09-07-2017، 18:47
[color=#996699]انگار بچه ها صدام رو شنیده بودن
لایبا:ببینم چی شده؟دهن واکن ماهم بفهمیم اه!این کیبود زنگ زد؟
نسیمه:آره!همینی که این موشه گفت
+شهرام بود زنگ زد گفت بیام بیمارستان نمیدونم چیشده قلب داره تند تند میزنه زود زود میرم شماهارو میرسونم و میرم بیمارستان
لایبا:تو بیجا بکنی!بریم ماهم میاییم
نسیمه:آره!همینی که این یارو موشه گفت!
لایبا:تو خفه شو گربه!اگه نه خفت میکنم!
نسیمه:انگاری تو......
+خفه شین الان موقع بحث نیست اگه قراره شما دوتا بحث کنین من خودم میرم
__نه نه ماهم میاییم
سرعت ماشین رو تندتر کردم و به سمت بیمارستان حرکت کردم
به بیمارستان که رسیدیم شهرام جلوی در بیمارستان بود بنظر میرسید که منتظر ما بود
از ماشین پیاده شدیم و به سمت شهرام دویدم
+شهرام چیشده؟
_.....خب...بریم تو خودت میفهمی!
شهرام راه افتاد و منم با بچه ها پشت سرش راه افتادیم
وقتی وایساد دیدم مامان حالش خوبه و تو بغل شهناز داشت گریه میکرد شهنازم دلداریش میداد
یهویی جیغ زدم:چیشده چرا کسی به من چیزی نمیگه!م..مامان چیشده تورو خدا یکی یه چیزی بگه چرا حرف نمیزنین؟
رفتم پیش شهرام.
+شهرام خواهش میکنم یه چیزی بگو چیشده؟
یادم افتاد که یکی اینجا نیست
اشکام از چشمام سرازیر شد نمیدونم چرا
+شهرام؟بابا کو؟
یه قطره اشک از چشمای زیباش سرازیر شد
_بابا تو اتاق عمله
ادامه دارد....
خواهش میکنم سپاس بدین بابام در اومد تا اینو نوشتمااااااااا
/color]
لایبا:ببینم چی شده؟دهن واکن ماهم بفهمیم اه!این کیبود زنگ زد؟
نسیمه:آره!همینی که این موشه گفت
+شهرام بود زنگ زد گفت بیام بیمارستان نمیدونم چیشده قلب داره تند تند میزنه زود زود میرم شماهارو میرسونم و میرم بیمارستان
لایبا:تو بیجا بکنی!بریم ماهم میاییم
نسیمه:آره!همینی که این یارو موشه گفت!
لایبا:تو خفه شو گربه!اگه نه خفت میکنم!
نسیمه:انگاری تو......
+خفه شین الان موقع بحث نیست اگه قراره شما دوتا بحث کنین من خودم میرم
__نه نه ماهم میاییم
سرعت ماشین رو تندتر کردم و به سمت بیمارستان حرکت کردم
به بیمارستان که رسیدیم شهرام جلوی در بیمارستان بود بنظر میرسید که منتظر ما بود
از ماشین پیاده شدیم و به سمت شهرام دویدم
+شهرام چیشده؟
_.....خب...بریم تو خودت میفهمی!
شهرام راه افتاد و منم با بچه ها پشت سرش راه افتادیم
وقتی وایساد دیدم مامان حالش خوبه و تو بغل شهناز داشت گریه میکرد شهنازم دلداریش میداد
یهویی جیغ زدم:چیشده چرا کسی به من چیزی نمیگه!م..مامان چیشده تورو خدا یکی یه چیزی بگه چرا حرف نمیزنین؟
رفتم پیش شهرام.
+شهرام خواهش میکنم یه چیزی بگو چیشده؟
یادم افتاد که یکی اینجا نیست
اشکام از چشمام سرازیر شد نمیدونم چرا
+شهرام؟بابا کو؟
یه قطره اشک از چشمای زیباش سرازیر شد
_بابا تو اتاق عمله
ادامه دارد....
خواهش میکنم سپاس بدین بابام در اومد تا اینو نوشتمااااااااا
/color]