24-12-2015، 10:55
قصهگویی به شیوه سنتی آن دیگر جایگاه پیشین را در خانوادههای ایرانی ندارد، قصهگویی به مفهوم 40 سال قبل آن دیگر خیلی کم شده و تقریبا رو به انقراض است.
در قدیم در یک سیستم شفاهی مادرها قصههایی را میشنیدند و آنها را برای فرزندانشان تعریف میکردند آن شیوه کاملا بر اساس سیستم شفاهی تعریف میشد ولی امروز اگر قرار است والدین برای بچههایشان قصه بگویند از روی کتاب داستان را میخوانند و دیگر آن شیوه کاملا شفاهی اجرا نمیشود.
قصهخوانی برای بچهها مزایای زیادی دارد، با این شیوه هم والدین هم بچهها در جریان ادبیات روز کودک قرار میگیرند و هم اینکه خواندن و شنیدن داستان بر ذهن و روحیه آن تاثیر مثبت میگذارد.
لازم است سیستم قصهخوانی تشویق شود تا خانوادهها هر چه بیشتر در جریان ادبیات کودک قرار گیرند ولی در کنار آن باید نهادهایی وظیفه احیای قصهگویی شفاهی را برعهده بگیرند چراکه آن سیستم دارای مزایای منحصر به فردی چون ارتباط زنده و فعال با مخاطب و امکان ایجاد تغییر در داستان متناسب با شرایط شنونده است.
نباید بگذاریم سنت قصهگویی شفاهی از بین برود چراکه قصهها و خوانشهای متفاوت در گرو رشد قصهگویی شفاهی است. ما دستکم در قالب حفظ سنتها و همانطور که با اشیای تاریخی برخورد میکنیم باید از این بخش از میراث فرهنگی هم حفاظت کنیم.
قصهگو وقتی با کودکی رو به رو میشود که باهوش است می تواند جزئیات بیشتری به داستان اضافه کند و یا حتی بخش هایی از آن را تغییر دهد و همه اینها از ویژگی های قصهگویی شفاهی است.
نباید بگذاریم سنت قصهگویی شفاهی از بین برود چراکه قصهها و خوانشهای متفاوت در گرو رشد قصهگویی شفاهی است. ما دستکم در قالب حفظ سنتها و همانطور که با اشیای تاریخی برخورد میکنیم باید از این بخش از میراث فرهنگی هم حفاظت کنیم.
دلایل از رونق افتادن قصهگویی
وقتی خانوادهها از قالب هستهای، بزرگ و سنتی درآمده و دیگر بزرگان و پیران در کنار بچهها نیستند سنت قصهگویی هم از رونق میافتد و حتی کارکردش را از دست میدهد ولی باید سعی کرد با شیوههایی چون قصهخوانی از روی کتاب، این خلاء را جبران کرد.
در قدیم سنت قصهگویی در بیش از 90 درصد خانوادهها رواج داشت و جزوی از امور روزمره زندگی بود ولی امروز تنها در 40 تا 50 درصد خانوادهها قصه گفتن و قصه خواندن رواج دارد و این نشان میدهد دچار ریزش شدهایم.
خانوادهها همانطور که بچههایشان در کلاسهای آموزشی علمی ثبتنام میکنند لازم است به کلاس های ادبی هم توجه کنند چراکه ادبیات در ارتقای توانایی ذهنی و شعور و خلاقیت افراد تاثیر دارد. زیربنای علم و فرضیه، تخیل و ادبیات است و خانواده ها نباید از این امر غافل شوند. ادبیات صرفا برای تفنن نیست بلکه خوراک اصلی ذهن بچههاست.
****
احمد اکبرپور نویسنده موفق حوزه کودک و نوجوان متولد 1349 شهرستان لامرد استان فارس و دانشآموخته رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است . داستانهای کودک و نوجوان این نویسنده توانسته است تاکنون جوایز متعددی به خود اختصاص دهد. بعضی از آثار اکبرپور از این قرار است:
" قطار آن شب": جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی
"امپراطور کلمات" : دیپلم افتخار IBBY در پکن / برگزیده جشن فرهنگ فارس/کاندیدای بهترین رمان نوجوانان پکا
" من نوکر بابا نیستم": برگزیده کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان / برگزیده جشن فرهنگ فارس / کاندیدای کتاب سال و پکا و کانون پرورش فکری برای بهترین رمان نوجوان.
"شب بخیر فرمانده ": برگزیده یونیسف /برگزیده شورای کتاب کودک.
در قدیم در یک سیستم شفاهی مادرها قصههایی را میشنیدند و آنها را برای فرزندانشان تعریف میکردند آن شیوه کاملا بر اساس سیستم شفاهی تعریف میشد ولی امروز اگر قرار است والدین برای بچههایشان قصه بگویند از روی کتاب داستان را میخوانند و دیگر آن شیوه کاملا شفاهی اجرا نمیشود.
قصهخوانی برای بچهها مزایای زیادی دارد، با این شیوه هم والدین هم بچهها در جریان ادبیات روز کودک قرار میگیرند و هم اینکه خواندن و شنیدن داستان بر ذهن و روحیه آن تاثیر مثبت میگذارد.
لازم است سیستم قصهخوانی تشویق شود تا خانوادهها هر چه بیشتر در جریان ادبیات کودک قرار گیرند ولی در کنار آن باید نهادهایی وظیفه احیای قصهگویی شفاهی را برعهده بگیرند چراکه آن سیستم دارای مزایای منحصر به فردی چون ارتباط زنده و فعال با مخاطب و امکان ایجاد تغییر در داستان متناسب با شرایط شنونده است.
نباید بگذاریم سنت قصهگویی شفاهی از بین برود چراکه قصهها و خوانشهای متفاوت در گرو رشد قصهگویی شفاهی است. ما دستکم در قالب حفظ سنتها و همانطور که با اشیای تاریخی برخورد میکنیم باید از این بخش از میراث فرهنگی هم حفاظت کنیم.
قصهگو وقتی با کودکی رو به رو میشود که باهوش است می تواند جزئیات بیشتری به داستان اضافه کند و یا حتی بخش هایی از آن را تغییر دهد و همه اینها از ویژگی های قصهگویی شفاهی است.
نباید بگذاریم سنت قصهگویی شفاهی از بین برود چراکه قصهها و خوانشهای متفاوت در گرو رشد قصهگویی شفاهی است. ما دستکم در قالب حفظ سنتها و همانطور که با اشیای تاریخی برخورد میکنیم باید از این بخش از میراث فرهنگی هم حفاظت کنیم.
دلایل از رونق افتادن قصهگویی
وقتی خانوادهها از قالب هستهای، بزرگ و سنتی درآمده و دیگر بزرگان و پیران در کنار بچهها نیستند سنت قصهگویی هم از رونق میافتد و حتی کارکردش را از دست میدهد ولی باید سعی کرد با شیوههایی چون قصهخوانی از روی کتاب، این خلاء را جبران کرد.
در قدیم سنت قصهگویی در بیش از 90 درصد خانوادهها رواج داشت و جزوی از امور روزمره زندگی بود ولی امروز تنها در 40 تا 50 درصد خانوادهها قصه گفتن و قصه خواندن رواج دارد و این نشان میدهد دچار ریزش شدهایم.
خانوادهها همانطور که بچههایشان در کلاسهای آموزشی علمی ثبتنام میکنند لازم است به کلاس های ادبی هم توجه کنند چراکه ادبیات در ارتقای توانایی ذهنی و شعور و خلاقیت افراد تاثیر دارد. زیربنای علم و فرضیه، تخیل و ادبیات است و خانواده ها نباید از این امر غافل شوند. ادبیات صرفا برای تفنن نیست بلکه خوراک اصلی ذهن بچههاست.
****
احمد اکبرپور نویسنده موفق حوزه کودک و نوجوان متولد 1349 شهرستان لامرد استان فارس و دانشآموخته رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی است . داستانهای کودک و نوجوان این نویسنده توانسته است تاکنون جوایز متعددی به خود اختصاص دهد. بعضی از آثار اکبرپور از این قرار است:
" قطار آن شب": جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی
"امپراطور کلمات" : دیپلم افتخار IBBY در پکن / برگزیده جشن فرهنگ فارس/کاندیدای بهترین رمان نوجوانان پکا
" من نوکر بابا نیستم": برگزیده کتابخانه بین المللی مونیخ آلمان / برگزیده جشن فرهنگ فارس / کاندیدای کتاب سال و پکا و کانون پرورش فکری برای بهترین رمان نوجوان.
"شب بخیر فرمانده ": برگزیده یونیسف /برگزیده شورای کتاب کودک.