ارسالها: 137
موضوعها: 107
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 147
سپاس شده 1398 بار در 158 ارسال
حالت من: هیچ کدام
--------------------------------------------------------------------------------
موسيقي آفريقايي، مخصوصاً موسيقي سنتي سياهان آفريقا را در خارج از آفريقا، كمتر ميشناسند. براي غير آفريقاييها، اين موسيقي، عجيب، دشوار و بدون جذابيت است و در نتيجه زحمت گوش دادن به آن را به خود نميدهند. هم موسيقي آفريقايي و هم موسيقي غير آفريقايي زادة خلاقيت بشرند و در نتيجه عناصر يكساني چون گام و فاصله و لحن و ملودي و امثالهم را در خود دارند. موسيقي تقريباً در همه كشورها، نقش يكساني را بازي ميكند و در قالب ترانهها، لالاييها، ترانههاي رزمي، موسيقي ديني و امثال آن ارائه ميگردند. در مجموع، در آفريقا هم سازهايي شبيه به اروپا، از جمله سازهاي زهي، بادي و كوبهاي، وجود دارند.
مفهوم موسيقي آفريقايي به كلي با موسيقي غربي فرق دارد. موسيقيدانهاي سنتي آفريقا براي لذّت بردن، صداها را با يكديگر تركيب نميكنند. هدف آنها بيان همه جنبههاي زندگي از طريق عنصر صداست. آنها از طريق موسيقي، منحصراً طبيعت را تقليد نميكنند، بلكه با به كارگيري صداهاي طبيعي، از جمله زبان گفتاري، طبيعت را بازسازي و آن را به موسيقي تبديل ميكنند. شايد ظاهراً اين موسيقي يكنواخت به نظر برسد، ولي هر صدايي معني ويژه خود را دارد. براي اينكه بتوان معناي موسيقي آفريقايي را درك كرد، بايد به بررسي آن در متن زندگي آفريقايي پرداخت.
موسيقي در جامعه آفريقا نقش بسيار مهمي دارد و درست از لحظه تولد، يكي از حياتيترين جنبههاي زندگي يك آفريقايي را تشكيل ميدهد. كودكان آفريقايي از ابتداي خردسالي، نقش مؤثر و مهمي را در موسيقي به عهده ميگيرند و در سن سه يا چهار سالگي، ساز ميسازند. بازيهاي موسيقايي كه توسط كودكان آفريقايي اجرا ميشوند، آنها را براي شركت در فعاليتهاي دوره بزرگسالي از جمله ماهيگيري، شكار، كشاورزي، آسيابگرداني، حضور در مراسم عروسي و تشييع و رقص آماده ميسازند.
در آفريقا بين انسان و هنر، پيوند عميقي وجود دارد. هنر در آفريقا، بالاترين نقش را در برقراري ارتباط بين انسانها ايفا ميكند. شايد به همين دليل است كه در بعضي از زبانهاي آفريقاي سياه، براي تعريف موسيقي، فعل دقيقي وجود ندارد. اين هنر به قدري در انسان آفريقايي نهادينه و موروثي است كه شايد ضرورتي براي نامگذاري آن وجود نداشته است. طبل در جامعه آفريقايي به قدري مهم است كه گاهي آن را با يك مرد برابر ميگيرند، از همين رو زنان بايد همان احترامي را كه به طور سنّتي براي مردشان قائل ميشوند، براي طبل هم قائل شوند. در بعضي از كشورهاي آفريقايي، زنان حتي اجازه ندارند تحت هيچ شرايطي به طبل دست بزنند، هر چند اسلام بسياري از تبعيضهايي را كه عليه زنان وجود داشته، در آفريقا از بين برده است.
موسيقي آفريقايي عموماً با هنر ديگري چون شعر يا رقص درآميخته و به صورت مهمترين عنصر بياني روحيه و احساسات سياهان درآمده است. به اين ترتيب، دور از ذهن نيست اگر آفريقاييها اصولاً موسيقيدان باشند. در بعضي از كشورهاي آفريقايي، موسيقي عنصري پويا و نيروي پيشبرنده حيات اجتماعي است. در برخي ديگر، موسيقي كم و بيش شغلي نيمه حرفهاي است كه همه كس نميتواند آن را خلق و اجرا كند و بايد گروههايي در اين زمينه، فعاليت كنند. اين گروهها نيمي از سال را به موسيقي ميپردازند و معاش خود را از اين طريق به دست ميآورند و نيم ديگر سال را به كار ديگري ميپردازند.
در بسياري از جوامع آفريقايي، حق نواختن بعضي از سازها يا شركت در مراسم آييني به همه كس داده نميشود و در انحصار موسيقيدانهاي حرفهاي است. اين افراد منحصراً از طريق هنرشان ارتزاق ميكنند و به خانوادهها يا طبقات اجتماعي (كاست) خاصي تعلق دارند.
در آفريقاي غربي، براي مشخص كردن موسيقيدانهاي حرفهاي از واژه گريوت (Griot) استفاده ميكنند. نقش گريوتها چيزي بيشتر از موسيقي و جادوست. آنها راويان تاريخ، فلسفه و اساطير و آرشيو آداب و سنن مردم هستند و در شفا و درمان جسمي و روحي بيماران هم دخالت ميكنند. بسياري ترانههاي مذهبي ميخوانند و تقريباً نقش كشيشهاي اروپايي قرون وسطي را دارند. مردم آفريقا از گريوتها ميترسند و در عين حال توانايي آنها را تحسين ميكنند، هر چند به خاطر آنكه به پايينترين طبقه اجتماع تعلق دارند، برايشان احترامي قائل نيستند. از آنجا كه موسيقي محور تمام فعاليتهاي يك گريوت است، بهرغم ترس و اكراه مردم از آنها، باز هم نقشي حياتي و مهم را در زندگي آفريقاييها ايفا ميكنند. شايد بتوان نوازندگان اروپايي گيتار را معادل نوازندگان آفريقايي يعني گريوتها گرفت. نوازندگان اروپايي در هر حال نسبت به گريوتها وضعيت بهتري دارند، زيرا مردم به آنها توهين نميكنند. موسيقي آفريقا، تأثير انقلابي را كه در حال حاضر همه قاره آفريقا را در خود گرفته است، به خوبي نشان ميدهد. موسيقي در جوامع سنّتي غالباً كاري به برآوردن نيازهاي زندگي مدرن ندارد. به عبارت ديگر، در دنياي مدرن، رقابت فوقالعاده بالاست و موسيقي به عنوان يك حرفه، نميتواند فرصت چنداني را براي اهل موسيقي فراهم آورد. در بعضي از جوامع، اصولاً موسيقي، شغل تلقي نميشود و به همين دليل، دچار محدوديتهاي بيشتري هم ميشود. با توجه به وضعيت دنياي معاصر، موسيقي سنتي در تمام دنيا رو به زوال است، مگر اينكه آينده موسيقيدانها تضمين شود. اين مسئله، بهويژه در موسيقي آفريقا كه در آن موسيقي شكل مكتوب ندارد و سينه به سينه منتقل ميشود، به شكل بارزتري مشاهده ميگردد.
اين سخن بدين معني نيست كه موسيقي سنتي آفريقا را بايد از تأثير موسيقيهاي كشورهاي ديگر حفظ كرد. هنرمندان اصيل با اختلاط با فرهنگهاي ديگر، ميتوانند هنر متعاليتر، غنيتر و گستردهتري را ارائه كنند.
سازها و سبكها:
سازهايي كه در اغلب كشورهاي آفريقايي وجود دارند، بسيار شبيه سازهاي ساير كشورها هستند در هر حال، فرهنگ هر كشور و ناحيهاي، بر شكل و نحوه نواختن سازها تأثير ميگذارد. براي مثال در مناطق جنگلي آفريقاي غربي، طبل بيشتر از مناطق بيدرخت ساوانا در آفريقاي جنوبي محبوبيت دارد. سازهاي موسيقايي، پيوند نزديك بين مجسمهسازي و موسيقي را نشان ميدهند.
در موسيقي سراسر اين قاره بزرگ، همگوني خاصّي احساس ميشود، ولي، البته تفاوتهاي بين موسيقيهاي نواحي و قبايل هم، آشكار است. فرهنگهاي نگرو (Negro) در جنوب صحرا، تبادل موسيقايي زنده و پويايي با ساكنان بخش شمالي آفريقا دارند. همچنين نواحي وسيعي از آفريقا، داراي فرهنگهاي مرزي است كه تركيبي از فرهنگ نگرو و جوامع آفريقايي شمال است.
بخش اعظم موسيقي آفريقا مبتني بر كلام است و لذا پيوند بين زبان و موسيقي، چنان عميق و ديرينه است كه ميتوان از كلام به عنوان سازي موسيقايي استفاده كرد.
از آنجا كه موسيقي آفريقا بيان جنبههاي گوناگون زندگي و سرشار از حس است، فرهنگهاي مختلف با سبكهاي موسيقايي گوناگون ميتوانند روي موسيقي تأثيرات بسيار مهمي بگذارند. در شرق آفريقا، فرهنگها پيچيده هستند و حول گلهداري دور ميزنند. منطقه خوئي ـ سان (Khoi – San) در جنوب آفريقا، فرهنگ سادهاي دارد كه منحصراً مبتني بر نمادهاي گردآوري غذاست. مردم سواحل شمال غربي گله ندارند و به خاطر ساختار سياسي پيچيدهاي كه در اثر حاكميت اروپاييها پيدا كردهاند، بيشتر به نظامهاي پادشاهي قدرتمند متكي بودهاند. سواحل غربي آفريقا، يعني سرزمين بين سرزمين خوئي ـ سان و بخش شمال غربي، فرهنگي متشكل از شرق آفريقا و شمال غربي آفريقا دارند. تعدادي از قبايل پيگمي (Pygmy) هنوز در انزواي نسبي و در جنگلها زندگي ميكنند. بخش شمالي قاره تا حد زيادي تحت تأثير فرهنگي موسيقايي اسلامي است.
ارسالها: 631
موضوعها: 508
تاریخ عضویت: Jan 2012
سپاس ها 3925
سپاس شده 3263 بار در 599 ارسال
حالت من: هیچ کدام
معرفی سبکهای موسیقی در قاره ی آفریقا
اَفرو بیت
ریتم افرو بیت ترکیبی از جاز آمریکایی، فانک و ضرب نیجریه ای است. این ریتم توسط هنرمندان آفریقایی " فلا رنسم آنیکولاپوی" نیجریه ای در اوایل دهه هفتاد و دوره ای که راک و سول آمریکایی تمام صحنه های موسیقی آفریقا را تحت سلطه ی خوددر آورده بود به وجود آمد. فلا ظهور این ریتم را راهی برای توقف تهاجم موسیقی بریتانیا به آفریقا می دانست.
اَفروپاپ
افرو پاپ به عنوان یکی از سبکهای جدید موسیقی آفریقا شناخته می شود که ترکیبی از ریتمهای قدیمی آفریقایی و غربی است. یکی از دلایلی که کشورهای غربی برای تاثیر موسیقی آفریقا در آنجا مطرح می کنند مهاجرت هنرمندان بنام موسیقی آفریقا در دهه های 70 و 80 به اروپا و آمریکا برای یافتن حرفه و شغل می باشد. آنها موسیقی آفریقا را در فرم معاصرش با تنوع سبکهایش به معرض نمایش گذاشتند. با استفاده از فنآوری جدید ضبط و تولید موسیقی نیز قادر شدند صداهایی نو را در موسیقی پدید آورند.
بیکوتسی
بیکوتسی سبکی از موسیقی رقاصی آفریقایی است که به موسیقی پاپ کامرونی اضافه شد. این سبک را پنج موزیسین آفریقایی از غرب آفریقا برای رقابت با موسیقی رقاصی زوک از "مارتینک" که فضای موسیقی کامرون را در اوایل قرن نوزدهم به انحصار خود در آورده بود پدید آمد .
بِِنگا بیت
بنگا بیت نوعی موسیقی صدا بالای گیتار الکتریک ازکنیا در شرق آفریقاست که از مشخصه های بارز آن ریتم سنگین درامز و هارمونی آوایی است .
چیمورِنگا
چیمورنگا موسیقی جنگ آزادی در زیمبابوه است که ترکیبی از موسیقی سنتی میبرا (نوعی ساز آفریقایی) و گیتار الکتریک می باشد که توماس مپ فومو از هنرمندان شاخص و بین المللی این سبک در این کشور است.
فوجی گاربیج
فوجی گاربیج از نیجریه نشات می گیرد. ترکیبی است از نوعی درامز از موسیقی یوروباها (یوروبا: قبیله ای ساکن در غرب آفریقا) ، گیتار، آکوردیون و تاکینگ درامز (نوعی ساز کوبه ای در غرب آفریقا).
جیت جیف
جیت جیف و ترو جیت سبکهای دیگری از موسیقی آفریقایی از زیمبابوه هستند. پس از پایان جنگ در اوایل قرن هیجدهم گروهی از جوانان موزیسین زیمبابوه این سبکها را به شهرت رساندند. بوندوس بویز (بوش بویز) از اولین مجریان این سبک بودند. این سبک زمانی ابداع شد که پس از پایان جنگ آزادی بسیاری از جوانان از روستاها به پایتخت مهاجرت کردند و وقتی خود را بی حرفه و در نتیجه بیکار دیدند ، گروههای موزیکی تشکیل دادند و در شهر به اجراهای برنامه های سرگرم کننده پرداختند.
های لایف
های لایف موسیقی بال روم غنا و نیجریه از غرب آفریقاست. در حقیقت برای اولین بار موسیقی پاپ آفریقا به وسیله ی این سبک موسیقی و رقص آفریقایی به اروپاییها و آمریکاییها معرفی شد. از پیشگامان این سبک می توان کینگ بروس را نام برد.
ماکوسا
ماکوسا سبک دیگر موسیقی پاپ کامرونی است با شعار " آنقدر برقص تا از پا دربیای " . منو دیبانگو ساکسوفونیست بزرگ این سبک را با موزیک جازی و افسانه ای سول ماکوسا ترکیب کرد که به تم موسیقی آفریقا در اروپا و آمریکا در دهه ی هفتاد تبدیل شد . تعداد قابل توجهی از هنرمندان کامرونی این سبک موسیقی را با همان ریتم و رنگ اصلی آفریقاییش هنوز اجرا می کنند که می توان از پریس اییانگو و گای لویب و سایر نام برد.
ِام بالاکس
ام بالاکس موسیقی مدرن و معاصرسنگال است که مشخصه ی بارز آن صدای بالا و سنگین سابار درامزهای ساخته شده از پوست بز است. از بهترینهای این سبک می توان از یوسو ان دور، بابا مال و اسماعیل لو نام برد.
ماپوکا
ماپوکا سبکی از موسیقی و رقص در غرب آفریقا و برخاسته از ساحل عاج است. این نوع موسیقی و رقص بیشتر توسط زنان انجام می گیرد . این موسیقی در دهه ی نود با حضور نسل جوانی از زنان این کشور، منحرف و به ابتذال کشیده شد. بنابراین دولت ساحل عاج اجرای آن را توسط زنان ممنوع اعلام کرد. اما این ممنوعیت باعث نشد که ماپوکا محبوبیت خود در کشورها و مناطق دیگر را از دست دهد. شکل اصیل ماپوکا هنوز در بین زنان و مردان ساحل عاج در این کشور اجرا می شود.
ِام با کوانگا
ام با کوانگا سبکی از موسیقی و رقص سیاهان منطقه ی سوییتو از آفریقای جنوبی است. ازاین موسیقی به عنوان نبرد آزادی نیز نام برده می شود.
سوکوس
سوکوس محبوبترین سبک موسیقی و رقص کنگو و مناطق زیر صحرای آفریقا می باشد. ریتم اسلو (کُند) رومبا، دهه های 50 و 60 توسط تعدادی از گیتاریستهای متبحر آفریقایی به ریتمهای اکتاو بالای الکتریکی ارتقا یافت. این نام از کلمه ی به معنی "لرزاندن" برگرفته شده است. در دهه ی نود سبک جدیدی از موسیقی سوکوس به نام "secouer" فرانسوی
"ان دومبولو" پدید آمد.
طرب
طرب موسیقی شرق آفریقا و زنگبار است . واژه ی طرب ریشه در زبان عربی دارد و به معنی بی قرار و یا هیجان زده است. این سبک موسیقی، تلفیقی است از موسیقی عربی و آفریقایی. (مولف: این سبک موسیقی مناطقی از شبه قاره ی هند ، خلیج فارس و منطقه ی هرمزگان را تحت الشعاع خود قرار داده است که در آینده به آنها خواهم پرداخت.)
زوبلازو
زوبلازو رقص دستمال مردمان ساحل عاج و سواحل این منطقه است. "میوای" ، خالق و هنرمند مشهور این سبک از موسیقی است.
موسیقی در سرزمینهای جنوب صحرای آفریق
قارهٔ آفریقا که بیش از سه برابر ایالاتمتحد وسعت دارد، به دو ناحیهٔ وسیع جغرافیائی قابل تقسیم است: آفریقای شمالی که دربرگیرندهٔ کشورهائی چون مراکش، الجزایر، تونس و مصر است و نیمهٔ جنوبی (واقع در جنوب صحرای مرکزی) که کشورهای غنا، نیجریه، موزامبیک، آنگولا و بسیاری از دیگر کشورها را شامل میشود. بیشتر جمعیت آفریقایشمالی مسلمان و عربزبان هستند و موسیقی آنها ارتباطی نزدیک با موسیقی خاورمیانه دارد. در این مبحث، تکیه بر موسیقی سرزمینهای جنوب صحرای آفریقا است که گاه ”آفریقای سیاه“ نیز نامیده میشود، و بهطور کلی واژهٔ آفریقا در این مبحث اشاره به این نواحی از آفریقا دارد.
سرزمینهای جنوب صحرای آفریقا، که از نظر بومی و فرهنگی بسیار متنوع هستند، دربردارندهٔ اقوامی متعدد با مذاهب، آداب اجتماعی و شیوههای گوناگون زندگی است؛ مردمی با بیش از ۷۰۰ زبان گوناگون (بیش از آنچه در هر قارهٔ دیگری یافت میشود) با آنکه توسعهٔ شهرنشینی و زندگی صنعتی چهرهٔ آفریقای امروزی را دگرگون میسازد اما بسیاری از آفریقائیها هنوز نیز پایبند شیوههای زندگی سنتی هستند. بسیاری از این مردم پیرو مذاهبی چند خدائی، دهنشین و متکی بر پیشههائی سنتی چون کشاورزی و گلهداری هستند.
تنوع موسیقی در سرزمینهای جنوب صحرای آفریقا هماندازهٔ تنوع اقوام ساکن در آن است. با این همه، ریتمهای پیچیده و پُلیریتم، صداهای کوبهای و انواع بسیار گوناگونی از گروههای همنواز ویژگی اغلب گونههای موسیقی در فرهنگ این سرزمینها، بهشمار میآیند. موسیقی آوازی اغلب توسط تکخوان و گروه همسرایائی که پاسخگوی ندای او هستند اجراء میشود. بیتردید، فرهنگهای گوناگون آفریقائی از یکدیگر تأثیر پذیرفتهاند. برای نمونه، سبکهای موسیقی در برخی از نواحی سرزمینهای جنوب صحرای مرکزی، مانند غنا و شمال نیجریه، تأثیر پذیرفته از فرهنگ عرب است.
جایگاه موسیقی در جامعه
موسیقی بهمعنای واقعی کلمه در تمام جنبههای زندگی آفریقائی رسوخ کرده است: موسیقی برای سرگرمی، برای همراهی رقص، نمایش، آیینهای مذهبی و مناسک جادوئی و نیز در مراسم مربوط به رخدادهائی مانند تولد، بلوغ، ازدواج و مرگ. شفادهندگان در معالجهٔ بیماران از ترانهها و رقصهائی ویژه استفاده میکنند و ترانههائی نیز برای همراهی کارهائی چون حفاری، آسیابکردن، هیزمشکنی و برداشت محصول وجود دارد. مردم هنگامیکه در دادگاه بر سر حق خود بحث و جدل میکنند، ترانههائی به دادخواهی میخوانند برای ستایش رهبران، انتقاد از مسئولان و نقل و حکایت تاریخ، گونههای مختلفی از ترانهها بهکار میرود. آوازخوانی و نوازندگی چنان در تار و پود زندگی مردم تنیده شدهاند که بسیاری از آفریقائیها واژهٔ انتزاعی موسیقی را - به معنای متداول در غرب - بهکار نمیبرند. (گرچه واژههائی برای ترانه، رقص و شعر وجود دارد).
شمار حیرتآوری از ترانهها برای مناسبتهائی ویژهٔ ساخته شدهاند. برای نمونه، در میان قوم فون (Fon) - مردمی در داهومی (Dahomey)، (در آفریقای باختری) - کودکان پس از افتادن اولین دندنانشان ترانهٔ مخصوصی میخوانند. قوم آکان (Akan) در غنا، ترانهای آیینی دارند که برای درمان شبادراری است. قوم تونسی (Tutsi)، در روآندا - شهری کوچک در شرق آفریقای مرکزی که متکی بر گلهداری است - ترانههای گوناگون و فراوانی برای ستایش گاوها و ترانههائی ویژهٔ زمان تغذیه و مراقبت از آنها دارند.
موسیقی عنصر اصلی بسیاری از آداب و رسوم آفریقائی است. در میان اقوام باسونگی (Basongye) در زئیر، در مراسم تشییع یک فرد برجسته، موسیقیدانی حرفهای میبایست مرگ او را اعلام کند و او را بستاید. برخی از نوازندگان و آوازخوانان نیز نقش دلقک را بر عهده دارند و با فراهم آوردن اسباب شادی تشییعکنندگان سبب میشوند که آنان خود را از بار عواطف و هیجانها سبُک کنند.
موسیقی آفریقائی ارتباطی تنگاتنگ با رقص دارد؛ موسیقی و رقص هر دو ارگان اصلی بسیاری از آداب و رسوم، مناسک و جشنهای آفریقائی هستند. رقصندگان اغلب بههنگام رقص آواز میخوانند و یا نوعی ساز ایدیوفون را که در دست دارند یا بر خود بستهاند به صدا در میآورند.
موسیقی آفریقا با زبان نیز ارتباطی بسیار تنگاتنگ دارد. بسیاری از زبانهای آفریقائی، ”زبانهای صوتی“ هستند؛ زبانهائی که در آنها معنای واژه بنا به زیر و بم خاصی که گوینده به آن میدهد تعیین میشود. یک واژهٔ معین ممکن است با زیر و بمهای متفاوتی که به آن داده میشود، چهار معنای گوناگون بیابد. زبان صوتی، بهکارگیری موسیقی را در برقراری ارتباط ممکن میسازد. طبالها، شیپورنوازان و دیگر نوازندگان با تقلید ریتمها و نوسانهای زیر و بم واژهها پیغام میرسانند و قصهگوئی میکنند. ”طبلهای سخنگو“ - با توانائی اجراء دو یا چند زیر و بم متفاوت - اغلب برای پیامرسانی بهکار میروند. موسیقیدانان آفریقائی حتی میتوانند با طبل سخنگو رخدادی را شرح دهند.
در آفریقا، اجراء موسیقی فعالیتی اجتماعی است که کم و بیش همه در آن شرکت دارند. بنابراین، موسیقی بهطور معمول خارج از خانهها اجراء میشود - در کوچه، حیاط یا میدانگاه روستا، در مراسم و جشنها، اهل فن موسیقی و دیگر مردم بهطور خودجوش موسیقی میسازند و اجراء میکنند. در اینجا نیز مهارتهای موسیقائی از فردی به فرد دیگر متفاوت است. برخی از موسیقیدانان بسیار ورزیده در خدمت دربارهای پادشاهی هستند تا اسباب سرگرمی حکمران را فرهم کنند و برخی دیگر نیز گمارده میشوند. تا ترانههای تمجید و ستایش را بخوانند. موسیقیدان آفریقائی بهازای هنرش ممکن است پول یا کالا دریافت کند. موسیقی آفریقا نیز مانند فرهنگ عامیانه و تاریخ آن، سنتی شفاهی است که سینهبهسینه منتقل میشود. در کشورهای جنوب صحرای آفریقا فرهنگ نوشتاری چندان مهم نیست و به همین سبب نُتنگاری نیز وجود ندارد.
ریتم و کوبش
ریتم و صداهای کوبهای در موسیقی آفریقا بسیار شاخص هستند. این برجستگی، نمایانگر ارتباط تنگاتنگ موسیقی و رقص در فرهنگ آفریقائی است. موسیقی آفریقائی گرایش به استفادهٔ بارز از پُلیریتمهای پیچیده دارد. بهطور معمول، در این موسیقی الگوهای ریتمیک گوناگون و متعددی همزمان اجراء و بارها تکرار میشوند. هر یک از سازها ریتم خود را پیمیگیرد و آکسانهائی پدید میآورد که نسبت به دیگر خطهای اجرائی خارج شنیده میشود. رقصنده با هر کدام از این الگوهای ریتمیک متعدد که خود متعدد که خود انتخاب کند، میرقصد. برای نمونه، یکی از رقصندگان با الگوی ریتمیک زنگوله و در همان زمان رقصندهای به ریتم ساز تکانشی و دیگری با ریتم طبل میرقصد.
سازهائی که بهطور عمده در بیشتر همنوازیهای کوبهای بهکار گرفته میشود، عبارتند از: طبل، نوعی زایلوفون و ساز تکانشی. در همنوازی کوبهایها، سازها با دقت تمام انتخاب میشوند تا از نظر رنگ صوتی و زیر و بم تضاد پدید آورند. بدن، خود نیز اغلب بهعنوان سازی کوبهای بهکار میرود: صداهای حاصل از دست زدن، پا کوبیدن و ضربنوازی بر ران و سینه صداهائی متداول در موسیقی آفریقائی هستند.
موسیقی آوازی
آوازخوانان آفریقائی گسترهٔ متنوعی از صداهای آوازی را بهکار میگیرند. آوازخوان حتی در اجراء یک قطعه نیز ممکن است کیفیت صدایش را از حالتی فراخ و آسوده به صدائی گرفته و بسته تغییر دهد. آوازخوان گاه نجوا و زمزمه میکند، میغرد، فریاد میکشد و یا به تقلید صدای جانوران میپردازد. برای نمونه، در میان پیگمیها (Pygmies) گذر سریع از صداهای پُرطنین و غنی به صداهائی تیز و کمحجم (فالستو) در آوازخوانی متداول است. ویژگی بارز موسیقی آفریقائی بیش از همه نوعی سبک اجرائی موسوم به ندا و پاسخ است که در آن عبارتهای تکخوان بهطور مداوم از سوی گروه همسرایان پاسخ داده میشود. هنگامیکه تکخوان پیش از پایان پاسخ همسرایان آواز را از سر میگیرد، صداهای آوازی بهگونهای هیجانانگیز با هم میآمیزند. آوازخوانان اغلب با اُستیناتوها (الگوهای ریتمیک تکرارشونده) که کوبهایها مینوازند همراهی میشوند. از دیگر ویژگیهای موسیقی آوازی آفریقا، عبارتهائی کوتاه است که هر بار با کلامی متفاوت تکرار میشوند.
بافت
موسیقی در جامعههای آفریقائی، بر خلاف بسیاری از فرهنگهای غیرغربی، اغلب بافتی هوموفونیک یا پُلیفونیک دارد. خطهای متعدد آوازی ممکن است همزمان ملودی یکسانی را با زیر و بمهای متفاوت بخوانند و گاه رشتهای از آکوردهای موازی پدید آورند. برخی از آفریقائیها نیز به اجراء موسیقی پُلیفونیک میپردازند که در آن خطهای گوناگون ملودیک سراسر مستقل از یکدیگر هستند.
سازهای آفریقائی
در آفریقا تنوع چشمگیری از سازها و گروههای همنواز دیده میشود. گروه همنوازان آفریقائی شامل دو تا بیست یا شمار بیشتری از سازها است. گروههای همنواز در موسیقی آفریقا از سازهائی بدون زیر و بم معین (انواع زنگ و زنگوله، سازهای تکانشی و طبلهای ساختهشده از تنهٔ درخت) تا سازهائی دارای زیر و بم معین (مانند انواع فلوت، زایلوفون و نیز سازهای زهی - زخمهای) را دربرمیگیرند. برخی از گروهها نیز دارای هر دو گونهٔ سازها (انواع فلوت، طبل و زنگ) هستند.
سازهای ایدیوفون
سازهای ایدیوفون مانند زنگ و زنگوله، سازهای تکانشی، سازهای سایشی، زایلوفون و نیز طبلهای ساخته شده از تنهٔ درخت از متداولترین سازها در آفریقا هستند. بیشتر این سازها با ضربه زدن یا تکاندادن نواخته میشوند اما برخی نیز با خراشیدن، سایش، زخمهزدن یا کوبش بر زمین به صدا در میآیند. این سازها اغلب زیر و بم معین ندارند - مانند سازهای تکانشی، زنگ و کوبههای سنگی، شماری از آنها نیز - مانند زایلوفون و مبیرا (mbira)، یا شستی (thumb piano) - سازهائی کوکشده هستند.
زایلوفونها در آفریقا اهمیتی ویژه دارند؛ آنها بهصورت تکنواز، در گروههای کوچک همنواز و در گروههائی شامل ده تا بیش از سی نوازنده بهکار گرفته میشوند. قوم چوپی (Chopi) ساکن جنوبشرقی آفریقا، با گروههای بزرگ زایلوفوننوازش، شامل زایلوفونهائی با اندازههای مختلف از زایلوفون سوپرانو گرفته تا زایلوفوننوازش، شامل زایلوفونهائی با اندازههای مختلف از زایلوفون سوپرانو گرفته تا زایلوفون باس، در خور توجه است. در بخشهائی از آفریقا، زایلوفونی بزرگ همزمان توسط چند تن نواخته میشود. زایلوفونها دارای ده تا بیست باریکهٔ چوبی هستند که گاه تشدیدکنندههائی ساخته شده از نوعی کدو به آنها متصل است. اغلب بر حفرههای داخل تشدیدکننده بافههائی شبیه تار عنکبوت کشیده شده تا صداهای وزوز مانندی که مطلوب موسیقی آفریقائی است پدید آید.
مبیرا (که سانسا (sansa)، کالیمبا (Kalimba)، یا شستی نیز نامیده میشود) سازی بومی آفریقا و ایدیوفونی است که میتواند ملودیهائی پُرتزئین را اجراء کند. از هشت تا بیش از سی زبانهٔ ساخته شده از فلز یا بامبو به صفحه یا جعبهٔ تشدید این ساز متصل است. این زبانهها با انگشتان شست یا نشانهٔ زخمه زده میشوند. نوای مبیرا اغلب با جرنگجرنگ زنگولهها یا تکههای فلزی که به تشدیدکنندهٔ آن متصل میشوند غنای بیشتری مییابد. آوازخوانان، اغلب آوازشان را با نواختن مبیرا همراهی میکنند.
نوعی ساز ایدیوفون مهم دیگر، طبل شکافدار است؛ تنهٔ توخالی شدهٔ درخت که شکافی طولی و سراسری دارد. برخی از طبلهای شکافدار چنان کوچک هستند که در دست جا میگیرند و برخی دیگر سهتکه هستند و بیش از شش متر درازا دارند. تغییر پهنای شکاف، ایجاد و یا گاه چهار صدای مختلف را هنگام نواختن ممکن میسازد. طبل شکافدار بهعنوان ”طبل سخنگو“ برای پیامرسانی و نیز بهعنوان ساز، اغلب با طبلهای ممبرافون، بهکار میرود.
سازهای ممبرافون
طبلهائی با پوست یا غشای کشیده نیز در فرهنگ آفریقائی جایگاهی ویژه دارند. این سازها در بسیاری از مراسم مذهبی و سیاسی نقش اساسی دارند و برای رقص و تنظیم ضرباهنگ کارهای گروهی بهکار میروند. از ”طبلهای سخنگو“ برای فرستادن پیام از مسافتهای دور استفاده میشود. طبلها اغلب مقدس و جادوئی پنداشته میشوند؛ برخی از آفریقائیها بر این باور هستند که طبل، ارواح نیاکان طبلنوازا را در خود دارد. ساخت طبل اغلب با آیینهای ویژه همراه است و گاه نیز آنها را در مکانهای مقدس قرار میدهند و به آنها خوراک و قربانی پیشکش میکنند. طبلها اغلب بهجای آنکه به فرد تعلق داشته باشند، جزئی از دارائی گروه میشوند و بیشتر نماد قدرت و جلال هستند. هنگام جابهجائی برخی از رؤسای قبایل آفریقا نوای طبلهای تشریفاتی آنها را همراهی میکند.
طبلها بهطور معمول در گروههائی دو تا چهارتائی نواخته میشوند. اما در بخشهائی از آفریقایشرقی - بوروندی، اوگاندا و روآندا - گروههای همنوازی نیز دیده میشوند که تا پانزده طبل و چهار با شش طبال دارند. طبلها اغلب با زیر و بمهای متفاوت کوک میشوند و مانند گروهی از زایلوفونها برای اجراء موسیقی ملودیک بهکار میروند.
طبّالهای آفریقائی از زیدهترین طبلنوازان جهان هستند. آنان نه فقط ریتمهائی پیچیده که گسترهٔ متنوعی از رنگها و زیر و بمها را نیز پدید میآورند. در گروههای همنواز، طبالها هر کدام نقشی ویژه دارند. بهطور معمول، فقط طبال ارشد مجاز به بداههنوازی آزادانه در چارچوب سنتی است. طبالهای دیگر، الگوهای ریتمیک معینی را بارها تکرار میکنند.
طبلها در اندازهها، شکلها و شمایل بسیار متنوعی ساخته میشوند: طبلهائی به شکل مخروط، استوانه، دیگچه، خمره جام و یا ساعتشنی. این طبلها از تنهٔ درخت، کدو یا گِل ساخته میشوند. ممکن است یک یا دو رویهٔ طبل از پوست جانورانی مانند مار، سوسمار، بُز یا میمون ساخته شود. برخی از طبلها فقط صدائی با زیر و بم ثابت پدید میآورند و برخی دیگر - مانند طبلی موسوم به طبل فشاری (pressure drum) که شبیه ساعت شنی است - میتوانند صداهائی با زیر و بم متنوع داشته باشند. دو رویهٔ طبل فشاری با تسمههائی به یکدیگر متصل هستند؛ نوازنده میتواند با تغییر فشار بازو بر تسمهها، میزان گشیدگی رویهها را در مهار خود داشته باشد و زیر و بم صداهای طبل را تغییر دهد. زیر و بم صداهای طبل فشاری اغلب تقلیدی از زیر و بم ”زبان صوتی“ است که مردم آفریقا در گفتار آن را بهکار میگیرند. گاه نیز وسایلی ویژه برای پدید آوردن صداهائی معین بهکار گرفته میشوند: دانهها یا مهرههائی را هنگام ساختن طبل درون آن میگذارند با تکههای فلز و زنگولههائی را بر لبهٔ آن متصل میکنند.
سازهای اِروفون و کوردوفون
انواع فلوت، سوتک، بوق و شیپور از متداولترین سازهای اِروفون (بادی) آفریقائی هستند. سازهای زبانهدار در آفریقا کمتر رواج دارند. بهطور معمول، فلوتها از بامبو، نی یا چوب و بوقها و شیپورها از شاخ جانوران، عاج، چوب، بامبو با کدو ساخته میشوند.
سازهای کوردوفون (زهی) در سراسر قارهٔ آفریقا رواج دارند و در گونهها و اندازههای گوناگون یافت میشوند. این سازها اغلب زخمهای یا کوبشی هستند که این شاید بازتابی از رجحان صداهای کوبشی نزد موسیقیدانان آفریقائی باشد. کمان موسیقائی (musical bow) - سازی شبیه به کمان شکار - یکی از پُرکاربردترین سازهای کوردوفون است. سیم این ساز با یک مضراب زخمه میخورد یا بر آن ضربه زده میشود. برخی از کمانهای موسیقائی تشدیدکنندههائی از کدو دارند و در برخی دیگر، دهان نوازنده است که بهعنوان تشدیدکننده بهکار میرود. اکنون به بررسی سه نمونه از موسیقی سرزمینهای جنوب صحرای آفریقا میپردازیم.
آوازی از آنگولا
این آواز از الگوی ندا و پاسخ پیروی میکند و شامل این بخشها است: (a) تکخوانیهای کوتاه با صدای مرد، (b) پاسخهای کوتاهتر همسرایان، و © عبارتهای طولانیتر همسرایان به تنهائی یا همراه با تکخوان. الگوی a b a b c چهار بار ارائه میشود:
۱. تکخوان (a) - همسرایان (b) - تکخوان (a) - همسرایان (b) - عبارتهای طولانیتر همسرایان ©
۲. تکخوان (a) - همسرایان (b) - تکخوان (a) - همسرایان (b) - عبارتهای طولانیتر همسرایان با تکصداهای که میان عبارتها توسط تکخوان اجراء میشود ©
۳. تکخوان (a) - همسرایان (b) - تکخوان (a) - همسرایان (b) - عبارتهای طولانیتر همسرایان با همراهی تکخوان ©
۴. تکخوان (a) - تکخوان با همسرایان (b) - تکخوان (a) - تکخوان با همسرایان (b) - عبارتهای طولانیتر همسرایان با همراهی تکخوان ©
توجه کنید که صدای تکخوان - که کموبش گرفته و تودماغی است - بهگونهای فزاینده در صدای همسرایان تنیده میشود. در پسزمینهٔ آواز، چندین طبال ریتمهائی متفاوت را همزمان اجراء میکنند.
میتامبا یالاگالا کومچوزی
در میتامبا یالاگالا کومچوزی (Mitamba Yalagala Kumchuzi) که آوازی برای رقص است و در میان قوم زارامو (Zaramo) در تانزانیا رواج دارد، صداهای کوبشی و پُلیریتمهای پیچیده نمودی برجسته مییابند. نخست نوای سازهای کوبهای را میشنویم - پنج طبل جامشکل با زیر و بم متفاوت، چهار طبل استوانهای و سازهای کوچک تکانشی - که ریتمها، زیر و بمها و رنگهای متنوعی را پدید میآورند. پس از حدود نیمدقیقه، گروهی از آوازخوانان، که ملودی رقص را میخوانند، به سازهای کوبهای میپیوندند.
هینگانی ینگیسا ماسینگیتا (Hinganyengisa Masingita)
این قطعه که قسمتی از یک رقص است توسط گروه زایلوفوننواز قوم چوبی از موزامبیک نواخته شده است. این رقص به شکل کامل خود شامل پانزده قسمت است که اغلب آنها شعرهائی ویژه دارند که رقصندگان آنها را میخوانند.
در این قسمت، نوای گروه زایلوفوننواز نخست به تنهائی و سپس همراه با آوازخوانان شنیده میشود. طی این قطعه، آواز تکخوان مرد بارها توسط همسرایان مرد که همصدا میخوانند پیگرفته میشود. در این قطعه، گذر سریع و هیجانآمیز و آوازخوان از صدائی بم و پُر به صدائی فالسِتو را نیز میتوان شنید. آوازخوانان رقصنده به نوای زایلوفوننوازان که با اُستیناتوهای خود شور فراوان به پا میکنند، جنبش درمیآیند.
در دلم حس غریبی ست که یک مرغ مهاجر دارد
و چه اندوه عجیبی ست که در خلوت دل
یاد یک دوست نباشد که تو را غرق تماشا سازد
ارسالها: 137
موضوعها: 107
تاریخ عضویت: Aug 2011
سپاس ها 147
سپاس شده 1398 بار در 158 ارسال
حالت من: هیچ کدام
مرسي عزيز جان خيلي خوب بود