06-04-2016، 19:34
حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) دختر پیغمبر اكرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیلترین و شریفترین خانوادههاى قریش بودند. از حیث جمال ظاهرى و كمالات معنوى و اخلاقى از پدر و مادر شریفش ارث برده بود.
وی به عالىترین كمالات انسانى آراسته بود. شخصیت و عظمت پیامبر اكرم روز بروز در انظار مردم بالا مىرفت و قدرت و شوكت او زیادتر مىشد. به همین علت، دختر عزیزش زهرا(علیهاالسلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت و از او خواستگارى مىكردند. اما پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله) اصلا دوست نداشت که كسى در این باره سخن بگوید و با خواستگاران طورى رفتار مىكرد كه مىپنداشتند مورد غضب پیغمبر قرار گرفتهاند.
(1) رسول خدا فاطمه را براى على(علیهمالسلام) نگاهداشته بود و دوست مىداشت از جانب او پیشنهاد بشود.(2) پیغمبر از جانب خدا مامور بود كه نور را با نور عقد ببندد.(3) ابوبكر یكى از خواستگاران حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بود. روزى بدین منظور خدمت رسول گرامى رسید و عرض كرد: یا رسول الله! میل دارم با شما وصلت كنم آیا مىشود كه فاطمه را به عقد من درآورى؟ رسول خدا فرمود: فاطمه هنوز كوچك است و اصلا تعیین همسر او با خداست. من نیز منتظر دستور خدایم.
ابوبكر مأیوسانه برگشت. در بین راه با عمر ملاقات نمود و جریان خواستگارى خودش را با او در میان گذاشت. عمر گفت رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) پیشنهاد ترا رد كرده و میل نداشته دخترش را به تو بدهد.
عمر نیز یك روز در ازدواج با حضرت فاطمه(علیهاالسلام) طمع كرد و بدین منظور خدمت رسول خدا مشرف شد و فاطمه را خواستگارى نمود. پیغمبر(صلّى الله علیه و آله) پاسخ داد: فاطمه هنوز كوچك است و تعیین همسرش با خداست.
عمر و ابوبكر چندین مرتبه تقاضاى ازدواج كردند ولى پیغمبر پیشنهادشان را نپذیرفت.
«عبدالرحمان بن عوف» و «عثمان بن عفان» كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند. عبدالرحمان عرض كرد یا رسول الله! اگر فاطمه(علیهاالسلام) را به من تزویج كنى، حاضرم یكصد شتر سیاه آبى چشم كه بارهایشان پارچههاى كتان اعلاى مصرى باشد و ده هزار دینار، مهریهاش كنم.
عثمان نیز اظهار داشت: یا رسول الله من هم به همین مهر حاضرم و بر عبدالرحمان برترى دارم زیرا زودتر مسلمان شدهام.
پیغمبر از سخن آنان سخت خشمناك شد و براى آن كه بفهماند به مال آنها علاقه ندارد و داستان ازدواج، داستان خرید و فروش و مبادلهى ثروت نیست، مشتى سنگ ریزه برگرفت و به جانب عبدالرحمان پاشید و فرمود: تو خیال مىكنى من بندهى پول و ثروتم و بوسیلهى ثروت خودت بر من فخر و مباهات میكنى و مىخواهى بوسیله پول ازدواج را بر من تحمیل كنى؟(4)
پینوشتها:
1- كشف الغمة، ج1، ص353.
2- كشف الغمة، ج1، ص 354.
3- دلائل الامامة، طبری، ص 19.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 345/ تذكرة الخواص، ص 306.
برگرفته از کتابهای:
- برترین بانوی جهان، فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، آیة الله ناصر مکارم شیرازی.
- بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ابراهیم امینی .
- زندگانی فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، سید جعفر شهیدی .
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .
وی به عالىترین كمالات انسانى آراسته بود. شخصیت و عظمت پیامبر اكرم روز بروز در انظار مردم بالا مىرفت و قدرت و شوكت او زیادتر مىشد. به همین علت، دختر عزیزش زهرا(علیهاالسلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت و از او خواستگارى مىكردند. اما پیغمبر اكرم(صلّى الله علیه و آله) اصلا دوست نداشت که كسى در این باره سخن بگوید و با خواستگاران طورى رفتار مىكرد كه مىپنداشتند مورد غضب پیغمبر قرار گرفتهاند.
(1) رسول خدا فاطمه را براى على(علیهمالسلام) نگاهداشته بود و دوست مىداشت از جانب او پیشنهاد بشود.(2) پیغمبر از جانب خدا مامور بود كه نور را با نور عقد ببندد.(3) ابوبكر یكى از خواستگاران حضرت فاطمه(علیهاالسلام) بود. روزى بدین منظور خدمت رسول گرامى رسید و عرض كرد: یا رسول الله! میل دارم با شما وصلت كنم آیا مىشود كه فاطمه را به عقد من درآورى؟ رسول خدا فرمود: فاطمه هنوز كوچك است و اصلا تعیین همسر او با خداست. من نیز منتظر دستور خدایم.
ابوبكر مأیوسانه برگشت. در بین راه با عمر ملاقات نمود و جریان خواستگارى خودش را با او در میان گذاشت. عمر گفت رسول خدا(صلّى الله علیه و آله) پیشنهاد ترا رد كرده و میل نداشته دخترش را به تو بدهد.
عمر نیز یك روز در ازدواج با حضرت فاطمه(علیهاالسلام) طمع كرد و بدین منظور خدمت رسول خدا مشرف شد و فاطمه را خواستگارى نمود. پیغمبر(صلّى الله علیه و آله) پاسخ داد: فاطمه هنوز كوچك است و تعیین همسرش با خداست.
عمر و ابوبكر چندین مرتبه تقاضاى ازدواج كردند ولى پیغمبر پیشنهادشان را نپذیرفت.
«عبدالرحمان بن عوف» و «عثمان بن عفان» كه هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند. عبدالرحمان عرض كرد یا رسول الله! اگر فاطمه(علیهاالسلام) را به من تزویج كنى، حاضرم یكصد شتر سیاه آبى چشم كه بارهایشان پارچههاى كتان اعلاى مصرى باشد و ده هزار دینار، مهریهاش كنم.
عثمان نیز اظهار داشت: یا رسول الله من هم به همین مهر حاضرم و بر عبدالرحمان برترى دارم زیرا زودتر مسلمان شدهام.
پیغمبر از سخن آنان سخت خشمناك شد و براى آن كه بفهماند به مال آنها علاقه ندارد و داستان ازدواج، داستان خرید و فروش و مبادلهى ثروت نیست، مشتى سنگ ریزه برگرفت و به جانب عبدالرحمان پاشید و فرمود: تو خیال مىكنى من بندهى پول و ثروتم و بوسیلهى ثروت خودت بر من فخر و مباهات میكنى و مىخواهى بوسیله پول ازدواج را بر من تحمیل كنى؟(4)
پینوشتها:
1- كشف الغمة، ج1، ص353.
2- كشف الغمة، ج1، ص 354.
3- دلائل الامامة، طبری، ص 19.
4- مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص 345/ تذكرة الخواص، ص 306.
برگرفته از کتابهای:
- برترین بانوی جهان، فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، آیة الله ناصر مکارم شیرازی.
- بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ابراهیم امینی .
- زندگانی فاطمه زهرا(علیهاالسلام)، سید جعفر شهیدی .
گروه دین و اندیشه تبیان، هدهدی .