13-02-2019، 12:56
[کروس]
توو چشِ منه ، یه نورِ وحشی
که میگه برس ، یه حس یه حسِ سنگین
دور و برمه ، نمه أ ناله لبریز
یا خوده منه ستون سلول سنگی
[ورس یک]
مشتی ، بار اومدم و ندیدنم هنوز تووی حوالی بدی
سنگین ، صاف اومدم و طبیعتا منظره ویو به کجی عجیب
گستاخ ، پر نور تر أ همیشه
پر رو و رگ چاق شده أ ریشه
ناموس شده پول مایه غریزه
هر روز داره قضیه که پول داره غنیه و
اراده کنه نرخ میذاره و سر تا پاتو میخره
میره ، خلاصه دنیای بدیه
دسخوش ، همه خنجرا فرو أ پشت
خشونت جهاد باشه انگشت
دسخوش ، رفاقتا همه بویِ گوه ، اوه
همه درگیرِ سودِ مفت
تف ، درِ همو میمالن همونایی که معرفتی مرامو میپاشیدن داره افت
پُف درشو بذار باو ، انسانیت هم همه لایِ داستان
لفظ کارما و قوانین بازتاب
سیس بِست همه ذغالی و چاکدار
دا* دنبال پسرای مارک دار
که بتیغه بکشه بعد هم بپیچه به بازار
زمین گرده و یا یه جورایی آسفالت
سلامتی همه برادرا پاسکار
باس بدویی بیست و چهاری آنلاین
پر گاز بری نری نخوری به داستان
بده بره بده بره همین فرمونو
بده بره ، بده بره ریال اَه
یه لِول هم یه لِوله ، بده بره
لایی دایی بده بره ، بده بره
[کروس]
توو چشِ منه ، یه نورِ وحشی
که میگه برس ، یه حس یه حسِ سنگین
دور و برمه ، نمه أ ناله لبریز
یا خوده منه ستون سلول سنگی
[ورس دو]
شدی ماهات توویِ محیط های متن تاریخ
توو این خطِ تولید همه خطِ اُریب
واسه مفت بری همه سلاخ دس خوش
حاجی کف ببرید
به روزای روشن هم أ بعدا بنده امید
ندارم نمیشه بمونی لا رنده و تیغ
دیگه هیچ باوری نی ، اول و آخری نی
خیابون هم جا بدی نی
همه ایستگاه گرفتن و باوری نی
لایِ کشیک ، لای جدول و رفیقای باریکِ جیب
داری که چی میگم همه نخِ حاشیه تیغ
جنگله همه معطل لاشه یِ شیر
آه شیش دنگ فک کفِ بازار!
حلال وار توو دیواره و همه لا کار
ایال وار که میناله أ قانونِ کار
پشم یه عمر رفت که میدونه نداره بازگشت
دسخوش ، دلاورا همه لایِ کار فنگ
صندوق ، جا نمیده همه لایِ باربند
دسخوش برادرا نمه نمیدن رو
دسخوش لاتی پر کنی میگیرن روت
أ پشت برکت ، همه دنبالِ معرفت ته خط
جیب چاق باشه همه صف دَم در
پشت پات زدن بشی چپ همه عَر؟
بزنن و یه سریا هر روز مایه تر
کندن ، شرطی زدن و زد و بندن
ندارن أ دم اینا همه مَردن
آمار گوهی میشه أ جلو رو میبندن
دیوار حاشا و علی چپو همه أ بَر
دلخور پِی بردم به همه اینا
همه ریا و تصویرا نمه بی راه
ناشتا آشنا میشی تو با شبِ سیاه
ولی ولی نباس وا بدی بگی زدی به کاهدون
کمیاب شده رفیقا یاقوت
انبار کنی تهش یه تابوت
بود بود نبود نری توو لاک زود
آه نری توو لاک زود
[کروس]
توو چشِ منه ، یه نورِ وحشی
که میگه برس ، یه حس یه حسِ سنگین
دور و برمه ، نمه أ ناله لبریز
یا خوده منه ستون سلول سنگی
[پُل]
بریدم ، از زمین و أ زمان نا امیدم
امیدم ، به راه ادامه دایره رو میرم
رسیدم ، وقتی جز جلو همه جا رو دیدم
همینن ، همینن
همه شدن شبیه هم وا نمیدن
وا نمیدن ، آره خب ما رو دیدن