12-02-2019، 13:18
وقتی قدرتِ عشق از عشقِ به قدرت قوی تری باشه
چی میشه ؟
میزنه گوله های برف بازم اون بیرون ، ما گرم و نرمِ خونمون
خدایا شکرت
تو هم بپا که تو این هوا میری بیرون سرما نره توو گلوت
آخه طاقت ندارم که ببینم عزیزم یه مریضی سادتو
همین این یه ساعتو که نبودی چه سخت گذشت و ندیدی اسارتو
این خونه بی تو ، مث انباری سرد
و سوت و کوره ، دل تو هرکاری کرد برد
این خونه بی تو ، مث انباری سرد
و سوت و کوره ، دل تو هرکاری کرد برد
میزنه گوله های برف به شیشه
ولش کن خودش الآن خسته میشه
ما میمونیم و این همه راهِ سفید
میشکُفه غنچه های خنده پیشت
تو خوبی و خوبی هات خَز نمیشه
میشه عشقو به وضوح توو این رابطه دید
زمستونه و گرمات سر و سامون منه
همین ناز و اداهات برف و بارون منه
زمستونه الان ، وقتشه بارون بزنه
وقتشه خوش بگذره ، به هر دوتامون یه ذره
این خونه بی تو ، مث انباری سرد
و سوت و کوره ، دل تو هرکاری کرد برد
این خونه بی تو ، مث انباری سرد
و سوت و کوره ، دل تو هرکاری کرد برد
واقعیتش اینه که
اصاً بدِ مطلق وجود نداره ، میدونی
یه سری چیزا از نظر من بده
که از نظرِ تو بد نیست
یه سری چیزا هم از نظرِ تو بده
که از نظرِ من بد نیست
فقط کافیه که ما بتونیم با بدی های همدیگه بسازیم
به خاطر خوبی هامون
همین