21-10-2015، 9:54
یازار: دکتر محمدزاده صدیق
پس از این سرافزوده، بلایا و محنی را که حضرت رسول اکرم تجرع فرمودهاند از بلایا و... همهی انبیاء الهی فراتر و فزونتر میداند که برای هیچ پیغمبر دیگری میسر نشده است از رحلت والد بزرگوار آن حضرت شروع میکند و نموداری محنتخیز از حیات پربرکت پیامبر بزرگوارمان را ترسیم میکند.
در این باب نیز مانند باب اول، پارههای نظم اغلب به صورت دو بیتی و در بحر هزج سروده شده است. زیباترین دو بیتی شاید آن باشد که از زبان آن حضرت بر سر بالین مادر بزرگوارشان نقل میشود:
گفتم ای روح روان هجرینله زار ائتمه منی،
یاندیریب فیرقتده بیصبر و قرار ائتمه منی.
نظریمدن گل رخسارینی پنهان ائدیین،
خار خار غم هجریله فگار ائتمه منی.
در این باب نیز فضولی در ذکر مصایب حضرت رسول، در هر فرصت مناسب گریزی به حادثهی جانگداز کربلا میزند. مثلا، وقتی از وفات ابراهیم فرزند آن حضرت که به روایتی در سال بیستم هجرت از ماریه قبطی متولد شد و به یاد حضرت سیدالشهدا میافتد و از قول آن حضرت نقل میکند که فرمود:
«اگر فوت ابراهیم تنها مرا محزون ساخت، شهادت حسین هم مرا و هم مرتضی و زهرا و همهی شیعیان عالم را غمگین خواهد ساخت و هر ذرهی خاک و هر جزء افلاک تا روز قیامت هر زمان هزاران نالهی دلسوز سرخواهند داد.»
در باب سوم کتاب کیفیت رحلت حضرت رسول بیان میشود. در این باب برای نخستین بار نوع مثنوی را نیز شاعر به کار گرفته است. در آغاز باب گوید:
گنج بقا سانما بو ویرانهنی،
ائتمیه گؤر قبله بو بتخانه نی.
مهری گوتور گنبد دواردن،
رسم وفا اومما بوغداردن.
ملک وجودی عدمآباد بیل،
گورمه وجودون عدمین یاد قیل.
آچما جهان زالینا چشم هوس،
فقدینه بئل باغلاما، پیوندی کس!
دهر نهدیر آینهی عکسدار،
صورت آیینهی بیاعتبار.
حدیقةالسعداء در واقع آمیزهای از روایتهای مذهبی به ندرت منتج به نوعی نوحهخوانی منظوم میشود و اشکال ابتدایی روضهخوانی مألوف است. شیوهی نگارش و بیان و تنسیق کلام نشاندهندهی این است که فضولی در تصنیف آن به بسیاری از کتب تعزیهای ترکی و فارسی که نام آنها بر ما مجهول است و به دستمان نرسیده است، مراجعه داشته است. بیگمان نمیتوان آن را نخستین کتاب تعزیهای ترکی دانست، بلکه نخستین کتاب مدون در این زمینه است که اکنون به دست همروزگاران ما رسیده است. ما خبر داریم که در دولت سلجوقیان (700 هـ - 429 هـ)، یعنی از سدهی پنجم به این سو عزاداری و سوگواری برای خاندان رسول اکرم (ص) به ویژه راه افتادن دستههای عزاداری در ماه محرم و سینهزدن و زنجیرزدن و سنجکوبی و حمل نشانهها و علمهایی شبیه جنگافزار، در ایران در میان شیعیان و گروههای کثیری از اهل تسنن و شافعیها عمومی شده بود و نمونههایی از همآوازیها و همسراییها به زبان ترکی از آن دوران در دست داریم. اگر نخواهیم به کاوش در متون نوحهسرایی و مصیبتخوانیهای ترکی بازمانده در کتیبههای اورخون و متون اویغوری که در میان ترکان مانوی رایج بوده، سخن گوییم باید ادعا کنیم که به نخستین نمونههای تعزیهخوانی ترکی دورهی اسلامی در «دیوان لغاتالترک» محمود کاشغری برمیخوریم.
کتاب مورد بحث ما، یعنی «حدیقةالسعداء» شکل بسیار تکاملیافتهای از تعزیهسرایی و روضهخوانی ترکی در قرن دهم است. البته به نظر میرسد از آن جا که در این عهد هنوز شبیهخوانی و شبیهسازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به زمان واقعه به تکامل و رسایی لازم نرسیده بود و گفتوگو در تعزیه و پیدایش بازیگران گوناگون تحقق نیافته بود، این کتاب فاقد چنین مراحل تکاملی است که بعدها در آثار دخیل، قمری، صافی، صراف، راجی و جز آنها به اوج خود میرسند.
بیگمان این کتاب برای خوانده شدن بر سر منبرها و مجالس عزاداری تصنیف شده بود، نظیر کتابهای: روضةالشهداء، توفانالبکاء و اسرارالشهادة فارسی، و به کلامی فصیح تنسیق گشته است.
حدیقةالسعداء در تصنیف و تألیف بسیاری از متون فارسی نیز موثر بوده است. مثلا، افتخارالعلما صهبا- از شعرای سدهی 13 هـ. - در نظم مثنوی «حملهی حیدری» به این کتاب توجه داشته است. جا دارد که برای احیای متون اسلامی ترکی، دولت جمهوری اسلامی ایران سازمان مستقلی تشکیل دهد و در این راستا، دولتهای آتی اهتمامی بلیغ ورزند.
در آغاز باب دوم کتاب که «در بیان جفای قریش بر حضرت رسول (ص) رقم خورده است، سرافزودهای در فضیلت دردمندی میآورد و احساس درد را سرچشمه و سرمنشا همهی ارزشهای انسانی میداند. احساس درد را یکی از نعمتهای الهی میشمارد و دردمندان را بیداران و آگاهان به قلم میآورد. به گفته مولوی:
هر که او بیدارتر، پر دردتر،
هر که او آگاهتر، رخ زردتر.
حسرت و زاری که در بیماری است:
آن زمان که میشوی بیمار تو،
میکنی از جرم، استغفار تو.
مینماید بر تو زشتی گنه،
میکنی نیت که بازآیم به ره.
پس یقین گشت آن که بیماری تو را،
میببخشد هوش و بیداری تو را.
خود قرآن نیز یکی از صفات بارز رسولاکرم (ص) را همین احساس درد میداند و در آیهی 128 از سورهی توبه میفرماید که:
«رسولی که از جنس شما برای هدایت شما آمده است، فلاکت شما بر او سخت میآید (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ).
فضولی، پیغمبراکرم را والاترین دردمند خلقت میشمارد. در سرافزودهی این باب نتیجه میگیرد که رتبهی بلای انبیا از جمیع بنیآدم اعلا و اعظم است و میگوید:
انبیادیر مظاهر رحمت،
انبیاءدیر خزاین حکمت،
هر بلاکیم فلکدن ائتدی نزول،
انبیاء قیلدی اول بلانی قبول.
سپر ناوک غم آنلاردیر،
آنین ایچون مکرم آنلاریر.
پس از این سرافزوده، بلایا و محنی را که حضرت رسول اکرم تجرع فرمودهاند از بلایا و... همهی انبیاء الهی فراتر و فزونتر میداند که برای هیچ پیغمبر دیگری میسر نشده است از رحلت والد بزرگوار آن حضرت شروع میکند و نموداری محنتخیز از حیات پربرکت پیامبر بزرگوارمان را ترسیم میکند.
در این باب نیز مانند باب اول، پارههای نظم اغلب به صورت دو بیتی و در بحر هزج سروده شده است. زیباترین دو بیتی شاید آن باشد که از زبان آن حضرت بر سر بالین مادر بزرگوارشان نقل میشود:
گفتم ای روح روان هجرینله زار ائتمه منی،
یاندیریب فیرقتده بیصبر و قرار ائتمه منی.
نظریمدن گل رخسارینی پنهان ائدیین،
خار خار غم هجریله فگار ائتمه منی.
در این باب نیز فضولی در ذکر مصایب حضرت رسول، در هر فرصت مناسب گریزی به حادثهی جانگداز کربلا میزند. مثلا، وقتی از وفات ابراهیم فرزند آن حضرت که به روایتی در سال بیستم هجرت از ماریه قبطی متولد شد و به یاد حضرت سیدالشهدا میافتد و از قول آن حضرت نقل میکند که فرمود:
«اگر فوت ابراهیم تنها مرا محزون ساخت، شهادت حسین هم مرا و هم مرتضی و زهرا و همهی شیعیان عالم را غمگین خواهد ساخت و هر ذرهی خاک و هر جزء افلاک تا روز قیامت هر زمان هزاران نالهی دلسوز سرخواهند داد.»
در باب سوم کتاب کیفیت رحلت حضرت رسول بیان میشود. در این باب برای نخستین بار نوع مثنوی را نیز شاعر به کار گرفته است. در آغاز باب گوید:
گنج بقا سانما بو ویرانهنی،
ائتمیه گؤر قبله بو بتخانه نی.
مهری گوتور گنبد دواردن،
رسم وفا اومما بوغداردن.
ملک وجودی عدمآباد بیل،
گورمه وجودون عدمین یاد قیل.
آچما جهان زالینا چشم هوس،
فقدینه بئل باغلاما، پیوندی کس!
دهر نهدیر آینهی عکسدار،
صورت آیینهی بیاعتبار.
حدیقةالسعداء در واقع آمیزهای از روایتهای مذهبی به ندرت منتج به نوعی نوحهخوانی منظوم میشود و اشکال ابتدایی روضهخوانی مألوف است. شیوهی نگارش و بیان و تنسیق کلام نشاندهندهی این است که فضولی در تصنیف آن به بسیاری از کتب تعزیهای ترکی و فارسی که نام آنها بر ما مجهول است و به دستمان نرسیده است، مراجعه داشته است. بیگمان نمیتوان آن را نخستین کتاب تعزیهای ترکی دانست، بلکه نخستین کتاب مدون در این زمینه است که اکنون به دست همروزگاران ما رسیده است. ما خبر داریم که در دولت سلجوقیان (700 هـ - 429 هـ)، یعنی از سدهی پنجم به این سو عزاداری و سوگواری برای خاندان رسول اکرم (ص) به ویژه راه افتادن دستههای عزاداری در ماه محرم و سینهزدن و زنجیرزدن و سنجکوبی و حمل نشانهها و علمهایی شبیه جنگافزار، در ایران در میان شیعیان و گروههای کثیری از اهل تسنن و شافعیها عمومی شده بود و نمونههایی از همآوازیها و همسراییها به زبان ترکی از آن دوران در دست داریم. اگر نخواهیم به کاوش در متون نوحهسرایی و مصیبتخوانیهای ترکی بازمانده در کتیبههای اورخون و متون اویغوری که در میان ترکان مانوی رایج بوده، سخن گوییم باید ادعا کنیم که به نخستین نمونههای تعزیهخوانی ترکی دورهی اسلامی در «دیوان لغاتالترک» محمود کاشغری برمیخوریم.
کتاب مورد بحث ما، یعنی «حدیقةالسعداء» شکل بسیار تکاملیافتهای از تعزیهسرایی و روضهخوانی ترکی در قرن دهم است. البته به نظر میرسد از آن جا که در این عهد هنوز شبیهخوانی و شبیهسازی و پوشیدن جامههایی نزدیک به زمان واقعه به تکامل و رسایی لازم نرسیده بود و گفتوگو در تعزیه و پیدایش بازیگران گوناگون تحقق نیافته بود، این کتاب فاقد چنین مراحل تکاملی است که بعدها در آثار دخیل، قمری، صافی، صراف، راجی و جز آنها به اوج خود میرسند.
بیگمان این کتاب برای خوانده شدن بر سر منبرها و مجالس عزاداری تصنیف شده بود، نظیر کتابهای: روضةالشهداء، توفانالبکاء و اسرارالشهادة فارسی، و به کلامی فصیح تنسیق گشته است.
حدیقةالسعداء در تصنیف و تألیف بسیاری از متون فارسی نیز موثر بوده است. مثلا، افتخارالعلما صهبا- از شعرای سدهی 13 هـ. - در نظم مثنوی «حملهی حیدری» به این کتاب توجه داشته است. جا دارد که برای احیای متون اسلامی ترکی، دولت جمهوری اسلامی ایران سازمان مستقلی تشکیل دهد و در این راستا، دولتهای آتی اهتمامی بلیغ ورزند.
در آغاز باب دوم کتاب که «در بیان جفای قریش بر حضرت رسول (ص) رقم خورده است، سرافزودهای در فضیلت دردمندی میآورد و احساس درد را سرچشمه و سرمنشا همهی ارزشهای انسانی میداند. احساس درد را یکی از نعمتهای الهی میشمارد و دردمندان را بیداران و آگاهان به قلم میآورد. به گفته مولوی:
هر که او بیدارتر، پر دردتر،
هر که او آگاهتر، رخ زردتر.
حسرت و زاری که در بیماری است:
آن زمان که میشوی بیمار تو،
میکنی از جرم، استغفار تو.
مینماید بر تو زشتی گنه،
میکنی نیت که بازآیم به ره.
پس یقین گشت آن که بیماری تو را،
میببخشد هوش و بیداری تو را.
خود قرآن نیز یکی از صفات بارز رسولاکرم (ص) را همین احساس درد میداند و در آیهی 128 از سورهی توبه میفرماید که:
«رسولی که از جنس شما برای هدایت شما آمده است، فلاکت شما بر او سخت میآید (لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ).
فضولی، پیغمبراکرم را والاترین دردمند خلقت میشمارد. در سرافزودهی این باب نتیجه میگیرد که رتبهی بلای انبیا از جمیع بنیآدم اعلا و اعظم است و میگوید:
انبیادیر مظاهر رحمت،
انبیاءدیر خزاین حکمت،
هر بلاکیم فلکدن ائتدی نزول،
انبیاء قیلدی اول بلانی قبول.
سپر ناوک غم آنلاردیر،
آنین ایچون مکرم آنلاریر.