11-11-2015، 11:03
شعرهای تشریفاتی
در این مورد که بهاره رضایی شاعری با ذهنیت خاص و مدرن است هیچ شکی نیست و تمام خوانندگان مجموعه ی تشریفات که توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است بر این نکته اذعان دارند.
دغدغه ی اصلی رضایی در این مجموعه نوستالژی است که در غالب کارهای این دفتر شعر به خوبی قابل مشاهده است و شاعر قصد دارد با این بازگشت به خاطره ها و نوستالژی به نوعی سنت و مدرنیته را در تقابل هم قرار دهد و به واسطه این تقابل و زندگی مدرن دست به ثبت تصاویر جدید و فضاهایی بکر می زنند که قابل تقدیر است (اسکورت شرقی- زینت جهان شاه- بهانه- تظاهرات- کتابخانه ایاصوفیه- استانبول و ...)
اما گاهی این فضاها بدون آنکه مخاطب توجیه شده باشد و بستر مناسبی برای آنها درست شده باشد(بستری زبانی، فرمی و ساختاری) به فضاهایی فانتزی می رسند که همانگونه که ذکر شد مخاطب بدلیل نداشتن آمادگی برای قبول کردن این فضاها لذتی که بایسته ی این اشعار است نمی برد(اسکورت شرقی- کتابخانه ایاصوفیه و ...)
در این مورد که بهاره رضایی شاعری با ذهنیت خاص و مدرن است هیچ شکی نیست
اما نباید فراموش کرد که حرکت از ذهنیت به سمت عینیت که مولف نشان داده ،یکی از شگردهای موفقی است که به آن آشنایی دارند در برخی از آثار موفق عمل کرده و یکی از المانهای بارز این مجموعه می باشد.
زبان در شعر بهاره رضایی به دو قسمت تقسیم می شود:
1- زبان کنایی که شاعر توانسته است در آنها به خوبی از پس اعاده معنای کنایی برآید.( توندرا- استپ و...)
این زبان شاعر رادر ساختن فرم ها و ساختارهای متنوع شعری دچار مشکل می کند. به گونه ای که با ساختار روایی روبرو هستیم که انسجام کافی ندارند و گاه شاعر با نام بردن از اجزای یک مجموعه سعی در ساختمند کردن شعر دارند.
در بعضی از آثار نیز مولف فقط به مدد یک تکنیک خاص و مکانیکی سعی در ساختمند نمایی اثر خود دارد.
برای مثال در ابتدای شعر نشانه ای به مخاطب داده میشود و بعد از حدیث نفس و در انتهای اثر شاعر دوباره به سراغ همان نشانه و یا اجزایی از آن نشانه می رود(کمی پشت صحنه ادبیات) و یا با آوردن کلمه ای مانند « کولاژ» سعی در مربوط کردن تصاویر شعری خود دارد.
2- زبان غایب، زبانی تک سویه است و فقط ابزاری است که بزرگترین رسالت آن انتقال معنا می باشد. لذا در این کتاب با گزاره و گزارش هایی در حد زبان معیار مواجهیم و در معدود آثاری که که شاعر سعی در بازی آوایی و زبانی است به هیچ وجه موفق عمل نکرده و سطرها تبدیل به سطرهایی شده اند.
اسامی خاص زیاد در این مجموعه مسئله ای است که مخاطب با تورقی به آن پی خواهد برد. اما بینامتنیت در این اشعار فقط در حد نام باقی می مانند
اسامی خاص زیاد در این مجموعه مسئله ای است که مخاطب با تورقی به آن پی خواهد برد. اما بینامتنیت در این اشعار فقط در حد نام باقی می مانند.
مثلا به این سطر علیرضا سلطانی دقت کنید:
« من به زن زیادی جلال عشق می ورزم»
این سطر با توجه به اسامی خاصی که در خود جای داده است معنا و حس مستقلی نیز پیش پای خواننده می گذارد و این چیزی است که در این مجموعه به هیچ عنوان با آن مواجه نیستیم و ذکر این اسامی و کتابها و شخصیتها فقط ملغمه ای بوجود آورده است تا مخاطب را سردرگم کند و این علامت سؤال برای وی بوجود بیاید که چرا نامهای دیگر نه؟!
و این برای کتاب موفقی چون تشریفات شکست بزرگی محسوب می شود.
منبع: سایت اینترنتی لوح
در این مورد که بهاره رضایی شاعری با ذهنیت خاص و مدرن است هیچ شکی نیست و تمام خوانندگان مجموعه ی تشریفات که توسط انتشارات چشمه به چاپ رسیده است بر این نکته اذعان دارند.
دغدغه ی اصلی رضایی در این مجموعه نوستالژی است که در غالب کارهای این دفتر شعر به خوبی قابل مشاهده است و شاعر قصد دارد با این بازگشت به خاطره ها و نوستالژی به نوعی سنت و مدرنیته را در تقابل هم قرار دهد و به واسطه این تقابل و زندگی مدرن دست به ثبت تصاویر جدید و فضاهایی بکر می زنند که قابل تقدیر است (اسکورت شرقی- زینت جهان شاه- بهانه- تظاهرات- کتابخانه ایاصوفیه- استانبول و ...)
اما گاهی این فضاها بدون آنکه مخاطب توجیه شده باشد و بستر مناسبی برای آنها درست شده باشد(بستری زبانی، فرمی و ساختاری) به فضاهایی فانتزی می رسند که همانگونه که ذکر شد مخاطب بدلیل نداشتن آمادگی برای قبول کردن این فضاها لذتی که بایسته ی این اشعار است نمی برد(اسکورت شرقی- کتابخانه ایاصوفیه و ...)
در این مورد که بهاره رضایی شاعری با ذهنیت خاص و مدرن است هیچ شکی نیست
اما نباید فراموش کرد که حرکت از ذهنیت به سمت عینیت که مولف نشان داده ،یکی از شگردهای موفقی است که به آن آشنایی دارند در برخی از آثار موفق عمل کرده و یکی از المانهای بارز این مجموعه می باشد.
زبان در شعر بهاره رضایی به دو قسمت تقسیم می شود:
1- زبان کنایی که شاعر توانسته است در آنها به خوبی از پس اعاده معنای کنایی برآید.( توندرا- استپ و...)
این زبان شاعر رادر ساختن فرم ها و ساختارهای متنوع شعری دچار مشکل می کند. به گونه ای که با ساختار روایی روبرو هستیم که انسجام کافی ندارند و گاه شاعر با نام بردن از اجزای یک مجموعه سعی در ساختمند کردن شعر دارند.
در بعضی از آثار نیز مولف فقط به مدد یک تکنیک خاص و مکانیکی سعی در ساختمند نمایی اثر خود دارد.
برای مثال در ابتدای شعر نشانه ای به مخاطب داده میشود و بعد از حدیث نفس و در انتهای اثر شاعر دوباره به سراغ همان نشانه و یا اجزایی از آن نشانه می رود(کمی پشت صحنه ادبیات) و یا با آوردن کلمه ای مانند « کولاژ» سعی در مربوط کردن تصاویر شعری خود دارد.
2- زبان غایب، زبانی تک سویه است و فقط ابزاری است که بزرگترین رسالت آن انتقال معنا می باشد. لذا در این کتاب با گزاره و گزارش هایی در حد زبان معیار مواجهیم و در معدود آثاری که که شاعر سعی در بازی آوایی و زبانی است به هیچ وجه موفق عمل نکرده و سطرها تبدیل به سطرهایی شده اند.
اسامی خاص زیاد در این مجموعه مسئله ای است که مخاطب با تورقی به آن پی خواهد برد. اما بینامتنیت در این اشعار فقط در حد نام باقی می مانند
اسامی خاص زیاد در این مجموعه مسئله ای است که مخاطب با تورقی به آن پی خواهد برد. اما بینامتنیت در این اشعار فقط در حد نام باقی می مانند.
مثلا به این سطر علیرضا سلطانی دقت کنید:
« من به زن زیادی جلال عشق می ورزم»
این سطر با توجه به اسامی خاصی که در خود جای داده است معنا و حس مستقلی نیز پیش پای خواننده می گذارد و این چیزی است که در این مجموعه به هیچ عنوان با آن مواجه نیستیم و ذکر این اسامی و کتابها و شخصیتها فقط ملغمه ای بوجود آورده است تا مخاطب را سردرگم کند و این علامت سؤال برای وی بوجود بیاید که چرا نامهای دیگر نه؟!
و این برای کتاب موفقی چون تشریفات شکست بزرگی محسوب می شود.
منبع: سایت اینترنتی لوح