16-12-2015، 8:13

«نمیخواستم او را به قتل برسانم. قصد داشتم سعید را بترسانم. اما یک لحظه اتفاق افتاد. یک ضربه زدم و او غرق در خون روی زمین افتاد» این ادعاهای پسر نوجوانی است که به فروشنده مغازه محل خود سوءظن داشت و او را به قتل رساند.
عقربهها ساعت ٣ بعداز ظهر روز ٢٢ آذرماه را نشان میداد که ماموران کلانتری ١٦٠ خزانه در جریان درگیری پسر نوجوانی در خیابان شهید همدانی قرار گرفتند. با حضور ماموران در محل و انجام بررسیهای اولیه مشخص شد که جوانی ٢٥ ساله به نام سعید که در یک سوپرمارکت کار میکرد، در محل کار خود و با یک ضربه چاقو به قتل رسیده است.
همزمان با حضور ماموران کلانتری جوانی ١٨ ساله به نام امیر درحالیکه چاقویی خونآلود در دست داشت، خود را به ماموران تسلیم کرد و ادعا کرد که قتل را وی انجام داده است.
در تحقیقات میدانی به عمل آمده از محل جنایت مشخص شد که قاتل و مقتول هر دو از اهالی منطقه خزانه – خیابان شهید همدانی هستند که از مدتها پیش با یکدیگر دوست بودند. بنا بر اظهارات شاهدان صحنه جنایت، قاتل درحالیکه یک چاقو در دست داشته به سوپر مارکت مقتول مراجعه و پس از ارتکاب جنایت به اهالی محل اعلام کرده که او سعید را به قتل رسانده و پس از آن نیز محل جنایت را ترک نکرده است. در ادامه اهالی محل با ١١٠ تماس گرفته و موضوع را به پلیس اطلاع میدهند.
متهم صبح دیروز پیش روی بازپرس احمد بیگی از شعبه هفتم دادسرای جنایی قرار گرفت و به جرم خود اعتراف کردو گفت: سعید یک سوپر مارکت در نزدیکی خانه ما داشت که خریدهایمان را از آنجا میکردیم. با هم دوست شده بودیم. من در مقطع پیشدانشگاهی بودم و او ٢٥سال داشت. همه رازهای زندگیام را میدانست، تا اینکه پی به رفتارهای مشکوک او بردم. رفتارهای عجیبی داشت تا اینکه یک روز پیامکهای او را در گوشی مادرم دیدم. ابراز علاقه کرده بود، به همین خاطر سر وقتش رفتم و با او صحبت کردم. قول داد دیگر پیامکی نخواهد داد. به همین خاطر شبکه تلگرام مادرم را Hک کردم.
روز حادثه خیلی ناراحت بودم. به بهشت زهرا رفتم که متوجه شدم سعید بار دیگر به مادرم پیامک داده است. خود را به خانه رساندم. مادرم پنهانکاری میکرد اما وقتی پیامکها را نشانش دادم حقیقت را گفت. چاقو برداشتم. در خانه را قفل کردم تا مادرم نتواند دنبالم بیاید. وقتی رسیدم جلوی سوپرمارکت سعید را دیدم که درحال خالی کردن بار بستنی بود. همین که رسیدم مادرم را پشت سرم دیدم. با سعید گلاویز شدم. وقتی صدای فریادهای مادرم را شنیدم عصبانیتر شدم. میخواستم سعید را بترسانم. اصلا قصد کشتن وی را نداشتم. یک ضربه به پهلویش زدم. او غرق خون روی زمین افتاد. همسایهها جمع شده بودند. اورژانس و پلیس از راه رسید و من دستگیر شدم.
با ادعاهای این پسر، مادر جوان پیش روی قاضی احمدبیگی ایستاد و گفت: وقتی پسرم در خانه را روی من بست با کلید یدکی که در خانه پنهان کرده بودم توانستم در خانه را باز کنم. به سمت مغازه سوپر مارکتی دویدم. امیر را دیدم که چاقو دستش بود. فریاد میزدم اما توجهی به من نمیکرد. با یکدیگر درگیر شده بودند. ناگهان چاقو را به پهلوی سعید زد. با سر و صدای من همسایهها جمع شده بودند. پلیس آمد پسرم را به کلانتری برد. من هم چاقو را زیر چادرم پنهان کردم و به خانه بردم. شب بود که خودم را به کلانتری معرفی کردم. میخواستم قتل را گردن بگیرم تا پسرم نجات پیدا کند اما او اعتراف کرده بود.
از آنجایی که سن عامل جنایت زیر ١٨سال است، بازپرس احمدبیگی پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرای ویژه اطفال فرستاد. مادر و پسر نوجوان با قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار این اداره (اداره دهم) قرار گرفتند.