23-05-2018، 19:02
من که به هیچ دردی نمیخورم …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …
راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
تو … هیچ کجانیستی…
تو … هیچ کجا
خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه ..!
به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت !
نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !
جان غمگین ، تن سوزان ، دل شیدا دارم
آنچه شایسته عشق است ، مهیا دارم
سوز دل ، خون جگر ، آتش غم ، درد فراق
چه بلاها که ز عشقت من تنها دارم
چند تکه از تو
پریشان افتاد
ته فنجانی که فالم را می گرفت…
می گفت آرام نیستی
و فردا هیچ نامه ای نخواهد آمد…
شبانه هایم برای تو
عشق هم…
خاطره ی مُرده ای باشد
برای وقت های کسالت
اولین خنده ز بی دردی بود
آخرین گریه ز بی درمانی