عجیب الخلقه ها- Freaks 1932
کارگردان: تاد برانینگ
فیلمنامه نویس: تاد رابینز
“عجیب الخلقه ها” یکی از چند فیلم درخشانی است که مترو گلدن مهیر در دههی 30 در ژانر وحشت ساخت، دهه ای که به دههی شکل گیری این ژانر معروف است. تا قبل از این فیلم، از عجیب الخلقه ها به عنوان شر مطلق استفاده و تصویر تهدید آمیزی از آن ها برای جامعه نشان داده میشد، ولی شاهکار براونینگ کلیشه ها را به چالشی جدی کشید، فیلم او تصویری جدید از تقابل میان انسان ها و عجیب الخلقه ها به نمایش میگذارد. براونینگ از عجیب الخلقههای واقعی استفاده میکند و گریمی در فیلمش وجود ندارد، او در ابتدای فیلم ما را با ظاهر کاراکتر هایش آشنا میکند و سپس مارا به اعماق وجود آنها میبرد. او با بار احساسیای که به فیلم میبخشد، باعث شده تا از فیلمش به عنوان ضد وحشتزا یاد شود.
وقتی ایرونگ تالبرگ، مدیر امجیام، برای اولین بار فیلمنامهی این فیلم را خواند، از هولناک بودن آن شگفت زده شد، نتیجهی کار هم آنقدر هولناک بود که بتواند هر کسی را به تهوع بیندازد، انگلستان به مدت سی سال اجازهی نمایش به این فیلم نداد. “عجیب الخلقهها” در زمرهی فیلمهای نیمه شب قرار میگیرد، فیلمهای که سینماها به خاطر زجر آور بودنشان آنها را در سانسهای نیمه شب پخش میکنند. استفاده از هنرمندان واقعی سیرکها (انسانی بدون دست و پا، زنی با صورت پر مو، کوتولهها و …) از جمله چیزهایی بودند که توانایی این را داشتند با وجود بار عاطفی بالا در فیلم، صفت زجرآور را به عضو جداییناپذیر آن تبدیل کنند.
دیوید لینچ این فیلمش را با الهام و در ستایش از شاهکار براونینگ ساخته است. این دو فیلم در به نمایش گذاشتن درماندگیِ عجیب الخلقه ها در بین انسانها و تقابل آن دو با هم، بسیار به هم شباهت دارند. هر دوی آن ها ظاهر و باطن را به چالش میکشند. این دو فیلم با هم تفاوتهای ریادی دارند ولی الهام لینچ از براونینگ غیر قابل انکار است. لینچ در در سکانس آغازی فیلمش کلمه ی ”freaks” را بر ورودی سیرک نشان میدهد.
در یکی از سکانس های فیلم، عجیب الخلقهها در حال رقص و پایکوبیاند و به شخصیت کلئوپاترا میگویند “ما تو را به عنوان یکی از خودمان میپذیریم”. تبدیل شدن مرموزانهی او به یک زنِ جوجه مانند، مکمل این جملست: “انسان ها همان عجیب الخلقه ها و عجیب الخلقه ها همان انسانها هستند”. آنها خودشان را با دنیای انسانها تطبیق دادهاند و قابلیت زندگی در دنیایی که در آن خلق شدهاند را دارند، به سیگار کشیدن مردِ بدون دست و پا و غدا خوردن زنِ بدون دست نگاه کنید، کاگردان هم به این صحنهها توجه بسیار و خواستار این بوده که شما این جهانبینی او را درک کنید.
بهترین سکانس فیلم، یکی از بهترین سکانسهای سینمای وحشت در تمام دوران است: عجیب الخلقه ها زیر باران انتقام میگیرند. وقتی که آنها هرکولِ چاقو خورده را محاصره میکنند، دوربین همراه با هرکول به آرامی عقب و زیر کالسکه ها میرود و در ادامه دوربین عجیب الخلقهها را نشان میدهد که دارند به او نزدیک میشوند. این سکانس برای الان هم استادانه است دیگر چه برسد به بیش از نیم قرن پیش !
“دراکولا” که تاد براونینگ یک سال قبل از “عجیب الخلقهها” آنرا ساخت را شاید بتوان در کنار “فرانکشتاین” ساختهی جیمز ویل، مهمترین آثار تاریخ سینمای وحشت نامید، اگر این دو فیلم نبودند شاید دیگر ژانر وحشتی هم نداشتیم. اما “دراکولا” با وجود تمام موفقیت و اهمیتاش به هیچ وجه بهترین اثر کارگردانش نیست. برانینگ در فیلم بعدیاش، “عجیب الخلقهها”، مشخصههای ژانر را به کلی به هم ریخت، برای اولین بار در سینمای وحشت انسانها هیولاهای فیلم بودند، او حتی رابطهی عاشقانهی بین دو کوتولهی فیلمش را بسیار بهنجارتر از رابطهی دو انسان شرور فیلمش نشان میدهد. فیلم برانینگ یک شاهکار هنری و نامتعارف بود، برای همین هم شکست تجاری بسیار بدی خورد، بعد از مدتی کوتاه استودیو مجبور شد فیل را از روی پردهی سینما بردارد، نمایش فیلم یک افتضاح بود. این شکست به معنای پایان برانینگ بود، او تا پایان دهه یعنی تا زمان ترک هالیوود فقط سه فیل ساخت. سی سال بعد یعنی در 1962، فیلمِ برانینگ به عنوان گنجینه در جشنواره ی کن پخش شد و بعد از آن هم انگلستان اجازهی پخش سراسری به آن داد، همین باعث شهرت برانینگ شد، گرچه بعد از مرگش بود.
کارگردان: تاد برانینگ
فیلمنامه نویس: تاد رابینز
“عجیب الخلقه ها” یکی از چند فیلم درخشانی است که مترو گلدن مهیر در دههی 30 در ژانر وحشت ساخت، دهه ای که به دههی شکل گیری این ژانر معروف است. تا قبل از این فیلم، از عجیب الخلقه ها به عنوان شر مطلق استفاده و تصویر تهدید آمیزی از آن ها برای جامعه نشان داده میشد، ولی شاهکار براونینگ کلیشه ها را به چالشی جدی کشید، فیلم او تصویری جدید از تقابل میان انسان ها و عجیب الخلقه ها به نمایش میگذارد. براونینگ از عجیب الخلقههای واقعی استفاده میکند و گریمی در فیلمش وجود ندارد، او در ابتدای فیلم ما را با ظاهر کاراکتر هایش آشنا میکند و سپس مارا به اعماق وجود آنها میبرد. او با بار احساسیای که به فیلم میبخشد، باعث شده تا از فیلمش به عنوان ضد وحشتزا یاد شود.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
وقتی ایرونگ تالبرگ، مدیر امجیام، برای اولین بار فیلمنامهی این فیلم را خواند، از هولناک بودن آن شگفت زده شد، نتیجهی کار هم آنقدر هولناک بود که بتواند هر کسی را به تهوع بیندازد، انگلستان به مدت سی سال اجازهی نمایش به این فیلم نداد. “عجیب الخلقهها” در زمرهی فیلمهای نیمه شب قرار میگیرد، فیلمهای که سینماها به خاطر زجر آور بودنشان آنها را در سانسهای نیمه شب پخش میکنند. استفاده از هنرمندان واقعی سیرکها (انسانی بدون دست و پا، زنی با صورت پر مو، کوتولهها و …) از جمله چیزهایی بودند که توانایی این را داشتند با وجود بار عاطفی بالا در فیلم، صفت زجرآور را به عضو جداییناپذیر آن تبدیل کنند.
دیوید لینچ این فیلمش را با الهام و در ستایش از شاهکار براونینگ ساخته است. این دو فیلم در به نمایش گذاشتن درماندگیِ عجیب الخلقه ها در بین انسانها و تقابل آن دو با هم، بسیار به هم شباهت دارند. هر دوی آن ها ظاهر و باطن را به چالش میکشند. این دو فیلم با هم تفاوتهای ریادی دارند ولی الهام لینچ از براونینگ غیر قابل انکار است. لینچ در در سکانس آغازی فیلمش کلمه ی ”freaks” را بر ورودی سیرک نشان میدهد.
در یکی از سکانس های فیلم، عجیب الخلقهها در حال رقص و پایکوبیاند و به شخصیت کلئوپاترا میگویند “ما تو را به عنوان یکی از خودمان میپذیریم”. تبدیل شدن مرموزانهی او به یک زنِ جوجه مانند، مکمل این جملست: “انسان ها همان عجیب الخلقه ها و عجیب الخلقه ها همان انسانها هستند”. آنها خودشان را با دنیای انسانها تطبیق دادهاند و قابلیت زندگی در دنیایی که در آن خلق شدهاند را دارند، به سیگار کشیدن مردِ بدون دست و پا و غدا خوردن زنِ بدون دست نگاه کنید، کاگردان هم به این صحنهها توجه بسیار و خواستار این بوده که شما این جهانبینی او را درک کنید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بهترین سکانس فیلم، یکی از بهترین سکانسهای سینمای وحشت در تمام دوران است: عجیب الخلقه ها زیر باران انتقام میگیرند. وقتی که آنها هرکولِ چاقو خورده را محاصره میکنند، دوربین همراه با هرکول به آرامی عقب و زیر کالسکه ها میرود و در ادامه دوربین عجیب الخلقهها را نشان میدهد که دارند به او نزدیک میشوند. این سکانس برای الان هم استادانه است دیگر چه برسد به بیش از نیم قرن پیش !
“دراکولا” که تاد براونینگ یک سال قبل از “عجیب الخلقهها” آنرا ساخت را شاید بتوان در کنار “فرانکشتاین” ساختهی جیمز ویل، مهمترین آثار تاریخ سینمای وحشت نامید، اگر این دو فیلم نبودند شاید دیگر ژانر وحشتی هم نداشتیم. اما “دراکولا” با وجود تمام موفقیت و اهمیتاش به هیچ وجه بهترین اثر کارگردانش نیست. برانینگ در فیلم بعدیاش، “عجیب الخلقهها”، مشخصههای ژانر را به کلی به هم ریخت، برای اولین بار در سینمای وحشت انسانها هیولاهای فیلم بودند، او حتی رابطهی عاشقانهی بین دو کوتولهی فیلمش را بسیار بهنجارتر از رابطهی دو انسان شرور فیلمش نشان میدهد. فیلم برانینگ یک شاهکار هنری و نامتعارف بود، برای همین هم شکست تجاری بسیار بدی خورد، بعد از مدتی کوتاه استودیو مجبور شد فیل را از روی پردهی سینما بردارد، نمایش فیلم یک افتضاح بود. این شکست به معنای پایان برانینگ بود، او تا پایان دهه یعنی تا زمان ترک هالیوود فقط سه فیل ساخت. سی سال بعد یعنی در 1962، فیلمِ برانینگ به عنوان گنجینه در جشنواره ی کن پخش شد و بعد از آن هم انگلستان اجازهی پخش سراسری به آن داد، همین باعث شهرت برانینگ شد، گرچه بعد از مرگش بود.
Source: Gamenews.ir