15-11-2018، 10:47
حالا رو به روم مرز و نورافکن و تک تیراندازه
مدام گارد و دفع کلی سم و توهم خدایانِ
باطل و مدافع های بافتِ سالم جامعه
نفهمیدن جواب سوال های ساده
دلارا پالت پالت رو بانده
بعد توو باده بی گمرک
دست شیخ ها توو کارته
حله چشماته
پولو میزنم به شهر شیخ زاهد
برا چند وقت دنس و رد کارپت
حرکت بعد هم محو کنش داعش
ترسو احساس نمیکنم
وقتی کشورم لنگ اسهاله
توو چنگ اِشغاله و پر از ننگ و زخم و اشکاله
اون که پُستش بالاس تا سر برش داره
ولی نسله جزغاله محوه وجدانش
سرنوشت کشورم تحت فشاره
سقوط و جبر و انکار و خشم اسلامه
میبینی که میکَنه و میرقصه توو قلب قشم باره
توو یه تیکه دشت بهشت داره
نمیشه به عظم عشق قانع
پس بهش آره بگو دور شریعتو خط بکش کامل
اون در بهش خوابه یه مغز غرق ذهن داره
از درد ژن میناله محو تکراره
هرچی خشت میزاره خرج زندانه
با هرکی پِیک میزنه درد و دل داره
رو تن رفیق صدتا خط قِ داره
منطقش پاکه دست شیطانه
یه زاغه با زر رو منقارش
از خودش پونصدتا جر داره
دندونش عاجه مدفوعش شانسه
داره از هر خوبش ماده
مرغوبش باشه از این منظومه رانده
کیه کَنزو بشکافه گنجو بشماره
پهلوون جمع رندان که توو کعبه اضحاره
دستش اسنایپر از پشت بوم میگه مرگو بشناسش
همونی که میده سرتو قطع کنه داعش
رسمش افراطه دسته دسته دستِ چک داره
غرق عرفانه حوری تنگش اجباره
همیشه زنگش انشاءِ
وقت امداد فکر جمع و منهاءِ
سرنوشت به منطقش باخته
صد بهشت رو درد خشت ساخته
راه انداخته جنگ و بشمار سه
بمب هاشم خودش ساخته بعد هولش داده
هر کنش واکنش درکنش داره
هر کنش در خودت بعد کنش پاره
توو شمع کنش کربن بعد کنش گندم
دفع کنش ننگ و نفرت و نفت و کشور کن
بعد برو توو مجلس و پرت کنش پشمو
حذف کنش پَستو باز قلب این گربه غرق نفرت شد
صد سال صرف کنش وقت و مردمش اهل صبر و الکش مست کن