20-11-2015، 22:14
پرسه در 10 شهر دنيا که به خاطر نويسندهها مشهور شدهاند
بعد از اين که چند کتاب از يک نويسنده خوانديم، تصور او هم پشت کلماتش برايمان جان ميگيرد و نويسنده، هويت، شخصيت و طرز زندگياش برايمان مهم ميشود. براي همين است که خانه خيلي از نويسندهها بعد از مرگشان تبديل به موزه ميشود، وسايل شخصيشان در معرض ديد مردم قرار ميگيرد و در زندگيشان کند و کاو ميکنند. نامههايشان منتشر ميشود و خاطراتشان اين طرف و آن طرف به چاپ ميرسد. برايمان مهم ميشود که نويسنده کجايي است و از کدام فضا تاثير گرفته و توي کدام شهر به دنيا آمده و بزرگ شده است. حالا به جاي نويسندهها، رفتيم سراغ شهرهايشان. 10 شهر در دنيا وجود دارد که مردم بيشتر از هر چيز، براي گراميداشت ياد آدمهايي به آنجا سفر ميکنند که به نوعي با قلم و نوشتن سروکار دارند. در اين شهرها معمولا جاهايي وجود دارد که الهامبخش نويسندههاي مشهوري بودهاند.
1- لندن/ چارلز ديکنز
موزه ي ديکنز
لندن، محل تولد يا خانه خيلي از نويسندهها در دورههاي مختلف تاريخي بوده؛ چارلز ديکنز در همين شهر به دنيا آمد، گافري چاسر، جان ميلتون، جان کينز و اچ.جي.ولز که به عنوان پدر ژانر علمي تخيلي شناخته ميشود و با خلق يک شخصيت مشهور به نام مرد نامرئي اين ژانر را خلق کرد هم متولد همين شهر هستند.
در ديدار از اين شهر، مسافران ميتوانند کنار خانه چارلز ديکنز بايستند و جايي را تماشا کنند که از سالهاي اوايل قرن نوزدهم باقي مانده است. خانهاي که بنيامين جانسون، نخستين ديکشنري مفصل انگليسي را در آن نوشت هم در همين شهر است. محله زندگي شرلوک هولمز هم که براي خودش دنيايي دارد! براي سير و سفر در اين محله و يادآوري رفت و آمدهاي جناب کارآگاه، يک تور مخصوص وجود دارد که عشاق سينه چاک او را در اين محله ميگرداند. هر چند ديگر از آن کوچههاي باريک که اوليور توئيست در آنها ميدويد نشاني باقي نمانده، اما آن فضاي خاکستري و غمبار گاهي حسابي خودنمايي ميکند.
2- استنفورد/ شکسپير
استنفورد انگلستان هم يکي از آن شهرهاي مشهور دنياست. اين شهر محل تولد ويليام شکسپير است و براي همين هم براي شيفتگان او يک عبادتگاه محسوب ميشود. در اين شهر ميتوان ديد که شکسپير در چه فضاي سلطنتي و باشکوهي زندگي ميکرد. آرامگاه اين نمايشنامهنويس مشهور هم در همين شهر قرار دارد. اين شهر پر است از خاطرات جالب درباره مشهورترين فرزند شهر... .
3- ادينبورگ/ هريپاتر (رولينگ)
ادينبورگ
ساکنان اين شهر بايد از نويسندگانشان براي خلق بسياري از معروفترين داستانها و شخصيتهاي دنيا متشکر باشند؛ از شرلوک هولمز که آرتور کونان دويل را آفريد تا هري پاتر از مشهورترين چهرههاي داستاني دنيا که جي.کي. رولينگ زاده همين شهر، او را در کافههاي زادگاهش در ذهن پرورش داد. با گشت و گذار در بخش قديمي ادينبورگ، ميشود شخصيتها و تاريخ ادبي اسکاتلند را مرور کرد. رابرت بارنز، سر والتر اسکات ورابرت لوئيس استيونسون هنوز در موزه نويسندگان اين شهر زنده و با قدرت، خاطراتشان را براي بازديدکنندگانشان مرور ميکنند. البته ادينبورگ براي نمايشگاه کتاب 3هفتهاي پرو پيمانش هم شهرت زيادي دارد. در اين شهر، در مدت برگزاري نمايشگاه بينالمللي کتاب ادينبورگ، سيلي از نويسندههاي جهان راه ميافتند تا کتابهاي تازهشان را رونمايي کنند. مارگارت آتوود همين يک ماه پيش آخرين کتابش را به نام «سال سيلاب» در همين نمايشگاه رونمايي کرد. سال پيش هم «شون کانري» با کتاب خاطراتش همين کار را انجام داد. در جريان اين نمايشگاه، صدها برنامه ادبي و فرهنگي هم ترتيب داده ميشود که همه با خريدن بليت در آنها حاضر ميشوند و اين بليتها معمولا از چند هفته جلوتر پيش فروش ميشوند. در مورد فرهنگي بودن اين شهر به دلتان شک راه ندهيد.
4- دوبلين/ بکت
دوبلين
دوبلين ايرلند هم يکي ديگر از اين شهرهاست؛ شهري که بلافاصله آدم را ياد ساموئل بکت مياندازد که در سالهاي جواني در ترينيتي کالج آنجا تحصيل ميکرد و بعد هم پيش از سفري هميشگي به پاريس، در همان دانشکده تدريس کرد. شيموس هني، نويسنده زنده دوبليني يکي از برندگان جايزه نوبل و از شاعران مشهور دنياست. «جيمز جويس» هم يکي از آن فراموش نشدنيهاي اين شهر است. خانه جويس در اين شهر هنوز برجاست و به عنوان موزه جيمز جويس هر سال در سالگرد تولد او، بخشي از دست نوشتههايي را که نشان ميدهد او چطور مشهورترين اثر ادبي جهان، يعني «اوليس» را نوشت براي شيفتگان به نمايش ميگذارد. موزه نويسندگان دوبلين و کتابخانه ملي ايرلند هم از جاهايي هستند که هر کسي عشق ادبيات دارد حتما براي بازديد به آنجا ميرود. براي همين است که ميگويند «تاريخ ادبي دوبلين مثل کتاب رکوردهاي گينس غني است.»
5- نيويورک/ آرتور ميلر
نيويورک براي خيلي چيزها مشهور است؛ اما بيشک بيشترين شهرتش را مديون چهرههاي بزرگ ادبيات امروز جهان است که زماني در آنجا زندگي ميکردند. جک کروآک و آلن کينزبرگ 2چهرههاي مشهور اين شهرند. دو شيفته که بعدها به کارد و پنير تبديل شدند. آنها در محله اسب سفيد اين شهر زندگي ميکردند. آرتور ميلر،نورمن ميلر و جان اشبري در هواي همين شهر نفس کشيدند و اين شهر را خانهشان ميدانستند. رنسانس محله هارلم هم بزرگ ترين چهرههاي ادبي آفريقايي آمريکايي مثل ريچارد رايت و لنگستون هيوز را به وجود آورد.
نيويورک
شاعر مشهور آمريکايي «والت ويتمن» هم در همين شهر زندگي کرد و هر چند آن روزها استقبال زيادي از او نشد و عمرش را به سفر گذراند، اما امروز به حضور او در اين شهر افتخار ميکنند. پل آستر هم اصلا براي نوشتن سهگانه نيويورکياش شهرت يافت و امروز به عنوان يکي از افتخارهاي مانهاتان نيويورک شناخته ميشود. اين شهر بتازگي براي خودش يک نمايشگاه کتاب هم به راه انداخته که در ميان چهرههاي ادبي حسابي گل کرده است. اين نمايشگاه مثل اتفاقهاي ادبي مهم ديگر با شروع پاييز از راه ميرسد و پاييز نيويورک يکي دو هفتهاي است که شروع شده. اما نيويورک در يک کتاب محبوب ديگر هم حضوري موثر دارد و آن «ناتور دشت» سلينجر است؛ قهرمان محبوب او توي همين شهر پرسه ميزند تا تکليفش را با خودش و زندگي روشن کند.
6- کنکورد/ هاثورن
کنکورد ماساچوست با همه کوچکياش جاي خاصي در تاريخ ادبيات دارد. اين شهر با همه ابعاد کوچکش تاريخ عميقي دارد. کنکورد شهري است که لوييزا ميالکات، کتاب مشهور «زنان کوچک» را آنجا نوشت. رالف والدو امرسون و ناتانيل هاثورن هم در قرن نوزدهم، اين شهر را خانهشان ناميدند و خيلي از غولهاي ادبي براي استراحت به آنجا سر ميزدند.
7 - پاريس/ ويکتور هوگو
پاريس
پاريس در طول تاريخ با ادبيات گره خورده است؛ از نويسندگان فرانسوي خود اين شهر مثل ويکتور هوگو، ولتر و الکساندر دوماي پدر و پسر بگيريد تا يک نسل از آمريکاييهاي سرگردان مثل گرترود اشتاين، ارنست همينگوي ، اسکات فيتزجرالد و ازرا پاوند که در اين شهر پرورش يافتند و خودشان را پيدا کردند. «پاريس شهر بيکران» کتاب خوبي است براي گردش در پاريس، در دهه دوم قرن بيستم؛ زماني که همه اين آمريکاييهاي مدعي آمده بودند تا در مغناطيس اين شهر چيزهاي مهيج بنويسند. پاريس، شهر کافههاي ادبي مثل «ل دو ماگوت» است که همينگوي و آلبر کامو هم از آن نام بردهاند و شهر جوايز متعدد ادبي که هر کدامشان يک کافه دارند. پاريس شهر ژان والژان است؛ وقتي با دخترش کوزت به صورت ناشناس مدتي را دور از چشم ژاور خبيث زندگي کرد و شهر انگليسيهايي مثل جويس و اورول که مدتي را آنجا گذراندند. پل آسترهم به تبعيت از همينگوي و ديگر دار و دسته «نسل از دست رفته»، يک دوره از جواني اش را در اين شهر گذراند و به عشق ساموئل بکت که اين شهر را به عنوان شهر زندگياش انتخاب کرد و هرگز ترکش نکرد، زبان فرانسوي را در همين شهر آموخت. پاريس شهر کتابفروشيهاي مشهور هم هست که بعضيهاشان حسابي تاريخي هستند. کتابفروشي شکسپير يکي از اين کتابفروشيها و پاتوق اهل کتاب است.
8 - سانفرانسيسکو/ آلنگينزبرگ
سانفرانسيسکو
وقتي آلن گينزبرگ و کروآک از نيويورک به سانفرانسيسکو نقل مکان کردند، سبک جديد ادبيشان را هم با خود بردند و در همين شهر به عنوان يک قطب جديد «نسل بيت» را پايهگذاري کردند. آنها در سانفرانسيسکو اولين شعرهايشان را کنار شاعري مثل «فيليپ والن» در 6 گالري همين شهر خواندند. لارنس فرلينگتي هم با راهاندازي فروشگاههاي بزرگ شهر کتاب ادبيات و پيشرفت سياسي را وارد اين شهر کرد. براي همين است که گفتهاند وقتي به سانفرانسيسکو رسيدي يک نسخه از «زوزه» را از فروشگاه شهر کتاب بخر و آن را در کافه وسوويو بخوان. البته حواست باشد که ممکن است روي صندلياي نشسته باشي که زماني کروآک رويش نشسته بود!
9- رم/ شلي
نمي شود از شهرهاي ادبي گفت و سفري به رم ايتاليا نکرد. رم، محل تولد بسياري از موثرترين نويسندگان ادبي و خانه باستاني بسياري از بزرگان مثل ويرجيل، نويسنده «اميد» است. اما رم در تاريخ متوقف نشده و اهميت ادبياش را تا امروز هم امتداد داده است. خيلي از نويسندگان خارجي مثل کيتز، شلي، جيمز و... از اين شهر الهام گرفتند و پايبند اين شهر شدند. خانه کينز شلي در محله تاريخي اسپانياييهاي رم، يکي از آن مکانهايي است که ميليونها نفر در طول تاريخ از آن بازديد کردهاند.
10- سنپترزبورگ/ داستايوفسکي
رم
اينها صفتهاي سنپترزبورگ روسيه است. شهري که در تاريخ با لئو تولستوي ، آنتون چخوف ، آلکساندر پوشکين وفئودور داستايوفسکي جاودانه شده است. سنپترزبورگ، يک مقصد مشهور ادبي است براي کساني که ميخواهند بخشي مهمي از ادبيات جهان را لمس کنند. داستايوفسکي در يکي از آپارتمانهاي همين شهر «برادران کارامازوف» را خلق کرد. اين آپارتمان امروز به موزه تبديل شده و زندگي داستايوفسکي را نشان ميدهد. اصولا با گردش در اين شهر ميشود از زاويه چشم بزرگترين نويسندگان جهان به تماشاي آن نشست. قصهها و ماجراهايي که گوگول تعريف کرده، در همين فضا اتفاق ميافتد و ردپاي خيلي از شخصيتهاي ملموس چخوف را ميتوان در اين شهر پيدا کرد. دکتر ژيواگو هم در همين شهر زندگي کرد و آنا آخماتووا را درباره همين شهر سرود.
بعد از اين که چند کتاب از يک نويسنده خوانديم، تصور او هم پشت کلماتش برايمان جان ميگيرد و نويسنده، هويت، شخصيت و طرز زندگياش برايمان مهم ميشود. براي همين است که خانه خيلي از نويسندهها بعد از مرگشان تبديل به موزه ميشود، وسايل شخصيشان در معرض ديد مردم قرار ميگيرد و در زندگيشان کند و کاو ميکنند. نامههايشان منتشر ميشود و خاطراتشان اين طرف و آن طرف به چاپ ميرسد. برايمان مهم ميشود که نويسنده کجايي است و از کدام فضا تاثير گرفته و توي کدام شهر به دنيا آمده و بزرگ شده است. حالا به جاي نويسندهها، رفتيم سراغ شهرهايشان. 10 شهر در دنيا وجود دارد که مردم بيشتر از هر چيز، براي گراميداشت ياد آدمهايي به آنجا سفر ميکنند که به نوعي با قلم و نوشتن سروکار دارند. در اين شهرها معمولا جاهايي وجود دارد که الهامبخش نويسندههاي مشهوري بودهاند.
1- لندن/ چارلز ديکنز
موزه ي ديکنز
لندن، محل تولد يا خانه خيلي از نويسندهها در دورههاي مختلف تاريخي بوده؛ چارلز ديکنز در همين شهر به دنيا آمد، گافري چاسر، جان ميلتون، جان کينز و اچ.جي.ولز که به عنوان پدر ژانر علمي تخيلي شناخته ميشود و با خلق يک شخصيت مشهور به نام مرد نامرئي اين ژانر را خلق کرد هم متولد همين شهر هستند.
در ديدار از اين شهر، مسافران ميتوانند کنار خانه چارلز ديکنز بايستند و جايي را تماشا کنند که از سالهاي اوايل قرن نوزدهم باقي مانده است. خانهاي که بنيامين جانسون، نخستين ديکشنري مفصل انگليسي را در آن نوشت هم در همين شهر است. محله زندگي شرلوک هولمز هم که براي خودش دنيايي دارد! براي سير و سفر در اين محله و يادآوري رفت و آمدهاي جناب کارآگاه، يک تور مخصوص وجود دارد که عشاق سينه چاک او را در اين محله ميگرداند. هر چند ديگر از آن کوچههاي باريک که اوليور توئيست در آنها ميدويد نشاني باقي نمانده، اما آن فضاي خاکستري و غمبار گاهي حسابي خودنمايي ميکند.
2- استنفورد/ شکسپير
استنفورد انگلستان هم يکي از آن شهرهاي مشهور دنياست. اين شهر محل تولد ويليام شکسپير است و براي همين هم براي شيفتگان او يک عبادتگاه محسوب ميشود. در اين شهر ميتوان ديد که شکسپير در چه فضاي سلطنتي و باشکوهي زندگي ميکرد. آرامگاه اين نمايشنامهنويس مشهور هم در همين شهر قرار دارد. اين شهر پر است از خاطرات جالب درباره مشهورترين فرزند شهر... .
3- ادينبورگ/ هريپاتر (رولينگ)
ادينبورگ
ساکنان اين شهر بايد از نويسندگانشان براي خلق بسياري از معروفترين داستانها و شخصيتهاي دنيا متشکر باشند؛ از شرلوک هولمز که آرتور کونان دويل را آفريد تا هري پاتر از مشهورترين چهرههاي داستاني دنيا که جي.کي. رولينگ زاده همين شهر، او را در کافههاي زادگاهش در ذهن پرورش داد. با گشت و گذار در بخش قديمي ادينبورگ، ميشود شخصيتها و تاريخ ادبي اسکاتلند را مرور کرد. رابرت بارنز، سر والتر اسکات ورابرت لوئيس استيونسون هنوز در موزه نويسندگان اين شهر زنده و با قدرت، خاطراتشان را براي بازديدکنندگانشان مرور ميکنند. البته ادينبورگ براي نمايشگاه کتاب 3هفتهاي پرو پيمانش هم شهرت زيادي دارد. در اين شهر، در مدت برگزاري نمايشگاه بينالمللي کتاب ادينبورگ، سيلي از نويسندههاي جهان راه ميافتند تا کتابهاي تازهشان را رونمايي کنند. مارگارت آتوود همين يک ماه پيش آخرين کتابش را به نام «سال سيلاب» در همين نمايشگاه رونمايي کرد. سال پيش هم «شون کانري» با کتاب خاطراتش همين کار را انجام داد. در جريان اين نمايشگاه، صدها برنامه ادبي و فرهنگي هم ترتيب داده ميشود که همه با خريدن بليت در آنها حاضر ميشوند و اين بليتها معمولا از چند هفته جلوتر پيش فروش ميشوند. در مورد فرهنگي بودن اين شهر به دلتان شک راه ندهيد.
4- دوبلين/ بکت
دوبلين
دوبلين ايرلند هم يکي ديگر از اين شهرهاست؛ شهري که بلافاصله آدم را ياد ساموئل بکت مياندازد که در سالهاي جواني در ترينيتي کالج آنجا تحصيل ميکرد و بعد هم پيش از سفري هميشگي به پاريس، در همان دانشکده تدريس کرد. شيموس هني، نويسنده زنده دوبليني يکي از برندگان جايزه نوبل و از شاعران مشهور دنياست. «جيمز جويس» هم يکي از آن فراموش نشدنيهاي اين شهر است. خانه جويس در اين شهر هنوز برجاست و به عنوان موزه جيمز جويس هر سال در سالگرد تولد او، بخشي از دست نوشتههايي را که نشان ميدهد او چطور مشهورترين اثر ادبي جهان، يعني «اوليس» را نوشت براي شيفتگان به نمايش ميگذارد. موزه نويسندگان دوبلين و کتابخانه ملي ايرلند هم از جاهايي هستند که هر کسي عشق ادبيات دارد حتما براي بازديد به آنجا ميرود. براي همين است که ميگويند «تاريخ ادبي دوبلين مثل کتاب رکوردهاي گينس غني است.»
5- نيويورک/ آرتور ميلر
نيويورک براي خيلي چيزها مشهور است؛ اما بيشک بيشترين شهرتش را مديون چهرههاي بزرگ ادبيات امروز جهان است که زماني در آنجا زندگي ميکردند. جک کروآک و آلن کينزبرگ 2چهرههاي مشهور اين شهرند. دو شيفته که بعدها به کارد و پنير تبديل شدند. آنها در محله اسب سفيد اين شهر زندگي ميکردند. آرتور ميلر،نورمن ميلر و جان اشبري در هواي همين شهر نفس کشيدند و اين شهر را خانهشان ميدانستند. رنسانس محله هارلم هم بزرگ ترين چهرههاي ادبي آفريقايي آمريکايي مثل ريچارد رايت و لنگستون هيوز را به وجود آورد.
نيويورک
شاعر مشهور آمريکايي «والت ويتمن» هم در همين شهر زندگي کرد و هر چند آن روزها استقبال زيادي از او نشد و عمرش را به سفر گذراند، اما امروز به حضور او در اين شهر افتخار ميکنند. پل آستر هم اصلا براي نوشتن سهگانه نيويورکياش شهرت يافت و امروز به عنوان يکي از افتخارهاي مانهاتان نيويورک شناخته ميشود. اين شهر بتازگي براي خودش يک نمايشگاه کتاب هم به راه انداخته که در ميان چهرههاي ادبي حسابي گل کرده است. اين نمايشگاه مثل اتفاقهاي ادبي مهم ديگر با شروع پاييز از راه ميرسد و پاييز نيويورک يکي دو هفتهاي است که شروع شده. اما نيويورک در يک کتاب محبوب ديگر هم حضوري موثر دارد و آن «ناتور دشت» سلينجر است؛ قهرمان محبوب او توي همين شهر پرسه ميزند تا تکليفش را با خودش و زندگي روشن کند.
6- کنکورد/ هاثورن
کنکورد ماساچوست با همه کوچکياش جاي خاصي در تاريخ ادبيات دارد. اين شهر با همه ابعاد کوچکش تاريخ عميقي دارد. کنکورد شهري است که لوييزا ميالکات، کتاب مشهور «زنان کوچک» را آنجا نوشت. رالف والدو امرسون و ناتانيل هاثورن هم در قرن نوزدهم، اين شهر را خانهشان ناميدند و خيلي از غولهاي ادبي براي استراحت به آنجا سر ميزدند.
7 - پاريس/ ويکتور هوگو
پاريس
پاريس در طول تاريخ با ادبيات گره خورده است؛ از نويسندگان فرانسوي خود اين شهر مثل ويکتور هوگو، ولتر و الکساندر دوماي پدر و پسر بگيريد تا يک نسل از آمريکاييهاي سرگردان مثل گرترود اشتاين، ارنست همينگوي ، اسکات فيتزجرالد و ازرا پاوند که در اين شهر پرورش يافتند و خودشان را پيدا کردند. «پاريس شهر بيکران» کتاب خوبي است براي گردش در پاريس، در دهه دوم قرن بيستم؛ زماني که همه اين آمريکاييهاي مدعي آمده بودند تا در مغناطيس اين شهر چيزهاي مهيج بنويسند. پاريس، شهر کافههاي ادبي مثل «ل دو ماگوت» است که همينگوي و آلبر کامو هم از آن نام بردهاند و شهر جوايز متعدد ادبي که هر کدامشان يک کافه دارند. پاريس شهر ژان والژان است؛ وقتي با دخترش کوزت به صورت ناشناس مدتي را دور از چشم ژاور خبيث زندگي کرد و شهر انگليسيهايي مثل جويس و اورول که مدتي را آنجا گذراندند. پل آسترهم به تبعيت از همينگوي و ديگر دار و دسته «نسل از دست رفته»، يک دوره از جواني اش را در اين شهر گذراند و به عشق ساموئل بکت که اين شهر را به عنوان شهر زندگياش انتخاب کرد و هرگز ترکش نکرد، زبان فرانسوي را در همين شهر آموخت. پاريس شهر کتابفروشيهاي مشهور هم هست که بعضيهاشان حسابي تاريخي هستند. کتابفروشي شکسپير يکي از اين کتابفروشيها و پاتوق اهل کتاب است.
8 - سانفرانسيسکو/ آلنگينزبرگ
سانفرانسيسکو
وقتي آلن گينزبرگ و کروآک از نيويورک به سانفرانسيسکو نقل مکان کردند، سبک جديد ادبيشان را هم با خود بردند و در همين شهر به عنوان يک قطب جديد «نسل بيت» را پايهگذاري کردند. آنها در سانفرانسيسکو اولين شعرهايشان را کنار شاعري مثل «فيليپ والن» در 6 گالري همين شهر خواندند. لارنس فرلينگتي هم با راهاندازي فروشگاههاي بزرگ شهر کتاب ادبيات و پيشرفت سياسي را وارد اين شهر کرد. براي همين است که گفتهاند وقتي به سانفرانسيسکو رسيدي يک نسخه از «زوزه» را از فروشگاه شهر کتاب بخر و آن را در کافه وسوويو بخوان. البته حواست باشد که ممکن است روي صندلياي نشسته باشي که زماني کروآک رويش نشسته بود!
9- رم/ شلي
نمي شود از شهرهاي ادبي گفت و سفري به رم ايتاليا نکرد. رم، محل تولد بسياري از موثرترين نويسندگان ادبي و خانه باستاني بسياري از بزرگان مثل ويرجيل، نويسنده «اميد» است. اما رم در تاريخ متوقف نشده و اهميت ادبياش را تا امروز هم امتداد داده است. خيلي از نويسندگان خارجي مثل کيتز، شلي، جيمز و... از اين شهر الهام گرفتند و پايبند اين شهر شدند. خانه کينز شلي در محله تاريخي اسپانياييهاي رم، يکي از آن مکانهايي است که ميليونها نفر در طول تاريخ از آن بازديد کردهاند.
10- سنپترزبورگ/ داستايوفسکي
رم
اينها صفتهاي سنپترزبورگ روسيه است. شهري که در تاريخ با لئو تولستوي ، آنتون چخوف ، آلکساندر پوشکين وفئودور داستايوفسکي جاودانه شده است. سنپترزبورگ، يک مقصد مشهور ادبي است براي کساني که ميخواهند بخشي مهمي از ادبيات جهان را لمس کنند. داستايوفسکي در يکي از آپارتمانهاي همين شهر «برادران کارامازوف» را خلق کرد. اين آپارتمان امروز به موزه تبديل شده و زندگي داستايوفسکي را نشان ميدهد. اصولا با گردش در اين شهر ميشود از زاويه چشم بزرگترين نويسندگان جهان به تماشاي آن نشست. قصهها و ماجراهايي که گوگول تعريف کرده، در همين فضا اتفاق ميافتد و ردپاي خيلي از شخصيتهاي ملموس چخوف را ميتوان در اين شهر پيدا کرد. دکتر ژيواگو هم در همين شهر زندگي کرد و آنا آخماتووا را درباره همين شهر سرود.