28-01-2016، 14:30
معنی حجاب ☚ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8
معنی حجاب اسلامی ☚ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
تو اين دور و زمونه که گناه کردن اپيدمي شده و برخي بي محابا پرده هاي عصمت رو يکي يکي پاره مي کنند و ...سؤال من اينه که چرا بين اين همه گناهان کبيره، توجه همه فقط به سمت بي حجابي خانم هاست.
براستي چرا اهالي سرزمين تقوا چشمشون رو روي قتل، رباخواري، شرابخواري، دزدي، کم فروشي، غيبت، ترک نماز و هزار تا چيز ديگه بستن و فقط به اين موضوع توجه دارند؟
[b]در پاسخ به اين سوال بايد گفت:[/b] يكي از اهداف اصلي تشكيل حكومت اسلامي ، فراهم نمودن زمينه هاي لازم جهت تكامل و سعادت مادي و معنوي انسان مي باشد و در اين جهت موظف است هر آنچه در رشد و هدايت جامعه و انسان موثر است را فراهم و از بروز و ظهور موانع جلوگيري نمايد . البته فرايند رشد و تكامل واقعي انسان امري است اختياري و فرد بايد با اراده و با تقويت ايمان و عقيده خويش و عمل به احكام الهي بدان دست يابد و حكومت در اين زمينه نمي تواند نقش تحميلي داشته باشد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد : [b]«لا اكراه في الدين[/b]»، اما در عين حال موظف است محيط اجتماعي سالم و بدور از معصيت و گناه و هم چنين ساير لوازم تكامل را فراهم سازد تا فرد در مقابل ارتكاب گناه و باز ماندن از رشد و هدايت هيچ گونه عذر و بهانه اي نداشته باشد.
در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعي، اصلاح امور جامعه و برقراري مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسي دين است[b].«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ[/b]»(حديد ، آيه 25) «به راستي كه پيامبران را با پديده هاي روشن گر فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم به دادگري برخيزند و آهن را كه در آن نيروي سخت و سودهاي فراوان براي مردم است، پديد آورديم».«وَ[b]لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » (نحل ، آيه 36)[/b] «و به راستي در هر امتي، پيامبري فرستاديم كه خداوند را بندگي كنيد و از پيروي طاغوت دوري جوييد» .اين قبيل آيات و نمونه هاي متعدد ديگر بيانگر مسئوليت حكومت و جامعه در قبال اصلاح جامعه مي باشد و در اين راه موظف است نهايت سعي و تلاش خود را به كار ببرد به هيچ وجه نمي توان به صرف فراگير شدن برخي گناهان از نظام اسلامي انتظار داشت كه از انجام كارويژه خود در جهت مقابله با مظاهر فساد در جامعه ، خودداري نمايد.
در آيات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است.
البته موضوع مهم ديگري كه در زمينه برخورد حكومت با مرتكبان گناه مهم است تفكيك ميان گناهاني است كه نمود و اثر كاملا آشكاري در جامعه دارد- و وجود آنان علاوه بر تظاهر آشكار به نفي قوانين و مقررات الهي موجبات ارتكاب ساير معاصي را نيز فراهم مي آورد - با ساير گناهاني كه از چنين ويژگي و آثاري برخوردار نمي باشند. بر اين اساس نظام اسلامي علي رغم اينكه موظف به برخورد با همه گناهاني كه آثار اجتماعي دارند مي باشد اما مواجهه با اين قبيل گناهان (قسم اول) نيازمند توجه و برخورد شديد تر است.
واقعيت اين است كه نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل ماهيت اسلامي و انتظاري كه جامعه اسلامي از آن دارد به تناسب امكانات خويش تلاش مي نمايد تا زمينه هاي رشد و ترقي مادي و معنوي جامعه را فراهم و با مظاهر گناه و تجاوز كنندگان به قوانين الهي برخورد نمايد . البته به هيچ وجه مدعي نيستيم در اين زمينه كاملا موفق بوده ، اما اين چنين نيست كه تنها برخورد با گناه را در بدحجابي محدود و از برخورد با مرتكبين ساير گناهان چشم پوشي نموده باشد ؛ كافي است شما سري به محاكم قضايي بزنيد تا با ديدن پرونده هاي متعددي كه مربوط به ساير گناهان است ، واقعيت امر روشن شود و حتي در مقابل برخي معتقدند نظام اسلامي آن گونه كه لازم است در مقابل بدحجابي شدت عمل ندارد ؛ كه البته در پاسخ بايد گفت كه بي حجابي و بدحجابي علاوه بر راهكار فيزيكي ، راهكار فرهنگي و اجتماعي نيز دارد كه توجه جدي به آن مي تواند نقش اساسي در حل اين معضل ايفا نمايد.
در ادامه جهت تبيين دقيق موضوع توضيحاتي در زمينه چرايي برخورد نظام اسلامي با پديده بدحجابي آورده مي شود:
نظام اسلامي و بدحجابي
از آنجا كه انسان موجود اجتماعي است، جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي كند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي شود. پاكي جامعه به پاكي او كمك مي كند و آلودگي آن، به آلودگي اش مي افزايد! روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا كه گناه، همانند آتش است.
هنگامي كه در نقطه اي از جامعه اين آتش روشن شود، بکوشيم آن را خاموش يا محاصره کنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه اي به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود! از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي هاي خود سد بزرگي در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مي شكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگي به آن را ساده مي نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي، موظف است جلوي منكرات را بگيرد. اين به معناي تحميل به حجاب نيست؛ بلكه نوعي واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماري هاي رواني و معنوي است.
در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعي، اصلاح امور جامعه و برقراري مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسي دين است.«
در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است. حاكمان اسلامي موظف اند موانع رشد فضايل انساني را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازي براي سلامت رواني جامعه است و در زمان پيامبر و امام علي(ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمي توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتي اقليت هاي مذهبي نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بوده اند.
در آيات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهي از منكر مي توان استفاده كرد كه جلوي هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاي ديني در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمي توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روي اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند!؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشوري يك سلسله دستوراتي است كه به اجبار آنها را به اجرا مي گذارند. در كشوري مثل فرانسه ـ كه آن را مهد آزادي مي شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بي حجابي مي كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارها است؛ نه چگونگي برخورد با آنها.
بسياري از حكمت ها و فلسفه هاي حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله:
1. پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است. كاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
2. مستور بودن زيبايي ها و جاذبه هاي جنسي زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تأمين مي کند.
3. برهنگي راهبر به سوي بي بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد:
3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاري هاي اجتماعي،
3ـ2. شيوع بيماري هايي چون سفليس سوزاك ايدز و...،
3ـ3. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزوني عقده هاي روحي در كودكان،
3ـ4. زياد شدن فرزندان نامشروع.
در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است.
اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر، عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستاره تمدنش را به افول مي كشاند تا آنجا كه حتي فرياد متفكران ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گران قدر اسلام در پرتو هدايت هاي نوراني اش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است. از همين رو است كه استعمارگران براي تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي جويند.
در هر صورت، موضوعاتي نظير حفظ نظام اجتماعي، بقاي نسل و خانواده، تأمين سلامت فکري و روحي ـ رواني افراد جامعه و فراهم کردن بستري مناسب و محيطي سالم براي پرورش و تکامل مادي و معنوي انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومي که جوامع ديگر به دليل رعايت نکردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده و يا در آن دست و پا مي زنند و... نظام اسلامي را ملزم به اجراي اين حکم ارزشمند الهي کرده است. و البته در كنار برخورد موثر و استفاده از راهكارهاي فيزيكي و فرهنگي براي زدودن اين معضل از جامعه اسلاميمان با ساير مظاهر گناه و مرتكبان آن نيز تا انجا كه توانايي داشته باشد برخورد مي نمايد.
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
مرتضي مطهري، فلسفه حجاب؛
غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي
منبع: مجله پرسمان، شماره 79
آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که بر چادر به عنوان حجاب برتر دلالت کند؟
در پاسخ باید گفت: در آیه 31 از سوره نور، خداوند به زنان مسلمان دستور می دهد که پوششهای خود را بر روی گریبان هایشان بیاندازند.[1] " خمر" که در این آیه آمده است به معنای «لباسی است که زن با آن، سر و سینه خودش را بپوشاند»[2]. که ظاهرا چیزی شبیه مقنعه یا بزرگتر از آن است.
در آیه 33 سورۀ احزاب خداوند نیز می فرماید:
« اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسبتر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.»[3]
براى جلباب که در این آیه آمده است، دو معنا ذكر شده است:
1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مىپوشاند (مقنعه).
2- چیزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).[4]
اگر كسى بتواند به شكل صحیح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حكمتهاى حجاب در چادر بیشتر یافت مىشود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلكه هر لباسى كه غیر از وجه و كفین (دستها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى باید توجه داشت كه همان طور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مىباشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مىگردد.
_________________
[1] وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِن.
[2] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج3، ص 127.
[3] یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.
[4] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج1، ص 272.
یا أََیُّهَاالنَّبِیِّ قُل لِأَزواجِکَ وَبَناتِکَم نِسإ المؤُمنیِنَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابَیِبِهنَّ ذلِکَ أَدنی یُعرِفنَ فَلا یُؤذَینَ وَکانَ اللهُ غَفُورا رَحیماً؛ای پیامبر به به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو (هنگام خروج از منزل) چادرهای مشکی خود را بپوشند. این کار برای اینکه (عفت و پاکدامنی )شناخته شوند و مورد آزار و اذیت (افراد لاابالی و هرزه) قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی در زمینه عدم رعایت حجاب از آنها سرزده است ) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.(سوره احزاب، آیه ۵۹)
لزوم پوشیدگی زن در برابرمرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. درخود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است. علی هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمیتوان تردید کرد. پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اخبیّه یکی دیگر از مظاهر آن است.(مرتضی مطهری،۱۳۷۹، ص۱۵)
مسئله حجاب و پوشش در جامعه
به طور عام و پوشش بانوان به طور خاص ساحت ها و قلمروهای متفاوتی برای بررسی دارد که بحث درباره ی هر یک از آنها می تواند مفید باشد،اما در این میان یک واقعیت تلخ را نباید از نظر دور داشت که تغییرات ناگهانی و چشم آزار در مورد عدم رعایت حجاب درسال های اخیر از نوعی آشفتگی تئوریک خبر می دهد که جامعه ما با آن دست به گریبان است.(حسین مهدی زاده۱۳۸۷،ص۱۳) لباس پوشیدن،شأنی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیای امروزین زمین، گسترش دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و می توان آن را از دیدگاه های مختلفی از قبیل روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعه شناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار داد. از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است، یکی اینکه او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ میکند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک میکند، و بالاخره به او آراستگی و زیبایی وقار می بخشد.
لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد. لباس را نیز می توان به تعبیری "خانه" و درست تر بگوییم "خانه اول" هر کس دانست. لباس خانه اختصاصی تر انسان است، چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد درخانه اش، و از این قرار است که می توان گفت،همه ما به جهت لباسی که بر تن داریم،خانه بدوشیم.(غلامعلی حداد عادل،۱۳۷۶،ص۵-۶)
مسأله حجاب که یک دستور دینی است از مسائل مهم و کلیدی جامعه ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسأله از آن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط میشود. این حکم الهی که به زن دستور می دهد در برخورد با مرد و در پوشش خود حدودی را رعایت کند، همواره بهعنوان یک مسأله جنجالی و پرهیاهو در بین طرفداران و مخالفین حجاب در داخل و خارج از کشور مطرح بوده است. (محمد شجاعی،۱۳۷۶،ص۱۱)
دعوت به عفاف، دعوت به اسلام راستین و بشارتی است که به کمال یا بی کمال به سوی خدای زیبای یگانه. و "گل عفاف، در بوستان حجاب می روید" و روشن است که امر به عفاف، امر به معروف است. عفّت و پوشش اسلامی از مصادیق بارز وعظیم اسلام مجسّمی است که ما را به سحر رهایی بخش توحید، نوید می دهد؛و پوشش اسلامی، حرمی است از ستر و عفاف که گوهر آسمانی انسانیت را در حریم خود پاس میدارد.
پس براین باوریم که "حجاب" مصونیت است نه محدودیت. بدیهی است خداوند تبارک و تعالی،انسان پاکدامن با شرم حیا و پرهیزکار را دوست دارد؛ و این خوی آزادگان و شیوه نیکان است که تاج پاکدامنی بر سر نَهَد. (مهدی نصیریان،۱۳۸۸،ص ۲۷)
مفهوم حجاب کلمه حجاب از نظر لغت
مترادف واژه عربی ستر است که به معنای پوشین،پوشش،حائل،پرده،حاجب و مانع است. ابن درید میگوید:"حجبت الشیء...اذاسترته، و الحجاب: السّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه. حجاب پوششی است که روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می رود". در دستوری که امیر المؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: "فلا تطولن احتجابک عن رعتیک" یعنی در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.استعمال کلمه "حجاب" در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه "ستر" به معنای پوشش به کار رفته است. مراد ما از معنای اصلاحی حجاب،پوشش اسلامی است و معنای پوشش اسلامی بر اساس آنچه از متون اسلامی مثل قرآن و احادیث استفاده میگردد این است که بانوان هنگام مواجعه و معاشرت با افراد نامحرم بدن خود را بپوشانند و به جلوه گری و خودنمایی نیز نپردازند.
بنابراین، حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است، بُعد ایجابی آن وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن حرام بودن خودنمایی در مواجعه با نامحرم است و این دو بُعد باید درکنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.( حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۲۳-۲۴)
شهید مطهری در این باره می فرماید استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می رفته است. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام. شکی نیست که حجاب در این اندازه یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام است.(مهسا شریفی،۱۳۹۰،ص۸-۹).
انواع حجاب
حجاب تحمیلی: مقصود از حجاب تحمیلی،حجابی است که از سوی دیگران به شخص تحمیل میگردد و خود فرد اعتقادی به آن ندارد به طوری که با کم شدن یا برداشته شدن فشارهای روحی و اعتقادی به آن ندارد به طوری که با کم شدن یا برداشته شدن فشارهای روحی و اجتماعی فرد خود را از پای بندی به آن آزاد می داند مثل برخی از دختران که با خارج شدن از در مدرسه یا دانشگاه چادر خود را بر می دارند و داخل کیف قرار می دهند.
حجاب تقلیدی: حجاب آن شخصی است که با تقلید از خانواده و اطرافیان به طور اجمالی و سربسته ارزش های سنتی خانواده یا اجتماع را در درباره ی حجاب پذیرفته است، ولی هنوز وارد حوزه تعقل و استدلال نشده است و برای نحوه حجاب و پوشش خود دلیل و برهانی ندارد.
حجاب مصلحتی: حجاب کسی است که به دلیل مبانی فکری و عقیدتی یا ذوقی و سلیقه ای خود اعتقادی به حجاب ندارد، ولی در عین حجاب را رعایت میکند، زیرا معتقد است که صحیح نیست به ارزش های مورد قبول و پذیرفته شده جامعه بی اعتنایی شود، چون رعایت مصالح اجتماعی بر نظرات و سلایق شخصی مقدم است.
حجاب تعقّلی: حجاب فردی است که به مدد فکر،اندیشه و عقل ورزی به حجاب و پوشش روی آورده و خود را به آن پای بند و ملتزم ساخته است و استدلال های محکم عقلی برای انتخاب خود دارد. علم وآگاهی و سرافرازی،ویژگی بارز چنین حجابی است.
حجاب تعبّدی: حجاب انسانی است که ابتدا وارد رواق و حوزه خرد و عقل شده و به مرحله "حجاب تعقلی" نایل آمده و آنگاه به دلیل پذیرش عبودیت حق تعالی،خویش را به شرف حجاب کامل اسلامی آراسته است تا شرط بندگی به جا آورده باشد. دست یافتن به حجاب تعبدی،بدون گذر از حجاب تعقلی معمولاً میسر نیست،زیرا تعبد بدون پشتوانه تعقل چیزی جز نوعی تقلید نخواهد بود. مهم ترین و بارزترین ویژگی حجاب تعبدی، عشق ورزیدن به حجاب اسلامی و پافشاری برآن است.
برخی حجاب ها و پوشش های معنوی انسان
۱/نگاهی به حجاب و پوشش معنوی - تقوا
قرآن مجید می فرماید. إنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللهِ أَتقاکُم؛ گرامی ترین شما نزدخداوند با تقواترین شماست. تقوا که معنای تسلط برخویش و خود کنترلی و خود مهاری است یکی از عالی ترین اهداف تربیتی اسلام شمرده میشود، به گونه ای که می توان گفت یکی از اساسی ترین مفاهیم و آموزه های تربیتی اسلام ایجاد تقوا در متربی است تا متربی بتواند با مبارزه با نفس بدخواه خود آن را مهار و کنترل نماید و نفس را در راه اطاعت خدا به کار گیرد.علاوه بر این تقوا و مهار کردن خود و مدیریت نفس یکی از اساسی ترین مفاهیم اخلاقی است که بعدها مورد توجه روان شناسان قرار گرفت. خواست های نفس به دو شکل "گرایش" و "گریز" تجلی پیدا میکند؛ یعنی گاهی نفس به چیزی علاقمند میشود
و آن را طلب میکند و گاهی از چیزی متنفر میشود و آن را رد میکند. خداوند متعال می فرماید: و عَسی أَتَکرَهُوا شیاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم و عَسی أَن تُحِبّوا شیاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُم؛ و چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید که خیر شما درآن باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید که برای شما شر باشد.
بنابراین، عدم سازگاری خواست نفس با مصلحت انسان، ضرورت و لزوم مدیریت و کنترل نفس را اثبات می نماید که در فرهنگ قرآن و حدیث از آن به "تقوا" تعبیر میشود. تقوا مفهوم عامی است که همه عوامل کنترل نفس مثل خوف، صبر،عفت و حیا و... را شامل میشود.
2.نگاهی به حجاب و پوشش معنوی - عفّت
تقوا و خود نگهداری اگر در قلمرو و شهوات و خواسته های نفسانی باشد، عفت نامیده میشود. و عفت یعنی به وجود آمدن حالت نفسانی که به وسیله آن خواهش ها و تمایلات به کنترل شخص در آید به گونه ای که انسان به سوی حرام گرایش پیدا نکند و اجازه ندهد تا هیجان های مربوط به تمایلات در هر زمان و مکانی که می خواهند تخلیه شوند، بلکه انسان با کنترل خود آنها را در مسیر صحیح به جریان اندازد. این تعریف عفت، عام است و شامل انواع مختلف میشود که عبارتند از: عفت دراندیشه، عفت درگفتار وعفت در رفتار.
می توان گفت عفت ورزی بانوان بهویژه از طریق رعایت حجاب و پوشش به معنای جامع و گسترده آن نقش مهم تری در سلامت جامعه دارد.
3.نگاهی به حجاب و پوشش معنوی- حیا
حیا و شرم عبارت است از مهار کردن نفس از فعل و کار قبیح و زشت به خاطر حضور و نظارت ناظری که مورد احترام شخص حیا کننده است. نکته ظریف و در عین حال اساس در بحث حیا این است که مسئله جنسیت ،پوشیدگی، برهنگی و ضوابط حاکم بر آن را نباید یکسره از لحاظ مصالح زندگی اجتماعی فرد بررسی کرد و نباید به دنیای بیرون و جامعه ی پیرامون آدمی اندیشید،بلکه باید به اهمیت احساس شرم و حیا بهعنوان یک خصلت ذاتی و درونی او نیز توجه کرد، چون حیا و شرم یکی از صفات مخصوص انسان است.
پروفسور اسوالد شوارتز طبیب و روان شناس اتریشی در اشاره به همین نکته می نویسد: علاوه بر مردم شناسی،تجزیه و تحلیل روان شناسی نیز ثابت میکند که احساس شرم یکی از صفات عمده ی نوع بشر است. هیچ قبیله اولیه ای هر قدر هم بدوی بوده باشد، شناخته نشده که از خود شرم بروز ندهد. حمایت وظیفه ی مخصوصی است که بر عهده شرم گذارده شده است.... شرم احتیاج به حمایت دارد تا اینکه نه قراردادهای تمدن، بلکه لطیف ترین ارکان سرشت انسانی را حفظ کند. بعد از جنس که اصل و هسته است،شرم از کل شخصیت ما نه در شکل منحط آن مثل خود پرستی بلکه در معنای صحیح " قدر خودشناسی" حمایت می کند. (حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۲۵-۳۴)
حجاب در قرآن
۱/واژه حجاب در قرآن
واژه حجاب در قرآن کریم هفت بار آمده است و معنا و مفهوم کلی آن چیزی است که مانع دیده شدن چیز دیگر میشود و این معنا متناسب با معنای لغوی ذکر شده برای این واژه است.البته،مراد از مانع در برخی آیات مانع مادی و در بعضی آیات مانع معنوی است. اکنون به آیاتی که واژه حجاب در آنها به کار رفته به طور اجمالی اشاره میکنیم:
الف. فَقالَ إنّی أّحبَبتُ حُبَّ الخَیرِعَنذُکرُرَبّی حَتّی تَوارَت بِاالحِجاب؛ گفت من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم تا آنکه آفتاب در پرده پنهان شد.در آیه فوق مراد از "توارت باالحجاب" پنهان شدن آفتاب است. پس مقصود از حجاب در این آیه مانع مادی است.
ب. وَبَینَهُما حِجابً؛ و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان ] حجابی است.مراد از حجاب در این آیه را نیز می توان حایل مادی و محسوس در نظر گرفت که مانع دیدن میشود.
ج. وَ ما کانَ لِِبَشَر أَن یکَلمِّهَ واللهُ إِلّا وَحَیاً أَومِن وَرإِ حِجاب؛ و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید مگر از راه وحی یا از پشت حجاب. چون دیدن خداوند باری تعالی به طور حسی ممکن نیست مجازاً از آن به مکالمه از پشت پرده تعبیر شده است. پس،مراد از حجاب در این آیه مانع معنوی است. حجاب عملی صالح است- عمل صالح متلازم با ایمان است و حجاب متلازم با ایمان است.(محسن دهقانی،۱۳۸۶،ص۸۹)
کسی که حجاب را انتخاب می کند مهارت تصمیم گیری و مدیریت احساس را در خود فعال نموده و زمینه تمرکز فکری و روحی لازم برای رشد و پیشرفت همه جانبه را ایجاد کرده است. ابزار اصلی موفقیت در زندگی،تمرکز و مهارت تصمیم گیری است.حجاب،یکی از ابزارها برای به فعلیت درآوردن استعدادهای مختلف نهفته در وجود یک زن و از کلیدهای موفقیت در زندگی است. (کارگاه آموزشی نگرش دیگر به حجاب،۱۳۸۹،ص۸)
۲/ مفهوم حجاب و پوشش اسلامی در قرآن
الف. یا نِسائَ النَّبِیِّ لَستُنَّ کَأَحَد مِنَ النِّساءِ إِنِ اَتَّقَیتُنَّ فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قَلبِه مَرَضً وَ قُلنَ قوَلاً مَعروُفاَ لِیُذهبُ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلی البَیتِ وَ یُطَهِّرکُم تاهیراً؛ ای همسران پیامبر شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقواپیشه کنید،پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید و در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۴۶-۴۹)
مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه ۵۹ مطرح شده، وپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است. در شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور " قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم... " جناب کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل میکند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: جوانی از جماعت انصار در شهر با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سرخود را پشت گوش های خود می انداختند [ درنتیجه، بناگوش گردن ایشان هویدا بود.]وقتی زن از کنار وی گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه می رفت وی را نظاره می کرد و وارد کوچه ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه ای که از دیوار بیرون زده بود. برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شده [به خود آمد]و گفت به خدا سوگند خدمت رسول خدا می رسم و او را از این مسئله خبردار میکنم.پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را اورد: قل للمؤمونین یغضّو من أبصارهم و و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّالله خبیرٌ بما یصنعون. سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردودیه از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است. از این شأن نزول می توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است. وَلَا یَبدیِنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا؛ وزینت خود جز آنچه قهراَ ظاهر میشود، بربیگانه آشکار نسازند.(مصطفی عباسی مقدم،سلیمان عباسی،۱۳۹۰،ص۱۸)
سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل میکند که بعد از نزول آیه "یدنین علیهم من جلابیهن" زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشکی خارج می شدند به گونه
ای که به نظر می رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است. به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه "ولیضربن بخمرهن" از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است. درکلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد وگفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را بر تر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه "ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ" نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر وکناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آنها کلاغ نشسته است. از آنچه گذشت معلوم میشود که برداشت مردم از این آیات، ضروری تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود. فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند. بنابراین حجاب با ایمان به خدا گره خورده است و بی حجابی در بی ایمانی خلاصه میگردد.(مهسا شریفی، ۱۳۹۰،ص۲۶-۳۷)
اصل فلسفه حجاب
۱/آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک فراست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی غریزه ای نیرومند، عمیق "دریا صفت" است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر میگردد، همچون آتش که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر میشود. اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد هردو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: قل للمومنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن. خلاص این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کننده، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس ارام می گیرد. همان طور که بشر – اعم از مرد و زن در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است. علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برابر آنان مقرر گردیده است.
2.استحکام پیوند خانواده
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود،و بالعکس هرچیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد. به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانودگی و در کادر ازدواج مشروع،پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی ازغیر همسر مشروع،از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی،همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری میشود (مرتضی مطهری،۱۳۷۹،ص۷۷-۸۱)
خانواده بهترین محیطی است که زن و مرد پیوسته یکدیگر را در پیمودن مسیر کمال به تسخیر می آورند. خانواده بهترین محیط برای شکل گیری شخصیت فرزند است خانواده به فرزند می آموزد که چگونه ارتباط برقرار کند، هماهنگی کند، تأثیر بگذارد و تأثیر پذیرد.خانواده در انتقال ارزشها به نسل اینده بیشترین نقش را ایفا میکند و زمینه ساز سلامت اخلاقی فرزند است. جایگاه رفیع خانواده در نگرش اسلامی موجب شده است که بهعنوان مهمترین بنیان اجتماعی مورد توجه خاص قرار گیرد و منافع خانواده در قیاس
با دیگر نهادها به طور ویژه مورد عنایت باشد.(محمدرضا زیبایی نژاد،محمدتقی سبحانی،۱۳۸۳،ص۸۳-۸۴)
۳/استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفتند: "حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است". بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعداد های اوست حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد- بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بارآید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جوییهای شهوانی است.
۴/ارزش و احترام زن
قبلاَ گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی برزن تفوّق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو وجهه در برابر مرد و قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و باوقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد به احترامش افزود میشود.
بعداَدر تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیف میکند زنان خود را بپوشانند می فرماید: "ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین" یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوندو معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه دورباشی و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر میگردد.(مرتضی مطهری،۱۳۷۹،ص۷۷-۸۷)
رشد شخصیت انسانی زنان در همه ابعاد و به طور متوازن و هماهنگ مستلزم آن است که توجه از ظاهر زن و نمایش آن به دیگر قابلیت ها و توانایی های او بهعنوان یک انسان معطوف شود؛ چیزی که با پوشش مناسب بهعنوان کارآمدترین شیوه و راهکار قابل تأمین و دستیابی است پوشش اسلامی زمینه را برای بروز استعداد و توانایی های ذاتی زنان فراهم میکند و از این راه او را بهعنوان انسانی ترکیب یافته از استعداد ها و امکانات مختلف و نه صرفاً فیزیک بدنی و زیابیی ظاهری مطرح می سازد. (حمید یرخندان،۱۳۸۷،ص۹۸-۹۹)
آثار حجاب
۱/تأثیر حجاب در آزادی فکری و معنوی: قانون الهی حجاب نیز مانند بسیاری از قوانین ضروری و لازم فردی و اجتماعی دیگر است که سلامت روحی و اخلاقی فرد در جامعه و مشروطه به رعایت آن می باشدو چون نمی توان قوانین فردی و اجتماعی را مخالف آزادی قلمداد کرد. اساساً در فرهنگ اسلامی آزادی واقعی و حقیقی مشروط به کنار گذاشتن هوا و هوس های نفسانی است.
۲/ تأثیر حجاب در سلامت روحی: بانوانی که از سلامت روحی و روانی برخوردارند درخود کمبودی احساس نمی کنند و درنتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی زنانی که دارای عقده حقارت هستند با نمایش زینت ها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس ها ورنگارنگ و جذّاب در بیرون منزل و در مواجعه با نامحرم می کوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند.
۳/ تأثیر حجاب در سلامت جسمی: علاوه بر تأثیر حجاب در تأمین سلامت روحی و فکری، حجاب در تأمین سلامت جسمانی افراد جامعه نیز نقش دارد. با این توضیح که عدم رعایت حجاب و پوشش مناسب معمولاً باعث تحریک جنسی افراد جامعه میگرددو تحریک جنسی نیز در بسیاری از موارد در نهایت باعث ایجاد ارتباط های جنسی غیر قانونی میشود و بدون تردید از جمله قوانیین اسلام که جنبه پیشگیری از مفاسد ناشی از بی بندو باری های جنسی دارد قوانین مربوط به تنظیم روابط صحیح بین محرم و نامحرم است و یکی از مهم ترین قوانین تنظیم رابطه صحیح بین محرم و نامحرم قانون مربوط به حجاب و پوشش در مواجهه با نامحرم است.
۴/تأثیرحجاب در تشکیل و تحکیم نهاد خانواده: بدون تردید تشکیل خانواده مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین همه دختران و پسران جوان است. از سوی دیگر خانواده مهم ترین و اساس ترین نهاد اجتماعی جامعه انسانی است و تأثیر آن در نهاد های اجتماعی دیگر مثل نهاد آموزش و پرورش و نهاد حکومت و سیاست غیر قابل انکار است. بنابراین ثبات و استحکام نهاد اجتماعی خانواده،دراستحکام و استواری نهادهای دیگر جامعه نیز مؤثر خواهد بود.
۵/ تأثیر حجاب در حضور اجتماعی سالم زنان: زن بخش عظیمی از نیروی انسانی جامعه را تشکیل می دهد که در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سایسی می تواند نقش آفرین عظیمی داشته باشد. اسلام با تدبیر حکیمانه قانون حجاب و پوشش کامل بانوان در خارج از منزل،در حقیقت جواز حضور آنها در اجتماع را صادر نموده است.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۱۴۶-۱۵۳)
مسائلی چون استقلال اقتصادی،افزایش آگاهی و بینش اجتماعیاعتماد به نفس،کمک به شادابی و سلامت روح جلوگیری از افسردگی در اثر بیکاری و یک نواختی زندگی روزمره، استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی دراثرفقر و نیازمالی شمرده شده است. ( احمد طاهری نیا،۱۳۸۹،ص۲۹۲)
۶/ تأثیر حجاب در رعایت احترام بانوان: زن مسلمان تجسّم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ حجاب و پوشش به نوعی باعث احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاه های شهوانی و حیوانی است. ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب،جذابیت و احترام آن بیشتر میکند دوری و دوستی مثلی معروف است. بنابراین پوشش زن جذّابیت و احترام او را در نظر جنس مخالف بیشتر میکند و تلاش و پیگیری اش را برای وصال فزونی خواهد بخشید.
۷/ تأثیر حجاب در تعدیل غریزه خودنمایی بانوان: میل به خودنمایی و جلوه گری به دلیل مصالحی در سرشت بانوان نهاده شده است و این میل همانند همه ی امیال غریزی انسان باید در مسیر درست و هدفی والا تعدیل و به کار گرفته شود. اگر از این میل غریزی به طور صحیح استفاده گردد، ثمرات مطلوبی در پی خواهد داشت و در جهت کمال انسانی مفید واقع می گردد.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص 156)
8.جلب محبت و رضایت الهی: همانطور که نافرمانی خداوند موجب محرومیت انسان از سعادت و نیز موجب عذاب الهی است،اطاعت از فرامین او موجب جلب رضایت و محبت الهی است،چه شرافتی برای انسان بالاتر از اینکه مورد رضایت و محبت خداوند باشد و چه ننگ و ذلتی برتر از آن است که دچار غضب او باشد. امام علی (ع) درباره رابطه طاعت و جلب محبت الهی می فرماید: "محبوب ترین بندگان در نزد خداوند مطیع ترین آنها نسبت به خداوند است" بنابراین رعایت حجاب، صرف نظر از آثار فراوانی که ذکر آن گذشت. از آن جهت که اطاعت امر الهی است،خود موجب جلب رضایت و محبت خداوند است. (محمد شجاعی،۱۳۷۶، ص ۱۰۴-۱۰۵)
ب. آثار منفی بدحجابی
آثار دنیوی بدحجابی
۱/آثار فردی بدحجابی
الف. اختلالات روانی: یکی از آثار و پیامدهای سوء و منفی بدحجابی و ابتذال در پوشش ایجاد اختلالات روانی است. بدحجابی و پوشش ناقص زن در جامعه فشارهای روحی جبران ناپذیری برروان و اعصاب و شخصیت او وارد می سازد و از آنجا که در این حالت خود را با هجوم نظرهای مختلف مواجه می بیند.
ب. افت تحصیلی و آموزشی در مراکز علمی: یکی دیگر از آثار و پیامدهای سوء بدحجابی،افت تحصیلی و آموزشی در میان دانش آموزان و دانشجویان دختر و پسر است. بدحجابی مشغولیت فکری دختران محصّل رابیشتر میکند، چون آنان را به سوی شناخت مدل های گوناگون،آرایش موی سر و تقلید از مدهای متنوع سوق می دهد و در نتیجه آنان وقت زیادی را صرف آرایش ها و آراستگی های سرو صورت و لباس می کنند.
ج. خشونت و آزار جنسی: یکی از آثار سوء بدحجابی آزار و اذیت زنان بدحجاب توسط مردان و جوانان ولگرد و لاابالی است. گویا این قبیل مردان پوشش ناقص و بد برخی دختران و زنان را به منزله چراغ سبزی می دانند که نشان دهنده تمایل زنان بدحجاب و به کارهای خلاف و گناه آلوده است و همین نکته ذهنی و روانی از نظر آنان مجوز اذیت و آزار زنان بدحجاب می باشد.
د. زمینه ساز رذایل اخلاقی و سقوط ارزش زن: بدحجابی منشأ برخی از رذایل اخلاقی و در نتیجه باعث سقوط زن از مقام و منزلت الهی و انسانی خویش میگردد، زیرا ابتذال در پوشش و بدحجابی، ابتذال در اخلاق را به دنبال دارد.
۲/ آثار خانوادگی بدحجابی
الف.بی علاقگی به ازدواج: در جامعه ای که بی بندباری در پوشش و مسائل جنسی رواج دارد، بسیاری از لذت های جنسی که عامل گرایش به ازدواج است به راحتی در دسترس افراد قرار می گیرد. و روشن است که این امر میزان علاقه و گرایش افراد مخصوصاً جوانان به ازدواج را کاهش و بلکه از بین می برد.
ب. افزایش مقدار طلاق: بدون تردید غریزه جنسی یکی از علل مهم انجام ازدواج و تشکسل خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غزیزه جنسی در حفظ و بقای خانواده کمتر میشود و به جای آن نقش تفاهم و معنا داری در بقای خانواده بیشتر میشود. یکی از آثار سوء بدحجابی این است که آفت بقای زندگی خانوادگی است.
۳/آثار اجتماعی بدحجابی
الف. زمینه سازی برای نگاه آلوده و سلب آرامش روحی: حضور زنان به صورت بدحجاب با چهره های آرایش کرده و لباس های کوتاه و نازک و رنگارنگ درجامعه،آتش هوس را در درون مردان مخصوصاً جوانانی که ازدواج نکرده اند، شعله ور می گرداند. شعله ور شدن آتش هوا و هوس، مردان و جوانانی را که از ایمان قوی و اراده مستحکم برخوردار نیستند به چشم چرانی و نگاه های آلوده به گناه وادار میکند.
ب.تنزل بهره وری در فعالیت های اجتماعی و زمینه سازی رخدادهای مخاطره آمیز: بدحجابی زن در اجتماع از یک سو، نیروی کارآیی مردان را دچار توقف و رکود می سازد و از سوی دیگر،مانع پرداختن جدی زن به کار و فعالیتهای اجتماعی میشود.زنی که در محل کار فکر و ذهنش مشغول به خودآرایی و خودنمایی است تمرکز فکری لازم را برای پرداختن جدی به کار نمی یابد و حال آن که شرط انجام صحیح کار و تلاش جدی و پربار حضور قلب و تمرکز حواس است.
ج. گسترش تهمت و سوء ظن در جامعه: یکی از آثار بدحجابی سوء ظن افراد و تهمت زدن به زنان و دختران بدحجاب است. افراد بدحجاب در عمل با فرهنگ جامعه اسلامی مخالفت میکنند و با حجاب و پوشش نامناسب وارد جامعه می شوند درحالی که عقل و منطق حکم میکند افراد یک جامعه اسلامی به ارزش های برخاسته از فرهنگ آن جامعه مثل حجاب،احترام بگذارند و آن رعایت کنند. بنابراین کسی که با اهمیت ندادن به حجاب و پوشش خود به طور طبیعت زمینه بروز حرف و حدیث های دیگران را فراهم میکند، نمی تواند مانع پیدایش سوءظن نسبت به خود گردد.
آثار اخروی بدحجابی
۱/آتش دوزخ
۲/آویزان شدن با مو
3. چیدن گوشت بدن خود.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۱۵۸-۱۷۳)
حجاب از دیدگاه احادیث:
اسلام می خواهد زن طبق خصوصیات زنانگی خود و مردهم مطابق با خصوصیات مردانگی خود رفتار نماید، تا هماهنگی موجود در نظام خلقت از حالت طبیعی و متعادل خود خارج نگردد.(محمدجوادجاوید،۱۳۸۸،ص 107) در نهج البلاغه از امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) نقل شده است: انّ شدّه الحجاب ابقی علیهن؛ به درستی حجاب و پوشش بیشتر برای سلامت و استواری زنان سودمندتر است.سیره فاطمه زهرا (س) نیز نشان می دهد که ایشان التزام عملی به کلام همسر خود حضرت علی (ع) داشته اند و از حجاب و پوشش حداکثری در بیرون منزل استفاده می کرده اند. از رسول خدا نقل شده است؛اُمِرت بالستر فلم اجر شیئا استر منه؛ من به پوشش مأمور شدم و چیزی را پوشاننده تر از آن (شلوار ) ندیدم.در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) نقل شده است: للزوجات ما تحت الدرع والابن والاخ مافوق الدرع و لغیر ذی محرم اربعه اثواب درع و خمار و جلباب و آزار؛ شوهر حق دارد بدن زن را که زیر پیراهن قرار دارد نگاه کند و برادر و فرزند مجاز نداره روی پیراهن به بدن زن نگاه کنند، ولی بانوان در برابر نامحرم باید چهار لباس بپوشند: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.
از مقایسه حدیث نبوی قبل با این حدیث علوی این نکته آشکار میشود که در هر دو حدیث از چهار پوشش نام برده شده است. علاوه براین از برخی احادیث مطلوبیت پوشش بیشتر به روشنی استفاده میشود. در متون اسلامی از پوشیدن لباس های نازک نیز منع شده است.
در حدیثی نقل شده است: لا یجوز المرأه المسلمه ان تلبس ما لا یواری جسرها و من رقَّ ثوبه رقَّ دینه؛ برای زن مسلمان جایز نیست که لباس بپوشد که بدنش را نمی پوشاند و هرکس که لباس او نازک و رقیق باشد دین داری او نیز رقیق و نازک است.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص ۶۶-۷۰) حجاب با ایمان به خدا گره خورده است و بی حجابی در بی ایمانی خلاصه میگردد.(محسن دهقانی، ۱۳۸۶،ص ۸۹) با استفاده از فراین و شواهد صدیقی و تاریخی فوق، از سنت و سیره معصومان (ع) می توان نتیجه گرفت که پوشش لباس ها و و مانتوهای کوتاه،تنگ و نازک توسط برخی بانوان با سیره و سنت اسلامی مخالف است. لزوم حجاب و پوشش یکی از مهم ترین واجبات الهی برای زنان است که تأمین کننده عفت و تقوای آنان است. تقوا در فرهنگ قرآن و اسلام،حجاب و پوشش درونی و باطنی در مقابل گناه و کار خلاف است که آثار آن در رفتار ظاهری و بیرونی متجلی می یابد.( وَلباسُ التَّقوی ذلِکَ خیرٌ)؛ و لباس تقوا و پرهیزگاری بهتر است.(مهدی حسین زاده،۱۳۸۷،ص۷۰-۷۱)
حجاب از دیدگاه ادیان الهی: رعایت عفت و حجاب توسط زنان انبیاء و بزرگان بنی اسرائیل در تورات کنونی و تلمود کاملاً مشهود است به طوریکه عدم رعایت عفت را یکی از علل نزول عذاب الهی بر بنی اسرائیل دانسته اند. رواج حجاب درمیان بانوان یهودی در طول تاریخ مورد تأیید همه مورخان می باشد. طبق قوانین یهود عدم رعایت عفت عمومی دارای مجازات بوده و حجاب از ضروریات زندگی زنان، خصوصاً متاهل است. پس از رنسانس با تحولات اجتماعی اروپا و ایجاد فضای دین گریزی درغرب، شعائر دینی از جمله سنت رعایت پوشش عفیفانه روبه ضعف نهاد و بعضی از زنان یهودی تحت تأثیر فضای اجتماعی دوران تجدد، بعضاً حجاب خود را کنار گذاشته و یا مانند فرقه حسیدیم از کلاه گیس بهعنوان شکلی از پوشش سر استفاده کردند.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص۵)
حجاب در ایران باستان: ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۵۵۲ راجع به ایرانیان قدیم میگوید: "در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند..." آنگاه چنین میگوید: "پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشین زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فراگرفت، و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود.زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد..." چنانکه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شده اند، به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن محبوس درباره زن حائض اجرا می شده که در اتاقی محبوس بوده،همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می جسته اند و از معاشرت با او پرهیز داشته اند، سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است.(مرتضی مطهری، ۱۳۷۹،ص۲۰-۲۱)
حجاب درآیین مسیحیت: در آیین مسیحیت و کلیسا، نه تنها احکام شریعت یهود درمورد حجاب را پذیرا شدند، بلکه به جهت اینکه در مسیحیت عدم تأهل مقدس شمرده می شد؛ لذا برای جلوگیری از تحریکات جنسی، زنان مسیحی را به پاکدامنی و عفت فرا می خوانده است و رهبانیت یکی از اموری است که در بین مسیحیان اهمیت بسزایی داشته و چه مرد و چه زن در این راه سختی های گوناگونی جهت ریاضت های مختلف متحمل می شدند که می توان یکی از بزرگ ترین ریاضت ها را حفظ تجرد و عدم توجه به مسائل جنسی دانست؛ لذا رهبانیت در قرن چهارو پنج در این آیین به وجود آمد و زنان راهبر مسیحی با رعایت عفت کامل و حجاب مشغول خدمت به مردم شدند. به خصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول (پولس مقدس) از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بی شماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند؛ شیطانی که هر آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می ساخت. کلیسا ضمناً با استحمام با مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می راند. کلیسا چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن،صورت بوی تقدس را به خود گرفت،زیرا باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد. (محمدجواد جاوید،۱۳۸۸، ص۸۳-۸۵) پس از رنسانس، با تضعیف پایبندی به دین،تعظیم همه شعائر دینی و نیز رعایت حجاب به افول نهاد و انقلاب صنعتی به آن شدت بخشید و درقرن اخیر در اثر توسعه سکولاریزم،پایبندی به عفت و حجاب در میان مسیحیان از هر زمان دیگر بیشتر رو به ضعف نهاده است. ( زهره موسوی،۱۳۸۵،ص۱۵)
حجاب در آیین زرتشت: در کیش آریایی زنان محجوب و محترم بوده اند. زنان ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنان را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را پنهان می داشتند لذا محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان برتر جامعه اختصاص داشته است. آیین زرتشت که تاریخ آن را بین ۱۳۰۰ تا۲۳۰۰ سال قبل ازاسلام گفته اند آیین پندار نیک،گفتارنیک، و کردار نیک است و لذا انسانها را به پاکی و پاکدامنی فرا می خواند. در نقاشیها و کنده کاریهای باستانی ایران بسیار کم از آن تصویری به چشم می خورد اگر چه زنان کدبانوی خانه و مدیر و مدبر امور خانواده بوده اند ولی حفظ حرمت ایشان با پوشیده داشتن ایشان رعایت می شد تا پاکدامنی آنها حفظ شده از هر آسیبی در امان باشند.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص ۳۹)
حجاب در آیین اسلام: اسلام قوانین خود را بر اساس فطرت و طبیعت بشر وضع کرده است لذا رعایت عفت برای زن و مرد و حفظ حدود و حریم محرم و نامحرم از اهمیت خاص برخوردار است تا جایی که حجاب در برابر مردان بیگانه از ضروریات دین شمرده شده است. در عین حال اسلام با احکام خود هرگونه افراط و تفریط در ایجاد حریم را تعدیل کرده بطوریکه نه ترک مطلق میل جنسی تجویز می شود وه نه زیاده روی در آن و نیز از بی بندو باری و تبرج (برهنگی) زنان جلوگیری میگردد. زنان در دوران جاهلیت قبل از اسلام به پوشش کامل مقید نبودند و لباس های زنانه تمام بدن را نمی پوشاند و روسری از پشت سر بسته می شد و گوش و گردن و سنه باز می ماند آیات حجاب در طول اساس حکومت اسلامی در مدینه و پس از هجرت نازل شد و روایات بسیاری از قول پیامبر اکرم و سپس ائمه معصومین (ع) در مورد اهمیت رعایت عفت و حجاب و حدود آن بیان شده است.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص 45)
نتیجه گیری:
از قرآن کریم استنباط می شود که هدف از تشریح حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی،دستیابی به تزکیه نفس، طهارت ،عفت وپاکدامنی است. مقولاتی همچون حیا وعفت که به منزله ریشه حجاب وپوشش ظاهری هستند همانند خود حجاب و پوشش دارای ریشه فطری هستند. آثار و فواید حجاب و پوشش اسلامی؛آزادی فکر ی،سلامت روحی و جسمی، تحکیم نهاد خانواده، رعایت احترام بانوان،تعدیل غریزه خودنمایی و... در قرآن مجید علاوه بر حجاب به شکل چادر مشکی انواع دیگر حجاب مثل حجاب و پرسش در نگاه، گفتار، رفتار،روابط خانوادگی،روابط با نامحرمان نیز مطرح شده است که در ضمن بررسی اجمالی آیات و احادیث به آنها پرداخته شد.طرح این گونه از حجاب در قرآن و حدیث نشان دهنده نگاه دقیق و جامع و کامل اسلام به مقوله حجاب و پوشش است. حجاب و پوشش دارای درجات و مراتب مختلفی است که بهترین درجه حجاب، حجاب تعقلی و تعبدی است که در ضمن آیات و احادیث معصومان (علیه السلام) از آن سخن گفته شد. بهترین روش دستیابی به حجاب تعقلی و تعبدی به گونه ای که خود بانوان عاشقانه پذیرای حجاب کامل شوند، ایجاد عقیده راسخ و صحیح در بانوان در مورد حقّانیّت حجاب اسلامی است روشن است که پیدایش این عقیده از طریق کارهای فرهنگی صحیح،جامع وهدفمند از سوی افراد و مراکز فرهنگی متعهد و دلسوز ممکن خواهد بود.
عفاف و حجاب از نتایج و مظاهر ایمان و تقواست. بنابراین، برای تقویت آن باید در درجه اول به تحکیم ایمان و تقویت باورهای دینی جامعه که در حکم روح و ریشه ی اخلاق و رفتار آنان است توجه شود. در توسعه فرهنگ عفاف و حجاب لازم است به تحکیم ارزشها و مفاهیم اخلاقی خاصی از قبیل: تقوا، عفت،حیا،غیرت که با حجاب رابطه نزدیک و با واسطه دارند و از ثمرات ایمان محسوب می شوند و نیز به آموزش احکام شرعی مربوط به عفاف و حجاب و آموزش صحیح رفتار زن و مرد با یکدیگر در جامعه و خانواده،توجه کافی مبذول شود.
خانواده بهعنوان اولین محیط رشد و نمو فرزند، در شکل گیری و تکوین عادات او تأثیر بسیار عمیقی دارد. فرزندان نه تنها از طریق تشویق های کلام و غیر کلامی، بلکه از طریق الگو سازی نیز خود را با نقش های ایده آل خانواده هماهنگ میکنند. اگر در خانواده ای والدین، مخصوصاً مادر مقید به ارزش های اسلامی باشند و به حجاب بهعنوان یکی از ارزش های اسلامی ارج نهند و فرزندان خویش را نیز به رعایت حجاب اسلامی تشویق کند پایه های مستحکمی برای تربیت دختران باحجاب پی ریزی میکنند. عفاف و حجاب یک امر تربیتی مرتبط با خانواده است. بنابراین تربیت خانوادگی در تثبیت فرهنگ عفاف و حجاب در اندیشه و روح افراد، نقش اصلی و عمده را ایفامی کند. برای اینکه خانواده بتواند نقش تربیتی خود در زمینه حجاب را در بین دختران به خوبی ایفا نماید لازم است دلایل حجاب دختران خردسال به والدین آموزش داده شود. البته علاوه بر خانواده نباید از نقش مؤثر مدرسه ودانشگاه در مقوله حجاب و پوشش غفلت نمود. در توسعه و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نباید تنها زنان مخاطب قرار گیرند و نقش و مسئولیت مردان فراموش شود، بلکه باید حجاب و عفاف بهعنوان امر مشترکی که به زن و مرد مربوط میشود، تلقی گردد. حجاب و پوشش پیش از اسلام،در میان برخی از ملّت ها – از جمله ایران باستان و قوم یهود و مسیحیت و زرتشت مطرح و ازآنچه که در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است. این دستور در دین اسلام، حدود سال های چهارم و پنجم تشریع گردیده است.
پوشش زن ایرانی در تمام دوره ها هم با آموزه های دینی فوق الذکر سنخیت داشت و موجب حفظ عفاف و پارسایی او می شد، و هم متناسب با شأن و شخصیت قابل احترام وی بود تا برای حضور در جامعه مشکلی نداشته باشد. حجاب مطابق با فطرت و از احکام ثابت ادیان و جوامع بشری است و و تخطی از آن مفاسدی را در پی داشته و خواهد داشت؛ لذا شارع مقدس با در نظر گرفتن طبیعت انسان و مصلحت عمومی مرد و زن را به غض بصر و حفظ خروج امر کرده و زنان را از ابدای زینت نهی نموده است و تنها زینت ظاهر را استثنا نموده،کشف آن را جایز شمرده است. در اسلام،حجاب برای زن و مرد مطرح گردیده است و حدود شرعی آن مشخص شده است و اگر چه مانند سایر ادیان زنان و مردان مسلمان نیز بطور یکسان امر خطیر را اطاعت نکرده اند و به علل گوناگون از این امر مهم سرباز زده اند، ولی این اصول پوشش و امر عفت و پاکدامنی همان گونه که ذکر گردید در فطرت انسان ها جای دارد. بنابراین،در هر بخشی و بُعدی از ابعاد، برای سیر به مدارج کمال،زن و مرد تفاوتی ندارند، منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد؛ یعنی همان گونه که قرآن کمال و حجاب و اندیشه و عفاف را باهم سازگار می داند، ما نیز در نظام اسلامی کمال و حجاب را هماهنگی بدانیم؛ یعنی عظمت و کمال زنان در این است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ آنگاه جامعه مسلمانان به صورتی در آید که جهان برابر آن خضوع می نماید.
قرآن کریم علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می فرماید: ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین؛ برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت واقع نگردند؛ زیرا آنان تجسّم حرمت و
عفاف و جامعه هستند و حرمت دارند.
منابع:
[1].جاوید، محمد جواد، تأملی بر مفهوم حجاب در ادیان الهی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی،۱۳۸۸
[۲].حدادعادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش،۱۳۷۶
[۳].دهقانی، محسن، منطق کرامت زن، ناشر: شهاب الدین، چاپ: گلها،۱۳۸۶
[۴].زیبایی نژاد، محمدرضا، سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: مرکز نشر هاجر،۱۳۸۳
[۵]. سادات موسوی، زهره، عفاف و حجاب در ادیان الهی، تهران: گنجینه فرهنگ،۱۳۸۵
[۶].شجاعی، محمد، درّ و صدف، انتشارات: نشرمحیی،۱۳۷۶
[۷].شریفی، مهسا، حجاب از دیدگاه روانشناسی، تهران، رازنهان،۱۳۹۰
[۸].طاهری نیا، احمد، حضور زن در عرصه های اجتماعی- اقتصادی از نگاه آیات و روایات، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، انتشارات،۱۳۸۹
[۹].عباسی مقدم، مصطفی، عباسی سلیمان، رایحه هدایت فرازهایی از قرآن و عترت، تهران-پژوهش و فناوری،۱۳۹۰
[۱۰].قرآن کریم
[۱۱].کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد: مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام،۱۳۸۹
[۱۲].مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران،صدرا،۱۳۷۹
[۱۳].مهری زاده، حسین، پرسمان حجاب(پژوهشی در باب پوشش از دیدگاه قرآن)، قم: صهبای یقین،۱۳۸۷
[۱۴].میرخندان، حمید، حجاب در فرهنگ اسلامی، تهران، ریاست جمهوری مرکز امور زنان و خانواده،۱۳۸۷
[۱۵]. مهریزی، مهدی، حجاب، نتشارات کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۷
[۱۶].نصیریان، هزیری، مهدی، گنجینه عفاف، قم: اندیشه صادق، ۱۳۸۸
[۱۷]. وحیدی، محمد، احکام دختران، قم: مرکز نشر هاجر،۱۳۸۶
بیشترین انحرافات و کج روی ها در نسل جوان دیده می شود و ریشه ی همه ی این کج روی ها را باید در نوع بینش و عقاید آنها نسبت به مسائل دینی، مشاهده کرد.
http://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8
معنی حجاب اسلامی ☚ دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C
تو اين دور و زمونه که گناه کردن اپيدمي شده و برخي بي محابا پرده هاي عصمت رو يکي يکي پاره مي کنند و ...سؤال من اينه که چرا بين اين همه گناهان کبيره، توجه همه فقط به سمت بي حجابي خانم هاست.
براستي چرا اهالي سرزمين تقوا چشمشون رو روي قتل، رباخواري، شرابخواري، دزدي، کم فروشي، غيبت، ترک نماز و هزار تا چيز ديگه بستن و فقط به اين موضوع توجه دارند؟
[b]در پاسخ به اين سوال بايد گفت:[/b] يكي از اهداف اصلي تشكيل حكومت اسلامي ، فراهم نمودن زمينه هاي لازم جهت تكامل و سعادت مادي و معنوي انسان مي باشد و در اين جهت موظف است هر آنچه در رشد و هدايت جامعه و انسان موثر است را فراهم و از بروز و ظهور موانع جلوگيري نمايد . البته فرايند رشد و تكامل واقعي انسان امري است اختياري و فرد بايد با اراده و با تقويت ايمان و عقيده خويش و عمل به احكام الهي بدان دست يابد و حكومت در اين زمينه نمي تواند نقش تحميلي داشته باشد؛ چنانكه قرآن كريم مي فرمايد : [b]«لا اكراه في الدين[/b]»، اما در عين حال موظف است محيط اجتماعي سالم و بدور از معصيت و گناه و هم چنين ساير لوازم تكامل را فراهم سازد تا فرد در مقابل ارتكاب گناه و باز ماندن از رشد و هدايت هيچ گونه عذر و بهانه اي نداشته باشد.
در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعي، اصلاح امور جامعه و برقراري مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسي دين است[b].«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ[/b]»(حديد ، آيه 25) «به راستي كه پيامبران را با پديده هاي روشن گر فرستاديم و همراه آنان كتاب و ميزان نازل كرديم، تا مردم به دادگري برخيزند و آهن را كه در آن نيروي سخت و سودهاي فراوان براي مردم است، پديد آورديم».«وَ[b]لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ » (نحل ، آيه 36)[/b] «و به راستي در هر امتي، پيامبري فرستاديم كه خداوند را بندگي كنيد و از پيروي طاغوت دوري جوييد» .اين قبيل آيات و نمونه هاي متعدد ديگر بيانگر مسئوليت حكومت و جامعه در قبال اصلاح جامعه مي باشد و در اين راه موظف است نهايت سعي و تلاش خود را به كار ببرد به هيچ وجه نمي توان به صرف فراگير شدن برخي گناهان از نظام اسلامي انتظار داشت كه از انجام كارويژه خود در جهت مقابله با مظاهر فساد در جامعه ، خودداري نمايد.
در آيات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است.
البته موضوع مهم ديگري كه در زمينه برخورد حكومت با مرتكبان گناه مهم است تفكيك ميان گناهاني است كه نمود و اثر كاملا آشكاري در جامعه دارد- و وجود آنان علاوه بر تظاهر آشكار به نفي قوانين و مقررات الهي موجبات ارتكاب ساير معاصي را نيز فراهم مي آورد - با ساير گناهاني كه از چنين ويژگي و آثاري برخوردار نمي باشند. بر اين اساس نظام اسلامي علي رغم اينكه موظف به برخورد با همه گناهاني كه آثار اجتماعي دارند مي باشد اما مواجهه با اين قبيل گناهان (قسم اول) نيازمند توجه و برخورد شديد تر است.
واقعيت اين است كه نظام جمهوري اسلامي ايران به دليل ماهيت اسلامي و انتظاري كه جامعه اسلامي از آن دارد به تناسب امكانات خويش تلاش مي نمايد تا زمينه هاي رشد و ترقي مادي و معنوي جامعه را فراهم و با مظاهر گناه و تجاوز كنندگان به قوانين الهي برخورد نمايد . البته به هيچ وجه مدعي نيستيم در اين زمينه كاملا موفق بوده ، اما اين چنين نيست كه تنها برخورد با گناه را در بدحجابي محدود و از برخورد با مرتكبين ساير گناهان چشم پوشي نموده باشد ؛ كافي است شما سري به محاكم قضايي بزنيد تا با ديدن پرونده هاي متعددي كه مربوط به ساير گناهان است ، واقعيت امر روشن شود و حتي در مقابل برخي معتقدند نظام اسلامي آن گونه كه لازم است در مقابل بدحجابي شدت عمل ندارد ؛ كه البته در پاسخ بايد گفت كه بي حجابي و بدحجابي علاوه بر راهكار فيزيكي ، راهكار فرهنگي و اجتماعي نيز دارد كه توجه جدي به آن مي تواند نقش اساسي در حل اين معضل ايفا نمايد.
در ادامه جهت تبيين دقيق موضوع توضيحاتي در زمينه چرايي برخورد نظام اسلامي با پديده بدحجابي آورده مي شود:
نظام اسلامي و بدحجابي
از آنجا كه انسان موجود اجتماعي است، جامعه بزرگي كه در آن زندگي مي كند، از يك نظر همچون خانه او است و حريم آن همچون حريم خانه او محسوب مي شود. پاكي جامعه به پاكي او كمك مي كند و آلودگي آن، به آلودگي اش مي افزايد! روي همين اصل در اسلام با هر كاري كه جو جامعه را مسموم يا آلوده كند به شدّت مبارزه شده است؛ چرا كه گناه، همانند آتش است.
هنگامي كه در نقطه اي از جامعه اين آتش روشن شود، بکوشيم آن را خاموش يا محاصره کنيم. اما اگر به آتش دامن زنيم و آن را از نقطه اي به نقطه ديگر ببريم و يا آن را به حال خود واگذاريم، حريق همه جا را فرا خواهد گرفت و كسي قادر بر كنترل آن نخواهد بود! از اين گذشته عظمت گناه در نظر مردم و حفظ ظاهر جامعه از آلودگي هاي خود سد بزرگي در برابر فساد است. اشاعه فحشا و نشر گناه و تجاهر به فسق و تسامح در اين موضوع، اين سد را مي شكند و گناه را در اذهان كوچك و آلودگي به آن را ساده مي نمايد. بر همين مبنا حكومت اسلامي، موظف است جلوي منكرات را بگيرد. اين به معناي تحميل به حجاب نيست؛ بلكه نوعي واكسينه كردن جامعه در مقابل بيماري هاي رواني و معنوي است.
در نگاه قرآن، پرداختن به مسائل اجتماعي، اصلاح امور جامعه و برقراري مناسبات عادلانه، از اهداف نبوت و از تعاليم اساسي دين است.«
در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است. حاكمان اسلامي موظف اند موانع رشد فضايل انساني را از بين ببرند و اين در حقيقت بستر سازي براي سلامت رواني جامعه است و در زمان پيامبر و امام علي(ع) نيز هرچند زنان بدحجاب وجود داشته؛ اما قرآن با اين پديده برخورد كرده است، به دنبال آن ديگر آنها نمي توانستند هر طور دلشان خواست در اجتماع ظاهر شوند؛ حتي اقليت هاي مذهبي نيز موظف به رعايت مقررات اسلامي در جامعه اسلامي بوده اند.
در آيات 31 سوره «نور» و 34 و 59 سوره «احزاب» كيفيت رفتار اجتماعي زن مورد توجه قرار گرفته است. نيز از آيات امر به معروف و نهي از منكر مي توان استفاده كرد كه جلوي هر گونه منكر و زشت، بايد ايستاد و اجازه ظهور و بروز به آن نداد.
در هر صورت هنجارهاي ديني در جامعه را بايد به اجرا گذاشت و نمي توان تنها به عقيده و ميل مردم اكتفا كرد. فكر كنيد چقدر از مردم حاضرند با ميل و رغبت و از روي اعتقاد، از رشوه گرفتن و اختلاس اجتناب كنند؟ چقدر حاضرند از شراب و زنا با ميل و رغبت احتراز نمايند تا آنها را آزاد گذاشت که در عمل هم با ميل و رغبت وظايف خويش را اجرا كنند!؟ اين موضوع منحصر به كشور ما نيست. در هر كشوري يك سلسله دستوراتي است كه به اجبار آنها را به اجرا مي گذارند. در كشوري مثل فرانسه ـ كه آن را مهد آزادي مي شمارند ـ چگونه به اجبار دختران را وادار به بي حجابي مي كنند تا به مدرسه يا دانشگاه راه يابند! تفاوت در جامعه اسلامي و غيراسلامي در نوع هنجارها است؛ نه چگونگي برخورد با آنها.
بسياري از حكمت ها و فلسفه هاي حجاب امروزه روشن شده است؛ از جمله:
1. پوشش امري غريزي و فطري براي بشر است. كاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد كه از دير زمان بشر در حد امكان نسبت به مسئله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
2. مستور بودن زيبايي ها و جاذبه هاي جنسي زن و مرد، آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي كند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تأمين مي کند.
3. برهنگي راهبر به سوي بي بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است كه عواقب شوم و زيانباري دارد:
3ـ1. گسترش فساد و ناهنجاري هاي اجتماعي،
3ـ2. شيوع بيماري هايي چون سفليس سوزاك ايدز و...،
3ـ3. سست شدن پيمان مقدس خانواده، گسترش آمار طلاق و فزوني عقده هاي روحي در كودكان،
3ـ4. زياد شدن فرزندان نامشروع.
در جامعه اسلامي همه وظيفه دارند به بهداشت رواني و سلامت روحاني توجه كنند. اين همان امر به معروف و نهي از منكر و نظارت ملي است.
اينها و ده ها مشكل اجتماعي ديگر، عواقب شومي است كه جهان غرب را سخت برآشفته است و ستاره تمدنش را به افول مي كشاند تا آنجا كه حتي فرياد متفكران ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ كرده است. اما مكتب گران قدر اسلام در پرتو هدايت هاي نوراني اش (همچون حجاب) از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است. از همين رو است كه استعمارگران براي تخدير جوانان و در بند كشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش، از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي جويند.
در هر صورت، موضوعاتي نظير حفظ نظام اجتماعي، بقاي نسل و خانواده، تأمين سلامت فکري و روحي ـ رواني افراد جامعه و فراهم کردن بستري مناسب و محيطي سالم براي پرورش و تکامل مادي و معنوي انسان و بالآخره پرهيز از عواقب شومي که جوامع ديگر به دليل رعايت نکردن اين قبيل محدوديت ها گرفتار آن شده و يا در آن دست و پا مي زنند و... نظام اسلامي را ملزم به اجراي اين حکم ارزشمند الهي کرده است. و البته در كنار برخورد موثر و استفاده از راهكارهاي فيزيكي و فرهنگي براي زدودن اين معضل از جامعه اسلاميمان با ساير مظاهر گناه و مرتكبان آن نيز تا انجا كه توانايي داشته باشد برخورد مي نمايد.
براي آگاهي بيشتر ر.ك:
مرتضي مطهري، فلسفه حجاب؛
غلامعلي حداد عادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگي
منبع: مجله پرسمان، شماره 79
آیا در قرآن آیه ای وجود دارد که بر چادر به عنوان حجاب برتر دلالت کند؟
در پاسخ باید گفت: در آیه 31 از سوره نور، خداوند به زنان مسلمان دستور می دهد که پوششهای خود را بر روی گریبان هایشان بیاندازند.[1] " خمر" که در این آیه آمده است به معنای «لباسی است که زن با آن، سر و سینه خودش را بپوشاند»[2]. که ظاهرا چیزی شبیه مقنعه یا بزرگتر از آن است.
در آیه 33 سورۀ احزاب خداوند نیز می فرماید:
« اى پیامبر، به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو كه چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسبتر است، تا شناخته شوند و مورد آزار واقع نگردند. و خدا آمرزنده و مهربان است.»[3]
براى جلباب که در این آیه آمده است، دو معنا ذكر شده است:
1- پوششى كه سر و گردن و بالاتنه را مىپوشاند (مقنعه).
2- چیزى كه تمام بدن را بپوشاند (چادر).[4]
اگر كسى بتواند به شكل صحیح از چادر استفاده كند، مسلماً چادر حجاب برتر است زیرا حكمتهاى حجاب در چادر بیشتر یافت مىشود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست. حجاب منحصر در چادر و حتى مانتو نیست، بلكه هر لباسى كه غیر از وجه و كفین (دستها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریك و جلب توجه نامحرم نگردد كافى است ولى باید توجه داشت كه همان طور كه بقیه واجبات داراى مراتب مختلفى مىباشند حجاب نیز داراى مراتب خوب، متوسط و خوبتر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب مىگردد.
_________________
[1] وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِن.
[2] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج3، ص 127.
[3] یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.
[4] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج1، ص 272.
یا أََیُّهَاالنَّبِیِّ قُل لِأَزواجِکَ وَبَناتِکَم نِسإ المؤُمنیِنَ یُدنینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابَیِبِهنَّ ذلِکَ أَدنی یُعرِفنَ فَلا یُؤذَینَ وَکانَ اللهُ غَفُورا رَحیماً؛ای پیامبر به به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو (هنگام خروج از منزل) چادرهای مشکی خود را بپوشند. این کار برای اینکه (عفت و پاکدامنی )شناخته شوند و مورد آزار و اذیت (افراد لاابالی و هرزه) قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی در زمینه عدم رعایت حجاب از آنها سرزده است ) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.(سوره احزاب، آیه ۵۹)
لزوم پوشیدگی زن در برابرمرد بیگانه یکی از مسائل مهم اسلامی است. درخود قرآن کریم درباره این مطلب تصریح شده است. علی هذا در اصل مطلب از جنبه اسلامی نمیتوان تردید کرد. پوشیدن زن خود را از مرد بیگانه یکی ازمظاهر لزوم حریم میان مردان و زنان اجنبی است، همچنانکه عدم جواز خلوت میان اجنبی و اخبیّه یکی دیگر از مظاهر آن است.(مرتضی مطهری،۱۳۷۹، ص۱۵)
مسئله حجاب و پوشش در جامعه
به طور عام و پوشش بانوان به طور خاص ساحت ها و قلمروهای متفاوتی برای بررسی دارد که بحث درباره ی هر یک از آنها می تواند مفید باشد،اما در این میان یک واقعیت تلخ را نباید از نظر دور داشت که تغییرات ناگهانی و چشم آزار در مورد عدم رعایت حجاب درسال های اخیر از نوعی آشفتگی تئوریک خبر می دهد که جامعه ما با آن دست به گریبان است.(حسین مهدی زاده۱۳۸۷،ص۱۳) لباس پوشیدن،شأنی از شئون انسان است و پدیده ای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیای امروزین زمین، گسترش دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و می توان آن را از دیدگاه های مختلفی از قبیل روانشناسی، اخلاق، اقتصاد، جامعه شناسی، مذهب، قانون، تاریخ و جغرافیا مورد مطالعه قرار داد. از مجموع تحقیقاتی که به عمل آمده، مسلم شده که لباس دست کم پاسخگوی سه نیاز آدمی است، یکی اینکه او را از سرما و گرما و برف و باران حفظ میکند، دیگر اینکه در جهت حفظ عفت و شرم به او کمک میکند، و بالاخره به او آراستگی و زیبایی وقار می بخشد.
لباس آدمی را می توان از یک لحاظ به مسکن او تشبیه کرد. لباس را نیز می توان به تعبیری "خانه" و درست تر بگوییم "خانه اول" هر کس دانست. لباس خانه اختصاصی تر انسان است، چون هر فرد نخست در لباس خود سکونت دارد و بعد درخانه اش، و از این قرار است که می توان گفت،همه ما به جهت لباسی که بر تن داریم،خانه بدوشیم.(غلامعلی حداد عادل،۱۳۷۶،ص۵-۶)
مسأله حجاب که یک دستور دینی است از مسائل مهم و کلیدی جامعه ماست و با بسیاری از مسائل پیوند خورده و دارای ابعاد سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی شده است. این مسأله از آن جهت که خطابش با زنان است، به نیمی از جمعیت جامعه مربوط است و از آن جهت که تنظیم روابط زن و مرد نقش دارد، به همه افراد جامعه مربوط میشود. این حکم الهی که به زن دستور می دهد در برخورد با مرد و در پوشش خود حدودی را رعایت کند، همواره بهعنوان یک مسأله جنجالی و پرهیاهو در بین طرفداران و مخالفین حجاب در داخل و خارج از کشور مطرح بوده است. (محمد شجاعی،۱۳۷۶،ص۱۱)
دعوت به عفاف، دعوت به اسلام راستین و بشارتی است که به کمال یا بی کمال به سوی خدای زیبای یگانه. و "گل عفاف، در بوستان حجاب می روید" و روشن است که امر به عفاف، امر به معروف است. عفّت و پوشش اسلامی از مصادیق بارز وعظیم اسلام مجسّمی است که ما را به سحر رهایی بخش توحید، نوید می دهد؛و پوشش اسلامی، حرمی است از ستر و عفاف که گوهر آسمانی انسانیت را در حریم خود پاس میدارد.
پس براین باوریم که "حجاب" مصونیت است نه محدودیت. بدیهی است خداوند تبارک و تعالی،انسان پاکدامن با شرم حیا و پرهیزکار را دوست دارد؛ و این خوی آزادگان و شیوه نیکان است که تاج پاکدامنی بر سر نَهَد. (مهدی نصیریان،۱۳۸۸،ص ۲۷)
مفهوم حجاب کلمه حجاب از نظر لغت
مترادف واژه عربی ستر است که به معنای پوشین،پوشش،حائل،پرده،حاجب و مانع است. ابن درید میگوید:"حجبت الشیء...اذاسترته، و الحجاب: السّتر...، احتجبت الشمس فی السحاب اذا تستترت فیه. حجاب پوششی است که روی شیء را فرا می گیرد و حجاب یعنی پرده...، زمانی که خورشید در ابر فرو می رود". در دستوری که امیر المؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر نوشته است می فرماید: "فلا تطولن احتجابک عن رعتیک" یعنی در میان مردم باش کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن. حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند بلکه خودت را در معرض ملاقات و تماس مردم قرار ده.استعمال کلمه "حجاب" در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه "ستر" به معنای پوشش به کار رفته است. مراد ما از معنای اصلاحی حجاب،پوشش اسلامی است و معنای پوشش اسلامی بر اساس آنچه از متون اسلامی مثل قرآن و احادیث استفاده میگردد این است که بانوان هنگام مواجعه و معاشرت با افراد نامحرم بدن خود را بپوشانند و به جلوه گری و خودنمایی نیز نپردازند.
بنابراین، حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است، بُعد ایجابی آن وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن حرام بودن خودنمایی در مواجعه با نامحرم است و این دو بُعد باید درکنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.( حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۲۳-۲۴)
شهید مطهری در این باره می فرماید استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن اصطلاح نسبتاً جدیدی است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه ستر که به معنی پوشش است به کار می رفته است. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آن که کلمه حجاب را به کار برده باشد. آیه ای که در آن کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام. شکی نیست که حجاب در این اندازه یکی از احکام مشترک ادیان ابراهیمی و از احکام ضروری اسلام است.(مهسا شریفی،۱۳۹۰،ص۸-۹).
انواع حجاب
حجاب تحمیلی: مقصود از حجاب تحمیلی،حجابی است که از سوی دیگران به شخص تحمیل میگردد و خود فرد اعتقادی به آن ندارد به طوری که با کم شدن یا برداشته شدن فشارهای روحی و اعتقادی به آن ندارد به طوری که با کم شدن یا برداشته شدن فشارهای روحی و اجتماعی فرد خود را از پای بندی به آن آزاد می داند مثل برخی از دختران که با خارج شدن از در مدرسه یا دانشگاه چادر خود را بر می دارند و داخل کیف قرار می دهند.
حجاب تقلیدی: حجاب آن شخصی است که با تقلید از خانواده و اطرافیان به طور اجمالی و سربسته ارزش های سنتی خانواده یا اجتماع را در درباره ی حجاب پذیرفته است، ولی هنوز وارد حوزه تعقل و استدلال نشده است و برای نحوه حجاب و پوشش خود دلیل و برهانی ندارد.
حجاب مصلحتی: حجاب کسی است که به دلیل مبانی فکری و عقیدتی یا ذوقی و سلیقه ای خود اعتقادی به حجاب ندارد، ولی در عین حجاب را رعایت میکند، زیرا معتقد است که صحیح نیست به ارزش های مورد قبول و پذیرفته شده جامعه بی اعتنایی شود، چون رعایت مصالح اجتماعی بر نظرات و سلایق شخصی مقدم است.
حجاب تعقّلی: حجاب فردی است که به مدد فکر،اندیشه و عقل ورزی به حجاب و پوشش روی آورده و خود را به آن پای بند و ملتزم ساخته است و استدلال های محکم عقلی برای انتخاب خود دارد. علم وآگاهی و سرافرازی،ویژگی بارز چنین حجابی است.
حجاب تعبّدی: حجاب انسانی است که ابتدا وارد رواق و حوزه خرد و عقل شده و به مرحله "حجاب تعقلی" نایل آمده و آنگاه به دلیل پذیرش عبودیت حق تعالی،خویش را به شرف حجاب کامل اسلامی آراسته است تا شرط بندگی به جا آورده باشد. دست یافتن به حجاب تعبدی،بدون گذر از حجاب تعقلی معمولاً میسر نیست،زیرا تعبد بدون پشتوانه تعقل چیزی جز نوعی تقلید نخواهد بود. مهم ترین و بارزترین ویژگی حجاب تعبدی، عشق ورزیدن به حجاب اسلامی و پافشاری برآن است.
برخی حجاب ها و پوشش های معنوی انسان
۱/نگاهی به حجاب و پوشش معنوی - تقوا
قرآن مجید می فرماید. إنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللهِ أَتقاکُم؛ گرامی ترین شما نزدخداوند با تقواترین شماست. تقوا که معنای تسلط برخویش و خود کنترلی و خود مهاری است یکی از عالی ترین اهداف تربیتی اسلام شمرده میشود، به گونه ای که می توان گفت یکی از اساسی ترین مفاهیم و آموزه های تربیتی اسلام ایجاد تقوا در متربی است تا متربی بتواند با مبارزه با نفس بدخواه خود آن را مهار و کنترل نماید و نفس را در راه اطاعت خدا به کار گیرد.علاوه بر این تقوا و مهار کردن خود و مدیریت نفس یکی از اساسی ترین مفاهیم اخلاقی است که بعدها مورد توجه روان شناسان قرار گرفت. خواست های نفس به دو شکل "گرایش" و "گریز" تجلی پیدا میکند؛ یعنی گاهی نفس به چیزی علاقمند میشود
و آن را طلب میکند و گاهی از چیزی متنفر میشود و آن را رد میکند. خداوند متعال می فرماید: و عَسی أَتَکرَهُوا شیاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم و عَسی أَن تُحِبّوا شیاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُم؛ و چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید که خیر شما درآن باشد و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید که برای شما شر باشد.
بنابراین، عدم سازگاری خواست نفس با مصلحت انسان، ضرورت و لزوم مدیریت و کنترل نفس را اثبات می نماید که در فرهنگ قرآن و حدیث از آن به "تقوا" تعبیر میشود. تقوا مفهوم عامی است که همه عوامل کنترل نفس مثل خوف، صبر،عفت و حیا و... را شامل میشود.
2.نگاهی به حجاب و پوشش معنوی - عفّت
تقوا و خود نگهداری اگر در قلمرو و شهوات و خواسته های نفسانی باشد، عفت نامیده میشود. و عفت یعنی به وجود آمدن حالت نفسانی که به وسیله آن خواهش ها و تمایلات به کنترل شخص در آید به گونه ای که انسان به سوی حرام گرایش پیدا نکند و اجازه ندهد تا هیجان های مربوط به تمایلات در هر زمان و مکانی که می خواهند تخلیه شوند، بلکه انسان با کنترل خود آنها را در مسیر صحیح به جریان اندازد. این تعریف عفت، عام است و شامل انواع مختلف میشود که عبارتند از: عفت دراندیشه، عفت درگفتار وعفت در رفتار.
می توان گفت عفت ورزی بانوان بهویژه از طریق رعایت حجاب و پوشش به معنای جامع و گسترده آن نقش مهم تری در سلامت جامعه دارد.
3.نگاهی به حجاب و پوشش معنوی- حیا
حیا و شرم عبارت است از مهار کردن نفس از فعل و کار قبیح و زشت به خاطر حضور و نظارت ناظری که مورد احترام شخص حیا کننده است. نکته ظریف و در عین حال اساس در بحث حیا این است که مسئله جنسیت ،پوشیدگی، برهنگی و ضوابط حاکم بر آن را نباید یکسره از لحاظ مصالح زندگی اجتماعی فرد بررسی کرد و نباید به دنیای بیرون و جامعه ی پیرامون آدمی اندیشید،بلکه باید به اهمیت احساس شرم و حیا بهعنوان یک خصلت ذاتی و درونی او نیز توجه کرد، چون حیا و شرم یکی از صفات مخصوص انسان است.
پروفسور اسوالد شوارتز طبیب و روان شناس اتریشی در اشاره به همین نکته می نویسد: علاوه بر مردم شناسی،تجزیه و تحلیل روان شناسی نیز ثابت میکند که احساس شرم یکی از صفات عمده ی نوع بشر است. هیچ قبیله اولیه ای هر قدر هم بدوی بوده باشد، شناخته نشده که از خود شرم بروز ندهد. حمایت وظیفه ی مخصوصی است که بر عهده شرم گذارده شده است.... شرم احتیاج به حمایت دارد تا اینکه نه قراردادهای تمدن، بلکه لطیف ترین ارکان سرشت انسانی را حفظ کند. بعد از جنس که اصل و هسته است،شرم از کل شخصیت ما نه در شکل منحط آن مثل خود پرستی بلکه در معنای صحیح " قدر خودشناسی" حمایت می کند. (حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۲۵-۳۴)
حجاب در قرآن
۱/واژه حجاب در قرآن
واژه حجاب در قرآن کریم هفت بار آمده است و معنا و مفهوم کلی آن چیزی است که مانع دیده شدن چیز دیگر میشود و این معنا متناسب با معنای لغوی ذکر شده برای این واژه است.البته،مراد از مانع در برخی آیات مانع مادی و در بعضی آیات مانع معنوی است. اکنون به آیاتی که واژه حجاب در آنها به کار رفته به طور اجمالی اشاره میکنیم:
الف. فَقالَ إنّی أّحبَبتُ حُبَّ الخَیرِعَنذُکرُرَبّی حَتّی تَوارَت بِاالحِجاب؛ گفت من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم تا آنکه آفتاب در پرده پنهان شد.در آیه فوق مراد از "توارت باالحجاب" پنهان شدن آفتاب است. پس مقصود از حجاب در این آیه مانع مادی است.
ب. وَبَینَهُما حِجابً؛ و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان ] حجابی است.مراد از حجاب در این آیه را نیز می توان حایل مادی و محسوس در نظر گرفت که مانع دیدن میشود.
ج. وَ ما کانَ لِِبَشَر أَن یکَلمِّهَ واللهُ إِلّا وَحَیاً أَومِن وَرإِ حِجاب؛ و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید مگر از راه وحی یا از پشت حجاب. چون دیدن خداوند باری تعالی به طور حسی ممکن نیست مجازاً از آن به مکالمه از پشت پرده تعبیر شده است. پس،مراد از حجاب در این آیه مانع معنوی است. حجاب عملی صالح است- عمل صالح متلازم با ایمان است و حجاب متلازم با ایمان است.(محسن دهقانی،۱۳۸۶،ص۸۹)
کسی که حجاب را انتخاب می کند مهارت تصمیم گیری و مدیریت احساس را در خود فعال نموده و زمینه تمرکز فکری و روحی لازم برای رشد و پیشرفت همه جانبه را ایجاد کرده است. ابزار اصلی موفقیت در زندگی،تمرکز و مهارت تصمیم گیری است.حجاب،یکی از ابزارها برای به فعلیت درآوردن استعدادهای مختلف نهفته در وجود یک زن و از کلیدهای موفقیت در زندگی است. (کارگاه آموزشی نگرش دیگر به حجاب،۱۳۸۹،ص۸)
۲/ مفهوم حجاب و پوشش اسلامی در قرآن
الف. یا نِسائَ النَّبِیِّ لَستُنَّ کَأَحَد مِنَ النِّساءِ إِنِ اَتَّقَیتُنَّ فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الّذی فی قَلبِه مَرَضً وَ قُلنَ قوَلاً مَعروُفاَ لِیُذهبُ عَنکُمُ الرِّجسَ أَهلی البَیتِ وَ یُطَهِّرکُم تاهیراً؛ ای همسران پیامبر شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقواپیشه کنید،پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید و در خانه های خود بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید خداوند فقط می خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۴۶-۴۹)
مسئله حجاب در دو سوره از سوره های قرآن مطرح شده است. ابتدا این نکته به طور اجمال در سوره احزاب آیه ۵۹ مطرح شده، وپس با تفصیل بیشتر در سوره نور آمده است. در شأن نزول آیه ۳۰ سوره نور " قل للمؤمنین یغضوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم... " جناب کلینی به سند خویش از سعد اسکاف نقل میکند که امام باقر (علیه السلام) فرمود: جوانی از جماعت انصار در شهر با زنی روبه رو شد. در آن زمان زنان پوشش سرخود را پشت گوش های خود می انداختند [ درنتیجه، بناگوش گردن ایشان هویدا بود.]وقتی زن از کنار وی گذشت جوان سر را به عقب برگرداند و هم چنان که راه می رفت وی را نظاره می کرد و وارد کوچه ای شد و در حالی که به پشت سر خود نگاه می کرد به راه خود ادامه داد که صورتش به استخوان یا تکه شیشه ای که از دیوار بیرون زده بود. برخورد کرد و شکست. وقتی آن زن از نظرش محو شد نگاه کرد و دید که بدن و لباسش خونین شده [به خود آمد]و گفت به خدا سوگند خدمت رسول خدا می رسم و او را از این مسئله خبردار میکنم.پس خدمت رسول خدا شرفیاب شد. پیامبر از حال وی جویا شد و او جریان را به اطلاع آن جناب رساند. پس جبرئیل نازل شد و این آیه را اورد: قل للمؤمونین یغضّو من أبصارهم و و یحفظوا فروجهم ذلک أزکی لهم إنّالله خبیرٌ بما یصنعون. سیوطی نیز این شأن نزول را به نقل از ابن مردودیه از امام علی (علیه السلام) نقل کرده است. از این شأن نزول می توان استنباط کرد که اولین آیاتی که در تشریع حجاب و بیان محدوده نظر نازل شده، همین آیات سوره نور است. وَلَا یَبدیِنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنهَا؛ وزینت خود جز آنچه قهراَ ظاهر میشود، بربیگانه آشکار نسازند.(مصطفی عباسی مقدم،سلیمان عباسی،۱۳۹۰،ص۱۸)
سیوطی (۸۴۹-۹۱۱ق) نیز به سند خود از ام سلمه نقل میکند که بعد از نزول آیه "یدنین علیهم من جلابیهن" زنان انصار از منازلشان با پوششهای مشکی خارج می شدند به گونه
ای که به نظر می رسید بر سر ایشان کلاغی نشسته است. به گفته سیوطی این گزارش ذیل آیه "ولیضربن بخمرهن" از سوره نور نیز در جوامع روایی متعددی نقل شده است. درکلام دیگری آمده است که نزد عایشه از برتری زنان قریش سخن به میان آمد وگفت زنان قریش صاحبان فضیلت اند اما به خدا قسم من در پای بندی به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسی را بر تر از زنان انصار ندیدم. وقتی آیه "ولیضربنّ بخمرهنّ علی جیوبهنّ" نازل شد و مردان این آیه را در خانه ها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر وکناره های صورتش را می پوشاند. آنان وقتی صبح پشت سر رسول خدا به نماز ایستادند سر و گردن خود پوشانده بودند به گونه ای که خیال می کردی بر سر آنها کلاغ نشسته است. از آنچه گذشت معلوم میشود که برداشت مردم از این آیات، ضروری تجدید نظر در چگونگی حضور زنان در اجتماع و بین نامحرمان بود. فقها و مفسران نیز مفاد این آیات را وجوب پوشش خاص برای زنان در برابر مردان نامحرم دانسته اند. بنابراین حجاب با ایمان به خدا گره خورده است و بی حجابی در بی ایمانی خلاصه میگردد.(مهسا شریفی، ۱۳۹۰،ص۲۶-۳۷)
اصل فلسفه حجاب
۱/آرامش روانی
نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت های بی بند و بار هیجانها و التهابهای جنسی را فزونی می بخشد و تقاضای سکس را به صورت یک عطش روحی و یک فراست اشباع نشدنی در می آورد. غریزه جنسی غریزه ای نیرومند، عمیق "دریا صفت" است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش تر میگردد، همچون آتش که هرچه به آن بیشتر خوراک بدهند شعله ورتر میشود. اسلام تدابیری برای تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم برای زنان و هم برای مردان تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که برای زن و مرد هردو مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: قل للمومنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم... قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن. خلاص این دستور این است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانی کننده، نباید نگاه های مملو از شهوت به یکدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و دلربایی نپردازند، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ بهانه ای کاری نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. روح بشر فوق العاده تحریک پذیر است. اشتباه است که گمان کنیم تحریک پذیری روح بشر محدود به حد خاصی است و از آن پس ارام می گیرد. همان طور که بشر – اعم از مرد و زن در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملک جاه و مقام سیر نمی شود و اشباع نمی گردد، در ناحیه جنسی نیز چنین است. علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است که میل به خودنمایی و خود آرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی، این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می خواهد دلبری کند و مرد دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برابر آنان مقرر گردیده است.
2.استحکام پیوند خانواده
شک نیست که هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد برای کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود،و بالعکس هرچیزی که باعث سستی روابط زوجین و دلسردی آنان گردد. به حال زندگی خانوادگی زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد. اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانودگی و در کادر ازدواج مشروع،پیوند زن و شوهری را محکم می سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر میشود. فلسفه پوشش و منع کامیابی جنسی ازغیر همسر مشروع،از نظر اجتماع خانوادگی این است که همسر قانونی شخص از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن او به شمار برود؛ در حالی که در سیستم آزادی کامیابی،همسر قانونی از لحاظ روانی یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار می رود و در نتیجه کانون خانوادگی بر اساس دشمنی و نفرت پایه گذاری میشود (مرتضی مطهری،۱۳۷۹،ص۷۷-۸۱)
خانواده بهترین محیطی است که زن و مرد پیوسته یکدیگر را در پیمودن مسیر کمال به تسخیر می آورند. خانواده بهترین محیط برای شکل گیری شخصیت فرزند است خانواده به فرزند می آموزد که چگونه ارتباط برقرار کند، هماهنگی کند، تأثیر بگذارد و تأثیر پذیرد.خانواده در انتقال ارزشها به نسل اینده بیشترین نقش را ایفا میکند و زمینه ساز سلامت اخلاقی فرزند است. جایگاه رفیع خانواده در نگرش اسلامی موجب شده است که بهعنوان مهمترین بنیان اجتماعی مورد توجه خاص قرار گیرد و منافع خانواده در قیاس
با دیگر نهادها به طور ویژه مورد عنایت باشد.(محمدرضا زیبایی نژاد،محمدتقی سبحانی،۱۳۸۳،ص۸۳-۸۴)
۳/استواری اجتماع
کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف میکند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده گیری کرده اند و گفتند: "حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع است". بی حجابی و ترویج روابط آزاد جنسی موجب فلج کردن نیروی اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعداد های اوست حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه میگوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد- بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم میکند. اسلام هرگز نمی خواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بارآید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفّین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جوییهای شهوانی است.
۴/ارزش و احترام زن
قبلاَ گفتیم که مرد به طور قطع از نظر جسمانی برزن تفوّق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوّق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو وجهه در برابر مرد و قدرت مقاومت ندارد، ولی زن از طریق عاطفی و قلبی همیشه تفوّق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد یکی از وسائل مرموزی بوده است که زن برای حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین تر و باوقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش برای مرد نگذارد به احترامش افزود میشود.
بعداَدر تفسیر آیات سوره احزاب خواهیم دید که قرآن کریم پس از آنکه توصیف میکند زنان خود را بپوشانند می فرماید: "ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین" یعنی این کار برای اینکه به عفاف شناخته شوندو معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمی دهند بهتر است و در نتیجه دورباشی و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر میگردد.(مرتضی مطهری،۱۳۷۹،ص۷۷-۸۷)
رشد شخصیت انسانی زنان در همه ابعاد و به طور متوازن و هماهنگ مستلزم آن است که توجه از ظاهر زن و نمایش آن به دیگر قابلیت ها و توانایی های او بهعنوان یک انسان معطوف شود؛ چیزی که با پوشش مناسب بهعنوان کارآمدترین شیوه و راهکار قابل تأمین و دستیابی است پوشش اسلامی زمینه را برای بروز استعداد و توانایی های ذاتی زنان فراهم میکند و از این راه او را بهعنوان انسانی ترکیب یافته از استعداد ها و امکانات مختلف و نه صرفاً فیزیک بدنی و زیابیی ظاهری مطرح می سازد. (حمید یرخندان،۱۳۸۷،ص۹۸-۹۹)
آثار حجاب
۱/تأثیر حجاب در آزادی فکری و معنوی: قانون الهی حجاب نیز مانند بسیاری از قوانین ضروری و لازم فردی و اجتماعی دیگر است که سلامت روحی و اخلاقی فرد در جامعه و مشروطه به رعایت آن می باشدو چون نمی توان قوانین فردی و اجتماعی را مخالف آزادی قلمداد کرد. اساساً در فرهنگ اسلامی آزادی واقعی و حقیقی مشروط به کنار گذاشتن هوا و هوس های نفسانی است.
۲/ تأثیر حجاب در سلامت روحی: بانوانی که از سلامت روحی و روانی برخوردارند درخود کمبودی احساس نمی کنند و درنتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی زنانی که دارای عقده حقارت هستند با نمایش زینت ها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس ها ورنگارنگ و جذّاب در بیرون منزل و در مواجعه با نامحرم می کوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند.
۳/ تأثیر حجاب در سلامت جسمی: علاوه بر تأثیر حجاب در تأمین سلامت روحی و فکری، حجاب در تأمین سلامت جسمانی افراد جامعه نیز نقش دارد. با این توضیح که عدم رعایت حجاب و پوشش مناسب معمولاً باعث تحریک جنسی افراد جامعه میگرددو تحریک جنسی نیز در بسیاری از موارد در نهایت باعث ایجاد ارتباط های جنسی غیر قانونی میشود و بدون تردید از جمله قوانیین اسلام که جنبه پیشگیری از مفاسد ناشی از بی بندو باری های جنسی دارد قوانین مربوط به تنظیم روابط صحیح بین محرم و نامحرم است و یکی از مهم ترین قوانین تنظیم رابطه صحیح بین محرم و نامحرم قانون مربوط به حجاب و پوشش در مواجهه با نامحرم است.
۴/تأثیرحجاب در تشکیل و تحکیم نهاد خانواده: بدون تردید تشکیل خانواده مرکز عشق و امید و تحقق آرزوهای شیرین همه دختران و پسران جوان است. از سوی دیگر خانواده مهم ترین و اساس ترین نهاد اجتماعی جامعه انسانی است و تأثیر آن در نهاد های اجتماعی دیگر مثل نهاد آموزش و پرورش و نهاد حکومت و سیاست غیر قابل انکار است. بنابراین ثبات و استحکام نهاد اجتماعی خانواده،دراستحکام و استواری نهادهای دیگر جامعه نیز مؤثر خواهد بود.
۵/ تأثیر حجاب در حضور اجتماعی سالم زنان: زن بخش عظیمی از نیروی انسانی جامعه را تشکیل می دهد که در ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سایسی می تواند نقش آفرین عظیمی داشته باشد. اسلام با تدبیر حکیمانه قانون حجاب و پوشش کامل بانوان در خارج از منزل،در حقیقت جواز حضور آنها در اجتماع را صادر نموده است.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۱۴۶-۱۵۳)
مسائلی چون استقلال اقتصادی،افزایش آگاهی و بینش اجتماعیاعتماد به نفس،کمک به شادابی و سلامت روح جلوگیری از افسردگی در اثر بیکاری و یک نواختی زندگی روزمره، استفاده از اوقات فراغت و جلوگیری از آسیب پذیری اجتماعی دراثرفقر و نیازمالی شمرده شده است. ( احمد طاهری نیا،۱۳۸۹،ص۲۹۲)
۶/ تأثیر حجاب در رعایت احترام بانوان: زن مسلمان تجسّم حرمت و عفت در جامعه است. حفظ حجاب و پوشش به نوعی باعث احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاه های شهوانی و حیوانی است. ارتباط کمتر و دوری از شیء مطلوب،جذابیت و احترام آن بیشتر میکند دوری و دوستی مثلی معروف است. بنابراین پوشش زن جذّابیت و احترام او را در نظر جنس مخالف بیشتر میکند و تلاش و پیگیری اش را برای وصال فزونی خواهد بخشید.
۷/ تأثیر حجاب در تعدیل غریزه خودنمایی بانوان: میل به خودنمایی و جلوه گری به دلیل مصالحی در سرشت بانوان نهاده شده است و این میل همانند همه ی امیال غریزی انسان باید در مسیر درست و هدفی والا تعدیل و به کار گرفته شود. اگر از این میل غریزی به طور صحیح استفاده گردد، ثمرات مطلوبی در پی خواهد داشت و در جهت کمال انسانی مفید واقع می گردد.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص 156)
8.جلب محبت و رضایت الهی: همانطور که نافرمانی خداوند موجب محرومیت انسان از سعادت و نیز موجب عذاب الهی است،اطاعت از فرامین او موجب جلب رضایت و محبت الهی است،چه شرافتی برای انسان بالاتر از اینکه مورد رضایت و محبت خداوند باشد و چه ننگ و ذلتی برتر از آن است که دچار غضب او باشد. امام علی (ع) درباره رابطه طاعت و جلب محبت الهی می فرماید: "محبوب ترین بندگان در نزد خداوند مطیع ترین آنها نسبت به خداوند است" بنابراین رعایت حجاب، صرف نظر از آثار فراوانی که ذکر آن گذشت. از آن جهت که اطاعت امر الهی است،خود موجب جلب رضایت و محبت خداوند است. (محمد شجاعی،۱۳۷۶، ص ۱۰۴-۱۰۵)
ب. آثار منفی بدحجابی
آثار دنیوی بدحجابی
۱/آثار فردی بدحجابی
الف. اختلالات روانی: یکی از آثار و پیامدهای سوء و منفی بدحجابی و ابتذال در پوشش ایجاد اختلالات روانی است. بدحجابی و پوشش ناقص زن در جامعه فشارهای روحی جبران ناپذیری برروان و اعصاب و شخصیت او وارد می سازد و از آنجا که در این حالت خود را با هجوم نظرهای مختلف مواجه می بیند.
ب. افت تحصیلی و آموزشی در مراکز علمی: یکی دیگر از آثار و پیامدهای سوء بدحجابی،افت تحصیلی و آموزشی در میان دانش آموزان و دانشجویان دختر و پسر است. بدحجابی مشغولیت فکری دختران محصّل رابیشتر میکند، چون آنان را به سوی شناخت مدل های گوناگون،آرایش موی سر و تقلید از مدهای متنوع سوق می دهد و در نتیجه آنان وقت زیادی را صرف آرایش ها و آراستگی های سرو صورت و لباس می کنند.
ج. خشونت و آزار جنسی: یکی از آثار سوء بدحجابی آزار و اذیت زنان بدحجاب توسط مردان و جوانان ولگرد و لاابالی است. گویا این قبیل مردان پوشش ناقص و بد برخی دختران و زنان را به منزله چراغ سبزی می دانند که نشان دهنده تمایل زنان بدحجاب و به کارهای خلاف و گناه آلوده است و همین نکته ذهنی و روانی از نظر آنان مجوز اذیت و آزار زنان بدحجاب می باشد.
د. زمینه ساز رذایل اخلاقی و سقوط ارزش زن: بدحجابی منشأ برخی از رذایل اخلاقی و در نتیجه باعث سقوط زن از مقام و منزلت الهی و انسانی خویش میگردد، زیرا ابتذال در پوشش و بدحجابی، ابتذال در اخلاق را به دنبال دارد.
۲/ آثار خانوادگی بدحجابی
الف.بی علاقگی به ازدواج: در جامعه ای که بی بندباری در پوشش و مسائل جنسی رواج دارد، بسیاری از لذت های جنسی که عامل گرایش به ازدواج است به راحتی در دسترس افراد قرار می گیرد. و روشن است که این امر میزان علاقه و گرایش افراد مخصوصاً جوانان به ازدواج را کاهش و بلکه از بین می برد.
ب. افزایش مقدار طلاق: بدون تردید غریزه جنسی یکی از علل مهم انجام ازدواج و تشکسل خانواده است، اما پس از ازدواج هر چه زمان می گذرد نقش غزیزه جنسی در حفظ و بقای خانواده کمتر میشود و به جای آن نقش تفاهم و معنا داری در بقای خانواده بیشتر میشود. یکی از آثار سوء بدحجابی این است که آفت بقای زندگی خانوادگی است.
۳/آثار اجتماعی بدحجابی
الف. زمینه سازی برای نگاه آلوده و سلب آرامش روحی: حضور زنان به صورت بدحجاب با چهره های آرایش کرده و لباس های کوتاه و نازک و رنگارنگ درجامعه،آتش هوس را در درون مردان مخصوصاً جوانانی که ازدواج نکرده اند، شعله ور می گرداند. شعله ور شدن آتش هوا و هوس، مردان و جوانانی را که از ایمان قوی و اراده مستحکم برخوردار نیستند به چشم چرانی و نگاه های آلوده به گناه وادار میکند.
ب.تنزل بهره وری در فعالیت های اجتماعی و زمینه سازی رخدادهای مخاطره آمیز: بدحجابی زن در اجتماع از یک سو، نیروی کارآیی مردان را دچار توقف و رکود می سازد و از سوی دیگر،مانع پرداختن جدی زن به کار و فعالیتهای اجتماعی میشود.زنی که در محل کار فکر و ذهنش مشغول به خودآرایی و خودنمایی است تمرکز فکری لازم را برای پرداختن جدی به کار نمی یابد و حال آن که شرط انجام صحیح کار و تلاش جدی و پربار حضور قلب و تمرکز حواس است.
ج. گسترش تهمت و سوء ظن در جامعه: یکی از آثار بدحجابی سوء ظن افراد و تهمت زدن به زنان و دختران بدحجاب است. افراد بدحجاب در عمل با فرهنگ جامعه اسلامی مخالفت میکنند و با حجاب و پوشش نامناسب وارد جامعه می شوند درحالی که عقل و منطق حکم میکند افراد یک جامعه اسلامی به ارزش های برخاسته از فرهنگ آن جامعه مثل حجاب،احترام بگذارند و آن رعایت کنند. بنابراین کسی که با اهمیت ندادن به حجاب و پوشش خود به طور طبیعت زمینه بروز حرف و حدیث های دیگران را فراهم میکند، نمی تواند مانع پیدایش سوءظن نسبت به خود گردد.
آثار اخروی بدحجابی
۱/آتش دوزخ
۲/آویزان شدن با مو
3. چیدن گوشت بدن خود.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص۱۵۸-۱۷۳)
حجاب از دیدگاه احادیث:
اسلام می خواهد زن طبق خصوصیات زنانگی خود و مردهم مطابق با خصوصیات مردانگی خود رفتار نماید، تا هماهنگی موجود در نظام خلقت از حالت طبیعی و متعادل خود خارج نگردد.(محمدجوادجاوید،۱۳۸۸،ص 107) در نهج البلاغه از امیرالمؤمنان حضرت علی(ع) نقل شده است: انّ شدّه الحجاب ابقی علیهن؛ به درستی حجاب و پوشش بیشتر برای سلامت و استواری زنان سودمندتر است.سیره فاطمه زهرا (س) نیز نشان می دهد که ایشان التزام عملی به کلام همسر خود حضرت علی (ع) داشته اند و از حجاب و پوشش حداکثری در بیرون منزل استفاده می کرده اند. از رسول خدا نقل شده است؛اُمِرت بالستر فلم اجر شیئا استر منه؛ من به پوشش مأمور شدم و چیزی را پوشاننده تر از آن (شلوار ) ندیدم.در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) نقل شده است: للزوجات ما تحت الدرع والابن والاخ مافوق الدرع و لغیر ذی محرم اربعه اثواب درع و خمار و جلباب و آزار؛ شوهر حق دارد بدن زن را که زیر پیراهن قرار دارد نگاه کند و برادر و فرزند مجاز نداره روی پیراهن به بدن زن نگاه کنند، ولی بانوان در برابر نامحرم باید چهار لباس بپوشند: پیراهن، مقنعه، چادر و شلوار.
از مقایسه حدیث نبوی قبل با این حدیث علوی این نکته آشکار میشود که در هر دو حدیث از چهار پوشش نام برده شده است. علاوه براین از برخی احادیث مطلوبیت پوشش بیشتر به روشنی استفاده میشود. در متون اسلامی از پوشیدن لباس های نازک نیز منع شده است.
در حدیثی نقل شده است: لا یجوز المرأه المسلمه ان تلبس ما لا یواری جسرها و من رقَّ ثوبه رقَّ دینه؛ برای زن مسلمان جایز نیست که لباس بپوشد که بدنش را نمی پوشاند و هرکس که لباس او نازک و رقیق باشد دین داری او نیز رقیق و نازک است.(حسین مهدی زاده،۱۳۸۷،ص ۶۶-۷۰) حجاب با ایمان به خدا گره خورده است و بی حجابی در بی ایمانی خلاصه میگردد.(محسن دهقانی، ۱۳۸۶،ص ۸۹) با استفاده از فراین و شواهد صدیقی و تاریخی فوق، از سنت و سیره معصومان (ع) می توان نتیجه گرفت که پوشش لباس ها و و مانتوهای کوتاه،تنگ و نازک توسط برخی بانوان با سیره و سنت اسلامی مخالف است. لزوم حجاب و پوشش یکی از مهم ترین واجبات الهی برای زنان است که تأمین کننده عفت و تقوای آنان است. تقوا در فرهنگ قرآن و اسلام،حجاب و پوشش درونی و باطنی در مقابل گناه و کار خلاف است که آثار آن در رفتار ظاهری و بیرونی متجلی می یابد.( وَلباسُ التَّقوی ذلِکَ خیرٌ)؛ و لباس تقوا و پرهیزگاری بهتر است.(مهدی حسین زاده،۱۳۸۷،ص۷۰-۷۱)
حجاب از دیدگاه ادیان الهی: رعایت عفت و حجاب توسط زنان انبیاء و بزرگان بنی اسرائیل در تورات کنونی و تلمود کاملاً مشهود است به طوریکه عدم رعایت عفت را یکی از علل نزول عذاب الهی بر بنی اسرائیل دانسته اند. رواج حجاب درمیان بانوان یهودی در طول تاریخ مورد تأیید همه مورخان می باشد. طبق قوانین یهود عدم رعایت عفت عمومی دارای مجازات بوده و حجاب از ضروریات زندگی زنان، خصوصاً متاهل است. پس از رنسانس با تحولات اجتماعی اروپا و ایجاد فضای دین گریزی درغرب، شعائر دینی از جمله سنت رعایت پوشش عفیفانه روبه ضعف نهاد و بعضی از زنان یهودی تحت تأثیر فضای اجتماعی دوران تجدد، بعضاً حجاب خود را کنار گذاشته و یا مانند فرقه حسیدیم از کلاه گیس بهعنوان شکلی از پوشش سر استفاده کردند.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص۵)
حجاب در ایران باستان: ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن صفحه ۵۵۲ راجع به ایرانیان قدیم میگوید: "در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند، با کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند..." آنگاه چنین میگوید: "پس از داریوش مقام زن مخصوصاً در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد. زنان فقیر چون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشین زمان حیض که برایشان واجب بود رفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فراگرفت، و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود.زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند. در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد..." چنانکه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرما بوده، حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شده اند، به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن محبوس درباره زن حائض اجرا می شده که در اتاقی محبوس بوده،همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می جسته اند و از معاشرت با او پرهیز داشته اند، سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است.(مرتضی مطهری، ۱۳۷۹،ص۲۰-۲۱)
حجاب درآیین مسیحیت: در آیین مسیحیت و کلیسا، نه تنها احکام شریعت یهود درمورد حجاب را پذیرا شدند، بلکه به جهت اینکه در مسیحیت عدم تأهل مقدس شمرده می شد؛ لذا برای جلوگیری از تحریکات جنسی، زنان مسیحی را به پاکدامنی و عفت فرا می خوانده است و رهبانیت یکی از اموری است که در بین مسیحیان اهمیت بسزایی داشته و چه مرد و چه زن در این راه سختی های گوناگونی جهت ریاضت های مختلف متحمل می شدند که می توان یکی از بزرگ ترین ریاضت ها را حفظ تجرد و عدم توجه به مسائل جنسی دانست؛ لذا رهبانیت در قرن چهارو پنج در این آیین به وجود آمد و زنان راهبر مسیحی با رعایت عفت کامل و حجاب مشغول خدمت به مردم شدند. به خصوص در قرون اول مسیحیت این طرز فکر سن پول (پولس مقدس) از طرف کلیسا اشاعه تمام یافت و تجرد مفهوم تقدس به خود گرفت و عده بی شماری راه بیابان پیش گرفتند تا شیطان را منکوب سازند؛ شیطانی که هر آن ذهن آنان را از تخیلات شهوانی مملو می ساخت. کلیسا ضمناً با استحمام با مبارزه پرداخت زیرا خطوط بدن، انسان را به طرف گناه می راند. کلیسا چرک بدن را تحسین کرده رایحه بدن،صورت بوی تقدس را به خود گرفت،زیرا باز به نظر سن پول نظافت بدن و آرایش آن با نظافت روح منافات دارد. (محمدجواد جاوید،۱۳۸۸، ص۸۳-۸۵) پس از رنسانس، با تضعیف پایبندی به دین،تعظیم همه شعائر دینی و نیز رعایت حجاب به افول نهاد و انقلاب صنعتی به آن شدت بخشید و درقرن اخیر در اثر توسعه سکولاریزم،پایبندی به عفت و حجاب در میان مسیحیان از هر زمان دیگر بیشتر رو به ضعف نهاده است. ( زهره موسوی،۱۳۸۵،ص۱۵)
حجاب در آیین زرتشت: در کیش آریایی زنان محجوب و محترم بوده اند. زنان ایرانی برای حفظ حیثیت طبقه ممتاز و ایجاد حدودی که آنان را از زنان عادی و طبقه چهارم امتیاز دهد صورت خود را می پوشاندند و گیسوان خود را پنهان می داشتند لذا محجوب بودن (پوشش صورت) به زنان برتر جامعه اختصاص داشته است. آیین زرتشت که تاریخ آن را بین ۱۳۰۰ تا۲۳۰۰ سال قبل ازاسلام گفته اند آیین پندار نیک،گفتارنیک، و کردار نیک است و لذا انسانها را به پاکی و پاکدامنی فرا می خواند. در نقاشیها و کنده کاریهای باستانی ایران بسیار کم از آن تصویری به چشم می خورد اگر چه زنان کدبانوی خانه و مدیر و مدبر امور خانواده بوده اند ولی حفظ حرمت ایشان با پوشیده داشتن ایشان رعایت می شد تا پاکدامنی آنها حفظ شده از هر آسیبی در امان باشند.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص ۳۹)
حجاب در آیین اسلام: اسلام قوانین خود را بر اساس فطرت و طبیعت بشر وضع کرده است لذا رعایت عفت برای زن و مرد و حفظ حدود و حریم محرم و نامحرم از اهمیت خاص برخوردار است تا جایی که حجاب در برابر مردان بیگانه از ضروریات دین شمرده شده است. در عین حال اسلام با احکام خود هرگونه افراط و تفریط در ایجاد حریم را تعدیل کرده بطوریکه نه ترک مطلق میل جنسی تجویز می شود وه نه زیاده روی در آن و نیز از بی بندو باری و تبرج (برهنگی) زنان جلوگیری میگردد. زنان در دوران جاهلیت قبل از اسلام به پوشش کامل مقید نبودند و لباس های زنانه تمام بدن را نمی پوشاند و روسری از پشت سر بسته می شد و گوش و گردن و سنه باز می ماند آیات حجاب در طول اساس حکومت اسلامی در مدینه و پس از هجرت نازل شد و روایات بسیاری از قول پیامبر اکرم و سپس ائمه معصومین (ع) در مورد اهمیت رعایت عفت و حجاب و حدود آن بیان شده است.(زهره سادات موسوی،۱۳۸۵،ص 45)
نتیجه گیری:
از قرآن کریم استنباط می شود که هدف از تشریح حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی،دستیابی به تزکیه نفس، طهارت ،عفت وپاکدامنی است. مقولاتی همچون حیا وعفت که به منزله ریشه حجاب وپوشش ظاهری هستند همانند خود حجاب و پوشش دارای ریشه فطری هستند. آثار و فواید حجاب و پوشش اسلامی؛آزادی فکر ی،سلامت روحی و جسمی، تحکیم نهاد خانواده، رعایت احترام بانوان،تعدیل غریزه خودنمایی و... در قرآن مجید علاوه بر حجاب به شکل چادر مشکی انواع دیگر حجاب مثل حجاب و پرسش در نگاه، گفتار، رفتار،روابط خانوادگی،روابط با نامحرمان نیز مطرح شده است که در ضمن بررسی اجمالی آیات و احادیث به آنها پرداخته شد.طرح این گونه از حجاب در قرآن و حدیث نشان دهنده نگاه دقیق و جامع و کامل اسلام به مقوله حجاب و پوشش است. حجاب و پوشش دارای درجات و مراتب مختلفی است که بهترین درجه حجاب، حجاب تعقلی و تعبدی است که در ضمن آیات و احادیث معصومان (علیه السلام) از آن سخن گفته شد. بهترین روش دستیابی به حجاب تعقلی و تعبدی به گونه ای که خود بانوان عاشقانه پذیرای حجاب کامل شوند، ایجاد عقیده راسخ و صحیح در بانوان در مورد حقّانیّت حجاب اسلامی است روشن است که پیدایش این عقیده از طریق کارهای فرهنگی صحیح،جامع وهدفمند از سوی افراد و مراکز فرهنگی متعهد و دلسوز ممکن خواهد بود.
عفاف و حجاب از نتایج و مظاهر ایمان و تقواست. بنابراین، برای تقویت آن باید در درجه اول به تحکیم ایمان و تقویت باورهای دینی جامعه که در حکم روح و ریشه ی اخلاق و رفتار آنان است توجه شود. در توسعه فرهنگ عفاف و حجاب لازم است به تحکیم ارزشها و مفاهیم اخلاقی خاصی از قبیل: تقوا، عفت،حیا،غیرت که با حجاب رابطه نزدیک و با واسطه دارند و از ثمرات ایمان محسوب می شوند و نیز به آموزش احکام شرعی مربوط به عفاف و حجاب و آموزش صحیح رفتار زن و مرد با یکدیگر در جامعه و خانواده،توجه کافی مبذول شود.
خانواده بهعنوان اولین محیط رشد و نمو فرزند، در شکل گیری و تکوین عادات او تأثیر بسیار عمیقی دارد. فرزندان نه تنها از طریق تشویق های کلام و غیر کلامی، بلکه از طریق الگو سازی نیز خود را با نقش های ایده آل خانواده هماهنگ میکنند. اگر در خانواده ای والدین، مخصوصاً مادر مقید به ارزش های اسلامی باشند و به حجاب بهعنوان یکی از ارزش های اسلامی ارج نهند و فرزندان خویش را نیز به رعایت حجاب اسلامی تشویق کند پایه های مستحکمی برای تربیت دختران باحجاب پی ریزی میکنند. عفاف و حجاب یک امر تربیتی مرتبط با خانواده است. بنابراین تربیت خانوادگی در تثبیت فرهنگ عفاف و حجاب در اندیشه و روح افراد، نقش اصلی و عمده را ایفامی کند. برای اینکه خانواده بتواند نقش تربیتی خود در زمینه حجاب را در بین دختران به خوبی ایفا نماید لازم است دلایل حجاب دختران خردسال به والدین آموزش داده شود. البته علاوه بر خانواده نباید از نقش مؤثر مدرسه ودانشگاه در مقوله حجاب و پوشش غفلت نمود. در توسعه و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نباید تنها زنان مخاطب قرار گیرند و نقش و مسئولیت مردان فراموش شود، بلکه باید حجاب و عفاف بهعنوان امر مشترکی که به زن و مرد مربوط میشود، تلقی گردد. حجاب و پوشش پیش از اسلام،در میان برخی از ملّت ها – از جمله ایران باستان و قوم یهود و مسیحیت و زرتشت مطرح و ازآنچه که در قانون اسلام آمده، سخت تر بوده است. این دستور در دین اسلام، حدود سال های چهارم و پنجم تشریع گردیده است.
پوشش زن ایرانی در تمام دوره ها هم با آموزه های دینی فوق الذکر سنخیت داشت و موجب حفظ عفاف و پارسایی او می شد، و هم متناسب با شأن و شخصیت قابل احترام وی بود تا برای حضور در جامعه مشکلی نداشته باشد. حجاب مطابق با فطرت و از احکام ثابت ادیان و جوامع بشری است و و تخطی از آن مفاسدی را در پی داشته و خواهد داشت؛ لذا شارع مقدس با در نظر گرفتن طبیعت انسان و مصلحت عمومی مرد و زن را به غض بصر و حفظ خروج امر کرده و زنان را از ابدای زینت نهی نموده است و تنها زینت ظاهر را استثنا نموده،کشف آن را جایز شمرده است. در اسلام،حجاب برای زن و مرد مطرح گردیده است و حدود شرعی آن مشخص شده است و اگر چه مانند سایر ادیان زنان و مردان مسلمان نیز بطور یکسان امر خطیر را اطاعت نکرده اند و به علل گوناگون از این امر مهم سرباز زده اند، ولی این اصول پوشش و امر عفت و پاکدامنی همان گونه که ذکر گردید در فطرت انسان ها جای دارد. بنابراین،در هر بخشی و بُعدی از ابعاد، برای سیر به مدارج کمال،زن و مرد تفاوتی ندارند، منتها باید اندیشه ها قرآن گونه باشد؛ یعنی همان گونه که قرآن کمال و حجاب و اندیشه و عفاف را باهم سازگار می داند، ما نیز در نظام اسلامی کمال و حجاب را هماهنگی بدانیم؛ یعنی عظمت و کمال زنان در این است که مردان نامحرم را نبینند و مردان نیز آنان را نبینند؛ آنگاه جامعه مسلمانان به صورتی در آید که جهان برابر آن خضوع می نماید.
قرآن کریم علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان می فرماید: ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین؛ برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت واقع نگردند؛ زیرا آنان تجسّم حرمت و
عفاف و جامعه هستند و حرمت دارند.
منابع:
[1].جاوید، محمد جواد، تأملی بر مفهوم حجاب در ادیان الهی، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی،۱۳۸۸
[۲].حدادعادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش،۱۳۷۶
[۳].دهقانی، محسن، منطق کرامت زن، ناشر: شهاب الدین، چاپ: گلها،۱۳۸۶
[۴].زیبایی نژاد، محمدرضا، سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، قم: مرکز نشر هاجر،۱۳۸۳
[۵]. سادات موسوی، زهره، عفاف و حجاب در ادیان الهی، تهران: گنجینه فرهنگ،۱۳۸۵
[۶].شجاعی، محمد، درّ و صدف، انتشارات: نشرمحیی،۱۳۷۶
[۷].شریفی، مهسا، حجاب از دیدگاه روانشناسی، تهران، رازنهان،۱۳۹۰
[۸].طاهری نیا، احمد، حضور زن در عرصه های اجتماعی- اقتصادی از نگاه آیات و روایات، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، انتشارات،۱۳۸۹
[۹].عباسی مقدم، مصطفی، عباسی سلیمان، رایحه هدایت فرازهایی از قرآن و عترت، تهران-پژوهش و فناوری،۱۳۹۰
[۱۰].قرآن کریم
[۱۱].کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد: مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام،۱۳۸۹
[۱۲].مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران،صدرا،۱۳۷۹
[۱۳].مهری زاده، حسین، پرسمان حجاب(پژوهشی در باب پوشش از دیدگاه قرآن)، قم: صهبای یقین،۱۳۸۷
[۱۴].میرخندان، حمید، حجاب در فرهنگ اسلامی، تهران، ریاست جمهوری مرکز امور زنان و خانواده،۱۳۸۷
[۱۵]. مهریزی، مهدی، حجاب، نتشارات کانون اندیشه جوان، ۱۳۸۷
[۱۶].نصیریان، هزیری، مهدی، گنجینه عفاف، قم: اندیشه صادق، ۱۳۸۸
[۱۷]. وحیدی، محمد، احکام دختران، قم: مرکز نشر هاجر،۱۳۸۶
بیشترین انحرافات و کج روی ها در نسل جوان دیده می شود و ریشه ی همه ی این کج روی ها را باید در نوع بینش و عقاید آنها نسبت به مسائل دینی، مشاهده کرد.
یکی از مسائلی که دشمنان اسلام روی آن بسیار سرمایه گذاری کرده اند، رواج بی حجابی و برداشتن چادر و یا روسری از سر خانم ها است. دشمنان با استفاده از دلایل پوچ و بی ارزش، این پوشش الهی را زیر سوال می برند و آن را نوعی زندانی کردن زن می دانند. دلایل آنها شاید در نگاه اول شیرین و جالب به نظر آید ولی انسان متفکر و با بصیرت، با اندکی تأمل و تحقیق در می یابد که کسانی که مخالف حجاب هستند به دنبال چه چیزی می گردند و چرا اینقدر بر این مسئله تأکید دارند.
یکی از مهمترین و شاید اصلی ترین چیزی که غربی ها و مخالفان حجاب به دنبال آن هستند، مسئله ی ((آزادی زن)) است. و مسلم است کسانی که در پی سود جویی از زنان هستند، بیشتر به حجاب و دلایل آن خُرده می گیرند.
مسئله ای ککه به عنوان آزادی زن مطرح می شود، در واقع آزادی زن نیست بلکه آزادی مرد است. آزادی مرد در اینکه خیلی راحت به هر زنی خواست نگاه کند و یا اینکه با هر زنی خواست ارتباط برقرار کند و او را وسیله ی التذاذ خود گرداند. زن باید آرایش کند تا مرد لذت ببرد، زن باید بدن و صورت خود را از بین ببرد تا مرد سود آن را ببرد. همیشه با خود می گویم یعنی یک زن اینقدر ارزش خود را پایین می داند که حاضر است، ساعت ها روی چهره و اندام خود کار کند تا مثلاً یک مرد به او علاقه نشان دهد و آن هم چه علاقه ای. علاقه ای که با ارضا شدن مرد از بین می رود و در آخر هم این زن است که ضرر و زیان دیده است نه مرد.
غربی ها که امروز دم از دفاع از حقوق زنان می زدند، تا چند سال پیش زن را مانند یک کسی می دانستند که فقط به درد التذاذ مرد می خورد. اصلاً زمزمه ی آزادی زن از سوی غربی ها، از قرن نوزدهم شروع شد. در آن موقع مدیران کارخانه ها به دنبال نیروی کاری می گشتند که ارزان قیمت، کم درد سر، کم توقع و... باشد و از همان جا مسئله ی آزادی زنان را سر دادند و زنان را از خانه هایشان به سوی کارخانه ها کشیدند و با این کار از ارزش و کرامت زن کاستند و بر پولهای خود افزودند.
در اینجا با استفاده از کلام شیوای مقام معظم رهبری، یک نمونه از نگاه های غرب نسبت به زن و مقایسه ی آن با دین اسلام را مطرح می کنیم. حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سرة) می فرمایند: « در همین کشورهای غربی، تا چند سال قبل از این - نه خیلی زیاد - زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل میکردند، حق نداشتند مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر، در بعضی از کشورهای غربی - از جمله در انگلستان - یکی از مجلاتّ یکی از کشورهای غربی - که نمیخواهم از آن کشور و از آن مجلّه اسم بیاورم - پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال 1917 - یعنی تقریباً هفتاد سال قبل - در حدّ دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدرک تحصیل ندادهاند! بعد سؤال میکند، چرا مدرک تحصیل ندادهاند؟ میگوید که چون تا سال 1947 در انگلستان، به زنانی که تحصیل میکردند، مدرک تحصیلی نمیدادند و میگفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد! اینها امروز آمدهاند و در مقابل جمهوری اسلامی، مدّعی حقوق زن شدهاند! در همان سالهایی که چنین حقارتهایی در فرهنگ غربی مشاهد میشد، در ایران اسلامی، «بانوی اصفهانی» اجازه اجتهاد از مجتهدان درجه اوّلِ آن روز اسلام داشت و در اصفهان، حوزه تدریس فلسفه و فقهش دایر بود! اسلام، این است.» (1)
در دین اسلام برای زن ارزش و اهمیت بسیاری قائل شده است که برخی از آنها در بین مباحث اشاره می کنیم.
تاریخچه ی حجاب
یکی از مسائلی که مخالفان حجاب روی آن بسیار تاکید دارند این است که می گویند؛ در زمان های قدیم زنان یونان و یا ایران باستان و پیروان یهود وظیفه ای نسبت به حفظ حجاب نداشته اند و با آمدن اسلام حجاب به عنوان یک تکلیف برای زنان مطرح شد.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که در اکثر اقوام و آیین های جهان، حجاب در بین زنان وجود داشته است. هر چند در بعضی از دوره ها، توسط حکام و پادشاهان این مسئله کم رنگ شده ولی هیچ گاه به طور کامل از بین نرفته است.
با این توضیحات، نگاهی به دوران های مختلف می اندازیم:
1- پوشش زن در یونان و روم باستان
دایرة المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان می گوید: ((زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پو شاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و امرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند)).
در « اسپارته » دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را ازچشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که برجای مانده ، حکایت می کند که زنان سررا می پوشانده، ولی صورت هایشان بازبوده است، ووقتی به بازار می رفتند، برآنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند، خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری وساکنان آسیای صغیر وزنان شهرماد ( وفارس وعرب) نیزوجود داشته است. زنان رومانی ازحجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی ازخانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند وچیزی ازبرآمدگی های بدن مشخص نمی شد. (2)
ویل دورانت نویسنده مشهور غربی در کتاب خود با نام تاریخ تمدن درباره ی «الهه عفت» که یکی ازخدایان یونان باستان است، می گوید :«آرتمیس» ،الهه عفت است و عالی ترین نمونه (والگو برای) دختران جوان به شمار می آید که دارای بدنی نیرومند و ورزیده وچابک وبه زیور عفت وتقوا آراسته است. (3)
همچنین درباره مردم یکی ازقبائلی که نهصد سال قبل ازمیلاد زندگی می کرده اند، آمده است: ((بالاتر از ارمینان ودرکنار دریای سیاه، «سکاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سر می بردند وزنان خود راسخت در پرده نگاه می داشتند)). (4)
همچنین این مورخ در جای دیگری می نویسد: ((زنان فقط درصورتی می توانند خویشان ودوستان خود راملاقات کنند ودرجشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملا درحجاب باشند)). (5)
2- پوشش زن در ایران باستان:
در مورد پوشش زنان ایران باستان مطالب زیادی وجود دارد که به آنها اشاره خواهیم کرد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و این که حجاب بسیار سختی دربین آنان رایج بوده است، می گوید : (( زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز درتخت روان روپوش دار ازخانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان اختلاط کنند. زنان شوهردارحق نداشتند هیچ مردی را ،ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که درایران باستان برجای مانده ، هیچ صورت زن دیده نمی شود ونامی از ایشان به نظر نمی رسد)). (6)
همچنین درتفسیر اثنی عشری آمده است: ((تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است)).(7)
درکتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده : ((اصلی که باید درنظر داشت ، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ماقبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) ازلحاظ شکل (باکمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است)). (8)
بعد از مادها، هخامنشیان نیز ازنظر لباس همانند مادها بودند. درمورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: ((ازروی برخی نقوش مانده از آن زمان ، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده وبلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است . به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که ازپهلو به اسب سوارند . اینان چادری مستطیل برروی همه لباس خود افکنده ودر زیر آن ، یک پیراهن با دامن بلند ودر زیر آن نیز ،پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است)). (9)
در دوره اشکانیان نیز هماهنند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. دراین باره چنین می خوانیم : ((لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند وقد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمنا یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سر می کردند)). (10)
زنان در دوره ساسانیان که احکام دینی زرتشتیان درکشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. درمورد پوشاک زنان چنین آمده است : ((چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است ، دراین دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است)). (11) 3- پوشش زن در ادیان بزرگ الهی
حجاب درآیین یهود:
دراصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و درحقیقت فقه مدوّن و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده : ((اگرزنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلا بی آنکه چیزی برسر داشت به میان مردم می رفت ویا در شارع عام نخ می رشت یا با هرسنخی ازمردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون درخانه اش تکلم می نمود ، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند ، درآن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد)). (12)
حجاب درآیین مسحیت:
در کتاب انجیل آمده است : پولس دررساله خود به قرنتیان تصریح می کند :
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد ، مسیح است و سر زن ، مرد و سر مسیح ، خدا. هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید . اما هرزنی که سر برهنه دعا کند ، سر خود را رسوا می سازد ؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد ، موی را نیز ببرد واگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است ، باید بپوشد ؛ زیرا که مرد اززن نیست ، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده ، بلکه زن برای مرد. ازاین جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان ... دردل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن نا پوشیده نزد خدا دعا کند.» (13)
ونیز درانجیل ، دررساله پولس ، به تیمو ثیوس می گوید : « و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها وطلا و مروارید ورخت گران بها ، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه». (14)
دلایل وجوب حجاب
اثبات حجاب و پوشش برای بانوان از چند راه امکان پذیر است، که عبارتند از:
قرآن ، روایات معصومین(علیهم السلام) و عقل و منطق.
هر کدام از این موارد به تنهایی برای اثبات ضرورت حجاب بانوان کافی است. ما به یاری خدا همه آنها را به تفصیل بیان خواهیم کرد.
1) قرآن
«حجاب اسلامی»
یکی از مهمترین دلایل وجوب حجاب آیه 31 سوره نور است که خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
«وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
«و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرىهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان (کنیزانشان)، یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند و هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید»
از این آیه شریفه چند نکته استفاده می شود که عبارتند از:
1) پرهیز از نگاه هوس آلود.
2) پوشاندن عورت از دیگران (این حکم برای هر مرد و زن مسلمان واجب است).
3) پنهان کردن زینتها (به غیر از مواردی که آشکار است).
4) پوشاندن سر و گردن.
5) جواز آشکار نمودن زینتها و بدن در برابر محارم و یا افراد خاص.
الف) سَتر عورت
دستور دومی که خداوند متعال فرموده است، حفظ فرج است. منظور از این دستور، پوشانیدن از نگاه دیگران است چنانکه حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) می فرمایند: «کل شئ فی القرآن من حفظ الفرج فهو من الزنا إلا هذه الآیة فإنها من النظر» (هر آیه ای که در قرآن سخن از حفظ فروج می گوید، منظور حفظ کردن از زنا است، جز این آیه که منظور از آن، حفظ کردن از نگاه دیگران است). (15)
یکی از مسائلی که با آمدن اسلام در میان اعراب واجب شد، مسئله ی پوشاندن عورت از دیگران است. متأسفانه در دنیای متمدن کنونی نیز عده ای از غربیها این مسئله را انکار می کنند.
به طور مثال راسل در یکى از کتابهایش به نام (در تربیت) یکى از چیزهایى که از جمله اخلاق بى منطق و به اصطلاح «اخلاق تابو» مىشمارد همین مسأله پوشانیدن عورت است.
وى مىگوید چرا پدران و مادران اصرار مىورزند که عورت خود را از بچه بپوشانند؟ این اصرار خود سبب تحریک حس کنجکاوى بچهها مىگردد. اگر کوشش والدین براى کتمان عضو تناسلى نباشد چنین کنجکاوى کاذبى وجود پیدا نخواهد کرد. باید والدین عورت خود را به بچهها نشان بدهند تا آنها هرچه که وجود دارد از اول بشناسند.
بعد اضافه مىکند: لااقل گاهى اوقات- مثلًا هفتهاى یک بار- در صحرا یا حمام برهنه شوند و عورت خود را در معرض دید بچهها قرار دهند.
راسل مسأله مخفى کردن عورت را یک «تابو» مىداند. «تابو» از موضوعات بحث جامعه شناسى است و به تحریمهاى ترسآور و بىمنطق گفته مىشود که در میان ملل وحشى وجود داشته و دارد. به عقیده امثال راسل اخلاق رایج در جهان متمدن امروز نیز پر از «تابو» است.
عجیب است که بعضی از افراد به نام تمدن و یا از بین بردن حس کنجکاوی، می خواهند به بدترین و زشت ترین زندگی ها برگردند.
خداوند متعال، ستر عورت را برای مردان هم واجب دانسته و در آیه 30 سوره نور می فرماید: « قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ...» (به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند) و در ادامه فلسفه و منطق این مسئله را بیان می فرماید: «ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ» (این برایشان پاکیزهتر است) و این جمله در واقع پاسخی برای جاهلان قدیم و جدید است که این ممنوعیتها را بی منطق می دانند.
ب) زینت
دستور بعدی خداوند پوشاندن زینت است. درباره ی زینتهایی که زن باید آنرا بپوشاند، نظرات زیادی آمده ولی آنچه که مشهور است این است که: عده ای آنرا به معنی، «زینت آلات» گرفته اند منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد. (16) به این ترتیب زنان حق ندارند زینت هایی را که معمولا پنهان است را آشکار سازند.
آشکار کردن زینتها در آیه ای دیگر از قرآن مجید مورد نهی قرار گرفته است. در آیه 33 سوره احزاب خطاب به همسران پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى...» (و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهاى خود را آشکار مکنید).
درباره جمله ی استثناء « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» هم تفاسیر و روایات بسیاری وجود دارد که ما به بعضی از روایات اشاره می کنیم:
1. «عَنْ زُرارَةَ عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ عَلَیْهِ السَّلامُ فى قَوْلِهِ تَعالى: «الّا ما ظَهَرَ مِنْها» قالَ: الزّینَةُ الظّاهِرَةُ الْکُحْلُ وَالْخاتَمُ» (از امام صادق سؤال شد که مقصود از زینت آشکار که پوشیدنش براى زن واجب نیست چیست؟ فرمود زینت آشکار عبارت است از سرمه و انگشتر). (17)
2. «و الْقُمّىِّ عَنْ الباقر علیه السلام فى هذِهِ الْایَةِ، قالَ: هِىَ الثِّیابُ وَالْکُحْلُ وَ الْخاتَمُ وَ خِضابُ الْکَفِّ وَ السِّوارُ. وَالزّینَةُ ثَلاثٌ: زینَةٌ لِلنّاسِ وَ زینَةٌ لِلْمَحْرَمِ وَ زینَةٌ لِلزَّوْجِ، فَامّا زینَةُ النّاسِ فَقَدْ ذَکَرْناها، وَ امّا زینَةُ الَمحْرَمِ فَمَوْضِعُ الْقِلادَةِ فَما فَوْقَها وَ الدُّمْلُجُ وَ مادونَهُ وَالْخَلْخالُ وَ ما اسْفَلُ مِنْهُ، وَ امّا زینَةُ الزَّوْجِ فَالْجَسَدُ کُلُّهُ».
(امام باقر علیه السلام فرمود: زینت ظاهر عبارت است از جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دستها، النگو. سپس فرمود زینت سه نوع است: یکى براى همه مردم است و آن همین است که گفتیم. دوم براى محرمهاست و آن جاى گردنبند به بالاتر و جاى بازوبند به پایین و خلخال به پایین است. سوم زینتى است که اختصاص به شوهر دارد و آن تمام بدن زن است). (18)
3. «عَنْ ابى بَصیرٍ عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قالَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ: «وَلایُبْدینَ زینَتَهُنَّ الّا ما ظَهَرَ مِنْها». قالَ: الْخاتَمُ وَالْمَسَکَةُ وَ هِىَ الْقُلْبُ». (ابوبصیر مىگوید از امام صادق علیه السلام تفسیر «الّا ما ظَهَرَ» را خواستم، فرمود عبارت است از انگشتر و دستبند). (19)
4. «عَنْ بَعْضِ اصْحابِنا عَنْ ابى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قال: قُلْتُ لَهُ: ما یَحِلُّ لِلرَّجُلِ مِنَ الْمَرْأَةِ انْ یَرى اذا لَمْ یَکُنْ مَحْرَماً؟ قالَ: الْوَجْهُ وَ الْکَفّانِ وَ الْقَدَمانِ». (راوى که یک شیعه است مىگوید: از حضرت صادق علیه السلام پرسیدم که براى مرد نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن جایز است درصورتى که محرم او نباشد؟ فرمود چهره و دو کف دست و دو قدم). (20)
این روایت متضمّن حکم جواز نظر بر وجه و کفّین است نه حکم عدم وجوب پوشیدن آنها، و اینها دو مسأله جداگانه مىباشند.
5. «اسماء» دختر ابوبکر- که خواهر عایشه بود- به خانه پیغمبر اکرم آمد درحالى که جامههاى نازک و بدن نما پوشیده بود. رسول اکرم روى خویش را از او برگرداند و فرمود: «یا اسْماءُ انَّ الْمَرْأَةَ اذا بَلَغَتِ الْمَحیضَ لَمْ تَصْلُحْ انْ یُرى مِنْها الّا هذا و هذا- وَ اشارَالى کَفِّهِ وَ وَجْهِهِ». (اى اسماء! همینکه زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزى از بدن او دیده شود مگر این و این- اشاره فرمود به چهره و قسمت مچ به پایین دست خودش-). (21)
ج) حدود پوشش
بعد از این استثنا این جمله آمده است: «وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیوِبِهِنَّ» (روسرى خود را بر روى سینه و گریبان خویش قرار دهند). البته مقصود از این آیه پوشیدن سر و گردن و گریبان است. در تفسیر کشّاف، در ذیل همین آیه آمده که؛ زنان عرب معمولًا پیراهنهایى مىپوشیدند که گریبانهایشان باز بود و دور گردن و سینه را نمىپوشانید. روسریهایى هم که روى سر خود مىانداختند از پشت سر مىآویختند و به این صورت گوشها و بناگوشها و گوشوارهها و جلو سینه و گردن نمایان مىشد. این آیه دستور مىدهد که باید قسمت آویخته همان روسریها را از دو طرف روى سینه و گریبان خود بیفکنند تا قسمتهاى یاد شده پوشیده گردد.
ابن عباس در تفسیر این جمله گفته است: «تُغَطّى شَعْرَها وَصَدْرَها و تَرائِبَها وَ سَوالِفَها» (یعنى زن مو و سینه و دور گردن و زیر گلوى خود را بپوشاند). (22)
این آیه حدود پوشش را مشخص مىکند.
در ذیل این آیه شیعه و سنّى روایت کردهاند که:
روزى در هواى گرم مدینه زنى جوان و زیبا درحالى که طبق معمول روسرى خود را به پشت گردن انداخته
و دور گردن و بناگوشش پیدا بود از کوچه عبور مىکرد. مردى از اصحاب رسول خدا از طرف مقابل مىآمد. آن منظره زیبا سخت نظر او را جلب کرد و چنان غرق تماشاى آن زیبا شد که از خودش و اطرافش غافل گشت و جلو خودش را نگاه نمىکرد. آن زن وارد کوچهاى شد و جوان با چشم خود او را دنبال مىکرد. همانطور که مىرفت ناگهان استخوان یا شیشهاى که از دیوار بیرون آمده بود به صورتش اصابت کرد و صورتش را مجروح ساخت. وقتى به خود آمد که خون از سر و صورتش جارى شده بود. با همین حال به حضور رسول اکرم رفت و ماجرا را به عرض رساند. اینجا بود که آیه مبارکه نازل شد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضّوا مِنْ ابْصارِهِمْ »الى آخر. (23)
د) محارم
استثناء دومی که برای پوشش زینتها وجود دارد، محارم هستند، همچنانکه قرآن می فرماید: «وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ...»الی آخر.
در استثنای اول فقط آزاد گذاشتن زینت هایی را که نمایان بود را جایز می دانست ولی افراد وسیع تری(عموم مردم) را شامل می شد و در استثناء دوم مواضع بیشتری را جایز می داند که آشکار باشد ولی افراد کمتری را شامل می شود.
افرادی که در آیه از آنها نام برده شده همان محارم در اصطلاح فقه ما هستند که عبارتند از:
1) لِبُعُولَتِهِنَّ (شوهران)
2) أَوْ آبَائِهِنَّ (پدرانشان)
3) أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ (پدران شوهرانشان)
4) أَوْ أَبْنَائِهِنَّ (پسرانشان)
5) أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ (پسران شوهرانشان)
6) أَوْ إِخْوَانِهِنَّ (برادرانشان)
7) أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ (پسران برادرانشان)
8) أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ (پسران خواهرانشان)
9) أَوْ نِسَائِهِنَّ (زنان)
10) أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ (کنیزانشان)
11) أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ (خدمتکاران مرد که [از زن] بىنیازند)
12) أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاء (کودکانى که بر عورتهاى زنان وقوف حاصل نکردهاند)
ذکر این نکته نیز لازم است که اگر آرایش و یا برهنگی زن در جلوی دید محارم، سبب تحریک شدن یکی از محارم شود، بر زن لازم است که خود را بپوشاند. پس سزاوار است که زن در برابر محارم خود (به استثنای شوهر) تقوا و متانت جنسی را نیز رعایت کند.
و در نهایت خداوند همه را به بازگشت به سوی خود می خواند و می فرماید: «وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (و همگى بسوى خدا بازگردید اى مؤمنان، تا رستگار شوید) شیوه و منش قرآن کریم این است که در آخر دستورها، مردم را به خدا متوجه می سازد تا در به کار بستن فرمانهای او سهل انگاری نکنند.
«حجاب برتر»
یکی دیگر از آیات حجاب، آیه ی 59 سوره احزاب است:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا»
(اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است ، (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است). در این آیه دو سوال مطرح می شود. یکی اینکه«جلباب» به چه معنی است؟ و دوم اینکه طبق آیه هدف از انداختن جلباب این است که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند. این موضوع به چه معناست؟
در اینکه کلمه«جلباب» به چه معنا است، اقوال مختلف است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
در تفسیر کشاف در ذیل این آیه از قول ابن عباس آمده: «الرداء الذی یستر من فوق إلى أسفل» (جلباب ردائی است که سراسر بدن از بالا تا پایین را می پوشاند). (24)
در لسان العرب در ذیل کمه جلباب آمده: «الجِلْبابُ ثوب أَوسَعُ من الخِمار دون الرِّداءِ تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها وصَدْرَها» (جلباب جامه ای است از چارقد بزرگتر و از عبا کوچکتر. زن به وسیله ی آن سر و سینه ی خود را می پوشاند)
در قاموس المحیط آمده: «الجِلْبَابُ، کَسِرْدابٍ وسِنِمَّارٍ: القَمیصُ، وثَوْبٌ واسِعٌ للْمَرأَةِ دونَ المِلْحَفَةِ، أو ما تُغَطِّی به ثِیابَها من فَوْقُ کالمِلْحَفَةِ، أو هو الخِمارُ» (جلباب عبارتست از پیراهن و یک جامه ی گشاد و بزرگ، کوچکتر از ملحفه و یا خود ملحفه(چادر مانند) که زن به وسیله ی آن تمام جامه های خویش را می پوشد، یا چارقد) (25)
و همچنین در مجمع البیان، در ذیل همین آیه و در قسمت معنی لغات آمده: «الجلباب خمار المرأة الذی یغطی رأسها و وجهها إذا خرجت لحاجة» (جلباب عبارت است از روسری ای که در موقع خروج از منزل به کار برده می شود و سر و صورت را با آن می پوشانند). (26)
همانگونه که مشخص است در بین اربابان لغت هم نظرات مختلفی وجود دارد ولی آنچه که مشخص است این است که«جلباب» به پوششی می گویند که وسیع و بزرگ است و تمام بدن را می پوشاند. ضمنا گفتن این نکته هم لازم است که در بین زنان دو نوع پوشش وجود داشته: یکی«خِمار» که روسری داخل خانه بود و دیگری«جلباب» که برای بیرون خانه استفاده می شد.
مطلب دوم بحث در مورد علت پوشش است که طبق آیه برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، گفته شده است. در مورد تفسیر این آیه دو نظر وجود دارد:
اولی اینکه برخی گفته اند که در زمان پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله) عده ای از اراذل و اوباش در شب مزاحم کنیزان و یا زنان آزاده می شدند و بعد از اینکه مورد بازخواست قرار می گرفتند می گفتند که ما نمی دانستیم که آن زن آزاده است و گمان می کردیم که کنیز است. و لذا به زنان آزاده دستور داده شد که بدون جلباب بیرون نروند تا از کنیزان تشخیص داده شوند و مورد اذیت و آزار قرار نگیرند.
دوم اینکه برخی از مفسران معتقدند این آیه برای همگی زنان آمده و دستور داده که بدون پوشش کامل از خانه خارج نشوند تا به وسیله پوشش و عفافی که دارند مورد آزار قرار نگیرند.
برداشت اول از این آیه مورد اشکال است. زیرا با این تفسیر یعنی اینکه اسلام اجازه آزار و اذیت کنیزان را داده و فقط در مورد زنان آزاده پوشش را واجب کرده است. اگر چه پوشاندن موی سر بر کنیزان واجب نبوده و شاید رمز این مسئله هم این بوده که چهره و وضع کنیزان زیاد جالب نبوده و مورد توجه کسی واقع نمی شده ولی به هر صورت مزاحمت برای کنیزان هم گناه محسوب می شود. و این برداشت درست به نظر نمی رسد. ولی تفسیر دوم بیشتر با آیه منطبق است و می توان آنرا برای تفسیر این قسمت از آیه در نظر گرفت.
نکته قابل ذکر این است که طبق آنچه در این آیه شریفه آمده، زنان مسلمان هنگامی که در میان مردم ظاهر می شوند باید وقار و سنگینی و همچنین حجاب و حیا خود را حفظ کنند تا مورد هجوم افراد بیمار دل و متعرض قرار نگیرند. اگر زن حجاب خود را به شکل صحیح حفظ کند، مانند یک سپر محافظ تیرها و نگاه های شیطانی مردم را از خود دور می کند.
2) روایات
علاوه بر احادیثی که در بخش آیات آوردیم در اینجا هم به چند حدیث اشاره می کنیم:
حضرت علی(علیه السلام) می فرمایند: «إیّاکَ أن تَتَزَیَّنَ لِلنّاس و تُبارِزُ اللهَ بالمَعاصی» (بپرهیز از این که برای دیگران خود را بیارایی و به وسیله ی انجام گناه با خدا به ستیز برخیزی). (27)
أمیر المؤمنین، علی(علیه السلام) فرموده اند: «عَلَیکُم بِالصَّفیقِ مِن الثیاب، فَاِنَّ مَن رَقَّ ثوبَهُ رَقَّ دینَهُ» (لباس ضخیم بپوشید؛ زیرا هر کس لباسش نازک و بدن نما باشد، نشانه ی سستی و ضعف دین اوست). (28)
در کتاب بحار الانوار حدیثی زیبا به نقل از حضرت علی(علیه السلام) آمده که ما فقط به ذکر ترجمه ی آن می پردازیم: آن حضرت می فر مایند: «روزی ما نزد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم. پیامبر فرمود: به من خبر دهید، بهترین چیز برای زنان چیست؟ همه ی ما ماندیم که چگونه سوال پیامبر را پاسخ دهیم تا اینکه از محضر آن حضرت پراکنده شدیم.
من به سوی فاطمه(سلام الله علیها) رفتم و سوال پیامبر(صلی الله علیه و آله) را برای آن حضرت بازگو کردم و گفتم که همه ی ما در برابر سوال پیامبر نتوانستیم جواب دهیم.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود: من جواب این سوال را می دانم و آن اینکه: بهترین چیز برای زنان این است که تا می توانند نه آنها مرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.
پس من به سوی پیامبر برگشتم و سوال آن حضرت را مطرح نموده و در جواب گفتم: همانا بهترین چیز برای زنان این است که تا می توانند نه آنها مرد نامحرمی را ببینند و نه مردان نامحرم آنان را.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: قبلاً تو که نزد من بودی جواب آن را نمی دانستی، آیا تو در نزد دخترم فاطمه بودی؟ حضرت شگفت زده شد و فرمود: به درستی که فاطمه، پاره ی تن من است». (29)
3) عقل و منطق
فلسفه حجاب از مسائلی است که در همه اعصار مورد سوال واقع می شود. آگاهی از فلسفه پوشش می تواند بهترین راه برای تحقق فرهنگ پوشش اسلامی باشد. امید است که بتوانیم با تبیین درست و صحیح این موضوع زنان و دخترانمان را از بند بی حجابی که گریبان گیر جامعه ما شده است، به در آوریم.
الف) ارزش والای زن
در دین اسلام برای زن اهمیت فوق العاده ای قرار داده شده است. زن مظهر ظرافت و جمال آفرینش است. دامن زن مدرسه بشر است. اصلاح جامعه در گرو تقوای اوست و محیط خانواده مجلس درس و تربیت اوست. زن می تواند با تربیت صحیح فرزندان، امتی را از وجود آن فرزند بهره مند گرداند.
ولی فرهنگ غرب سعی دارد زن را به عنوان یک کالای تجاری و سودمند در دست افراد مختلف قرار دهد و آنقدر شخصیت او را پایین می آورد که به او می گوید به درون جامعه برو و خود را در معرض دید افراد مختلف قرار بده و وسیله سودجویی آنها قرا بگیر. نظریه ای که با عنوان فمینیسم(آزادی زنان) از سوی غربی ها مطرح شده، حقوق ابتدایی هر زنی را لگد مال می کند و وقتی که زنان غربی بخواهند از حق خود دفاع کنند، صدای آنها را خفه می کنند و آنها را به گوشه ای می اندازند.
در دین اسلام برای زن که مظهر ظرافت و جمال است، حجاب و پوشش را پیشنهاد کرده تا ارزشهای وجودی او محفوظ بماند. همانطور که در آیه 59 سوره احزاب که اشاره شد آمده: «ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ» (این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است).
خانم «هنولا ناکاتا» یک نویسنده ژاپنی است که اسلام آورده است. او درباره ی احساس خود از داشتن حجاب میگوید: ((با داشتن حجاب بود که من انسانیت و ارزش زنانگی خود را احساس کردم. حجاب به من میآموزد که از دسترس بیگانگان دور بمانم. امروزه به ویژه در بین جوانان، گرایش روز افزون به حجاب دیده میشود که نشانه رشد اسلام نیز میباشد. تا من زنده هستم، برای اسلام و حجاب تبلیغ خواهم کرد، چون حجاب مایه آرامش و آسایش در جامعه میباشد)). (30)
آقای«لوی» که یک فرد یهودی است و به تازگی دخترانش با حجاب شده اند در مورد حجاب دخترانش می گوید: ((حجاب یکی از دستورات قرآن است که ارزش اخلاقی زن در جامعه را تعیین مینماید. حجاب نشانگر پاکیزه بودن، رستگاری و آلوده نبودن زن است)). (31)
مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سره) درباره ارزش و احترام زن می فرمایند:
«زنهای مؤمن در جامعهی ما سعی کنند قدر زن ایرانی مسلمان را بدانند. ارزش زن اسلامی و مسلمان را بدانید. زنی که در اختلاط و معاشرت، با مرد قاطی نمیشود و خود را وسیله یی برای جلب چشم مرد نمیداند و خود را بالاتر از این میداند. زنی که شأنش را عزیزتر از این میشمارد که خود را عریان کند و با صورت و موی و بدن خود، چشم روندگان را به سمت خویش جلب کند و هوس آنها را اشباع نماید. زنی که خود را در دامنهی قله یی میداند که در اوج آن، فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) - بزرگترین زن تاریخ بشر - قرار دارد. آن زن، زن مسلمان ایرانی است. این زن باید دیگر از این بازیچههای فراهم آمدهی تمدن غربی و روشهای توطئه آمیز آن، رو بگرداند و به آن بی اعتنایی کند». (32)
ب) آرامش زن
در همه کارها آرامش و امنیت روانی یکی از مهمترین مسائلی است که سبب می شود آن کار به خوبی انجام بپذیرد.
ارائه زیباییها و مواضع بدن به میل و خـواسته ی مـردان دامن می زند و در نهایت، موجب می شود که امنیت و
آرامش خود زن به هم بخورد. عشوه گری زن در جامعه نه تنها باعث از بین بردن آرامش روانـی خـود می شود بلکه مردان مخصوصاً جوانان را در تحریکی دائم قرار میدهد؛ تحریکی که سبب کوفتگی اعصاب می شود و در نهایت موجب ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی میشود.
آنچه می تواند موجب آرامش و امنیت زنان شود، حجاب است. حجاب در ظاهر اگر چه سخت است ولی نوعی امنیت خاطر و مانع برای زن به شما می آید و در واقع حجاب حریم شخصیتی فرد را بیان می کند.
خانم «ایوان ردلی» نویسنده و خبرنگار معروف انگلیسی که اسلام آورده و محجبه شده است، میگوید: ((حجاب در زندگی من و حفظ امنیت من نقش بسیار بزرگی را ایفا نمود و من با پناه آوردن به حجاب، خود را در امنیت احساس میکنم)). (33)
حجاب از طرفی هم نوعی آرامش معنوی را برای شخص فراهم می کند. حجاب باعث میشود که زن کمتر دچار لغزش و گناه شود و به دنبال آن زن و بطور کلی جامعه بیشتر میتوانند مراتب معنوی را طی نمایند و به طهارت قلب و روح برسند. قرآن کریم حجاب را یک عامل طهارت قلب (هم برای مردان و هم برای زنان) می داند و در سوره احزاب آیه 53 می فرماید: «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (و هنگامى که چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان (همسران پیامبر) مىخواهید از پشت پرده بخواهید این کار براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است)
ج) تحکیم خانواده
خانواده پایگاهی برای انسان سازی است. خانواده براساس محبت، صفا، همدلی، صمیمیت و وحدت استوار می شود و از طرفی دیگر هم محیطی است برای محدود کردن نیازهای جنسی زن و شوهر در چارچوب قانونی و شرعی. یکی از مهمترین علت هائی که ممکن است یک خانواده را بهم بزند، حضور تحریک آمیز و شهوت آلود زنان و دختران جامعه است که نگاه هر مردی را (چه متأهل و چه مجرد) به خود جلب می کند.
اگر کسی که شاهد و ناظر این گونه حرکات از سوی زنـان اسـت، مـتأهل بـاشد با تـوجه به حس تنوع طلبی وزیبایی خواهی که دارد، بخشی از توجه و افکار خود را متوجه آن زن می کند و در نتیجه گرایش به همسرش کاهش پیدا می کند. در بسیاری از اوقات می شود که آن زن بی حجاب، زیبایی همسر مرد را ندارد ولی حس تنوع طلبی و تازگی، زشت بودن چهره را به طور کلی محو می کند.
وقتی که چشمان مرد از دیدن صحنه های بی حجابی زنان و دختران جامعه، کامیاب می شود به طبع آن علاقه مرد به همسرش نیز کم می شود، زیرا یکی از بخش های مهم علاقه مرد نسبت به زن از ناحیه نیازهای جنسی می باشد. در نتیجه ی این گونه رفتارها شاهد بد خلقی، بی میلی و بهانه گیری مرد نسبت به زن هستیم و دیگر کار به جایی می کشد که می بینیم مرد، زن را مانع رسیدن به خواسته های نفسانی خود می داند و از او متنفر می شود.
حال اگر بیننده ی مناظر زنان بی حجاب، مجرد باشد تأثیری شاید بدتر از اولی دارد. بیننده ی مجرد با دیدن صحنه های زنان و دختران بی حجاب، و ارتباط با آنها به اندازه کافی التذاذ می یابد و دیگر تن به هزینه های سنگین ازدواج نمی دهد.
آن جوان در اصل ازدواج را یک حصار برای خود فرض می کند زیرا با ازدواج دیگر نمی تواند خارج از چارچوب شرعی و قانونی خود قدم بردارد و با زنان دیگر ارتباط برقرار کند. و شاید هم بعضی از مردان و یا زنان، همسر خود را مانند یک زندان بان فرض می کنند که آنها را در یک فضا مبحوس کرده و نمی گذارد با دنیای بیرون ارتباط داشته باشد. زیرا قبل از ازدواج راحت بوده اند، به هرکجا که می خواسته اند می رفتند و با هر کسی که می خواستند ارتباط داشته اند و هیچ کس هم با آنان جرأت برخورد را نداشته ولی بعد از ازدواج دیگر این مسائل کمتر و یا از بین رفته است.
مطئناً تأخیر در ازدواج جوانان تنها به علت مشکلات اقتصادی و یا تحصیلی نیست، بی تقوایی جنسی و لجام گسیختگی زنان و دختران بدحجاب در جامعه هم باعث به تأخیر افتادن ازدواج است و بی شک مضرات و آثار سوء این گونه رفتارها از سوی بی حجابها، روزی دامن خودشان را هم می گیرد. دین اسلام برای آنکه این چنین مشکلاتی برای خانواده ها پیش نیاید، حجاب را پیشنهاد کرده تا هم از آفات و بلاهایی که خانواده را تهدید می کند، جلو گیری نماید و هم از به وجود آمدن بی رغبتی و سستی در تشکیل خانواده از سوی جوانان، پیشگیری کند.
د) عامل استواری جامعه
به طور یقین کشیدن خواسته های جنسی از محیط خانه به اجتماع، جامعه را رو به زوال می برد و باعث رکود فعالیتها می شود. شهید مطهری(رحمة الله علیه) در کتاب حجاب خود این گونه می نویسد: برعکسِ آنچه که مخالفین حجاب خرده گیرى کردهاند و گفتهاند: ((حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است)) ، بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است. (34)
دین اسلام هیچ گاه با فعالیت و کار کردن زن در محیط بیرون از خانه و یا با درس خواندن و رشد علمی زن مخالف نبوده بلکه اجازه هر نوع فعالیت اقتصادی، سیاسی و یا فرهنگی را داده است البته به شرط اینکه به کار اصلی او یعنی خانه داری و تربیت فرزندان لطمه ای وارد نشود. حضرت آیت الله خامنه ای در تبیین این مسئله می فرمایند: ((اسلام با کار کردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهمترین شغل او، یعنی تربیت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم میداند. یک کشور که نمیتواند از نیروی کار زنان در عرصههای مختلف بی نیاز باشد! اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی و انسانی زن منافات داشته باشد)). (35)
آنچه که موجب رکود فعالیتها می شود بی حجابی است. فرض کنید در یک مدرسه که دختران و پسران با هم درس می خوانند، در یک کلاس همه دختران با حجاب کامل و بدون آرایش حضور دارند. و در کلاسی دیگر همه دختران به صورت بی حجاب و با آرایش کامل و لباس های نا مناسب و بدن نما حضور دارند. در کدام کلاس ها افراد بیشتر درس می خوانند و فکر می کنند و به حرف استاد گوش می دهند؟
بسیار واضح و آشکار است که در کلاسی که دختران محجبه حضور دارند، بازده بیشتری عائد و واصل می شود. و همین طور در ادارات و یا جاهای دیگر.
به طور کلی در جامعه ای که زنان محجبه باشند و خود را در معرض دیگران قرار ندهند مطمئناً جامعه ی با نشاط و موفقی خواهد شد و می تواند در همه عرصه ها پیشرفت داشته باشد.
از طرفی دیگر هم بد حجابی و تحریکات جنسی بر روی سیستم تولید نسل نقش تخریب کننده ای را دارد.
دانشمندان معتقدند تحریکانی که در چشم بوجود می آید بر غده ی هیپوفیز که غده ی کوچکی در زیر مغز است اثر می گذارد. این غده شش هورمون تولید می کند که سه نوع آن بر روی سیستم تولید نسل تأثیر دارد. نگاه به زنان بد حجاب و فیلمهای محرک که چنین اثری را بهمراه دارد در نهایت به تأثیر منفی در فرزندان و اختلالات وراثتی منتهی می شود.
در تفسیر نور الثقلین آمده: هنگامی که موقع جفت گیری گوسفندان حضرت شعیب(علیه السلام) شد، حضرت موسی(علیه السلام) (که حدود هشت یا ده سال به حضرت شعیب خدمت می کردند) به میان گوسفندان رفت و پوست بخشی از عصای خود را کند و قسمتهایی را به حال خود واگذارد و آن را در وسط آغل گوسفندان انداخت و بر آن پارچه ای سیاه و سفید انداخت و سپس گوسفندان نر را به سراغ ماده فرستاد. گوسفندان نر به این چوب سیاه و سفید نگاه می کردند و جفت گیری می کردند و در نتیجه نوزاد آنها جملگی سیاه و سفید زاییده شدند. (36)
یک آزمایش علمی دیگر
ژان روستان فرانسوی آزمایشی را در کتاب ((لاوی)) مطرح کرده است. این آزمایش که بر تعدادی اردک نر و ماده انجام گرفته است؛نتایج علمی مفیدی را به اثبات رسانده است.
ژان روستان وهـمکارانش تـعدادی اردکـهای نـر و مـاده را در سالن آزمایش قرار دادند و قبل از شروع آزمایش هورمونهای تناسلی اردکها را نیز مورد بررسی قرار دادند. پس از چندی که اردکها با یکدیگر بودند مورد آزمایش هورمونی قرار گرفتند که در نتیجه هورمونهای آنها زیاد شده بود. اردکهای نر و ماده را از یکدیگر جدا کردند و پس از مدتی که آنها را مورد آزمایش قرار دادند هورمونها به حال طبیعی بازگشته بودند. برای آنکه اثبات شود این تحولات هورمونی از راه چشم وبینایی آنها صورت گرفته است آزمایش دیگری را انجام دادند. بدن اردکهای نر را با پارچه سیاهی پوشاندند تا نوری از راه پوست آنها به درون بدن راه نیابد وچشم آنها را باز گذاشتند تا بتوانند یکدیگر را ببینند.در این آزمایش نیز مشاهده گردید که هورمونهای آنها زیاد شده است و در نتیجه اثبات گردید که نگاه اردکهای نر به ماده عامل تحولات هورمون آنها بوده است. درآزمایشی دیگر چشم اردکهای نر را بسته وآنها رادرمیان ماده ها رها کردند. این بار ازدیاد هورمون مشاهده نشد. (37)
داستان قبلی و همچنین این آزمایش اثبات می کند که زنانی که خود را در معرض دید مردان نامحرم قرار میدهند چه آثار زیانباری بر جامعه و نسل انسانها می گذارند. در حالی که خودشان هم از این آثار آگاهی ندارند.
فلسفه حجاب دینی پیشگیری از چنین آثاری است.
پی نوشت ها :
1- بیانات معظم له در مرقد امام خمینی(رحمة الله علیه)، 14/3/1376
2- به نقل ازدایره المعارف القرن العشرین ، 1923
3- ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ص 520
4- همان، ص 336
5- همان، ص 340
6- همان، ص 434
7- تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490
8- پوشاک باستانی ایرانیان از کهن ترین زمان، جلیل ضیاء پور، ص 51
9- همان ، ص 56
10- پوشاک زنان ایرانی، جلیل ضیاء پور، ص 194
11- همان ، ص 114
12- تاریخ تمدن، ج 4 ص 461
13- باب 11 ،آیه 3 تا 14
14- کتاب مقدس، انجیل، چاپ 1856 م، باب دوم ، آیه 9 تا 11
15- اصول کافی ، ج 2 ،ص 36
16- تفسیر نمونه، ذیل آیه 31 سوره نور
17- کافی ، ج 5 ، ص 521
18- تفسیر الصافی ، ج 3 ، ص 430 ، ذیل آیه 31 سوره نور
19- کافی ، ج 5 ، ص 521
20- همان
21- سنن ابو داود ، ج 2 ، ص 270 ، ح 4104
22- مجمع البیان فى تفسیر القرآن ، ج 7 ، ص 217 ، ذیل آیه 31 سوره نور
23- کافی ج 5، ص 521
24- الکشاف ، ج 3 ، ص 559 ، ذیل آیه 59 سوره احزاب
25- القاموس المحیط ، باب الهمزة، ذیل کلمه الجلباب
26- مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 8، ص 578
27- بحار الانوار ج 68 ص 364
28- بحار الأنوار ج 80 ص 184
29- بحارالانوار ج 43 ص 54
30- سایت ابنا
31- همان
32- سخنرانی در دیدار جمع کثیری از بانوان کشور 26/10/1368
33-سایت ابنا
34- مسئله حجاب، ص 84
35- دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (س) 1371/09/25
36- تفسیر نور الثقلین، ج 4 ، ص 126
37- برگرفته از کتاب بهداشت ازدواج از نظر اسلام نوشته ی دکتر صفدر صانعی