ادبیات میتوانند متلها را جمع کنند و بگویند مثلاً پنج متل ایرانی جذابیت بسیاری دارند و در کتابهای درسی از دوم ابتدایی تا پایان مقطع ابتدایی قرار گیرند.
این نمایشنامهنویس با تأکید بر اینکه برخی از متلها جوهره بازی و نمایشی دارند، خاطرنشان کرد: نمایشنامهنویسان میتوانندبراساس این متلها نمایشنامه بنویسند. خود من براساس متل «گندم گل گندم» نمایشنامه نوشتم که در رشد چاپ شد. چه اشکالی دارد متلهایی که با آنها آشنا هستیم و در دورانی شنیدهایم به صورت نمایشنامه دربیایند؟ اینگونه هم متل حفظ میشود و چون نمایشنامه است قابلیت اجرایی و خوانش بیشتری پیدا میکند و جذابتر میشود.
جهانگیریان سپس بیان کرد: تنها راهکاری که برای حفظ این میراث شفاهی بهنظرم میرسد این است که از آنها اقتباس کنیم؛ مثلاً براساس متلها نمایشنامه بنویسیم و در کتابهای درسی چاپ شود و بچهها در مدسه آن را اجرا کنند. در این صورت هم فضای آموزشی خشک ما مفرح میشود و هم اینکه بچهها کار تجربی میکنند.
نویسنده کتاب «ماشین مشدی ممدلی» همچنین اظهار کرد: به نظرم خانوادهها هم در کمرنگ نشدن متلها میتوانند تأثیرگذار باشند، اما زمانی که خانوادهها خود با این موضوع آشنایی ندارند جامعه باید وارد عمل شود. جامعه از چه کانالها و بسترهایی میتواند این کار را انجام دهد؟ مثلاً صدا و سیما در برنامه کودک به این موضوع بپردازد یا کانون آن را در برنامههای کتابخانهاشقرار دهد.
جهانگیریان در ادامه گفت: درواقع نهادهایی که میتوانند روی خانوادهها تأثیر بگذارند و این خردهفرهنگها را به درون خانوادهها ببرند، باید به این موضوعات بپردازند. در غیر این صورت خانوادهها به صورت بالقوه این ظرفیت را ندارند که متلها را بشناسند و برای بچهها بخوانند؛ نهایتاً در یکی دو خانواده که مادر یا پدر روشنفکر و تحصیلکرده دارند و به این متلها دسترسی دارند، آنها را برای بچهها بخوانند و به عنوان آوای پرتکرار در ذهن بچهها تداوم داشته باشند.