21-01-2016، 19:22
(آخرین ویرایش در این ارسال: 21-01-2016، 19:22، توسط Dead Silence.)
" یادداشـت های زیر را از دسـت نـدهیــد "
23 سال! بله 23 سال زمان زیادی است؛ اصلا برای خودش یک عمر است. موها را سفید و کم پشت می کند، روی پیشانی، زیر چشم و گوشه دهان را چروک می اندازد و آدم را به اصطلاح پخته تر می کند. حالا شاید در بعضی موارد، چشم را هم ضعیف کند و آدم مجبور شود برای دید بهتر عینک بزند. بنابراین در یک فیلم یا سریال، زمانی می توانیم به مخاطب بفهمانیم 23 سال گذشته که بتوانیم این گذر زمان را کاملا طبیعی و طبق قاعده به آنها نشان دهیم. قطعا فرق یک پسر یا دختر 20-25 ساله با مرد یا زن میانسال 50 ساله خیلی زیاد است و فقط یک عینک و سبیل برای نمایش این تغییرات کافی نیست.
در سذیــال کیمیــا 23 سال گذشته و هرکدام از کاراکترها، بیشتر از دو دهه به سن شان اضافه شده اما واقعا گریم ها چنین چیزی را نشان می دهند؟ کاراکتر آرش که الان باید مردی 50 ساله باشد، شبیه مردهای 30 ساله به نظر می رسد و کاراکتر مشفق، فقط موهایش سفیدتر شده! یعنی فقط یک عینک و موی سفید، برای تغییرات 20 ساله کافی است! خودمان خوب می دانیم تغییر چهره خانم ها به خاطر حجابشان یک مقدار سخت تر است چون حتی موی سفیدشان هم دیده نمی شود اما واقعا تصویری که از کیمیای 50 ساله به ما نشان داده می شود قابل باور است؟ اگر قرار بود خانم های پنجاه ساله آن قدر جوان باشند و پوست صورتشان بعد از گذشت این همه سال، کمترین تغییری نکرده باشد دیگر این همه عمل جراحی و تزریق بوتاکس و ... برای چیست؟
درسریال کیمیا 23 سال گذشته و هرکدام از کاراکترها، بیشتر از دو دهه به سن شان اضافه شده اما واقعا گریم ها چنین چیزی را نشان می دهند؟ کاراکتر آرش که الان باید مردی 50 ساله باشد، شبیه مردهای 30 ساله به نظر می رسد و کاراکتر مشفق، فقط موهایش سفیدتر شده! یعنی فقط یک عینک و موی سفید، برای تغییرات 20 ساله کافی است!
البته مشکل گریم های سریال فقط به تغییر سن و تصنعی شدن چهره افراد میانسال برنمی گردد. هنوز رنگ پوست و مدل موهای عجیب مدیران مدرسه آبادان در قسمتهای اولیه کار را یادمان است. امیر اسکندری، طراح گریم این سریال، فرد کم سابقه ای نیست. یعنی نمی شود ایراد را صرفا گردن این طراح گریم انداخت و سایر موارد را نادیده گرفت. طبیعتا وقتی در یک پروژه بهایی به گریم داده نشود، نتیجه کار طراح گریم هم به جایی نمی رسد. وقتی بازیگران تعیین می کنند که صورتشان چه حجم گریم داشته باشد و چه موادی برایشان استفاده شود و کارگردان هم دخالتی نمی کند انتظار زیادی نمی شود داشت! درست است که استفاده از بازیگر جایگزین برای بازی در سنین بالاتر یک نقش، اتفاق ملموسی نیست و جذابیت را از بین می برد اما وقتی قرار است گریم ها انقدر عجیب و غیرقابل باور از آب در بیاید حداقل، این جایگزینی بهترین راه حل است.
باور کنید مردم ما هم فیلم های مهم جهان را می بینند. هنوز هم فیلم «مورد عجیب بنجامین باتن» و گریم های تدریجی برات پیت و کیت بلانشت یادشان است. می دانند برای تغییر چهره یک نفراز نوجوانی تا میانسالی هزاران شگرد وجود دارد. حالا هرچقدر هم بهشان بگویید اینجا ایران است، لوازم نداریم یا نمی شود و اینجور چیزها باز هم قانع نمی شوند!
مقصر اصلی بازیگران بودند
حالا بیایید گفته های امیر اسکندری طراح چهره پردازی «کیمیا» را مرور کنیم ؛ قضاوت با خودتان.
*وقتی هنرپیشه ای برای این نقش می آورند كه پر از ناز است و می گوید من سن بالا را بازی نمی كنم چه باید كرد. من نمی دانم چرا در ایران از این موضوع می ترسند كه وقتی سن بازیگر عوض می شود، بازیگر مسن جایگزین او بكنند. خانم مهراوه شریفی نیا می گفت اجازه نمی دهم چسب یا لاتكس به صورتم بزنید، یا می گویدمن لنز توی چشمم نمی گذارم، روی صورتم خطوط نكشید و تهیه كننده و كارگردان هم به راحتی پذیرفتند. همین طورآقای كیانیان برای بازی در این سریال برای گروه مشكل و داستان درست كرد... . اصلا وقتی شما هنرپیشه ای را با منت و التماس و به زور پول می آورید ، بهتر از این هم نمی شود. طراح گریم اولین فیلمی كه آقای كیانیان بازی می كرد یعنی «وسوسه های زمین» من بودم . دو ساعت در حیاط قدم می زد و هر چند وقت یكبار می آمد اتاق گریم و می گفت من بیایم برای گریم ؟ می گفتم فعلا برو هر وقت شد گریمت می كنیم.الان آقای كیانیان می گوید، موی سرم را رنگ نمی كنم، نمی گذارم لیفتینگ كنید و چسب به صورتم بزنید. خوب شما به جای من باشید چی كار می كنید؟
*حتی به من آنقدر بودجه ندادند كه بتوانم یك كلاه گیس برای آقای پورشیرازی تهیه كنم. ایشان سه تیپ در این سریال بازی می كنند. شما حساب كنید در روز مثلا برایش برنامه می گذاشتند سكانس شماره 100 كه تیپ اولش بود و موهایش مشكی بود، سكانس بعدی می شد 2200، سكانس بعدی می شد 4500. یعنی سه گریم مختلف را در یك روز باید یك گریمور انجام می داد. بارها به آنها گفتم، یك گریم باید در یك روز انجام شود.
* كاراكتر رها از ابتدا قرار بود بی حجاب باشد، برای همین یك خانم فرانسوی را انتخاب كردند كه بسیار هم هیكل درشتی دارد و وقتی در كنار خانم شریفی نیا می ایستد انگار رها مادر كیمیا است! ایشان با اینكه همسرشان بازیگر تئاتر بود اما شب قبل از اولین سكانسی كه قرار بود بازی داشته باشد موهایش را كوتاه كرد. وقتی صبح برای فیلمبرداری آمد گفت موهای بلندم اذیتم می كرد! مجبور شدیم برای او كلاه گیس بگذاریم، اما نوعی كلاه گیس هست یك میلیون تومان قیمت دارد و نوعی دیگر 50 هزار تومان. اینها رفتند و برای این خانم كلاه گیس 50 تومانی خریدند،پس نمی توان توقع معجزه داشت.
اسکندری: وقتی هنرپیشه ای می گوید من سن بالا را بازی نمی كنم چه باید كرد. نمی دانم چرا در ایران از این موضوع می ترسند كه وقتی سن بازیگر عوض می شود، بازیگر مسن جایگزین بكنند. خانم شریفی نیا می گفت اجازه نمی دهم چسب یا لاتكس به صورتم بزنید، یا لنز توی چشمم نمی گذارم، روی صورتم خطوط نكشید و تهیه كننده و كارگردان هم به راحتی پذیرفتند
* خانم شریفی نیا و خانم حاجیان به نظر من اصلا درك درستی از كار ندارند. روز اولی كه خانم شریفی نیا را برای تست گریم به دفتر من آوردند، گفتند اگر شما می توانید او را تبدیل به یك دختر هفده ساله بكنید، ما با ایشان قرارداد ببندیم. من در همان دفتر سفارش دادم برای ایشان ابرو بافتند و آن ابرو را برایشان چسباندیم و گریمش كردیم. عكس آن گریم هم در مجلات چاپ شد و به گفته خودش، همه نزدیكان و دوستانش گفته بودند كه چرا عكس نوجوانی خودت را گذاشتی و عكس تست گریم را نگذاشتی.اما در زمانی كه جنوب بودیم، خانم شریفی نیا در هر پنج دقیقه، پنجاه بار به ابروهایش دست می زد و سعی می كرد با آن بازی كند، كه بارها گریمور خانم ما می آمد و می گفت شما صبح ابرو را كه برای ایشان می چسبانید تا آخر ساعت كاری بارها جدا می شود و ما دوباره آن را می چسبانیم. وقتی بازیگر در هوای شرجی كار می كند به صورت اتوماتیك فر ابرو یا ریش مصنوعی اش باز می شود . حالا اگر كسی بخواهد مدام با این ابرو بازی كند دیگر چه چیزی از گریم باقی می ماند. از طرفی یك قوطی پودر همراه داشته باشد و هروقت خودش تشخیص می دهد به صورتش كرم پودر بزند كه دیگر واویلا است!
*خانم شریفی نیا و مادرشان كلا با هیچ مسئله ای كنار نمی آمدند. می دانید خیلی از این بازیگرها اصلا نمی خواستند در فاز سوم بازی كنند. من تمام تلاشم این بود كه بازیگران را به نقش نزدیك كنم. اما كسی نبود كه به خانم شریفی نیا بگوید اسكندری برای نزدیك كردن تو به نقشت اینجاست و با تو هیچ دشمنی ندارد.
* ما حدود 350 لوكیشن در جاهای پراكنده تهران داشتیم، گاهی اتاق گریم ما در پاركینگ یك خانه بود، گاهی در هوای گرم گاهی در هوای سرد . بدون هیچ امكانات گرمایش و سرمایشی باید قطعه روی صورت بازیگر می چسباندیم. وقتی تهیه كننده برای یك هنرپیشه كلاه گیس نمی خرد و كارگردان هم اصلا برایش مهم نبود، دیگر چه انتظاری از بقیه هست. آقای افشار فقط یك بار سر ابروی كیمیا با من صحبت كرد كه من به ایشان گفتم شما مگر از توی دوربین نمی دیدید، یا منشی صحنه شما كنارتان نبود؟ می توانستید شب راش ها را به من نشان دهید و من فردا مشكل را رفع كنم، حتی چند بار خواستم جلسه بگذارم و بگویم كه مسئله ابرو این خانم را حل كنیم اما مدام می گفتند جا می افتد و درست می شود. مهراوه هم در تمام این مدت فقط نقش خودش را بازی میكرد و شاید به خاطر همین از بقیه بازی باور پذیرتری دارد.