29-08-2017، 4:07
یار غار به کسی گویند که رفیق گرمابه و گلستان باشد، غم دوست او را متالم و شادیش او را مسرور و مبتهج کند. خلاصه آن چنان یار وفادار و ایثار گر باشد که عقلا و مبتفکران در مقام مقایسه با برادر دچار تامل گردند.
بعضیها عقیده داشتند که باید حضرت محمد (ص) را به زندان انداخت و بدین وسیله از فعالیتش در راه ترویج دین جدید جلوگیری کرد. برخی می گفتند باید او را نفی بلد و یا به اصطلاح امروزه تبعید کرد ولی اکثریت مخالفان به قتل و کشتن پیغمبر (ص) رای دادند منتها چون قتل او از طرف افراد یک قبیله خالی از اشکال نبود سرانجام قرار بر این گذاشته شد که هر قبیله یک یا چند جوان نیرومند و شمشیرزن از میان خود انتخاب کنند و این جوانان با شمشیر آخته یکباره بر محمد (ص) هجوم برده هر کدام ضربتی بر او بزنند و خونش را بریزند تا بدین طریق خون او در میان قبایل مختلف لوث شود و بنی عبد مناف نتوانند در مقام معارضه و انتقام برآیند.
رسول اکرم (ص) به حضرت علی بن ابی طالب (ع) دستور داد که در آن شب از فاطمه زهرا (ع) مراقبت کند و بردیمانی او را پوشیده در رختخوابش بخوابد و خود با ابوبکر در نیمه های شب مخفیانه از در کوچکی که پشت خانه ابوبکر بود بیرون رفتند و با دو شتر جماز که قبلا آماده شده بود راه جنوب را در پیش گرفتند و در غار ثور پنهان شدند.
یکی از مردان قریش همین که به در غار رسید دید که تارهای عنکبوتی مدخل غار را مسدود کرده و دو کبوتر نیز در دهانه غار نشسته اند که با دیدن وی پرواز کردند. چون این بدید عطف عنان کرد و به جوانان دیگر گفت:« راجع به این غار مطمئن باشید که سالهاست احدی به درونش پای نگذاشته است زیرا در ورودی غار را عنکبوتان قبل از تولد محمد (ص) تنیده اند! عقل سلیم حکم نمی کند کسی وارد غار شده باشد بدون آنکه تارهای عنکبوت را پاره ًکند.»
این بود ماجرای غار ثور که ابوبکر از آن تاریخ به بعد به یارغار موسوم گردید و مجازاً در رابطه با دوستان یکدل و وفادار مورد استشهاد و تمثیل قرار می گیرد.
بعضیها عقیده داشتند که باید حضرت محمد (ص) را به زندان انداخت و بدین وسیله از فعالیتش در راه ترویج دین جدید جلوگیری کرد. برخی می گفتند باید او را نفی بلد و یا به اصطلاح امروزه تبعید کرد ولی اکثریت مخالفان به قتل و کشتن پیغمبر (ص) رای دادند منتها چون قتل او از طرف افراد یک قبیله خالی از اشکال نبود سرانجام قرار بر این گذاشته شد که هر قبیله یک یا چند جوان نیرومند و شمشیرزن از میان خود انتخاب کنند و این جوانان با شمشیر آخته یکباره بر محمد (ص) هجوم برده هر کدام ضربتی بر او بزنند و خونش را بریزند تا بدین طریق خون او در میان قبایل مختلف لوث شود و بنی عبد مناف نتوانند در مقام معارضه و انتقام برآیند.
رسول اکرم (ص) به حضرت علی بن ابی طالب (ع) دستور داد که در آن شب از فاطمه زهرا (ع) مراقبت کند و بردیمانی او را پوشیده در رختخوابش بخوابد و خود با ابوبکر در نیمه های شب مخفیانه از در کوچکی که پشت خانه ابوبکر بود بیرون رفتند و با دو شتر جماز که قبلا آماده شده بود راه جنوب را در پیش گرفتند و در غار ثور پنهان شدند.
یکی از مردان قریش همین که به در غار رسید دید که تارهای عنکبوتی مدخل غار را مسدود کرده و دو کبوتر نیز در دهانه غار نشسته اند که با دیدن وی پرواز کردند. چون این بدید عطف عنان کرد و به جوانان دیگر گفت:« راجع به این غار مطمئن باشید که سالهاست احدی به درونش پای نگذاشته است زیرا در ورودی غار را عنکبوتان قبل از تولد محمد (ص) تنیده اند! عقل سلیم حکم نمی کند کسی وارد غار شده باشد بدون آنکه تارهای عنکبوت را پاره ًکند.»
این بود ماجرای غار ثور که ابوبکر از آن تاریخ به بعد به یارغار موسوم گردید و مجازاً در رابطه با دوستان یکدل و وفادار مورد استشهاد و تمثیل قرار می گیرد.