این روزها چشم و گوش ما پر است از این گلایه که ایرانیان کم کتاب میخوانند و پاسخها از جمله این است: ایرانیان مردمانی شفاهیاند، بیشتر میگویند و میشنوند تا بنویسند و بخوانند. به بهانه حضور میلیونی مردم ایران در نمایشگاه بینالمللی کتاب با یکی از نویسندگان و مترجمان ایرانی که به قول معروف دستی در این کار دارد همراه می شویم.
فریدون مجلسی دانشآموخته دانشگاههای جانزهاپکینز و جرج تاون در زبانشناسی و علوم سیاسی که دارای تالیفات و ترجمههای متعدد در حوزههای گوناگون است درباره کتابخوانی و کتابنخوانی حرف میزند.
یک مساله تفاوت جوامع با یکدیگر است و یک مساله اقتضای زمان است. از طرفی ما در زمانی قرار گرفتهایم که کتاب بهطور کلی تا حدودی افت کرده است و دلیل آن دستیابی به منابع دیگری برای دستیابی به متون است که این متون هم میتواند متون کتابی باشد و هم دریافت اطلاعات از طرق مختلف که به آن عنوان «کتاب الکترونیک» یا کتاب اینترنتی اطلاق میشود.
در گذشته وقتی در خارج از ایران وقتی گذرتان به مترو، اتوبوس و جاهایی که مردم در انتظار بودند میافتاد مشاهده میکردید همه افراد بیکار ننشسته و کتاب میخواندند در حالی که، در زمان فعلی وقتی به این مکانها رجوع میکنید میبینید افراد هر یک موبایل و دستگاههای کامپیوتری را در دست دارند که در مورد کودکان و نوجوانان بازیهای کامپیوتری و درمورد بزرگترها دریافت اخبار و اطلاعات با این شبکهها صورت میگیرد.
موضوع کتابخوانی در ایران تحت تأثیر شرایط عمومی است. در آستانه انقلاب ما شمارگان روزنامههایمان به یک میلیون و دو میلیون میرسید که تا مدتی دوام پیدا کرد. در یک زمانی در حدود ۱۵سال پیش دوباره تیراژ روزنامهها بالا رفت و درحالی که تقاضا برای خرید بالا بود روزنامهفروشها با سرعت بستهها را عرضه کرده و حتی بعضاً با قیمتهای بالاتری در سر چهارراهها آنها را به فروش میرساندند درحالی که محدودیتهایی که در عرضه اطلاعات و حذف آن وجود داشت بیاعتمادی و کاهش تیراژ روزنامهها را به دنبال داشت. از سوی دیگر بعضاً مخاطب وقتی سراغ تلویزیون میرود مشاهده میکند این رسانه در حال نصایح پدرانه است. شما تصور نکنید نصیحت اگر محتوای خیلی خوب و سالم داشته باشد خیلی موثراست! اینطور نیست. چون برخی از مردم اصلاً حوصله شنیدن نصیحت، حتی بهترین نصیحتها را ندارند. مجموع این عوامل سبب میشود این افراد سراغ تلویزیونهای بیگانه و راههای دیگری برای دریافت اطلاعات و حتی وقت گذرانی بروند که شبکههای داخلی واجد آنها نیستند.
سلب اعتماد باعث میشود افراد حتی واقعیت و حقیقت را از این رسانهها به مرور زمان قبول نکنند. ما سابقاً در ایران چندتایی مترجم و نویسنده داشتیم و تعدادی از آثار کلاسیک و خوب جهانی بود که این افراد ترجمه کرده بودند و هریک شهرتی داشتند. درحال حاضر خوشبختانه به ازای هر یک مترجم آن زمان هزار مترجم داریم و در برابر هر یک از آن کتابهای خوبی که آن زمان منتشرمیشد هزار کتاب خوب و بد و میانه در زمینههای مختلف اعم از فلسفی، تاریخی، عشقی یا رمان ادبی ارزشمند راهی بازار شده و تعداد کتابهایی که چاپ و منتشر میشود آنقدر زیاد است که به خودی خود بر چاپ و تیراژ آن تأثیر میگذارد. بعضی از مترجمان شناخته شده آثاری را از نویسندگان شناخته شده توسط ناشرین شناخته شده ترجمه میکنند و این سه تا که با هم جمع میشود به شرطی که آن کتاب هم به لحاظ محتوایی در یک سطحی باشد که برای خواننده جذاب باشد و خیلی سطح بالا نباشد پرتیراژ خواهد بود. کتابهای خیلی سطح بالا که از معدل فهم جامعه بالاتر است در همه جای دنیا کم تیراژ است درحالی که اگر کتاب برای همه افراد جامعه ملموس و قابل فهم باشد با اقبال عمومی بیشتری مواجه میشود و از این نوع آثار در فهرست کارهای ناشران خوب ما همیشه وجود داشته و دارد که به چاپ دهم و بیستم میرسد.
نه فقط از جامعهای که کتابخوان نیستند باید به دلیل تصمیمات غلط دسته جمعی که میگیرند ترسید بلکه از فردی که کتاب نمیخواند و برحسب شرایط و زمان در موقعیتی قرار بگیرد که بخواهد برای دیگران هم تصمیم گیری کند بیشتر باید ترسید. در جوامع کتابنخوان نقش شخص و سلایق شخصی بیشتر است.
نه فقط از جامعهای که کتابخوان نیستند باید به دلیل تصمیمات غلط دسته جمعی که میگیرند ترسید بلکه از فردی که کتاب نمیخواند و برحسب شرایط و زمان در موقعیتی قرار بگیرد که بخواهد برای دیگران هم تصمیم گیری کند بیشتر باید ترسید. در جوامع کتابنخوان نقش شخص و سلایق شخصی بیشتر است.
در زمان فعلی و جوامعی که در رقابت با هم میخواهند هرچه سریعتر خودشان را بالا بکشند فرهنگ واقعی آن است که با مطالعه و کتابخوانی حاصل شود و افرادی که به قول قدیمیها میخواهند نخوانده دانا شوند به جز ادعای واهی، مزاحمت و غیرقابل اعتماد بودن هیچ اثر دیگری ندارند. کسی که با زحمت توانسته وضع فرهنگی خود را بالا ببرد به این سادگیها گرفتار وسوسهها و فسادها نخواهد شد. شما اگر بروید پرونده بزرگترین سوءاستفاده گرانی که این روزها پروندههایشان تحت عناوین «ب-د» «د.ج» و... وجود دارد را بررسی کنید متوجه میشوید اینها از نظر خواندن و فرهنگی خلاهای زیادی داشتهاند که سعی کردهاند با ظاهرسازی و مدرکسازی برای خود فرهنگ کسب کنند درحالی که این ممکن نیست.
فریدون مجلسی دانشآموخته دانشگاههای جانزهاپکینز و جرج تاون در زبانشناسی و علوم سیاسی که دارای تالیفات و ترجمههای متعدد در حوزههای گوناگون است درباره کتابخوانی و کتابنخوانی حرف میزند.
یک مساله تفاوت جوامع با یکدیگر است و یک مساله اقتضای زمان است. از طرفی ما در زمانی قرار گرفتهایم که کتاب بهطور کلی تا حدودی افت کرده است و دلیل آن دستیابی به منابع دیگری برای دستیابی به متون است که این متون هم میتواند متون کتابی باشد و هم دریافت اطلاعات از طرق مختلف که به آن عنوان «کتاب الکترونیک» یا کتاب اینترنتی اطلاق میشود.
در گذشته وقتی در خارج از ایران وقتی گذرتان به مترو، اتوبوس و جاهایی که مردم در انتظار بودند میافتاد مشاهده میکردید همه افراد بیکار ننشسته و کتاب میخواندند در حالی که، در زمان فعلی وقتی به این مکانها رجوع میکنید میبینید افراد هر یک موبایل و دستگاههای کامپیوتری را در دست دارند که در مورد کودکان و نوجوانان بازیهای کامپیوتری و درمورد بزرگترها دریافت اخبار و اطلاعات با این شبکهها صورت میگیرد.
موضوع کتابخوانی در ایران تحت تأثیر شرایط عمومی است. در آستانه انقلاب ما شمارگان روزنامههایمان به یک میلیون و دو میلیون میرسید که تا مدتی دوام پیدا کرد. در یک زمانی در حدود ۱۵سال پیش دوباره تیراژ روزنامهها بالا رفت و درحالی که تقاضا برای خرید بالا بود روزنامهفروشها با سرعت بستهها را عرضه کرده و حتی بعضاً با قیمتهای بالاتری در سر چهارراهها آنها را به فروش میرساندند درحالی که محدودیتهایی که در عرضه اطلاعات و حذف آن وجود داشت بیاعتمادی و کاهش تیراژ روزنامهها را به دنبال داشت. از سوی دیگر بعضاً مخاطب وقتی سراغ تلویزیون میرود مشاهده میکند این رسانه در حال نصایح پدرانه است. شما تصور نکنید نصیحت اگر محتوای خیلی خوب و سالم داشته باشد خیلی موثراست! اینطور نیست. چون برخی از مردم اصلاً حوصله شنیدن نصیحت، حتی بهترین نصیحتها را ندارند. مجموع این عوامل سبب میشود این افراد سراغ تلویزیونهای بیگانه و راههای دیگری برای دریافت اطلاعات و حتی وقت گذرانی بروند که شبکههای داخلی واجد آنها نیستند.
سلب اعتماد باعث میشود افراد حتی واقعیت و حقیقت را از این رسانهها به مرور زمان قبول نکنند. ما سابقاً در ایران چندتایی مترجم و نویسنده داشتیم و تعدادی از آثار کلاسیک و خوب جهانی بود که این افراد ترجمه کرده بودند و هریک شهرتی داشتند. درحال حاضر خوشبختانه به ازای هر یک مترجم آن زمان هزار مترجم داریم و در برابر هر یک از آن کتابهای خوبی که آن زمان منتشرمیشد هزار کتاب خوب و بد و میانه در زمینههای مختلف اعم از فلسفی، تاریخی، عشقی یا رمان ادبی ارزشمند راهی بازار شده و تعداد کتابهایی که چاپ و منتشر میشود آنقدر زیاد است که به خودی خود بر چاپ و تیراژ آن تأثیر میگذارد. بعضی از مترجمان شناخته شده آثاری را از نویسندگان شناخته شده توسط ناشرین شناخته شده ترجمه میکنند و این سه تا که با هم جمع میشود به شرطی که آن کتاب هم به لحاظ محتوایی در یک سطحی باشد که برای خواننده جذاب باشد و خیلی سطح بالا نباشد پرتیراژ خواهد بود. کتابهای خیلی سطح بالا که از معدل فهم جامعه بالاتر است در همه جای دنیا کم تیراژ است درحالی که اگر کتاب برای همه افراد جامعه ملموس و قابل فهم باشد با اقبال عمومی بیشتری مواجه میشود و از این نوع آثار در فهرست کارهای ناشران خوب ما همیشه وجود داشته و دارد که به چاپ دهم و بیستم میرسد.
نه فقط از جامعهای که کتابخوان نیستند باید به دلیل تصمیمات غلط دسته جمعی که میگیرند ترسید بلکه از فردی که کتاب نمیخواند و برحسب شرایط و زمان در موقعیتی قرار بگیرد که بخواهد برای دیگران هم تصمیم گیری کند بیشتر باید ترسید. در جوامع کتابنخوان نقش شخص و سلایق شخصی بیشتر است.
نه فقط از جامعهای که کتابخوان نیستند باید به دلیل تصمیمات غلط دسته جمعی که میگیرند ترسید بلکه از فردی که کتاب نمیخواند و برحسب شرایط و زمان در موقعیتی قرار بگیرد که بخواهد برای دیگران هم تصمیم گیری کند بیشتر باید ترسید. در جوامع کتابنخوان نقش شخص و سلایق شخصی بیشتر است.
در زمان فعلی و جوامعی که در رقابت با هم میخواهند هرچه سریعتر خودشان را بالا بکشند فرهنگ واقعی آن است که با مطالعه و کتابخوانی حاصل شود و افرادی که به قول قدیمیها میخواهند نخوانده دانا شوند به جز ادعای واهی، مزاحمت و غیرقابل اعتماد بودن هیچ اثر دیگری ندارند. کسی که با زحمت توانسته وضع فرهنگی خود را بالا ببرد به این سادگیها گرفتار وسوسهها و فسادها نخواهد شد. شما اگر بروید پرونده بزرگترین سوءاستفاده گرانی که این روزها پروندههایشان تحت عناوین «ب-د» «د.ج» و... وجود دارد را بررسی کنید متوجه میشوید اینها از نظر خواندن و فرهنگی خلاهای زیادی داشتهاند که سعی کردهاند با ظاهرسازی و مدرکسازی برای خود فرهنگ کسب کنند درحالی که این ممکن نیست.