24-10-2015، 17:16
زندگی ماشینی و عادت به تنظیم همه چیز با ساعت، ساختار ذهنی انسان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پرورش مفاهیم و مضامین جدید و آفرینش ادبی، خلوت گزینیها و نزدیکی به مادر طبیعت که منبعثکنندهی ایدههای نوین است به اندازهی زیادی در دنیای جدید رنگ باخته است.
شاید از همان ابتدا قرار گرفتن دو حوزهی ادبیات و تکنولوژی در کنار یکدیگر به نظر عجیب برسد. تکنولوژی وجه مشخص عصر جدید است. کمتر عرصهای در دنیای کنونی وجود دارد که از پنجههای آهنین آن در امان باشد. آیا ادبیات میتواند در این عرصه سربلند کند و هم چون کبوتری سفید شاخهی زیتونی را از دوردستها به نشان صلح و دوستی به افتخار گذشتهای ادبی به همراه بیاورد؟ پیش از اینکه بخواهیم به این دو حوزه و ارتباطشان عمیقتر اشاره کنیم بهتر است به این بپردازیم که تصویری که از دوران حاضر میتوان ترسیم کرد چگونه است؟
بر کسی پوشیده نیست که در دنیای حاضر کفایت و کارایی با توجه به امکانات نوین ارتباطی و رشد و گسترش روزافزون فناوریهای تکنولوژیک بالاتر رفته است. اگر صرفا به بررسی آمار و ارقام مربوط به تولید و سرمایهگذاری را پیش رو بگذاریم متوجه میشویم که مردم در دنیای کنونی نسبت به گذشته از رفاه نسبی بیشتری برخوردار هستند. اما آیا همهی این ارقام و کمیتها، کیفیت زندگی را نیز دگرگون کرده است؟ آیا خشنودی و رضایت در دنیای کنونی نسبت به گذشته بیشتر شده است؟ انسانهای امروزی ملول و خسته و مضطرب هستند. اگر پیش از این اذهان از قید و بندهای زندگی رهاتر بود در دنیای حاضر به سختی کسی میتواند نظام بوروکراتیک و ساختارهای ثابت ذهنی خود را بشکند و خلاقیت و ایدهپردازی داشته باشد. «تنها عدهی کمی از مردم به مسأله کیفیت میاندیشند...چنین غفلتی در جامعهای که دیگر انسان هستهی آن نیست، و مفهوم کمیت بر دیگر مفاهیم پیشی گرفته است، قطعی است. به آسانی میتوان دیدی که تسلط اصل هرچه بیشتر بهتر به عدم توازن کل نظام منتهی خواهد شد.» (فروم، 1349)
در چنین دنیایی نقش ادبیات چگونه ترسیم میشود؟ آیا میتوان برای ادبیات هدفی والا در نظر گرفت؟ آیا ادبیات در دنیایی که مملوء از ساختارهای ثابت و ماشینی است میتواند موجِ عشق به زیبایی و همزیستی مسالمتآمیز را پیشنهاد کند؟ ماکسیم گورکی در مصاحبهای از هدف ادبیات سخن میگوید: «هدف ادبیات این است که به انسان کمک کند تا خود را بشناسد و ایمان به خودش را تقویت کند، میل به حقیقت و مبارزه با پستیها را در وجود مردم بپروراند، بتواند صفتهای نیک را در آنها بیابد، در روح آنها پاکی، غرور و شهامت را بیدار کرده و با آنها کاری کند تا به صورت مردمی نجیب، به روز و توانا بتوانند زندگی خود را با زیبایی همراه سازند...» (گورکی، 1382) اوماشاکار جوشی، شاعر و نویسنده هندی، وظیفهی ادبیات را زیباتر ساختن زندگی بیان کرده است.
تکنولوژی ساختهی دست انسان است و امتداد دهندهی حواس آدمی است و او را از بسیاری از محدودیتها رها میکند.
ادبیات هم چون هنر پنجرهای رو به سوی فرامادیت است. ادبیات از روح و جان مردم منبعث میشود و انتظار میرود که بتواند در دنیایی که کیفیت را فراموش کرده است، ارمغانآفرین باشد. اما این سادهانگارانه است که بر تأثیر تکنولوژی بر ادبیات توجهی نداشته باشیم. تکنولوژی ساختهی دست انسان است و امتداد دهندهی حواس آدمی است و او را از بسیاری از محدودیتها رها میکند. اگر شعر یک شاعر در زمانهای گذشته تنها در یک محدودهی مشخص جغرافیایی و زمانی بسط پیدا میکرد، در دنیای کنونی همان شعر با وجود فضای مجازی که در موازات فضای فیزیکی در جریان است از یک طرف در سراسر کرهی زمین گسترش پیدا میکند و از طرفی دیگر در بسطر زمانی نیز منتشر میشود. مطالعهی ادبیات کشورهای مختلف به صورت تطبیقی نیز امکانپذیر شده است.
با وجود همهی این ویژگیهای مثبت، رشد روزافزون تکنولوژی در زندگی روزمره انسانها را به اندازهی زیادی سطحی کرده است. زندگی ماشینی و عادت به تنظیم همه چیز با ساعت، ساختار ذهنی انسان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پرورش مفاهیم و مضامین جدید و آفرینش ادبی، خلوت گزینیها و نزدیکی به مادر طبیعت که منبعثکنندهی ایدههای نوین است به اندازهی زیادی در دنیای جدید رنگ باخته است.
ادبیات در طول تاریخ به اندازهی زیادی تحت تأثیر دیگر زوایای زندگی اجتماعی بوده است. برای نمونه سیاسیون تا اندازهی زیادی مضامین ادبی را کنترل میکردند و مشکلات اقتصادی بر سر راه شاعران و نویسندگان به دلیل کم درآمد بودن این حرفه همواره محدود کننده بوده است. با همهی اینها سوالی که مطرح است و بی جواب میماند این است که آیا ادبیات جدای از فضای غالب میتواند خالصانه به اهداف انسانی خود جامهی عمل بپوشاند؟
منابع
زمانیان، مهدی (1370) نقد ادبی: ادبیات و تکنولوژی، مجله کلک، شمارهی 22، 80-75
فرزاد، عبدالحسین (1373) ادبیات، زندگی معاصر، تکنولوژی، ادبستان فرهنگ و هنر، شمارهی 56، 13-12
فروم، اریک (1349) جامعه تکنولوژیک عصر حاضر، مترجم: مجید روشنگر، مجله نگین، شمارهی 70، 40-39
گورکی، مارکس (1382) بخش ادبیات: هدف ادبیات، مجله فردوسی، شمارهی 8، 38-36
شاید از همان ابتدا قرار گرفتن دو حوزهی ادبیات و تکنولوژی در کنار یکدیگر به نظر عجیب برسد. تکنولوژی وجه مشخص عصر جدید است. کمتر عرصهای در دنیای کنونی وجود دارد که از پنجههای آهنین آن در امان باشد. آیا ادبیات میتواند در این عرصه سربلند کند و هم چون کبوتری سفید شاخهی زیتونی را از دوردستها به نشان صلح و دوستی به افتخار گذشتهای ادبی به همراه بیاورد؟ پیش از اینکه بخواهیم به این دو حوزه و ارتباطشان عمیقتر اشاره کنیم بهتر است به این بپردازیم که تصویری که از دوران حاضر میتوان ترسیم کرد چگونه است؟
بر کسی پوشیده نیست که در دنیای حاضر کفایت و کارایی با توجه به امکانات نوین ارتباطی و رشد و گسترش روزافزون فناوریهای تکنولوژیک بالاتر رفته است. اگر صرفا به بررسی آمار و ارقام مربوط به تولید و سرمایهگذاری را پیش رو بگذاریم متوجه میشویم که مردم در دنیای کنونی نسبت به گذشته از رفاه نسبی بیشتری برخوردار هستند. اما آیا همهی این ارقام و کمیتها، کیفیت زندگی را نیز دگرگون کرده است؟ آیا خشنودی و رضایت در دنیای کنونی نسبت به گذشته بیشتر شده است؟ انسانهای امروزی ملول و خسته و مضطرب هستند. اگر پیش از این اذهان از قید و بندهای زندگی رهاتر بود در دنیای حاضر به سختی کسی میتواند نظام بوروکراتیک و ساختارهای ثابت ذهنی خود را بشکند و خلاقیت و ایدهپردازی داشته باشد. «تنها عدهی کمی از مردم به مسأله کیفیت میاندیشند...چنین غفلتی در جامعهای که دیگر انسان هستهی آن نیست، و مفهوم کمیت بر دیگر مفاهیم پیشی گرفته است، قطعی است. به آسانی میتوان دیدی که تسلط اصل هرچه بیشتر بهتر به عدم توازن کل نظام منتهی خواهد شد.» (فروم، 1349)
در چنین دنیایی نقش ادبیات چگونه ترسیم میشود؟ آیا میتوان برای ادبیات هدفی والا در نظر گرفت؟ آیا ادبیات در دنیایی که مملوء از ساختارهای ثابت و ماشینی است میتواند موجِ عشق به زیبایی و همزیستی مسالمتآمیز را پیشنهاد کند؟ ماکسیم گورکی در مصاحبهای از هدف ادبیات سخن میگوید: «هدف ادبیات این است که به انسان کمک کند تا خود را بشناسد و ایمان به خودش را تقویت کند، میل به حقیقت و مبارزه با پستیها را در وجود مردم بپروراند، بتواند صفتهای نیک را در آنها بیابد، در روح آنها پاکی، غرور و شهامت را بیدار کرده و با آنها کاری کند تا به صورت مردمی نجیب، به روز و توانا بتوانند زندگی خود را با زیبایی همراه سازند...» (گورکی، 1382) اوماشاکار جوشی، شاعر و نویسنده هندی، وظیفهی ادبیات را زیباتر ساختن زندگی بیان کرده است.
تکنولوژی ساختهی دست انسان است و امتداد دهندهی حواس آدمی است و او را از بسیاری از محدودیتها رها میکند.
ادبیات هم چون هنر پنجرهای رو به سوی فرامادیت است. ادبیات از روح و جان مردم منبعث میشود و انتظار میرود که بتواند در دنیایی که کیفیت را فراموش کرده است، ارمغانآفرین باشد. اما این سادهانگارانه است که بر تأثیر تکنولوژی بر ادبیات توجهی نداشته باشیم. تکنولوژی ساختهی دست انسان است و امتداد دهندهی حواس آدمی است و او را از بسیاری از محدودیتها رها میکند. اگر شعر یک شاعر در زمانهای گذشته تنها در یک محدودهی مشخص جغرافیایی و زمانی بسط پیدا میکرد، در دنیای کنونی همان شعر با وجود فضای مجازی که در موازات فضای فیزیکی در جریان است از یک طرف در سراسر کرهی زمین گسترش پیدا میکند و از طرفی دیگر در بسطر زمانی نیز منتشر میشود. مطالعهی ادبیات کشورهای مختلف به صورت تطبیقی نیز امکانپذیر شده است.
با وجود همهی این ویژگیهای مثبت، رشد روزافزون تکنولوژی در زندگی روزمره انسانها را به اندازهی زیادی سطحی کرده است. زندگی ماشینی و عادت به تنظیم همه چیز با ساعت، ساختار ذهنی انسان را نیز تحت تأثیر قرار داده است. پرورش مفاهیم و مضامین جدید و آفرینش ادبی، خلوت گزینیها و نزدیکی به مادر طبیعت که منبعثکنندهی ایدههای نوین است به اندازهی زیادی در دنیای جدید رنگ باخته است.
ادبیات در طول تاریخ به اندازهی زیادی تحت تأثیر دیگر زوایای زندگی اجتماعی بوده است. برای نمونه سیاسیون تا اندازهی زیادی مضامین ادبی را کنترل میکردند و مشکلات اقتصادی بر سر راه شاعران و نویسندگان به دلیل کم درآمد بودن این حرفه همواره محدود کننده بوده است. با همهی اینها سوالی که مطرح است و بی جواب میماند این است که آیا ادبیات جدای از فضای غالب میتواند خالصانه به اهداف انسانی خود جامهی عمل بپوشاند؟
منابع
زمانیان، مهدی (1370) نقد ادبی: ادبیات و تکنولوژی، مجله کلک، شمارهی 22، 80-75
فرزاد، عبدالحسین (1373) ادبیات، زندگی معاصر، تکنولوژی، ادبستان فرهنگ و هنر، شمارهی 56، 13-12
فروم، اریک (1349) جامعه تکنولوژیک عصر حاضر، مترجم: مجید روشنگر، مجله نگین، شمارهی 70، 40-39
گورکی، مارکس (1382) بخش ادبیات: هدف ادبیات، مجله فردوسی، شمارهی 8، 38-36