آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی می*كنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را می*مكند، و دود آنرا...
چگونه ذوق ایرانی بكار بردن دخانیات را با زیبائی و هنر می*آمیزد.
از ویژگیهای زندگی ایرانی، آمیختگی شدید هنر با زندگی روزمره است. هیچ امری از امور زندگی مادی ما، از آمیختگی با هنر عاری نیست. اما چشم*های ما آنچنان با این زندگی خو گرفته، كه اغلب زیبائی*های آنرا كمتر درك می*كنیم، و گاهی درك بهتر آن محتاج بدقت و تیزبینی، و احتمالاً یادآوری است. ویژگی دیگری كه باید از آن سخن گفت، دگرگون كردن، و برنگ ایرانی در آوردن آداب و رسومی *است كه گاه و بی*گاه ما از دیگران اقتباس كرده*ایم.
به شهادت تاریخ، سنن غیر ایرانی كه به ایران وارد شده، یا احتمالاً تحمیل گردیده، پس از مدتی آنچنان رنگ ایرانی به خود گرفته، كه صاحبان اصلی آن، توانائی شناختن آنرا نداشته اند. زیرا ایرانی آنرا مطابق ذوق لطیف خود دگرگون ساخته است. این دگرگونی بیشتر در نتیجه ذوق زیباپسند ایرانیان بوده، كه همیشه و در همه حال زندگی را با هنر آمیخته اند.
از مواردی كه می*توان بر این موضوع شاهد آورد دخانیات، یعنی توتون و تنباكو، و روش دود كردن آن است.
برای درك بهتر دگرگونی و آمیختگی امر بكار بردن دخانیات، با زیبائی و هنر، بد نیست كه چند قرن به عقب برگردیم، تا بدانیم كه، توتون و تنباكو از كجا وارد تمدن بشر گردیده، و چگونه راه خود را باز و طی كرده است.
در سال 1492 میلادی وقتیكه كاشف بزرگ، كریستف كلمب، پس از ماهها تلاش و كوشش، در كنار جزیره*ای كه امروز به كوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهانی روبرو شد كه تازگی*های فراوانی برای او داشت. او و همراهانش در این جزیره ناشناس دیدنیهای جدیدی مشاهده كردند. آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی می*كنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را می*مكند، و دود آنرا با هوا استنشاق می*كنند. این استنشاق دود، یك نوع مستی و رخوت ایجاد می*كرد، و انسان خستگی را حس نمی*نمود. این لوله*ها را بومیان تاباكوس می*نامیدند».به این ترتیب دریانوردان اسپانی اولین بار توتون را شناخته و به تقلید از بومیان بكشیدن آن پرداختند. كریستف كلمب هرگز فكر نمی*كرد، این لوله*های شبیه به اسباب بازی كودكان، روزی هم*نشین و همدم گروه بسیار زیادی از مردم جهان خواهد گردید.
كریستف كلمب نمی*توانست، در مغز خود مجسم سازد، كه قرنها بعد، این هدیه دنیای جدید، پول و سلامت مردم متمدن را بصورت دود به آسمان خواهد فرستاد. و باز او فكر نمی*كرد كه، قرنها پس از او نهضتی عظیم برای جلوگیری از استعمال این هیولای سیاه برپا خواهد گردید. و این لوله شبه به اسباب بازی كودكان «میخ تابوت» لقب خواهد گرفت.
گفتیم كه برای اولین بار اسپانیولی*ها، در جزیره كوبا با توتون و تنباكو آشنا شدند. بومیان امریكا، با این گیاه بومی *سرزمین خود از دیر باز آشنا بودند، و از آن بعنوان وسیله دود كردن استفاده می*كردند. طرز استفاده آنها از توتون بدین قرار بود كه، مقداری از آن را در برگ*های ذرت می*ریختند و نوعی سیگار، شبیه به سیگار برگ می*ساختند.
روش دیگری نیز برای كشیدن توتون به كار می*بردند، و آن بدین طریق بوده كه، مقداری توتون در نی یا استخوان ریخته آن را آتش می*زدند و می*كشیدند، و این روشی است كه بعدها سبب ایجاد پیپ در غرب و چپق در شرق گردید.
در اعیاد و یا مراسم دیگر نیز، بومیان بوته*های تنباكو را، با برگ و ساقه روی هم انباشته و آتش می*زدند، و در اطراف آن بدست افشانی می*پرداختند.
احتمالاً تنباكو بعنوان دارو نیز مورد مصرف داشته است. بومیان آمریكا، زهری نیز از تنباكو می*گرفتند كه نوك نیزه*های خود را با آن زهر آلود می*ساختند. این ارمغان دنیای جدید در قرن 16 به اسپانیا برده شد و پس از آن در سایر كشورهای اروپا پراكنده گردید. در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریكای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، كشیدن پیپ را كه در آمریكا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودكشی با سرعت سرسام آوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرت آور آنكه سر والتر رالی، آنچنان به كشیدن پیپ معتاد شد، كه هنگامی* كه در سال 1618 او را به جرم خیانت و شركت در توطئه اعدام می*كردند، پیپ در گوش دهان داشت.
كشیدن توتون مانند همه چیز جدید دیگر، با مخالفت شدید عده*ای روبرو گردید. در رأس مخالفین دودكشی در اروپا، كشیشان قرار داشتند كه دودكشان را به بی*دینی و زندقه متهم ساختند. اما این تهمت نتوانست از توسعه دودكشی جلوگیری كند. به زودی دودكشی چون مرضی همه*گیر از اروپا به آسیا و آفریقا سرایت كرد، و در قرن 17 میلادی كشیدن توتون در سراسر مشرق گسترش یافت. اما در شرق نیز دودكشی مواجه با مخالفت*های شدید شد.
سلطان مراد خان چهارم، به فتوای ملایان، هزاران بیگناه را به جرم كشیدن توتون به دیار نیستی فرستاد. دودكشان در سلك مرتدین به حساب آمدند، و در ریختن خون آنها مباح گردید. در مدت سلطنت سلطان مراد خان (1033 ـ 1048) با قساوت هرچه بیشتر، دودكشان امپراتوری اسلامی* به زیر تیغ جلاد رفتند. اما نتیجه ای حاصل نشد. پس از مرگ او كشیدن چپق با شدت هرچه تمام*تر توسعه یافت و تجارت پر سود توتون رونق گرفت. باین ترتیب مبارزه خونین به سود توتون خاتمه یافت. دولت عثمانی ناچار كشیدن توتون را آزاد كرد و بر تجارت آن مالیات بست.
در روسیه نیز وضع به همین منوال بود و مدتی دودكشی با مخالفت روبرو شد.
توتون و تنباكو در ایران
تاریخ قطعی ورود تنباكو به ایران را نمی*توان تعیین كرد. ولی بی شك توتون و تنباكو همراه با دست اندازی پرتقالی*ها به خلیج فارس (913 هجری قمری) به ایران وارد گردیده است. اما طرز استفاده توتون و تنباكو در ایران تغییر یافت و ایرانیان لوازمی *برابر ذوق خود برای دودكشی ایجاد كردند.
وسیله*ای كه اروپاییان برای دود كردن به كار می*بردند، عبارت بود از پیپ*های كوچكی كه از فلز یا سفال یك پارچه ساخته می*شد.
در ایران این پیپ*ها اقتباس شد و به صورت چپق*های دسته بلند درآمد. چنانكه در ویژگیهای زندگی ایرانی گفتیم، این وسیله كشیدن توتون نیز با ذوق و هنر ایرانی در هم آمیخت، و پیپ ساده تبدیل به چپق گردید، و در تزیین آن سلیقه خاص ایرانی به كار رفت و چپق*های ایرانی با انواع مختلف تزیینات آراسته گردید.
علاوه بر چپق كه تقلیدی از پیپ فرنگی بود، وسیله دیگری برای دود كردن تنباكو به نام قلیان توسط ایرانیان اختراع و ایجاد گردید.
قدیم*ترین ذكری كه از قلیان در ادبیات فارسی شده، این رباعی*ها از اهلی شیرازی است كه در سال 942 هجری قمری در گذشته است.
«قلیان ز لب تو بهره ور می*گردد» «نی در دهن تو نیشكر می*گردد»
«بر گرد رخ تو دود تنباكو نیست» «ابریست كه بر گرد قمر می*گردد.»
بنابراین می*توان گفت كه در سال 942، یعنی 29 سال پس از ورود پرتقالی*ها به خلیج فارس، قلیان كشیدن در ایران رواج یافته است.
شعرای دیگر قرن دهم هجری نیز اشعاری درباره قلیان دارند.
«قلیان كه بر دست چو گل جای نمود» «هر دو بر او شمع نهد سر به سجود»
«گلزار دماغ شعله آشامان را» «سرچشمه آتش است و فواره دود» میر الهی
«كمتر باشد مرا غم تنهایی» «مأیوس شدم به عالم تنهایی»
«صحبت به كسی گو، كه اگر نیست چه باك» «قلیان كافیست همدم تنهایی» باسطی
«من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش» «هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان كشیدنها»
«با قرچلمی*1 چو نافه آهو كو» «چون فاخته تا چند زنم كو كو كو»
«در محشر اگر آتش دوزخ بینم» «فریاد برآورم كه تنباكو كو»
باقر كاشی
اولین تصویری كه از قلیان به وسیله هنرمندان ایرانی كشیده شده، احتمالاً *تصویر نشمی* كماندار كار رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس بزرگ است، كه تا اواخر نیمه اول قرن یازدهم هجری زنده بوده است. (تصویر 1)
قلیان وسیله*ای كاملاً جدید و ابتكاری بود، و اروپاییان از آن هیچ گونه اطلاعی نداشتند. این بی*اطلاعی را می*توان از شرحی كه تاورنیه و شاردن از قلیان داده اند درك كرد.
تاورنیه می*نویسد: «ایرانیان تنباكو را با دستگاهی كاملاً اختصاصی می*كشند. در كوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره كه سوراخی در وسط دارد قرار می*دهند، و بر سر آن مقدار تنباكوی نم*دار با كمی *آتش می*گذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است كه، در حالی كه نفس را بالا می*كشند، دود تنباكو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب كه به رنگ*های مختلف می*آمیزد 2 داخل می*شود. این كوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود كه در آب است به سطح می*آید و هنگامیكه نفس را بالا می*كشند، از نی قلیان دود به دهان وارد می*شود. به واسطه آبی كه به قلیان می*ریزند دود تنباكو تصفیه می*شود و كمتر ضرر می*رساند. والا با این همه قلیان كه می*كشند، مقاومت برای آنها غیر ممكن است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به كشیدن تنباكو كرده*اند، كه كاسبی كه باید روزی پنج شاهی خرج كند، سه شاهی آن را به مصرف تنباكو می*رسانند. می*گویند اگر تنباكو نمی*داشتیم چطور ممكن بود كیف و دماغ داشته باشیم.»
«ایرانیان چنان به تنباكو عادت كرده اند كه محال است بتوانند از آن صرف نظر كنند. اول چیزی كه در سر سفره می*آورند قلیان است و قهوه، كه عیش خود را با آن شروع می*كنند. در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی كه برای افطار حاضر می*كنند قلیان است، و بعضی*ها خود اقرار دارند كه استعمال این قدر دود برای آنها مضر است اما می*گویند چه كنیم عادت شده است.»
تاورنیه نوشته است كه شاه صفی خود چپق می*كشید و درباره حاكم قم و خشم شاه صفی، و مجازات او می*نویسد «پسر آن خان كه جوان متشخصی بود و از مقربین پادشاه، همیشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بایستی با دست خود به او بدهد، و این از مشاغل خیلی محترم دربار ایران است.» این نوشته تاورنیه می*رساند كه از این زمان سمت مخصوصی به نام قلیان دار یا چپق دار در دربار ایران به وجود آمده است.
شاردن در این باره می*نویسد: «توتون از ایران به هند صادر می*گردد.»
«طرز تهیه توتون در ایران برای ممالك ما (اروپا) مجهول می*باشد. و دود كردن این نبات، در ایران و هندوستان اصول كاملاً خاصی دارد. هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشك*تر از اروپا و تركیه است، و افكار و اندیشه*های دقیق*تر می*باشد. لذا اگر بنا بود كه مثل ما تدخین كنند، تنباكو آنها را سرگیجه می*آورد. چون ایرانیان مدام دود می*كنند، دود را از تنگ آبی عبور می*دهند كه تصویر آن در مقابل دیده می*شود. (تصویر شماره2) اینگونه چپق*ها را قلیان می*نامند. چنانكه ملاحظه می*فرمائید بالای بطری (كوزه قلیان) سر چپق (قلیان) كه سفالی یا فلزی است، به وسیله لوله*ای كه منتهی*الیه آن داخل آب شده تعبیه گشته است. در زیر كوزه قلیان چهارپایه*ای وجود دارد كه شبیه زیری بعضی شمعدانها است.
چپق و یا پیپی كه به وسیله آن دود كشیده می*شود، به لوله مذكور متصل می*شود. هنگامی *كه میل تدخین دارند اندكی تنباكو را كه بسیار ریز سائیده شده، خیس می*كنند، و در سر قلیان قرار می*دهند، تا به سرعت سوخته نشود.
آنگاه دو یا «قطعه زغال مشتعل كوچك را بر روی آن می*گذارند، و دود را می*كشند كه داخل آب گردد، و در آن چرخ می*خورد، و بلافاصله به دهان وارد می*شود. البته هم مطبوع و هم گوارا، و هم از تندی و خشونت و غلظت تنباكو كاسته شده، و تصفیه گردیده است. مشاهده می*شود اشخاصی كه اشتهای خوب دارند غلیان عظیم و غرغر زیادی با كشش هوا در آن قلیان راه می*اندازند.
این بطری*ها (كوزه قلیان) را معمولاً برای حسن منظر مملو از گل می*كنند، و اقلاً روزی یك بار آب آن را كه در نتیجه تأثیر جوهر تنباكو فاسد و بدبو گشته تعویض می*كنند.
من آزموده*ام كه، یك قدح از این آب، داروی سریع و بسیار مؤثر قی آوری می*باشد. اشتیاق جنون آمیز به توتون و تنباكو یك نوع عادت زشتی است كه تقریباً سرتاسر جهان را گرفته است.»
«مردمان مغرب زمین چنانكه معلوم است به طریق مختلف آن را استعمال می*نمایند. دود می*كنند، برگ برگ می*جوند، به شكل گرد مصرف می*كنند. و بعضی از اقوام مانند پرتقالی*ها مدام بینی خود را با آن پر می*دارند (انفیه می*كشند 3).
خلق*های مشرق زمین توتون و تنباكو را فقط دود می*كنند. ولی اكثر آنان مخصوصاً ایرانیان، با همان حرص و ولع اروپائیان، مدام لوله قلیان در دهانشان می*باشد». این تمایل شدید به كشیدن قلیان به جائی رسید كه در حال سواری نیز قلیان كشیدن مرسوم بوده است. شاردن می*نویسد كه «حتی در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حین مطالعه عمیق و دقیق خود لوله قلیان را در دهان دارند.»
بنابراین باید گفت كه، چپق و قلیان هر دو در نیمه اول قرن دهم هجری در ایران رواج یافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ كشیدن چپق و قلیان متداول بود.
اولئاریوس كه در سال 1046 در ایران بوده می*نویسد كه «چندین گونه ظرف قلیان در ایران ساخته می*شد. شیشه*ای، كوزه ای، از جوز هندی (نارگیله)، كدوئی كه تا نیمه آب می*شد و گاهی در آن عطر می*ریختند». شخص شاه عباس از دود قلیان و چپق تنفر داشت، و این موضوع از حكایاتی كه درباره او نقل می*كنند پیداست. شاه عباس در موارد متعدد كوشید كه از كشیدن قلیان جلوگیری كند، اما هرگز موفق نگردید.
شاردن در سفرنامه خود می*نویسد كه، شاه عباس بسیار كوشید تا از استعمال قلیان در بین مردم جلوگیری كند. برای این كار، روزی در مجلسی رسمی* دستور داد كه به جای تنباكو قلیان مهمانان را با پهن چاق كنند، و سپس در حالیكه آنان مشغول كشیدن قلیان خود بودند گفت كه، این تنباكو را كه وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا می*كند كه بهترین تنباكوی دنیاست، چگونه است؟ آنان همگی از این تنباكو تعریف كردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد كه نمی*توان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام كار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباكو به تحریم آن كشید، و هنگامیكه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف كشیدن تنباكو و توتون می*كنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را كه توتون و تنباكو به اردوی او آورده بودند با تنباكوی خود یك جا سوختند، و سربازانی كه مرتكب كشیدن توتون و تنباكو می*شدند بینی و لبانشان را می*بریدند.
پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره كشیدن قلیان و چپق رونق گرفت. شاه صفی جانشین شاه عباس بزرگ خود چپق می*كشید. در زمان او یكبار دیگر مبارزه علیه كشیدن قلیان آغاز گردید. چنانكه او هوس كرده بود كه، از نوشیدن شراب نیز جلوگیری كند. اما مانع عمده این كار در آمد گزافی بود كه از راه مالیات عاید خزانه دولت می*شد. در این مالیات اصفهان از بابت توتون و تنباكو در حدود 40000 تومان و مالیات تبریز 20000 تومان و شیراز 12000 تومان بود. با توجه باین ارقام و ارزش تومان صفوی كه چند صد برابر تومان امروز است می*توان به مقدار مصرف توتون و تنباكو در این شهرها پی برد.
درباره علاقه شدید ایرانیان به قلیان و چپق مختصری اشاره شد.
اما در اینجا لازم است گفته شود، ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشیدن قلیان بر خود آسان می*كردند. معمولاً وقتی یكی از بزرگان به سفر می*رفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل می*كرد. (تصویر شماره 3)
در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل می*كردند، و در ضمن ظرف مخصوصی كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ می*كرد، با خود همراه داشت. وقتی كه ارباب می*خواست قلیان بكشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود می*گرفت، و نی پیچ را به دست ارباب می*داد، تا به آسانی به كشیدن قلیان مشغول شود.
نمونه این وضع قلیان كشیدن را، می*توان در مسافرت محمد رضا بیگ سفیر شاه سلطان حسین به دربار لوئی چهاردهم دید. محمد رضا بیگ در تمام مجالس رسمی *قلیان خود را زیر لب داشت، و همیشه دو افسر ایرانی در ركاب او حركت می*كردند كه یكی حامل قلیان، و دیگری حامل شمشیر او بود.
در مهمانی*های رسمی*، او به رسم ایرانیان برمخده تكیه می*كرد، و قلیان می*كشید، وحتی این كار را در اپرای مارسی نیز ترك نكرد. نویسنده سفر نامه محمدرضا بیگ می*نویسد:
«بامداد 19 فوریه سپهبد مایتون» 4 و بریتون 5 برای مشایعت سفیر ایران به مهمانخانه سفیران آمدند، و او را خوشرو و مهربان یافتند. سفیر ایران آنرا مورد تكریم فراوان قرار داد، و خواهش كرد كمی *استراحت كنند، تا او جامه تشریفاتی خود را در بر كند، و هنگام سوار شدن بر كالسگه نیز آنرا بر خود مقدم داشت، و با حالتی خوش و چهره*ای گشاده در میان آن دو قرار گرفت، و پادری مترجم نیز بر صندلی مقابل نشست، و باین ترتیب موكب سفیر ایران با شكوه بسیار، در میان بانگهای شادی براه افتاد. محمد رضا بیك دستور داد كه كالسگه را قدری آهسته تر برانند، تا بتواند به آسودگی قلیان خود را بكشد، و غلامی *كه سوار قلیان او را همراه كالسگه می*آورد، لوله پیچ را از پنجره به درون كالسگه تقدیم ارباب خود كرد، و سفیر با آرامش و متانت بسیار بكشیدن قلیان پرداخت.» (تصویر شماره 4) باین ترتیب سفیر ایران بوسیله كالسگه سلطنتی از پاریس عازم ورسای گردید6.
چنانكه گذشت، دود كشیدن در میان پادشاهان صفوی به كشیدن قلیان معتاد بودند. تصاویر موجود از كریم خان زند وكیل الرعایا (تصویر شماره 5) و فتحعلی شاه قاجار (تصویر شماره 6) نشان می*دهد كه این دو پادشاه قلیان می*كشیدند. كشیدن قلیان در سلامهای رسمی *دوره قاجاریه نیز تا مدتی معمول بود، و قلیان سلام شاهان قاجار هم اكنون در موزه جواهرات سلطنتی نگاهداری می*شود. (تصویر شماره 7) در مجالس عادی نیز قلیان كشیدن رواج كامل داشت، و بزرگان و علما هر یك قلیان*چی مخصوصی داشتند كه در كلیه مجالس همراه آنها بودند.
در این قبیل محافل به نسبت مقام افراد قلیان آنها را زودتر می*آوردند، و جمع بخصوصی در این مورد دارای حساسیتی خاص بودند و چه بسیار رنجشها كه بر اثر همین دیر و زود آوردن قلیان ایجاد می*گردید،.7 قبل از اینكه به شرح انواع قلیان و تزئینات مربوط به آن بپردازیم، لازم است قطعات مختلف قلیان را بشناسیم.
قلیان معمولاً از بادگیر، سر قلیان، تنه، میلاب، نی و كوزه تشكیل می*شود. هر یك از این قطعات، از جنس*های مختلف ساخته شده، و تزئیناتی ویژه خود داشت.
قلیان بر حسب نوع مصرف و احتیاج، به اندازه*ها و اشكال گوناگون ساخته می*شد.
قلیان*هائی كه معمولاً در منازل مورد استفاده بود، اغلب بزرگتر، بلندتر و سنگین*تر از انواعی بود كه به وسیله اشخاص حمل می*گردید.
اما از نظر كلی دو نوع مشخص قلیان را می*توان نام برد. اول قلیانهائی كه دارای كوزه*های عادی بودند. (تصویر شماره8 ). دوم قلیانهای نارگیله. (تصویر شماره 9).
تصویر 10 :چپ_ قلیان نقره ملیله كاری دانه نشان ـ موزه هنرهای تزئینی
نوع اول معمولاً در منازل مورد استفاده بود، و نوع دوم را هم در منازل استفاده می*كردند، و هم در هنگام گردش و سواری. به خصوص نارگیله*های كوچك را به سبب سبكی وزن می*توانستند همه جا با خود ببرند.
جنس قلیانها نیز متفاوت بود، گاهی كلیه اجزاء قلیان را از طلا یا نقره می*ساختند، و آن را دانه نشان می*كردند. (تصویر شماره 10) قلیان*هایی كه از سایر فلزات مانند برنج ساخته می*شد، اغلب مطلا گردیده یا روی آنرا نقاشی می*كردند. (تصویر شماره 11) تعداد قلیان*هایی كه از جنس، به خصوص فلز ساخته می*شد، كمتر بود و بیشتر قطعات قلیان را از جنس*های گوناگون می*ساختند، كه اینك به شرح جنس و نوع تزئینات آنها می*پردازیم.
تصویر 12:چپ_ كوزه قلیانهای شیشه ای و كاشی ـ موزه مردم شناسی
كوزه قلیانها
كوزه قلیان*ها از جنس شیشه، سفال، چوب، سنگ، كدو، چینی، نارگیل و جز آن ساخته می*شد. هر یك از این كوزه قلیانها تزئیناتی ویژه خود داشت.
كوزه*های شیشه*ای، نقاشی شده، سفالی، لعاب داده و نقش*دار، چوبی و سنگی كنده*كاری شده، و كوزه*های فلزی ملیله كاری و طلا كوبی و دانه نشان، یا قلم*زده بودند. (تصاویر شماره 12-13-14 )
تنه قلیان
قسمت دوم قلیان شامل تنه یا بدنه قلیان است، كه از فلز یا بیشتر از چوب ساخته می*شد. تنه*های فلزی اگر از فلزات گرانقیمت مانند طلا و نقره ساخته شده، و دانه نشان یا ملیله كاری می*گردید و اگر از فلزات ارزان، مانند برنج ساخته می*شد، آن را مطلا كرده یا روی آنرا نقاشی می*كردند.
معمولاً قلیان*هایی كه دارای بدنه فلزی بودند سر قلیان و بادگیر آن را چسبیده به تنه می*ساختند. (تصویر شماره 15)
چپ_ تصویر 16: تنه قلیان چوبی كنده كاری شده ـ موزه مردم شناسی
توجه به تزیین قلیان را می*توان در تصویر شماره 15 ملاحظه كرد. این تنه قلیان مطلا علاوه بر آنكه تماماً مشبك ساخته شده، انتهای میلاب آن نیز كه در كوزه، داخل آب قرار می*گیرد مینا كاری شده است.
تزئینات تنه*های ساخته شده از چوب، به طور كلی شامل كنده كاری است كه اغلب بسیار پر كار و جالب توجه است. (تصویر شماره 16) نی و میلاب قلیان*ها اغلب از جنس بدنه قلیان ساخته می*شد. نی پیچ نیز به سبب حالت فلزی و نرمش خاص، مورد مصرف بسیار داشت.
سر قلیان
سر قلیان شامل دو قسمت است: قسمتی كه برای اتصال به تنه قلیان است، و قسمت قیف مانند كه جای تنباكو و آتش می*باشد. این دو قسمت را گاهی از یك جنس و زمانی متفاوت می*ساختند. (تصویر شماره 17)
معمولاً قسمت زیرین از چوب و قسمت بالائی از چینی، سفال و یا فلز است. ولی در هر حال قسمت بالائی در همه سر قلیانها دارای تزییناتی می*باشد، و سر قلیان*ها همگی دانه نشان یا مینا كاری شده و یا كنده كاری شده*اند.
برای تزیین سر قلیانها، اغلب زنجیرهای ظریفی نیز به اطراف آن آویزان می*كردند.
بادگیرها به طور كلی از جنس نقره ساخته می*شد و اغلب مشبك و كنگره دار بود.
چپق
چپق كه وسیله دیگری برای دود كردن بود، اگر چه در ابتدا حتی بعضی از پادشاهان مانند شاه صفی از آن استفاده می*كردند، اما بتدریج از مقام و منزلت آن كاسته شد، و بیشتر مورد استفاده مردم عادی قرار گرفت. چنانكه این وضع امروز نیز در ایران وجود دارد.
اما نباید تصور كرد كه، چون چپق وسیله دود كردن مردم عادی بود، از تزیین بی*بهره ماند. به عكس انواع و اقسام تزیینات در ساختمان چپق به كار رفت. این تزیینات بیشتر شامل چوب چپق*ها بود، كه گاهی كوتاه و زمانی به بلندی یك متر میرسید.
ساختن چوب چپق و سر چپق نقره، امری عادی بود، و بسیاری از چپق*ها، دارای سر چپق و چوب نقره قلم*زده، یا كنده كاری بودند. زمانی نیز چپق را از فولاد می*ساختند، و روی آنرا طلاكوب یا نقره كوب می*كردند.
چوب چپق*های خاتم*كاری، یا منبت كاری نیز معمول و متداول بود.
دانه نشان كردن چپق با سنگهای قیمتی بخصوص فیروزه از دیر باز رواج داشت و هنوز نیز دیده می*شود.
مجموعه*ای از چپق*های گوناگون را، با تزئینات مختلف نشان می**دهد.
با رواج روز افزون سیگار كه از حجم، وزن و سهولت دود كردن بر چپق و قلیان برتری داشت، روزبروز بر تعداد كسانیكه از این وسیله جدید دود كردن استفاده می*كردند افزوده شد. ناچار به مرور از توجه مردم به چپق و قلیان كاسته گردید.
تا جائی كه امروز این دو وسیله تا حدی منسوج شده به حساب می*آید. اما برای دود كردن سیگار نیز، ابزار و وسایل زیبای جدیدی ساخته شده. (تصویر شماره 18)
دو چوب سیگار را نشان می*دهد كه یكی از جنس سنگ تراش دار و دیگری از نقره ملیله كاری با سری از كهربا ساخته شده.
جعبه*های سیگار و كبریت نیز، بنوبه خود در نهایت زیبائی از طلا و نقره و خاتم و منبت ساخته شدند، كه اغلب كنده كاری شده، یا ملیله كاری شده*اند. (تصویر شماره 19).
باین ترتیب آمیختگی هنر با زندگی روزمره ایرانیان ،كه مورد بحث قرار گرفت بخوبی هویداست و باز پیداست كه، باین مهمان نو رسیده (تنباكو) چگونه لباس ایرانی پوشیدند، كه اگر كریستف كلمب و همراهانش، و یا بومیانی كه خود مبتكر (توباكوس) بودند زنده می*شدند، قادر نبودند بفهمند كه، این وسیله سر تا پا تزئین شده از طلا و نقره و فیروزه و یا یاقوت برای دود كردن تنباكو است.
***
در پایان این سخن، لازم است توضیحاتی درباره كلمات تنباكو، توتون، قلیان و چپق داده می*شود.
واژه تنباكو چنانكه پیداست از ریشه كلمه تاباكوس گرفته شده كه بوسیله دود كردن بومیان امریكا بوده است.
توتون واژه ای تركی است بمعنی دود.
چپق تركی شده واژه چوبك فارسی است.
قلیان یا غلیان را بعضی اعتقاد دارند بسبب آنكه حركت آب در كوزه شبیه بقلیان یعنی جوشش است باین نام خواندند.
پی نوشت:
1 ـ چلم: سر قلیان یا قلیان
2 ـ اغلب در قلیان گلاب یا برگ گل می*ریختند تا آب خوشبو شود. بعضی نیز برگ گل را برای زیبایی داخل آب كوره قلیان می*ریختند، زیرا هنگام قلیان كشیدن این گلها در آب و پایین رفته، منظره ای زیبا ایجاد می*كنند. هنوز هم این عادت در میان ایرانیان كه قلیان می*كشند وجود دارد.
3 ـ این عادت بعدها به شرق آمد و در ایران و هند مرسوم شد.
4و5 ـ مایتون و بریتون برای اولی از سپهبدان ارتش فرانسه و دومی *رئیس تشریفات سلطنتی بود مأمور تنظیم و ترتیب مراسم تشریفاتی محمد رضا بیگ به حضور لوئی چهاردهم بود.
6 ـ تصویر شماره 4 كه بوسیله یكی از نقاشان معاصر كشیده شده، اگرچه كاملا با تشریفات شرفیابی سفیر ایران تطبیق نمی*كند، ولی تا حدودی آ ن تشریفات را نشان می*دهد.
7 ـ آخرین بار كه در ایران توتون و تنباكو تحریم شد، در سال 1268 زمان سلطنت ناصرالدین شاه بود، كه امتیاز فروش توتون و تنباكو به یك نفر انگلیسی داده شد. اما بر اثر مخالفت شدید مردم و تحریم مصرف توتون و تنباكو این امتیاز در سال 1270 لغو گردید.
چگونه ذوق ایرانی بكار بردن دخانیات را با زیبائی و هنر می*آمیزد.
از ویژگیهای زندگی ایرانی، آمیختگی شدید هنر با زندگی روزمره است. هیچ امری از امور زندگی مادی ما، از آمیختگی با هنر عاری نیست. اما چشم*های ما آنچنان با این زندگی خو گرفته، كه اغلب زیبائی*های آنرا كمتر درك می*كنیم، و گاهی درك بهتر آن محتاج بدقت و تیزبینی، و احتمالاً یادآوری است. ویژگی دیگری كه باید از آن سخن گفت، دگرگون كردن، و برنگ ایرانی در آوردن آداب و رسومی *است كه گاه و بی*گاه ما از دیگران اقتباس كرده*ایم.
به شهادت تاریخ، سنن غیر ایرانی كه به ایران وارد شده، یا احتمالاً تحمیل گردیده، پس از مدتی آنچنان رنگ ایرانی به خود گرفته، كه صاحبان اصلی آن، توانائی شناختن آنرا نداشته اند. زیرا ایرانی آنرا مطابق ذوق لطیف خود دگرگون ساخته است. این دگرگونی بیشتر در نتیجه ذوق زیباپسند ایرانیان بوده، كه همیشه و در همه حال زندگی را با هنر آمیخته اند.
از مواردی كه می*توان بر این موضوع شاهد آورد دخانیات، یعنی توتون و تنباكو، و روش دود كردن آن است.
برای درك بهتر دگرگونی و آمیختگی امر بكار بردن دخانیات، با زیبائی و هنر، بد نیست كه چند قرن به عقب برگردیم، تا بدانیم كه، توتون و تنباكو از كجا وارد تمدن بشر گردیده، و چگونه راه خود را باز و طی كرده است.
در سال 1492 میلادی وقتیكه كاشف بزرگ، كریستف كلمب، پس از ماهها تلاش و كوشش، در كنار جزیره*ای كه امروز به كوبا مشهور است لنگر انداخت، با جهانی روبرو شد كه تازگی*های فراوانی برای او داشت. او و همراهانش در این جزیره ناشناس دیدنیهای جدیدی مشاهده كردند. آنها «دیدند بومیها لوله ای از برگ خشك گیاهی كه به هم پیچیده اند در دست دارند، شبیه به لوله آتش بازی كه اطفال در عید بازی می*كنند. یك سر آنرا آتش زده، و سر دیگر را می*مكند، و دود آنرا با هوا استنشاق می*كنند. این استنشاق دود، یك نوع مستی و رخوت ایجاد می*كرد، و انسان خستگی را حس نمی*نمود. این لوله*ها را بومیان تاباكوس می*نامیدند».به این ترتیب دریانوردان اسپانی اولین بار توتون را شناخته و به تقلید از بومیان بكشیدن آن پرداختند. كریستف كلمب هرگز فكر نمی*كرد، این لوله*های شبیه به اسباب بازی كودكان، روزی هم*نشین و همدم گروه بسیار زیادی از مردم جهان خواهد گردید.
كریستف كلمب نمی*توانست، در مغز خود مجسم سازد، كه قرنها بعد، این هدیه دنیای جدید، پول و سلامت مردم متمدن را بصورت دود به آسمان خواهد فرستاد. و باز او فكر نمی*كرد كه، قرنها پس از او نهضتی عظیم برای جلوگیری از استعمال این هیولای سیاه برپا خواهد گردید. و این لوله شبه به اسباب بازی كودكان «میخ تابوت» لقب خواهد گرفت.
گفتیم كه برای اولین بار اسپانیولی*ها، در جزیره كوبا با توتون و تنباكو آشنا شدند. بومیان امریكا، با این گیاه بومی *سرزمین خود از دیر باز آشنا بودند، و از آن بعنوان وسیله دود كردن استفاده می*كردند. طرز استفاده آنها از توتون بدین قرار بود كه، مقداری از آن را در برگ*های ذرت می*ریختند و نوعی سیگار، شبیه به سیگار برگ می*ساختند.
روش دیگری نیز برای كشیدن توتون به كار می*بردند، و آن بدین طریق بوده كه، مقداری توتون در نی یا استخوان ریخته آن را آتش می*زدند و می*كشیدند، و این روشی است كه بعدها سبب ایجاد پیپ در غرب و چپق در شرق گردید.
در اعیاد و یا مراسم دیگر نیز، بومیان بوته*های تنباكو را، با برگ و ساقه روی هم انباشته و آتش می*زدند، و در اطراف آن بدست افشانی می*پرداختند.
احتمالاً تنباكو بعنوان دارو نیز مورد مصرف داشته است. بومیان آمریكا، زهری نیز از تنباكو می*گرفتند كه نوك نیزه*های خود را با آن زهر آلود می*ساختند. این ارمغان دنیای جدید در قرن 16 به اسپانیا برده شد و پس از آن در سایر كشورهای اروپا پراكنده گردید. در سال 1586 سر والتر رالی مشهور به «پدر آمریكای انگلیس» در زمان سلطنت الیزابت اول، كشیدن پیپ را كه در آمریكا با آن آشنا شده بود به انگلستان آورد، و دودكشی با سرعت سرسام آوری در انگلستان و سایر نقاط جهان در قرن 16 رواج یافت. حیرت آور آنكه سر والتر رالی، آنچنان به كشیدن پیپ معتاد شد، كه هنگامی* كه در سال 1618 او را به جرم خیانت و شركت در توطئه اعدام می*كردند، پیپ در گوش دهان داشت.
كشیدن توتون مانند همه چیز جدید دیگر، با مخالفت شدید عده*ای روبرو گردید. در رأس مخالفین دودكشی در اروپا، كشیشان قرار داشتند كه دودكشان را به بی*دینی و زندقه متهم ساختند. اما این تهمت نتوانست از توسعه دودكشی جلوگیری كند. به زودی دودكشی چون مرضی همه*گیر از اروپا به آسیا و آفریقا سرایت كرد، و در قرن 17 میلادی كشیدن توتون در سراسر مشرق گسترش یافت. اما در شرق نیز دودكشی مواجه با مخالفت*های شدید شد.
سلطان مراد خان چهارم، به فتوای ملایان، هزاران بیگناه را به جرم كشیدن توتون به دیار نیستی فرستاد. دودكشان در سلك مرتدین به حساب آمدند، و در ریختن خون آنها مباح گردید. در مدت سلطنت سلطان مراد خان (1033 ـ 1048) با قساوت هرچه بیشتر، دودكشان امپراتوری اسلامی* به زیر تیغ جلاد رفتند. اما نتیجه ای حاصل نشد. پس از مرگ او كشیدن چپق با شدت هرچه تمام*تر توسعه یافت و تجارت پر سود توتون رونق گرفت. باین ترتیب مبارزه خونین به سود توتون خاتمه یافت. دولت عثمانی ناچار كشیدن توتون را آزاد كرد و بر تجارت آن مالیات بست.
در روسیه نیز وضع به همین منوال بود و مدتی دودكشی با مخالفت روبرو شد.
توتون و تنباكو در ایران
تاریخ قطعی ورود تنباكو به ایران را نمی*توان تعیین كرد. ولی بی شك توتون و تنباكو همراه با دست اندازی پرتقالی*ها به خلیج فارس (913 هجری قمری) به ایران وارد گردیده است. اما طرز استفاده توتون و تنباكو در ایران تغییر یافت و ایرانیان لوازمی *برابر ذوق خود برای دودكشی ایجاد كردند.
وسیله*ای كه اروپاییان برای دود كردن به كار می*بردند، عبارت بود از پیپ*های كوچكی كه از فلز یا سفال یك پارچه ساخته می*شد.
در ایران این پیپ*ها اقتباس شد و به صورت چپق*های دسته بلند درآمد. چنانكه در ویژگیهای زندگی ایرانی گفتیم، این وسیله كشیدن توتون نیز با ذوق و هنر ایرانی در هم آمیخت، و پیپ ساده تبدیل به چپق گردید، و در تزیین آن سلیقه خاص ایرانی به كار رفت و چپق*های ایرانی با انواع مختلف تزیینات آراسته گردید.
علاوه بر چپق كه تقلیدی از پیپ فرنگی بود، وسیله دیگری برای دود كردن تنباكو به نام قلیان توسط ایرانیان اختراع و ایجاد گردید.
قدیم*ترین ذكری كه از قلیان در ادبیات فارسی شده، این رباعی*ها از اهلی شیرازی است كه در سال 942 هجری قمری در گذشته است.
«قلیان ز لب تو بهره ور می*گردد» «نی در دهن تو نیشكر می*گردد»
«بر گرد رخ تو دود تنباكو نیست» «ابریست كه بر گرد قمر می*گردد.»
بنابراین می*توان گفت كه در سال 942، یعنی 29 سال پس از ورود پرتقالی*ها به خلیج فارس، قلیان كشیدن در ایران رواج یافته است.
شعرای دیگر قرن دهم هجری نیز اشعاری درباره قلیان دارند.
«قلیان كه بر دست چو گل جای نمود» «هر دو بر او شمع نهد سر به سجود»
«گلزار دماغ شعله آشامان را» «سرچشمه آتش است و فواره دود» میر الهی
«كمتر باشد مرا غم تنهایی» «مأیوس شدم به عالم تنهایی»
«صحبت به كسی گو، كه اگر نیست چه باك» «قلیان كافیست همدم تنهایی» باسطی
«من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش» «هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان كشیدنها»
«با قرچلمی*1 چو نافه آهو كو» «چون فاخته تا چند زنم كو كو كو»
«در محشر اگر آتش دوزخ بینم» «فریاد برآورم كه تنباكو كو»
باقر كاشی
اولین تصویری كه از قلیان به وسیله هنرمندان ایرانی كشیده شده، احتمالاً *تصویر نشمی* كماندار كار رضا عباسی، نقاش مشهور دربار شاه عباس بزرگ است، كه تا اواخر نیمه اول قرن یازدهم هجری زنده بوده است. (تصویر 1)
تصویر1- نشمی کماندار کار رضا عباسی
قلیان وسیله*ای كاملاً جدید و ابتكاری بود، و اروپاییان از آن هیچ گونه اطلاعی نداشتند. این بی*اطلاعی را می*توان از شرحی كه تاورنیه و شاردن از قلیان داده اند درك كرد.
تاورنیه می*نویسد: «ایرانیان تنباكو را با دستگاهی كاملاً اختصاصی می*كشند. در كوزه گلی دهان گشادی به قطر سه انگشت، تنه قلیانی از چوب یا نقره كه سوراخی در وسط دارد قرار می*دهند، و بر سر آن مقدار تنباكوی نم*دار با كمی *آتش می*گذارند، و در زیر قلیان سوراخ ممتدی است كه، در حالی كه نفس را بالا می*كشند، دود تنباكو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب كه به رنگ*های مختلف می*آمیزد 2 داخل می*شود. این كوزه مرتباً تا نصفه آب دارد. دود كه در آب است به سطح می*آید و هنگامیكه نفس را بالا می*كشند، از نی قلیان دود به دهان وارد می*شود. به واسطه آبی كه به قلیان می*ریزند دود تنباكو تصفیه می*شود و كمتر ضرر می*رساند. والا با این همه قلیان كه می*كشند، مقاومت برای آنها غیر ممكن است. ایرانیان زن و مرد، به طوری از جوانی عادت به كشیدن تنباكو كرده*اند، كه كاسبی كه باید روزی پنج شاهی خرج كند، سه شاهی آن را به مصرف تنباكو می*رسانند. می*گویند اگر تنباكو نمی*داشتیم چطور ممكن بود كیف و دماغ داشته باشیم.»
«ایرانیان چنان به تنباكو عادت كرده اند كه محال است بتوانند از آن صرف نظر كنند. اول چیزی كه در سر سفره می*آورند قلیان است و قهوه، كه عیش خود را با آن شروع می*كنند. در ماه رمضان و ایام صوم بزرگ، اول چیزی كه برای افطار حاضر می*كنند قلیان است، و بعضی*ها خود اقرار دارند كه استعمال این قدر دود برای آنها مضر است اما می*گویند چه كنیم عادت شده است.»
تاورنیه نوشته است كه شاه صفی خود چپق می*كشید و درباره حاكم قم و خشم شاه صفی، و مجازات او می*نویسد «پسر آن خان كه جوان متشخصی بود و از مقربین پادشاه، همیشه در حضور بود، و چپق و توتون شاه را بایستی با دست خود به او بدهد، و این از مشاغل خیلی محترم دربار ایران است.» این نوشته تاورنیه می*رساند كه از این زمان سمت مخصوصی به نام قلیان دار یا چپق دار در دربار ایران به وجود آمده است.
شاردن در این باره می*نویسد: «توتون از ایران به هند صادر می*گردد.»
«طرز تهیه توتون در ایران برای ممالك ما (اروپا) مجهول می*باشد. و دود كردن این نبات، در ایران و هندوستان اصول كاملاً خاصی دارد. هوای این سرزمین (ایران) بسیار گرمتر و خشك*تر از اروپا و تركیه است، و افكار و اندیشه*های دقیق*تر می*باشد. لذا اگر بنا بود كه مثل ما تدخین كنند، تنباكو آنها را سرگیجه می*آورد. چون ایرانیان مدام دود می*كنند، دود را از تنگ آبی عبور می*دهند كه تصویر آن در مقابل دیده می*شود. (تصویر شماره2) اینگونه چپق*ها را قلیان می*نامند. چنانكه ملاحظه می*فرمائید بالای بطری (كوزه قلیان) سر چپق (قلیان) كه سفالی یا فلزی است، به وسیله لوله*ای كه منتهی*الیه آن داخل آب شده تعبیه گشته است. در زیر كوزه قلیان چهارپایه*ای وجود دارد كه شبیه زیری بعضی شمعدانها است.
تصویر2- قلیان از سفرنامه شاردن
چپق و یا پیپی كه به وسیله آن دود كشیده می*شود، به لوله مذكور متصل می*شود. هنگامی *كه میل تدخین دارند اندكی تنباكو را كه بسیار ریز سائیده شده، خیس می*كنند، و در سر قلیان قرار می*دهند، تا به سرعت سوخته نشود.
آنگاه دو یا «قطعه زغال مشتعل كوچك را بر روی آن می*گذارند، و دود را می*كشند كه داخل آب گردد، و در آن چرخ می*خورد، و بلافاصله به دهان وارد می*شود. البته هم مطبوع و هم گوارا، و هم از تندی و خشونت و غلظت تنباكو كاسته شده، و تصفیه گردیده است. مشاهده می*شود اشخاصی كه اشتهای خوب دارند غلیان عظیم و غرغر زیادی با كشش هوا در آن قلیان راه می*اندازند.
این بطری*ها (كوزه قلیان) را معمولاً برای حسن منظر مملو از گل می*كنند، و اقلاً روزی یك بار آب آن را كه در نتیجه تأثیر جوهر تنباكو فاسد و بدبو گشته تعویض می*كنند.
من آزموده*ام كه، یك قدح از این آب، داروی سریع و بسیار مؤثر قی آوری می*باشد. اشتیاق جنون آمیز به توتون و تنباكو یك نوع عادت زشتی است كه تقریباً سرتاسر جهان را گرفته است.»
«مردمان مغرب زمین چنانكه معلوم است به طریق مختلف آن را استعمال می*نمایند. دود می*كنند، برگ برگ می*جوند، به شكل گرد مصرف می*كنند. و بعضی از اقوام مانند پرتقالی*ها مدام بینی خود را با آن پر می*دارند (انفیه می*كشند 3).
خلق*های مشرق زمین توتون و تنباكو را فقط دود می*كنند. ولی اكثر آنان مخصوصاً ایرانیان، با همان حرص و ولع اروپائیان، مدام لوله قلیان در دهانشان می*باشد». این تمایل شدید به كشیدن قلیان به جائی رسید كه در حال سواری نیز قلیان كشیدن مرسوم بوده است. شاردن می*نویسد كه «حتی در مدارس استاد و شاگرد هر دو در حین مطالعه عمیق و دقیق خود لوله قلیان را در دهان دارند.»
بنابراین باید گفت كه، چپق و قلیان هر دو در نیمه اول قرن دهم هجری در ایران رواج یافته است. در سلطنت شاه عباس بزرگ كشیدن چپق و قلیان متداول بود.
اولئاریوس كه در سال 1046 در ایران بوده می*نویسد كه «چندین گونه ظرف قلیان در ایران ساخته می*شد. شیشه*ای، كوزه ای، از جوز هندی (نارگیله)، كدوئی كه تا نیمه آب می*شد و گاهی در آن عطر می*ریختند». شخص شاه عباس از دود قلیان و چپق تنفر داشت، و این موضوع از حكایاتی كه درباره او نقل می*كنند پیداست. شاه عباس در موارد متعدد كوشید كه از كشیدن قلیان جلوگیری كند، اما هرگز موفق نگردید.
شاردن در سفرنامه خود می*نویسد كه، شاه عباس بسیار كوشید تا از استعمال قلیان در بین مردم جلوگیری كند. برای این كار، روزی در مجلسی رسمی* دستور داد كه به جای تنباكو قلیان مهمانان را با پهن چاق كنند، و سپس در حالیكه آنان مشغول كشیدن قلیان خود بودند گفت كه، این تنباكو را كه وزیر همدان برای من فرستاده است و ادعا می*كند كه بهترین تنباكوی دنیاست، چگونه است؟ آنان همگی از این تنباكو تعریف كردند. آنگاه شاه خطاب به آنان گفت «مرده شوی چیزی را ببرد كه نمی*توان آن را از پهن تشخیص داد». سرانجام كار مخالفت شاه عباس بزرگ با تنباكو به تحریم آن كشید، و هنگامیكه در گرجستان متوجه شد، سربازان او پول خود را صرف كشیدن تنباكو و توتون می*كنند آن را ممنوع ساخت، و تجاری را كه توتون و تنباكو به اردوی او آورده بودند با تنباكوی خود یك جا سوختند، و سربازانی كه مرتكب كشیدن توتون و تنباكو می*شدند بینی و لبانشان را می*بریدند.
پس از مرگ شاه عباس بزرگ دوباره كشیدن قلیان و چپق رونق گرفت. شاه صفی جانشین شاه عباس بزرگ خود چپق می*كشید. در زمان او یكبار دیگر مبارزه علیه كشیدن قلیان آغاز گردید. چنانكه او هوس كرده بود كه، از نوشیدن شراب نیز جلوگیری كند. اما مانع عمده این كار در آمد گزافی بود كه از راه مالیات عاید خزانه دولت می*شد. در این مالیات اصفهان از بابت توتون و تنباكو در حدود 40000 تومان و مالیات تبریز 20000 تومان و شیراز 12000 تومان بود. با توجه باین ارقام و ارزش تومان صفوی كه چند صد برابر تومان امروز است می*توان به مقدار مصرف توتون و تنباكو در این شهرها پی برد.
درباره علاقه شدید ایرانیان به قلیان و چپق مختصری اشاره شد.
اما در اینجا لازم است گفته شود، ایرانیان در هنگام سواری و مسافرت نیز از این كار فارغ نبودند، و رنج سفر را با كشیدن قلیان بر خود آسان می*كردند. معمولاً وقتی یكی از بزرگان به سفر می*رفت همراه با سایر خدمه او، خدمتگزار مخصوصی نیز دستگاه (قبل منقل) را با اسب حمل می*كرد. (تصویر شماره 3)
در این دستگاه لوازم مربوط به قلیان حمل می*كردند، و در ضمن ظرف مخصوصی كه در آن آتش را در حال اشتعال حفظ می*كرد، با خود همراه داشت. وقتی كه ارباب می*خواست قلیان بكشد او قلیان را آماده ساخته و در دست خود می*گرفت، و نی پیچ را به دست ارباب می*داد، تا به آسانی به كشیدن قلیان مشغول شود.
تصویر 3 : قبل منقل، از پوست باركش مخمل و تزیینات برنجی ارتفاع 70، قطر 50 سانتی متر ـ موزه مردم شناسی
نمونه این وضع قلیان كشیدن را، می*توان در مسافرت محمد رضا بیگ سفیر شاه سلطان حسین به دربار لوئی چهاردهم دید. محمد رضا بیگ در تمام مجالس رسمی *قلیان خود را زیر لب داشت، و همیشه دو افسر ایرانی در ركاب او حركت می*كردند كه یكی حامل قلیان، و دیگری حامل شمشیر او بود.
در مهمانی*های رسمی*، او به رسم ایرانیان برمخده تكیه می*كرد، و قلیان می*كشید، وحتی این كار را در اپرای مارسی نیز ترك نكرد. نویسنده سفر نامه محمدرضا بیگ می*نویسد:
«بامداد 19 فوریه سپهبد مایتون» 4 و بریتون 5 برای مشایعت سفیر ایران به مهمانخانه سفیران آمدند، و او را خوشرو و مهربان یافتند. سفیر ایران آنرا مورد تكریم فراوان قرار داد، و خواهش كرد كمی *استراحت كنند، تا او جامه تشریفاتی خود را در بر كند، و هنگام سوار شدن بر كالسگه نیز آنرا بر خود مقدم داشت، و با حالتی خوش و چهره*ای گشاده در میان آن دو قرار گرفت، و پادری مترجم نیز بر صندلی مقابل نشست، و باین ترتیب موكب سفیر ایران با شكوه بسیار، در میان بانگهای شادی براه افتاد. محمد رضا بیك دستور داد كه كالسگه را قدری آهسته تر برانند، تا بتواند به آسودگی قلیان خود را بكشد، و غلامی *كه سوار قلیان او را همراه كالسگه می*آورد، لوله پیچ را از پنجره به درون كالسگه تقدیم ارباب خود كرد، و سفیر با آرامش و متانت بسیار بكشیدن قلیان پرداخت.» (تصویر شماره 4) باین ترتیب سفیر ایران بوسیله كالسگه سلطنتی از پاریس عازم ورسای گردید6.
تصویر4: محمد رضا بیگ سفیر ایران در دربار لوئی 14 ـ موزه هنرهای تزئینی
چنانكه گذشت، دود كشیدن در میان پادشاهان صفوی به كشیدن قلیان معتاد بودند. تصاویر موجود از كریم خان زند وكیل الرعایا (تصویر شماره 5) و فتحعلی شاه قاجار (تصویر شماره 6) نشان می*دهد كه این دو پادشاه قلیان می*كشیدند. كشیدن قلیان در سلامهای رسمی *دوره قاجاریه نیز تا مدتی معمول بود، و قلیان سلام شاهان قاجار هم اكنون در موزه جواهرات سلطنتی نگاهداری می*شود. (تصویر شماره 7) در مجالس عادی نیز قلیان كشیدن رواج كامل داشت، و بزرگان و علما هر یك قلیان*چی مخصوصی داشتند كه در كلیه مجالس همراه آنها بودند.
تصویر 5: كریم خان زند و شاهزادگان و بزرگان زندیه ـ موزه هنرهای تزیینی
تصویر 6: فتحعلی شاه و شاهزادگان و بزرگان قاجار ـ موزه هنرهای تزیینی
تصویر 7 : تنه قلیان سلام دوره قاجاریه ـ موزه جواهرات سلطنتی
در این قبیل محافل به نسبت مقام افراد قلیان آنها را زودتر می*آوردند، و جمع بخصوصی در این مورد دارای حساسیتی خاص بودند و چه بسیار رنجشها كه بر اثر همین دیر و زود آوردن قلیان ایجاد می*گردید،.7 قبل از اینكه به شرح انواع قلیان و تزئینات مربوط به آن بپردازیم، لازم است قطعات مختلف قلیان را بشناسیم.
قلیان معمولاً از بادگیر، سر قلیان، تنه، میلاب، نی و كوزه تشكیل می*شود. هر یك از این قطعات، از جنس*های مختلف ساخته شده، و تزئیناتی ویژه خود داشت.
قلیان بر حسب نوع مصرف و احتیاج، به اندازه*ها و اشكال گوناگون ساخته می*شد.
قلیان*هائی كه معمولاً در منازل مورد استفاده بود، اغلب بزرگتر، بلندتر و سنگین*تر از انواعی بود كه به وسیله اشخاص حمل می*گردید.
اما از نظر كلی دو نوع مشخص قلیان را می*توان نام برد. اول قلیانهائی كه دارای كوزه*های عادی بودند. (تصویر شماره8 ). دوم قلیانهای نارگیله. (تصویر شماره 9).
تصویر 8 : قلیان با كوزه شیشه ای و تنه برنجی و نی پیچ ـ موزه مردم شناسی
تصویر 9 : راست_ قلیانهای نارگیله بزرگ و كوچك ـ موزه مردم شناسی
تصویر 10 :چپ_ قلیان نقره ملیله كاری دانه نشان ـ موزه هنرهای تزئینی
نوع اول معمولاً در منازل مورد استفاده بود، و نوع دوم را هم در منازل استفاده می*كردند، و هم در هنگام گردش و سواری. به خصوص نارگیله*های كوچك را به سبب سبكی وزن می*توانستند همه جا با خود ببرند.
جنس قلیانها نیز متفاوت بود، گاهی كلیه اجزاء قلیان را از طلا یا نقره می*ساختند، و آن را دانه نشان می*كردند. (تصویر شماره 10) قلیان*هایی كه از سایر فلزات مانند برنج ساخته می*شد، اغلب مطلا گردیده یا روی آنرا نقاشی می*كردند. (تصویر شماره 11) تعداد قلیان*هایی كه از جنس، به خصوص فلز ساخته می*شد، كمتر بود و بیشتر قطعات قلیان را از جنس*های گوناگون می*ساختند، كه اینك به شرح جنس و نوع تزئینات آنها می*پردازیم.
تصویر 11:راست_ قلیان برنجی نقاشی شده ـ موزه مردم شناسی.
تصویر 12:چپ_ كوزه قلیانهای شیشه ای و كاشی ـ موزه مردم شناسی
كوزه قلیانها
كوزه قلیان*ها از جنس شیشه، سفال، چوب، سنگ، كدو، چینی، نارگیل و جز آن ساخته می*شد. هر یك از این كوزه قلیانها تزئیناتی ویژه خود داشت.
كوزه*های شیشه*ای، نقاشی شده، سفالی، لعاب داده و نقش*دار، چوبی و سنگی كنده*كاری شده، و كوزه*های فلزی ملیله كاری و طلا كوبی و دانه نشان، یا قلم*زده بودند. (تصاویر شماره 12-13-14 )
تصویر 13 : كوزه قلیانهای سنگی و چوبی كنده كاری شده ـ موزه مردم شناسی
تصویر 14 : كوزه قلیانهای نقره كنده كاری شده و سفالی نقاشی شده ـ موزه هنرهای تزیینی.
تنه قلیان
قسمت دوم قلیان شامل تنه یا بدنه قلیان است، كه از فلز یا بیشتر از چوب ساخته می*شد. تنه*های فلزی اگر از فلزات گرانقیمت مانند طلا و نقره ساخته شده، و دانه نشان یا ملیله كاری می*گردید و اگر از فلزات ارزان، مانند برنج ساخته می*شد، آن را مطلا كرده یا روی آنرا نقاشی می*كردند.
معمولاً قلیان*هایی كه دارای بدنه فلزی بودند سر قلیان و بادگیر آن را چسبیده به تنه می*ساختند. (تصویر شماره 15)
راست_ تصویر 15: تنه قلیان مطلای مشبك ـ موزه هنرهای تزیینی.
چپ_ تصویر 16: تنه قلیان چوبی كنده كاری شده ـ موزه مردم شناسی
توجه به تزیین قلیان را می*توان در تصویر شماره 15 ملاحظه كرد. این تنه قلیان مطلا علاوه بر آنكه تماماً مشبك ساخته شده، انتهای میلاب آن نیز كه در كوزه، داخل آب قرار می*گیرد مینا كاری شده است.
تزئینات تنه*های ساخته شده از چوب، به طور كلی شامل كنده كاری است كه اغلب بسیار پر كار و جالب توجه است. (تصویر شماره 16) نی و میلاب قلیان*ها اغلب از جنس بدنه قلیان ساخته می*شد. نی پیچ نیز به سبب حالت فلزی و نرمش خاص، مورد مصرف بسیار داشت.
سر قلیان
سر قلیان شامل دو قسمت است: قسمتی كه برای اتصال به تنه قلیان است، و قسمت قیف مانند كه جای تنباكو و آتش می*باشد. این دو قسمت را گاهی از یك جنس و زمانی متفاوت می*ساختند. (تصویر شماره 17)
تصویر 17 : سر قلیانهای كامل با تزئینات گوناگون ـ موزه هنرهای تزئینی
معمولاً قسمت زیرین از چوب و قسمت بالائی از چینی، سفال و یا فلز است. ولی در هر حال قسمت بالائی در همه سر قلیانها دارای تزییناتی می*باشد، و سر قلیان*ها همگی دانه نشان یا مینا كاری شده و یا كنده كاری شده*اند.
برای تزیین سر قلیانها، اغلب زنجیرهای ظریفی نیز به اطراف آن آویزان می*كردند.
بادگیرها به طور كلی از جنس نقره ساخته می*شد و اغلب مشبك و كنگره دار بود.
چپق
چپق كه وسیله دیگری برای دود كردن بود، اگر چه در ابتدا حتی بعضی از پادشاهان مانند شاه صفی از آن استفاده می*كردند، اما بتدریج از مقام و منزلت آن كاسته شد، و بیشتر مورد استفاده مردم عادی قرار گرفت. چنانكه این وضع امروز نیز در ایران وجود دارد.
اما نباید تصور كرد كه، چون چپق وسیله دود كردن مردم عادی بود، از تزیین بی*بهره ماند. به عكس انواع و اقسام تزیینات در ساختمان چپق به كار رفت. این تزیینات بیشتر شامل چوب چپق*ها بود، كه گاهی كوتاه و زمانی به بلندی یك متر میرسید.
ساختن چوب چپق و سر چپق نقره، امری عادی بود، و بسیاری از چپق*ها، دارای سر چپق و چوب نقره قلم*زده، یا كنده كاری بودند. زمانی نیز چپق را از فولاد می*ساختند، و روی آنرا طلاكوب یا نقره كوب می*كردند.
چوب چپق*های خاتم*كاری، یا منبت كاری نیز معمول و متداول بود.
دانه نشان كردن چپق با سنگهای قیمتی بخصوص فیروزه از دیر باز رواج داشت و هنوز نیز دیده می*شود.
مجموعه*ای از چپق*های گوناگون را، با تزئینات مختلف نشان می**دهد.
با رواج روز افزون سیگار كه از حجم، وزن و سهولت دود كردن بر چپق و قلیان برتری داشت، روزبروز بر تعداد كسانیكه از این وسیله جدید دود كردن استفاده می*كردند افزوده شد. ناچار به مرور از توجه مردم به چپق و قلیان كاسته گردید.
تا جائی كه امروز این دو وسیله تا حدی منسوج شده به حساب می*آید. اما برای دود كردن سیگار نیز، ابزار و وسایل زیبای جدیدی ساخته شده. (تصویر شماره 18)
تصویر 18: چوب سیگار از نقره و سنگ تراش دار ـ موزه هنرهای تزئینی
دو چوب سیگار را نشان می*دهد كه یكی از جنس سنگ تراش دار و دیگری از نقره ملیله كاری با سری از كهربا ساخته شده.
جعبه*های سیگار و كبریت نیز، بنوبه خود در نهایت زیبائی از طلا و نقره و خاتم و منبت ساخته شدند، كه اغلب كنده كاری شده، یا ملیله كاری شده*اند. (تصویر شماره 19).
تصویر19: جعبه سیگار نقره كنده كاری شده ـ موزة هنرهای تزئینی
باین ترتیب آمیختگی هنر با زندگی روزمره ایرانیان ،كه مورد بحث قرار گرفت بخوبی هویداست و باز پیداست كه، باین مهمان نو رسیده (تنباكو) چگونه لباس ایرانی پوشیدند، كه اگر كریستف كلمب و همراهانش، و یا بومیانی كه خود مبتكر (توباكوس) بودند زنده می*شدند، قادر نبودند بفهمند كه، این وسیله سر تا پا تزئین شده از طلا و نقره و فیروزه و یا یاقوت برای دود كردن تنباكو است.
***
در پایان این سخن، لازم است توضیحاتی درباره كلمات تنباكو، توتون، قلیان و چپق داده می*شود.
واژه تنباكو چنانكه پیداست از ریشه كلمه تاباكوس گرفته شده كه بوسیله دود كردن بومیان امریكا بوده است.
توتون واژه ای تركی است بمعنی دود.
چپق تركی شده واژه چوبك فارسی است.
قلیان یا غلیان را بعضی اعتقاد دارند بسبب آنكه حركت آب در كوزه شبیه بقلیان یعنی جوشش است باین نام خواندند.
پی نوشت:
1 ـ چلم: سر قلیان یا قلیان
2 ـ اغلب در قلیان گلاب یا برگ گل می*ریختند تا آب خوشبو شود. بعضی نیز برگ گل را برای زیبایی داخل آب كوره قلیان می*ریختند، زیرا هنگام قلیان كشیدن این گلها در آب و پایین رفته، منظره ای زیبا ایجاد می*كنند. هنوز هم این عادت در میان ایرانیان كه قلیان می*كشند وجود دارد.
3 ـ این عادت بعدها به شرق آمد و در ایران و هند مرسوم شد.
4و5 ـ مایتون و بریتون برای اولی از سپهبدان ارتش فرانسه و دومی *رئیس تشریفات سلطنتی بود مأمور تنظیم و ترتیب مراسم تشریفاتی محمد رضا بیگ به حضور لوئی چهاردهم بود.
6 ـ تصویر شماره 4 كه بوسیله یكی از نقاشان معاصر كشیده شده، اگرچه كاملا با تشریفات شرفیابی سفیر ایران تطبیق نمی*كند، ولی تا حدودی آ ن تشریفات را نشان می*دهد.
7 ـ آخرین بار كه در ایران توتون و تنباكو تحریم شد، در سال 1268 زمان سلطنت ناصرالدین شاه بود، كه امتیاز فروش توتون و تنباكو به یك نفر انگلیسی داده شد. اما بر اثر مخالفت شدید مردم و تحریم مصرف توتون و تنباكو این امتیاز در سال 1270 لغو گردید.