24-07-2015، 14:59
آیا قرآن کافی نیست؟؟
داشتم تو گوگل میگشتم یهویی به این بر خوردم! خخخخخخخ جاهلیت به تمام معنا
سالهاست که اسلام و عقب ماندگیهای مسلمانان ذهن خیلی ها را در تمام دنیا و بخصوص ایران به خود مشغول کرده است چرا مسلمانان چنین وضعیتی دارند حتی به نوشته های کتاب مقدس خود عمل نمی کنند چه چیزی این مساله را بوجود آورده است چه چیزی آنها را به حیطه انحطاط و تزلزل کشانده است آیا این قوانین و دستورات که در حال حاضر به آن معتقدند مایه محدودیت و عقب ماندگی آنها نیست؟بسیاری ازمعضلات مسلمانها از تبعیت کتابهای حدیث و سنت است . حدیث و سنت است که تمام مسلمین را به بت پرستی کشانده است . حدیث و سنت مثل زنجیری مغز و قلب مسلمانان را تسخیر کرده است و چنان آنها را به ورطه انحطاط کشانده است که در زمان ما مسلمان بودن یعنی عقب ماندگی یعنی بت پرستی یعنی تبعیت از خرافات و تبعیت از شیطان. آیه 168و169و170و171 سوره بقره: 168: اى مردم، از محصولات زمین، تمام چیزهایى را که خوب و حلال هستند بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید؛ او سرسخت ترین دشمن شماست.
۱۶۹: او فقط شما را به کارهاى پلید و نادرست امر مى کند و اینکه شما درباره خدا چیزى بگویید که نمى دانید.
۱۷۰: هنگامى که به آنها گفته شود، "از آنچه خدا در این نازل کرده است پیروى کنید،" مى گویند، "ما فقط از آنچه از اعمال والدین خود یافتیم، پیروى مى کنیم." اگر والدین آنها نفهمیده بودند و هدایت نشده بودند
۱۷۱ : مثال چنین کافرانى، مانند طوطى هایى است که هر صدا و آوایى را که مى شنوند، بدون آنکه بفهمند، تکرار مى کنند. کر و گنگ و کور؛ آنها نمى توانند بفهمند. این همان وعده خداوندی است که اگر به گفته شیطان حلال را بر خود حرام کنیم در آن صورت شیطان موفق شده است که ما را به فقر و فحشا و عقب ماندگی بکشاند و این برای مسلمین حاضر پیش آمده است . یکی از راههایی که شیطان میخواهد خداپرستان را به فساد و بدبختی بکشاند پیروی از منبع دیگری به عنوان حدیث و سنت در کنار قرآن است . قرآن کتاب هدایت است و کتاب همه انسانهاست . در اینجا 34 دلیل جهت ابطال پیروی از غیر قرآن میاورم : 1--- قرآن به مسلمانان دستور میدهدکه فقط از قرآن پیروی کنند و هیچ حدیثی به جز آیات خدا را قبول نکنند. انعام/114: آیا غیر از خدا، منبع دیگرى را به عنوان قانون، مرجع قرار دهم، در حالى که او این کتاب را با تمام جزئیاتى مفصل براى شما نازل کرده است کسانى که کتاب آسمانى دریافت کردند، تشخیص مى دهند که این از جانب پروردگارت، با حقیقت نازل شده است. هیچ شکى به خود راه نده.
2--- قرآن همان منبع دینی است که جهت نذارت و بشارت آمده است و دنباله تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی است .
اگر ما فقط قرآن را منبع هدایت خود قرار دهیم در این صورت از دست خرافات سنت و حدیث خلاص میشویم و با سایر جوامع هماهنگ میشویم. ممکن است این مساله برای خیلی ها قابل هضم نباشد وبگویند که پس این همه حدیث خوب چی میشود. باید عرض کنم که این حرف همان وسوسه شیطان در جهت انحراف دین هدایت کننده بشر است. مسلمانان احادیث را منبع هدایت و قانون خود قرار داده اند و این دقیقا همان چیزی است که شیطان میخواهد. 3--- تنها سنت ذکر شده در قرآن سنت الله است در هیچ جای قرآن از سنت و حدیث محمد و یا اهل بیت سخنی نرفته است و تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنة الله است سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا احزاب/6 و فاطر/43 و فتح/23 در قرآن فقط دو آیه است که شرح مى دهد پیغمبر محمد "بشرى بیش از شما نیست."
آیا این تصادفى است که هر دو مورد در پایان آیه شرک را منع مى کند
آیه اول : کهف / 109 تا 110 لمات رب و لو جئنا بمثله مددا (۱۰۹) قل انما أنا بشر مثلکم یوحى ال أنما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا (۱۱۰)ترجمه :بگو(محمد)، "اگر اقیانوس براى کلمات پروردگار من مرکب مى بود، اقیانوس تمام مى شد، قبل از اینکه کلمات پروردگار من به اتمام رسد، حتى اگر مرکب را دو چندان کنیم."۱۱۰- بگو (محمد)، "من هم مانند شما بشرى بیشترنیستم، به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. کسانیکه به دیدار پروردگار خود امیدوار باشند، باید پرهیزکارى کنند و هرگز معبودى در کنار پروردگار خود نگذارد." در این آیه حرف از این میزند که کلمات خدا هیچوقت به پایان نمیرسد و اگر میخواست کتابی کاملتر به شما میداد و از طرف دیگر میگوید که محمد هم بشری بمانند شماست و این خود همه جیز را ثابت میکند . ثابت میکند که کلمات خدا همین قرآن است و بس.
آیه دوم : فصلت / 6
( قل انما أنا بشر مثلکم یوحى الی أنما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین) بگو (محمد)، "من بشرى بیش از شما نیستم، که به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. باید فقط به او اخلاص بورزید و از او آمرزش بخواهید. واى بر مشرکین.
مؤمنان واقعى به گفته پروردگارشان ایمان دارند اینکه قرآن کامل، بى عیب و مفصل با جزئیات است وباید فقط آن را منشاء هدایت دینى قرار دهند. فقط مشرکین غیر از قرآن را مى جویند. پیروى از "حدیث و سنت" ساختن بت از پیغمبر محمد است برخلاف خواسته اش.
4--- وظیفه محمد تنها تبلیغ رسالت است و لا غیر ماعلی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ماتبدون و ما تکتمون مائده/99و92 ونحل/35و82 ونور/54 و شوری/48 پیروی از محمد و اسوه بودن محمد : عده ای میگویند که سنت و احادیث محمد جزو منابع الهی است زیرا خدا خودش گفته محمد اسوه حسنه است. باید عرض کنم که این افراد نمیفهمند که محمد فقط قرآن را آورده و در این مورد اسوه حسنه است (محمدی که در قرآن است اسوه است نه احادیث که اکثرا دروغ است) لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و ذکر الله کثیرا (۲۱)
ترجمه : ۲۱ - رسول خدا سرمشق خوبى است براى آن عده از شما که در جستجوى خدا و روز بازپسین هستند و مدام خدا را یاد مى کنند.(۳۳:۲۱) محمد برای کسانی که در جستجوی خدا و روز بازپسین هستند و کسانی که خدا را یاد میکنند الگو است. این قرآن ذکر است برای مومنان. و این قرآن بهترین و تنها منشا برای جستجو و شناخت خداست. اما مسلمانان محمد را در (طریقه دستشویی رفتن و طریقه راه رفتن و ...) هم الگو میدانند. در حالی که خدا میگوید محمد هم بشری مثل شماست و هربشری راه میرود. جالب این است که ابراهیم نیز لغت به لغت با چنین کلماتى در قرآن شرح داده شده است. قد کانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه (۵) لقد کان لکم فیهم أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید (۶) ترجمه : ( مثال خوبى از ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما زده شده است........ آنها سرمشق خوبى هستند براى کسانیکه در جستجوى خدا و روز آخر مى اشند.(۶۰:۶)) خوب حالا اگر کسی توانست فقط یک حدیث از ابراهیم ذکر کند مساله حل است. مطمئنا کسی نمیتواند . خدا خودش میفرماید که ابراهیم برای ما اسوه حسنه است ولی خودش میدانست که ابراهیم 5000 سال پیش زندگی میکرد و کتاب حدیثی از او بجای نمانده است . پس ما از چه چیز ابراهیم پیروی کنیم.جواب این است که ابراهیم همانی است که خدا در قرآن ذکر کرده است . خدا میگوید ابراهیم مسلمانبود مشرک نبود نماز به پا میداشت زکات میداد و .... که در قرآن ذکر کرده است . نماز و روزه و زکات و حج از ابراهیم به ما رسیده استو ما همه در این مورد تابع ابراهیم هستیم در حقیقت اسوه بودن ابراهیم و یا محمد یعنی پیروی از گفته های قرآن . (زیرا قرآن است که سرگذشت درست و بدون انحراف آنها را ذکر کرده است.) 5--- در کل قرآن گفته شده (اطاعت از رسول) نه (اطاعت از محمد) این یعنی اطاعت از محمد از جنبه رسالتش درست است نه از جوانب دیگر. جنبه رسالت محمد هم همان کتاب آسمانی قرآن است. سایر موارد مربوط به زندگی شخصی محمد است و اطاعت از او به عنوان مصدر هدایت یک نوع بت پرستی است. البته اگر چنین حرفی را به یک مسلمان بزنید مثل این است که به یک مسیحی بگویید عیسی پسر خدا نیست. اطاعت از محمد یعنی اطاعت از محمدی که توی قرآن است نه احادیث که اکثرا دروغ است.این یعنی اطاعت از همان قرآن. مگر نمیبینید که اکثر آیات قرآن با قل (بگو) شروع میشود. قرآن بوسیله محمد ابلاغ میشد و اطاعت از محمد یعنی اطاعت از گفته های قرآن. 6--- از خود محمد حدیث نقل شده است که دستور داده بود هیچ حدیثی را ننویسند و این امر تا اواخر قرن دوم هجری رعایت میشد . پیشرفتهای فکری و علمی مسلمین هم در آن اوایل مربوط به عدم محدودیت به سنت خاصی بود. چرا محمد دستور به عدم تدوین حدیث میدهد.؟ اگر دستور نداده است پس چرا خود احادیث (مساله به این مهمی) را ننوشت؟؟پس آنهایی که قبل از قرن دو م هجری میزیستند (قبل از تدوین احادیث)گمراهند زیرا در آنزمان این کتابهای حدیث موجود نبود.؟؟؟؟!!!! 7--- خدا به پیغمبر دستور میدهدکه به ما بگوید محمد در آنچه بر او نازل میشود اشتباه نمیکند ولی در احادیث و اعمال شخصی خود ممکن است دچار اشتباه شود. قل انی ضللت فانها اضل علی نفسی و ان اهتدیت فیما یوحی الی ربی انه سمیع قریب سبا/50 ترجمه: بگو، "اگر من گمراه شوم، در اثر کوتاهى خودم گمراه مى شوم. و اگر هدایت شدم، بخاطر الهام پروردگار من است. او شنواست، نزدیک. خدا خودش میدانست که مسلمانان در چنین ورطه خطرناکی خواهند افتاد به همین خاطر چندین اشتباه از محمد را در قرآن ذکر کرده است که اینجوری میخواهد به ما بگوید که پیروی فقط از قرآن است و در سایر موارد (حدیث - سنت - سیره) هیچگونه پیرویی لازم نیست. از جمله در آیات زیر سهویات محمد ذکر شده است:انفال/68 توبه/43 توبه/113 توبه/114 احزاب/37 تحریم/1 عبس /1-11 8---- احتیاجی به تفصیلات دیگر نیست و کامل است انعام/115 9--- قران آسان است و چیزی که آسان است احتیاج به پیوست ندارد الر تلک ایات الکتاب المبین یوسف /1 فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون دخان /58 و هود /1 و انعام /114[54:17] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟ 10--- خدا احتیاج ندارد چیزی به کتابش اضافه شود خدا از طریق قرآن به ما یاد میدهد که کلماتش تمام نمیشود و اگر او میخواست میتوانست کتابی کاملتر و جزئی تر به ما بدهد و ادامه نزول مطالب آسمانی را به بت پرستان محول نمیکرد! (109- 18) 11--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که با پیروی از کلام رهبران دینی به جای کلام خدا در تله بت پرستی نیفتند این نشان میدهد که منبع بت پرستی پیروی از کلام رهبران دینی به جای قرآن است. توبه/31آنها به جاى خدا، رهبران مذهبى و علماى خود را ارباب قرار داده اند. عده اى دیگر مسیح، پسر مریم را بعنوان پروردگار پرستیدند. به همه آنها امر شده بود که فقط یک خدا را پرستش کنند. غیر از او خداى نیست. تجلیل او را، بسیار بالاتر از آنکه شریکى داشته باشد. 12 --- موءمنان حقیقی میدانند که وقتی خدا چیزی میگوید منظوری دارد: و چیزی که نمیگوید هم به منظوری است . در این صورت هر چیزی که در قرآن ذکر شده برای هدایت کافی است . مگر هدف خدا از فرستادن پیامبران هدایت و تنذیر و تبشیر نیست پس دیگر چرا خود را به مصادر دیگر محدود کنیم . هدف از ارسال رسول یکتا پرستی است یکتا پرستی در همه جهات : مصدر دین - عبادت - نیایش . 13--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که در هر مورد اطلاعاتی می بینند یا می شنوند تحقیق کنند (36-17) ولی مسلمانهای فعلی به چیزی باور دارند که قانون احتمالات هم درستی آن را نمیرساند تکرار تاریخ : کتاب تورات و انجیل هم فرستاده خدایند و اما تورات فعلی بخشهای مختلف مثل میشناه ) mishnahسیره موسی( و جماره ) gemarah احادیث موسی( و ...را دارا می باشد آیا این همان تکرار تاریخ نیست؟؟! متاسفانه تکرار تاریخ است. یهودیها میشناه را بر تورات ترجیح میدهند و مسلمانان هم حدیث را بر قرآن ترجیح میدهند و سیره و سنت و احادیث را در کنار کتاب خدا قرار داده اند. یهودیها میگویند تورات بدون میشناه معنی ندارد مسلمانان هم میگویند قرآن بدون حدیث معنی ندارد.تاکتیک هردو گروه یکی است. زیرا منشا آن کسی نیست جز شیطان . 14--- سنت و حدیث در کنار قرآن جزو وسوسه های شیطان است . عربها اگر از سنت و حدیث پیروی میکنند به این دلیل است که قسمت اعظم آن آئین و سنت دیرینه خودشان است ولی پیروی ایرانیان مسلمان و سایر ملل مسلمان از سنت و حدیث جزو وسوسه های شیطان است . شیطان به این طریق این ملتها را از پیشرفت باز میدارد و فقر و بیچارگی و مریضی روانی را برای این ملتها به ارمغان آورده است و آنها را از قرآن و خدا دور میکند. کدام آیه قرآن مارا به پیروی از کتابهای حدیث امر میکند ؟ کدام آیه ؟؟ 15---عدم وجود اختلاف میان آیات قرآن - اثبات تالیف الهی. احادیث اکثرا مشکوکند حدیث محکم خیلی کم است کسی که کتب حدیث را نگاه کرده باشد اینها را میفهمد . دوستان جهت آزمایش به منابع اصلی حدیث نگاه کنند . اختلاف توی احادیث خیلی زیاد است . اکثر حدیثها ضدش هم موجود است . چرا اکثر حدیثها ضدش هم موجود است .آیا محمد ضد و نقیض حرف میزده است؟!!! با توجه به ایه زیر حدیث جزو منبع الهی نیست .
افلا یتدبرون القران و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا ترجمه :
[4:82] چرا قرآن را با دقت مطالعه نمى کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن ضد و نقیضهای بسیار پیدا می کردند. 16--- معیار مهم آیات الهى
بعضى از مردم ادعا مى کنند که "حدیث و سنت" آیات الهى و قدسی هستند. واضح است، آنان آگاه نیستند که معیار آیات الهى حفاظت کامل آن است. چون حدیث و سنت پیغمبر زیاد تحریف شده اند، هرگز نمى تواند معیار آیات الهى شود. این یک واقعیت تصدیق شده است که اکثر حدیث ها دروغ هایى ساختگى هستند.
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (۱۵:۹)
ما پیام را نازل کردیم و قطعاٍ ، ما آن را حفظ خواهیم کرد. (۱۵:۹(
جاءهم و انه لکتاب عزیز (۴۱) لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (۴۱:۴۲ 17--- محمد نه توضیح مى دهد، نه تفسیر مى کند و نه قرآن را پیش بینى مى کند فقط قرآن را تحویل مى دهد و پیروى مى کند.
اما اکثر مسلمانان امروزی ادعا مى کنند که حدیث و سنت براى توضیح دادن قرآن لازم هستند.
هر چند قرآن تعلیم مى دهد که معلم قرآن خداست؛ که اوست کسى که قرآن را در دل مؤمنان قرار مى دهد صرف نظر از زبان مادریشان؛ و محمد قرآن را توضیح نخواهد داد. آیه پایین را مشاهده کنید:
فصلت / 44[41:44] ولو جعلنه قرءانا اعجمیا لقالوا لولا فصلت ءایته ءاعجمی وعربی قل هو للذین ءامنوا هدى وشفاء والذین لا یؤمنون فی ءاذانهم وقر وهو علیهم عمى اولئک ینادون من مکان بعید
اگر قرآن را به زبانى غیر از عربى قرار مى دادیم مى گفتند، "چرا به آن زبان نازل شد "چه آن به زبان عربى باشد یا غیر عربى، بگو، "براى کسانیکه باور دارند، هدایت و شفا است. و کسانى که باور ندارند، نسبت به آن کر و کور خواهند بود، چنانچه گویى از جاى بسیار دورى آنها را خطاب مى کنند.
قیامت /16 تا 19
لا تحرک به لسانک لتعجل به (۱۶) ان علینا جمعه و قرآنه (۱۷) فاذا قرأناه فاتبع قرآنه (۱۸) ثم ان علینا بیانه (۱۹) اما ترجمه آن :16- با شتاب زبان (محمد) به بیان آن مگشاى. ۱۷ - این ما هستیم که آن را بصورت قرآن جمع آورى خواهیم کرد. ۱۸ - و چون آن را بخوانیم، تو از چنین قرآنى پیروى کن. ۱۹ - سپس این ما هستیم که آن را شرح خواهیم داد.
در همین آیه آخری فرموده : (ان علینا بیانه) یعنی بیان آن برعهده ماست و دیگر بیش از این چه میتوان گفت به کسانی که میگویند حدیث برای تفسیر قرآن لازم است . قرآن خود مفسر خود است. 18--- آیا محمد از آیه (مشرقین و مغربین) کرویت زمین را میفهمید؟
مسلما نه و محمد هم مثل بقیه دیگران زمین را مسطح فرض میکرد و این البته عیب نیست بلکه این
جزو مقتضای زمان است و فهم قرآن هم برای محمد نسبی بود و این همان معجزه شگفت انگیز قرآن
است . اطاعت از محمد یعنی اطاعت از قرآن یعنی عمل به آن . 19--- یک خدا / یک منشاء
خالق مطلق فرمان مى دهد که قرآن، اختصاصاٍ قرآن، باید تنها منشاء تعلیمات دینى باشد.
علاوه بر آن، به ما فرمان داده مى شودکه پذیرفتن هر منشاء دیگرى براى هدایت دینى مساوى این است که خداى دیگرى در کنار خدا گذاریم و منشا تمام بت پرستیها و بدبختیها هم همین است.(50-77) 20---فرقه هاى مذهبی محکوم اند خداوند در قرآن لعنت بر کسانی میفرستد که دین را فرقه فرقه کرده اند و بر علمایی که حرف غیر خدا را به خدا نسبت می دهند
بر این اساس فرقه هاى مذهبی محکوم اند
[6:159] ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون
کسانی که خود را به فرقه های مختلف تقسیم می کنند، با تو نیستند. قضاوت آنها با خداست، سپس او آنها را از آنچه کرده بودند، مطلع خواهد کرد.
ولی در حال حاضر مسلمانهای فعلی به فرقه های مختلفی تقسیم شده اند و هر کس هم به فرقه خود افتخار میکند و به دانسته های خود مینازد . و تمام جر و بحث آنها راجع به مسائل تاریخی است و اختلافات تاریخی را سر لوحه مذاهب خود قرار داده اند . درحقیقت اینها دین ندارند بلکه مذهب دارند. آنچیزی که خدا برای ما فرستاده است دین است نه مذهب.هر فرقه ای بر فرقه دیگر افتخار میکند . و این درحالی است که خدا یک دین را برای ما فرستاده است نه چند دین. [,3230:31] منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولا تکونوا من المشرکین. من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون تسلیم او باشید، هیبت و حرمت او را ارج نهید، نمازها (ارتباط با خدا) را به جا آورید و- هر کاری می کنید- هرگز به دام شرک و بت پرستی نیفتید. (به بت پرستی آلوده نشوید،) مانند کسانی که دین خود را به فرقه های مختلف تقسیم می کنند؛ هر گروهی به آنچه دارد، خوشنود است. 21 --- بعد از آیات خدا به چه حدیثی ایمان دارید؟ [45:6] تلک ءایت الله نتلوها علیک بالحق فبای حدیث بعد الله وءایته یؤمنون اینها آیات خداست که ما به حقیقت بر تو می خوانیم. به کدام حدیث به غیر از خدا و آیاتش ایمان دارند؟ اما مسلمانان امروزی در جواب میگویند که به گفته های راویان احادیث ایمان داریم ؟! حتی میگویند که قرآن مشکل است و هفتاد بطن دارد و ما نمیفهمیم و به این طریق خود را خلاص کرده اند . اصول دین مسلمانان را احادیث تشکیل داده است جالب این است که حتی در قرآن به این اصول هماشاره ای نشده است ولی چون معتقدند که پیغمبر آن را گفته است آن را اصول خود قرار داده اند و یک بارهم از خود نمیپرسند که چرا اینها در قرآن نیامده است ؟ 22--- تعیین درستی و نادرستی حدیث کاری بس دشوار است که معیاری جز تعبیرات شخصی ندارد. بیشتر این احادیث سینه به سینه دهن بدهن نقل شده و چه بسا امکان دارد به اصطلاح یک کلاغ چهل کلاغ شده باشد.
- اکثر احادیث تحت تاثیر مسائل کلامی (معتزله - اشاعره – شیعه)و مسائل سیاسی (بنی عباس - علویان - امویان و ...)و علم ارسطویی قرار گرفته اند.
23--- معنای نماز را تغییر داده اند . چهار شعار دینی(نماز-زکات - روزه - حج ) از ابراهیم به محمد رسیده است و محمد در این مورد پیرو ابراهیم است. [16:123] ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابرهیم حنیفا وما کان من المشرکین سپس ما به تو (محمد) وحی کردیم که از دین ابراهیم پیروی کن، یکتاپرستی؛ او هرگز مشرک نبود. [19:59] فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا پس از آنها، او نسل هایی را جایگزین آنان کرد که نمازها را ضایع کردند و از شهوات خود پیروی نمودند. آنها از نتایج آن رنج خواهند برد. [22:77] یایها الذین ءامنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون ای کسانی که ایمان دارید، به رکوع روید، سجده کنید، پروردگارتان را بپرستید و اعمال پرهیزکارانه انجام دهید، باشد که موفق شوید. نماز سیستم مشخص است که طی(قیام و سجود و رکوع ) انجام میشود قرآن تعلیم مى دهد که ابراهیم بدون شک بنیان گذار اسلام به روش امروزى است. به این ترتیب، ابراهیم براى زندگى روزمره ما مسلمانان چه چیز بر جاى گذاشته است
قرآن تعلیم مى دهد که تمام شعائر دین اسلام (نماز، انفاق واجب زکات، روزه و حج) از طریق ابراهیم نسل به نسل به ما رسیده است.
بنابراین، اسلام در شکل نهایى طبق عرف کنونى، بر دو پایه استوار است:
(۱) قرآن: آنچه که از طریق محمد به ما رسیده و
(۲) مناسک مذهبى: آنچه که از طریق ابراهیم به ما رسیده است .
تمام مناسک مذهبى اسلام قبل از محمد وجود داشته است .
تنها ماموریت محمد تحویل دادن قرآن بود
ابراهیم اولین گیرنده اسم اسلام بود و اولین کسى بود که کلمه "اسلام" را استفاده کرد. (۲:۱۳۱)
درحالى که تنها ماموریت محمد تحویل دادن قرآن بود، تمام مناسک مذهبى از طریق ابراهیم آمد.
و قالوا کونوا هودا أو نصارى تهتدوا قل بل مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین (۱۳۵)
۱۳۵- آنها گفتند، "باید یهودى یا مسیحى باشید تا هدایت شوید." بگو، "ما از دین ابراهیم پیروى مى کنیم- یکتا برستى - او هرگز مشرک نبود."(۲:۱۳۵)
ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین (۶۷) ان أولى الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النب و الذین آمنوا و الله ول المؤمنین (۶۸)
۶۷ - ابراهیم نه یهودى بود، و نه مسیحى ؛ او یکتابرستى تسلیم شده بود. او هرگز مشرک نبود. ۶۸ - افرادى بیشتر از همه شایستگى ابراهیم را دارند که پیرو او و این پیامبر و کسانى که ایمان دارند هستند. خدا مولا و سرور مؤمنان است.(۳:۶۸)
بنابراین، اسلام بر اساس دو چیز است:
(۱) قرآن: از طریق محمد
(۲) مناسک مذهبى: از طریق ابراهیم
دعاى ارتباطى(نمازى) را که مخالفان محمد مى خواندند
تمام جوامع عرب قبل و بعد از زمان محمد پیرو دین ابراهیم بودند. از این قرار، ابو لهب، ابو جهل و مشرکین قریش نمازهاى پنج گانه را مانند ما انجام مى دادند، با استثناء فاتحه ابراهیمى بجاى فاتحه قرآنى.
و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (۳۳)و ما لهم ألا یعذبهم الله و هم یصدون عن المسجد الحرام و ما کانوا أولیاءه ان أولیاؤه الا المتقون و لکن أکثرهم لا یعلمون (۳۴)و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون (۳۵)
۳۳ - بهر جهت، خدا آنها را تنبیه نمى کند تا زمانیکه تو در میان آنها هستى ؛ خدا آنها را تنبیه نمى کند تا زمانیکه آنها در طلب آمرزش اند. ۳۴ - آیا آنها مستحق عذاب خدا نیستند که دیگران را از مسجدالحرام باز داشتند، با اینکه متولى آن نیستند متولیان واقعى آن پرهیزکارانند، اما بیشتر آنها نمى دانند. ۳۵ - دعاى ارتباطى (نماز) آنان نزد زیارتگاه (کعبه) تمسخرى بیش نبود و وسیله اى بود که مردم را باز دارند. (جمعیت را بیرون کنند) بنابراین، بجهت کفر خود عذاب رابچشید.(۸:۳۵)
اوقات نمازهای پنجگانه و تمام کلماتی که در نماز باید گفته شود در قرآن آمده است. بعضی ها میگویند که تعداد رکعتهای نماز در قرآن نیامده است و به همین جهت خود را محتاج حدیث معرفی میکنند. و به این طریق خود را فریب میدهند و خود را وارد وادی شیطان میکنند. اما خواست خدا بالاتر از خواست شیطان است و آنها نمیدانند که اتفاقا حتی یک حدیث در مورد تعداد رکعتهای نماز موجود نیست.جالب این است که چیز قابل توجهی در مورد نماز در کتابهای حدیثشان نیامده است. تمام انبارهای حدیثشان را زیر و رو کنید طریقه انجام نماز را نمی یابید. 24--- مساجدی که برضد خدا و رسول عمل می کنند [9:107] والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى والله یشهد انهم لکذبون
[9:107] کسانی هستند که از مسجد برای کفر سوء استفاده می کنند، مؤمنان را فرقه فرقه می کنند و برای مخالفان خدا و رسولش راحتی فراهم می نمایند. آنها قاطعانه سوگند می خورند: "نیت ما خیر است!" خدا شهادت می دهد که آنها دروغگو هستند.
25--- حجاب را منحرف کرده اند هیچ جای قرآن دستور به پوشش روسری برای زنان نداده است . پوشش روسری ممکن است فرهنگ جامعه ای باشد ولی چیزی دینی به حساب نمیاید آیاتی از قرآن که راجع به حجاب آمده است: بلند نگه داشتن لباسها : [33:59] یایها النبی قل لازوجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلبیبهن ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین وکان الله غفورا رحیما ای پیامبر، به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس های خود را بلند کنند. بدین ترتیب، آنها (به عنوان زنان پرهیزکار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفوکننده، مهربان ترین. [24:31] وقل للمؤمنت یغضضن من ابصرهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ءابائهن او ءاباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخونهن او بنی اخونهن او بنی اخوتهن او نسائهن او ما ملکت ایمنهن او التبعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن وتوبوا الى الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون و به زنان باایمان بگو که نگاه خود را مهار کنند و نجابت خود را حفظ نمایند و هیچ قسمتی از اندام خود را آشکار نکنند، مگر آنچه لازم است. باید سینه های خود را بپوشانند و اصول لباس پوشیدن را در حضور دیگران رعایت کنند، غیر از شوهرانشان، پدارانشان، پدرشوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرانشان، پسران برادرشان، پسران خواهرانشان، زنان دیگر و خدمتکاران یا کارکنان مرد که دیگر تمایل جنسی ندارند، یا بچه هایی که بالغ نشده اند. و هنگام راه رفتن طوری قدم برندارند تا برخی از اعضای بدنشان را تکان دهند و نمایان سازند. همه شما به خدا توبه کنید، ای ایمان آورندگان، باشد که موفق شوید. 26--- مسلمانان اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم را نمیفهمند سوره توبه :[9:1] براءة من الله ورسوله الى الذین عهدتم من المشرکین در این اتمام حجتی است از جانب خدا و رسولش به مشرکانی که با شما پیمان می بندند. سوره توبه برائت است با مشرکان . ولی میبینیم که خدا میگوید برائت از طرف خدا و رسولش. در عین حال میدانیم که سوره توبه از طرف خداست ولی در عین حال خدا میگوید برائت از طرف خداو رسولش.نکته ای که اینجا روشن است این است که پیام (برائت)از طرف خداست ولی خدا پیام را به خدا و رسول(هردو) نسبت میدهد. زیرا که پیامرسان رسول است و این به آن معنا نیست که رسول خود سوره توبه را ساخته است. بلکه چون سوره از طرف رسول به مردم میرسد پس رسول مسئولیت گفته های رسالت خود (تنها ابلاغ قرآن) را بر عهده باید بگیرد و این هر گونه شک و شبهه ای را در وظیفه رسول (تنها ابلاغ قرآن ) باقی نمیگذارد. و از این نظر احترام رسول (احترام معقولانه از جنبه رسالت نه بت پرستی) به معنای احترام به رسالت است.در حقیقت اطاعت از رسول یعنی اطاعت از رسالت (تنها ابلاغ قرآن). در قرآن بعضی جاها خدا ضمیر جمع به کار برده است .هر کجا خداى قادر اول شخص جمع بکار برده است، حتما ً دیگر موجودات مانند فرشتگان هم شرکت داشته اند. براى مثال فرشته جبرییل و محمد پیغمبر در وحى این کتاب شرکت داشته اند. بنابراین، در ۱۵:۹ حالت جمع بکار برده شده است: "ما این کتاب را وحى کردیم، و ما از آن محفاظت خواهیم کرد." بصورت جمع بکار رفتن در اینجا نشان دهنده این است که محمد، پیغمبر خدا و جبرییل، فرشته خدا، در تحویل قرآن شرکت داشته اند.
مثال دیگر دمیدن نفس حیات بخش به آدم و عیسى است. آفرینش آدم در بهشت انجام گرفت، و خدا مستقیما ً نفس حیات بخش را به او دمید. بنابراین، همیشه اول شخص مفرد بکار برده شده است: "من از روح خود به آدم دمیدم" (۱۵:۲۹، ۳۸:۷۲). در صورتیکه آفرینش عیسى در روى زمین انجام گرفت و جبرییل "کلام" خدا را به مریم انتقال داد. در اشاره به خلفت عیسى، مکررا ً حالت جمع بکار برده شده است (۲۱:۹۱، ۶۶:۱۲).بنابراین وقتی خدا میگوید اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم , منظور این است که پیام از طرف خداست و رساندن آن برعهده رسول است و همچنین اجرا کردن احکام اجتماعی آن (مثل قصاص ) برعهده صاحبان قدرت است. 27--- سازش ساختگی با قرآن:
بعضى از مسلمانان میخواهند اینچنین سازش کنند که : "اگر حدیثى با قرآن موافقت داشته باشد، ما آن را قبول میکنیم، اما اگر با قرآن مغایرت داشته باشد، آنرا تکذیب خواهیم کرد!" چنین سازشى ثابت میکند که این اشخاص به گفته خدا که قرآن "کامل و مفصل است، با تمام جزییات" ایمان ندارند. هنگامیکه از چیزى غیر از قرآن راهنمایى بجویند، حتى هر چقدر هم که "صحیح" به نظر برسد، باز به دام شیطان مى افتند زیرا آنها کلام خدا را رد کرده اند، و خداى دیگرى در کنار خدا قرار داده اند (۱۸:۵۷).
سنجش احادیث با قرآن حربه جدیدی است برای در رفتن از زیر تفکر روی قرآن. [63:1] اذا جاءک المنفقون قالوا نشهد انک لرسول الله والله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنفقین لکذبون هنگامی که منافقان نزد تو می آیند، می گویند: "ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی." خدا می داند که تو رسولش هستی و خدا شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند. اکثر احادیث ریشه ای در قرآن ندارند تا که با قرآن سنجیده شوند.اگر در قرآن هست پس دیگر لازم نیست . و اگر هم در قرآن نیست پس اضافی است. قرآن برای فهمیدن و فکر کردن نازل شده است [29:69] والذین جهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین و اما کسانی که در راه ما کوشش می کنند، ما مطمئنا آنها را به راههای خودمان هدایت خواهیم کرد. یقینا، خدا با پارسایان است. 28 --- چرا خدا بر آسان بودن قرآن اصرار دارد؟! [54:17] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:22] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:32] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:40] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟ 29 --- مسلمانان با پیروی از حدیث قوانین راویان احادیث را بر قرآن ترجیح داده اند به طور مثال : الف- کشتن کسى که مرتد است مراجعه شود به آیه ۲:۲۵۶ ب- قطع کردن دست... برای فهمیدن مفهوم بریدن دست در قرآن به آیات ۱۲:۳۱؛ ۵:۳۸ مراجعه شود. ج- سنگسار کردن زنا کار ۲۴:۲؛ ۴:۲۵ د- کشتن هر کسى که نماز نمیخواند ه- کشتن کسى که براى بار چهارم مشروبات الکلى خورده است ۱۸:۲۹؛۲:۲۵۶ و- ممنوع کردن عبادت براى زنانى که در عادت ماهانه هستند ۲:۲۲۲ ز- او را "حضرت محمد(ص) " خواندن ۲:۲۸۵ ح- قبر او را "مسجد مقدس" قرار دادن ۱۵۰-۲:۱۴۹ م- اضافه کردن اسم محمد به اولین ستون اسلام 63:1 ن- ظلم به زنان و مجبور کردن ایشان به پوشیدن روسرى و لباسهای غیر منطقی س- حرام کردن طلا و ابریشم براى مردان ع- حرام کردن موسیقى و هنرو .......... 30 --- بهانه شرح جزئیات احکام . یک بهانه بنی اسرائیلی : هر آنچه احکام در قرآن آمده است برای هدایت کافی است و غیر از آن لازم نیست. زیرا کتاب خدا کامل استولی مسلمانهای امروزی میگویند جزئیات احکام نیامده است. و اگر به آنها بگویید که همین مقدار احکام کافی است میگویند اگر فلان مورد پیش بیاید چه کار کنیم. بزرگترین سوره قرآن شامل مثلی حیرت انگیز است که به قول معروف به خال زده است :خدا به بنی اسرائیل دستور میدهد که گاوی را ذبح کنید و گوشت آن را برمرده بزنید. اما بنی اسرائیل با سوالات بیمورد کار را برخود مشکل میکند. البته اگر خدا به بنی اسرائیل میگفت یک گاو ذبح کنید و بخورید فورا این کار را میکردند . و سوال بی مورد هم نمیکردند.مسلمانان هم کار را برخود مشکل کرده اند . در زمانی که مسئله دین به میان بیاید همه چیز مشکل میشود.همه چیز سوال میشود. آبی که شبانه روز از آن میخورند در موقع وضو گرفتن باید از مرجع تقلید و یا مجتهد خود اجازه بگیرند. خیلی راحت از مقدسین خود طلب رفع حاجت میکنند. اما اگر بگویید که فقط خدا را بخوانید آنوقت مسئله فلسفی میشود و مسئله شفاعت را پیش میکشند. و همه چیز مشکل میشود. آنوقت دیگر مفهوم استعانت فلسفی میشود ! آیات 2:67 تا 2:74 را بخوانید 31 --- خیلی از آیات قرآن با قل شروع میشود : قل یعنی بگو . خدا به رسول دستور میدهد که بگو . مثل قل هو الله احد و .... ولی مسلمانان امروزی در نماز خود به خدا دستور میدهند که بگوید الله احد و این نشان از آن دارد که هنوز معنای پرستش خدا را نمیدانند! 32--- معنای حکمت و تعلیم در قرآن :
بعضی ها میگویند حکمت همان سنت محمد است بهتر است که معنای حکمت را از خود قرآن بخواهیم:
آیه 1: [62:2] هو الذی بعث فی الامین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایته ویزکیهم ویعلمهم الکتب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ترجمه :
اوست که برای کسانی که کتاب آسمانی نداشتند، رسولی از میان خودشان فرستاد تا آیاتش را برای آنها بخواند، آنها را خالص کند و به آنها کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد. پیش از این، آنها به کلی گمراه شده بودند.
آیه 2: [2:231] : واذا طلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا ومن یفعل ذلک فقد ظلم نفسه ولا تتخذوا ءایت الله هزوا واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتب والحکمة یعظکم به واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم اگر زنان را طلاق دهید، هنگامى که عده (سه عادت ماهانه) آنها به پایان رسد، باید به آنها اجازه دهید در همان خانه دوستانه زندگى کنند، یا بگذارید دوستانه آنجا را ترک نمایند. برای انتقام جویى، آنها را مجبور نکنید تا برخلاف میلشان بمانند. هر کس این کار را بکند به نفس خویش ستم مى کند. آیات خدا را بیهوده نگیرید. نعمت هاى خدا را بر خود به یاد آورید و اینکه او برایتان کتاب آسمانى و حکمت فرو فرستاد تا شما را روشن کند. خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که خدا بر همه چیز آگاه است.
آیه 3:
[36:1] ی. س
[36:2] والقرءان الحکیم یس و قرآن که سرشار از حکمت است.
تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت همان قرآن است به دلایل زیر :
1- در 2:231 " الکتب والحکمة یعظکم به" ضمیر به مفرد است و این در حالی است که این ضمیر مفرد اشاره به کتاب و حکمت هردو دارد.
2- پیامبران و رسولان دیگر هم کتاب و حکمت داشته اند
3- در 36:2 گفته است قرآن حکیم . قرآن حکیم یعنی قرآن پر از حکمت . و این یعنی حکمت در همان قرآن است .4-
[4:105] انا انزلنا الیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما ارک الله ولا تکن للخائنین خصیما
ترجمه : ما کتاب آسمانی را، بحق، بر تو نازل کرده ایم، تا میان مردم به موجب آنچه خدا به تو نشان داده است، حکم کنی. تو از خیانتکاران جانبداری نکن.
در ایه بالا محمد رسول خدا باید بر حسب کتاب خدا بین مردم حکم کند و این حکمت همان قرآن است.
پس حکمت اصلا به معنی سنت و حدیث نمیتواند باشد همانطور که میدانید تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنت الله است و از سنت محمد ذکری به میان نیامده است حکمت همان قرآن حکیم است .
5- بر فرض مثال شما کتابی را میخوانید و دوستتان هم میخواهد بخواند تو به دوستت میگویید که این کتاب خیلی جالب است و تو هم بروید و این کتاب و فصل هفتمش را بخوانید . فصل هفتم داخل کتاب است و از کتاب جدا نیست ولی تو جهت تاکید و اهمیت فصل هفتم این حرف را زدی خدا میگوید که کتاب و حکمت . منظور این نیست که حکمت از کتاب جداست منظور این است که حکمت در این کتاب خیلی مهم است و قرآن حکیم را یاد آور میشود.
6- مثالی دیگر :
[2:238]
حفظوا على الصلوت والصلوة الوسطى وقوموا لله قنتین ترجمه :
مرتب نمازها) ارتباط با خدا) را به جا آورید، به خصوص نماز میانى را، و خود را کاملا به خدا اختصاص دهید.
در ایه بالا خدا بر اهمیت نمازها تاکید میکند و میگوید نمازها و نماز میانی را اهمیت بدهید نماز میانی
از نمازها جدا نیست بلکه نماز وسطی جزو نمازهاست ولی خدا جهت اهمیت بیشتر آن را جدا ذکر میکند
به همین ترتیب وقتی خدا میگوید کتاب و حکمت منظور این نیست که حکمت غیر از قرآن است بلکه
میخواهد به حکمت به عنوان بخشی از کتاب اهمیت دهد. و این همان قرآن حکیم است .
اما معنای تعلیم :آیه 1: [62:2] هو الذی بعث فی الامین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایته ویزکیهم ویعلمهم الکتب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ترجمه :
اوست که برای کسانی که کتاب آسمانی نداشتند، رسولی از میان خودشان فرستاد تا آیاتش را برای آنها بخواند، آنها را خالص کند و به آنها کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد. پیش از این، آنها به کلی گمراه شده بودند.
تعلیم کتاب و حکمت یعنی تلاوت و رساندن آیات قرآنی (که شامل حکمت هم هست ) به مردم. خدا خودش معلم قرآن است زیرا : [96:3] اقرا وربک الاکرم بخوان و پروردگارت، بلندمرتبه ترین[96:4] الذی علم بالقلم او به وسیله قلم می آموزد.[96:5] علم الانسن ما لم یعلم او به انسان چیزی را می آموزد که هرگز نمی دانست. حتی مشرکین به پیغمبر محمد میگفتند که بشری اورا " تعلیم " میدهد. [16:103] ولقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون الیه اعجمی وهذا لسان عربی مبین ما خوب می دانیم که آنها می گویند: "بشری به او تعلیم می دهد!" زبان آن مرجعی که آنها به آن اشاره می کنند، غیر عربی است و این به زبان عربی کامل است. پس تعلیم کتاب و حکمت همان قرآن است . [18:54] ولقد صرفنا فی هذا القرءان للناس من کل مثل وکان الانسن اکثر شىء جدلا ما هرگونه مثالی در این قرآن آورده ایم، ولی انسان بیش از هر موجودی اهل مجادله است. 33 --- کتمان حرف خدا و تبیین حرف خدا چه معنی میدهد ؟ [3:187] واذ اخذ الله میثق الذین اوتوا الکتب لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا فبئس ما یشترون خدا از کسانی که کتاب آسمانی دریافت کردند، پیمان گرفت که: "شما باید آن را به مردم اعلام کنید و هرگز آن را پنهان نکنید." اما آنها به آن پشت کردند و آن را نادیده گرفتند و به بهایی ناچیز معامله کردند. چه معامله بدی. [16:64] وما انزلنا علیک الکتب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه وهدى ورحمة لقوم یؤمنون ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کرده ایم تا هرچه را که در آن اختلاف دارند، برایشان روشن کند و هدایت و رحمتی باشد برای مردمی که ایمان دارند. [16:44] بالبینت والزبر وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفکرون ما به آنها مدرکها و کتابهای آسمانی دادیم. و این پیام را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که برای آنها فرستاده شده است به مردم اعلام کنی، شاید که بیندیشند. [16:89] ویوم نبعث فی کل امة شهیدا علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیدا على هؤلاء ونزلنا علیک الکتب تبینا لکل شیء وهدى ورحمة وبشرى للمسلمین آن روز خواهد آمد که از میان هر جامعه ای شاهدی برمی انگیزیم و تو را به عنوان شاهد این مردم می آوریم. ما این کتاب را بر تو نازل کرده ایم تا همه چیز را توضیح دهد و هدایت و رحمت و مژده ای باشد برای تسلیم شدگان. عبارت (الکتب تبینا لکل شیء) یعنی هر چیزی را در کتاب بیان کرده است.پس بیان کتاب و حکمت توی همان قرآن است و رسول همین را میرساند. 34 --- کسانی که به خدا ایمان دارند و قبول دارند که کتابش کامل است و بدون نقص و با جزئیات است طبق قول خدا همه چیز برایشان راحت خواهد بود. 100:62و 16:97در حالی که کسانی که به خدا ایمان ندارند و در جستجوی منابعی دیگر در کنار قرآن هستند سختی در این دنیا و در آخرت خواهند داشت و زندگی مشکلی خواهند داشت و بار خود را سنگین کرده اند و مطمئنا منحرف خواهند شد.
داشتم تو گوگل میگشتم یهویی به این بر خوردم! خخخخخخخ جاهلیت به تمام معنا
سالهاست که اسلام و عقب ماندگیهای مسلمانان ذهن خیلی ها را در تمام دنیا و بخصوص ایران به خود مشغول کرده است چرا مسلمانان چنین وضعیتی دارند حتی به نوشته های کتاب مقدس خود عمل نمی کنند چه چیزی این مساله را بوجود آورده است چه چیزی آنها را به حیطه انحطاط و تزلزل کشانده است آیا این قوانین و دستورات که در حال حاضر به آن معتقدند مایه محدودیت و عقب ماندگی آنها نیست؟بسیاری ازمعضلات مسلمانها از تبعیت کتابهای حدیث و سنت است . حدیث و سنت است که تمام مسلمین را به بت پرستی کشانده است . حدیث و سنت مثل زنجیری مغز و قلب مسلمانان را تسخیر کرده است و چنان آنها را به ورطه انحطاط کشانده است که در زمان ما مسلمان بودن یعنی عقب ماندگی یعنی بت پرستی یعنی تبعیت از خرافات و تبعیت از شیطان. آیه 168و169و170و171 سوره بقره: 168: اى مردم، از محصولات زمین، تمام چیزهایى را که خوب و حلال هستند بخورید و از گام هاى شیطان پیروى نکنید؛ او سرسخت ترین دشمن شماست.
۱۶۹: او فقط شما را به کارهاى پلید و نادرست امر مى کند و اینکه شما درباره خدا چیزى بگویید که نمى دانید.
۱۷۰: هنگامى که به آنها گفته شود، "از آنچه خدا در این نازل کرده است پیروى کنید،" مى گویند، "ما فقط از آنچه از اعمال والدین خود یافتیم، پیروى مى کنیم." اگر والدین آنها نفهمیده بودند و هدایت نشده بودند
۱۷۱ : مثال چنین کافرانى، مانند طوطى هایى است که هر صدا و آوایى را که مى شنوند، بدون آنکه بفهمند، تکرار مى کنند. کر و گنگ و کور؛ آنها نمى توانند بفهمند. این همان وعده خداوندی است که اگر به گفته شیطان حلال را بر خود حرام کنیم در آن صورت شیطان موفق شده است که ما را به فقر و فحشا و عقب ماندگی بکشاند و این برای مسلمین حاضر پیش آمده است . یکی از راههایی که شیطان میخواهد خداپرستان را به فساد و بدبختی بکشاند پیروی از منبع دیگری به عنوان حدیث و سنت در کنار قرآن است . قرآن کتاب هدایت است و کتاب همه انسانهاست . در اینجا 34 دلیل جهت ابطال پیروی از غیر قرآن میاورم : 1--- قرآن به مسلمانان دستور میدهدکه فقط از قرآن پیروی کنند و هیچ حدیثی به جز آیات خدا را قبول نکنند. انعام/114: آیا غیر از خدا، منبع دیگرى را به عنوان قانون، مرجع قرار دهم، در حالى که او این کتاب را با تمام جزئیاتى مفصل براى شما نازل کرده است کسانى که کتاب آسمانى دریافت کردند، تشخیص مى دهند که این از جانب پروردگارت، با حقیقت نازل شده است. هیچ شکى به خود راه نده.
2--- قرآن همان منبع دینی است که جهت نذارت و بشارت آمده است و دنباله تورات و انجیل و سایر کتب آسمانی است .
اگر ما فقط قرآن را منبع هدایت خود قرار دهیم در این صورت از دست خرافات سنت و حدیث خلاص میشویم و با سایر جوامع هماهنگ میشویم. ممکن است این مساله برای خیلی ها قابل هضم نباشد وبگویند که پس این همه حدیث خوب چی میشود. باید عرض کنم که این حرف همان وسوسه شیطان در جهت انحراف دین هدایت کننده بشر است. مسلمانان احادیث را منبع هدایت و قانون خود قرار داده اند و این دقیقا همان چیزی است که شیطان میخواهد. 3--- تنها سنت ذکر شده در قرآن سنت الله است در هیچ جای قرآن از سنت و حدیث محمد و یا اهل بیت سخنی نرفته است و تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنة الله است سنة الله فی الذین خلوا من قبل و لن تجد لسنة الله تبدیلا احزاب/6 و فاطر/43 و فتح/23 در قرآن فقط دو آیه است که شرح مى دهد پیغمبر محمد "بشرى بیش از شما نیست."
آیا این تصادفى است که هر دو مورد در پایان آیه شرک را منع مى کند
آیه اول : کهف / 109 تا 110 لمات رب و لو جئنا بمثله مددا (۱۰۹) قل انما أنا بشر مثلکم یوحى ال أنما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعباده ربه أحدا (۱۱۰)ترجمه :بگو(محمد)، "اگر اقیانوس براى کلمات پروردگار من مرکب مى بود، اقیانوس تمام مى شد، قبل از اینکه کلمات پروردگار من به اتمام رسد، حتى اگر مرکب را دو چندان کنیم."۱۱۰- بگو (محمد)، "من هم مانند شما بشرى بیشترنیستم، به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. کسانیکه به دیدار پروردگار خود امیدوار باشند، باید پرهیزکارى کنند و هرگز معبودى در کنار پروردگار خود نگذارد." در این آیه حرف از این میزند که کلمات خدا هیچوقت به پایان نمیرسد و اگر میخواست کتابی کاملتر به شما میداد و از طرف دیگر میگوید که محمد هم بشری بمانند شماست و این خود همه جیز را ثابت میکند . ثابت میکند که کلمات خدا همین قرآن است و بس.
آیه دوم : فصلت / 6
( قل انما أنا بشر مثلکم یوحى الی أنما الهکم اله واحد فاستقیموا الیه و استغفروه و ویل للمشرکین) بگو (محمد)، "من بشرى بیش از شما نیستم، که به من وحى شده که خداى شما خداى واحد است. باید فقط به او اخلاص بورزید و از او آمرزش بخواهید. واى بر مشرکین.
مؤمنان واقعى به گفته پروردگارشان ایمان دارند اینکه قرآن کامل، بى عیب و مفصل با جزئیات است وباید فقط آن را منشاء هدایت دینى قرار دهند. فقط مشرکین غیر از قرآن را مى جویند. پیروى از "حدیث و سنت" ساختن بت از پیغمبر محمد است برخلاف خواسته اش.
4--- وظیفه محمد تنها تبلیغ رسالت است و لا غیر ماعلی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ماتبدون و ما تکتمون مائده/99و92 ونحل/35و82 ونور/54 و شوری/48 پیروی از محمد و اسوه بودن محمد : عده ای میگویند که سنت و احادیث محمد جزو منابع الهی است زیرا خدا خودش گفته محمد اسوه حسنه است. باید عرض کنم که این افراد نمیفهمند که محمد فقط قرآن را آورده و در این مورد اسوه حسنه است (محمدی که در قرآن است اسوه است نه احادیث که اکثرا دروغ است) لقد کان لکم فی رسول الله أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و ذکر الله کثیرا (۲۱)
ترجمه : ۲۱ - رسول خدا سرمشق خوبى است براى آن عده از شما که در جستجوى خدا و روز بازپسین هستند و مدام خدا را یاد مى کنند.(۳۳:۲۱) محمد برای کسانی که در جستجوی خدا و روز بازپسین هستند و کسانی که خدا را یاد میکنند الگو است. این قرآن ذکر است برای مومنان. و این قرآن بهترین و تنها منشا برای جستجو و شناخت خداست. اما مسلمانان محمد را در (طریقه دستشویی رفتن و طریقه راه رفتن و ...) هم الگو میدانند. در حالی که خدا میگوید محمد هم بشری مثل شماست و هربشری راه میرود. جالب این است که ابراهیم نیز لغت به لغت با چنین کلماتى در قرآن شرح داده شده است. قد کانت لکم أسوه حسنه فی ابراهیم و الذین معه (۵) لقد کان لکم فیهم أسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الَآخر و من یتول فان الله هو الغنی الحمید (۶) ترجمه : ( مثال خوبى از ابراهیم و کسانى که با او بودند براى شما زده شده است........ آنها سرمشق خوبى هستند براى کسانیکه در جستجوى خدا و روز آخر مى اشند.(۶۰:۶)) خوب حالا اگر کسی توانست فقط یک حدیث از ابراهیم ذکر کند مساله حل است. مطمئنا کسی نمیتواند . خدا خودش میفرماید که ابراهیم برای ما اسوه حسنه است ولی خودش میدانست که ابراهیم 5000 سال پیش زندگی میکرد و کتاب حدیثی از او بجای نمانده است . پس ما از چه چیز ابراهیم پیروی کنیم.جواب این است که ابراهیم همانی است که خدا در قرآن ذکر کرده است . خدا میگوید ابراهیم مسلمانبود مشرک نبود نماز به پا میداشت زکات میداد و .... که در قرآن ذکر کرده است . نماز و روزه و زکات و حج از ابراهیم به ما رسیده استو ما همه در این مورد تابع ابراهیم هستیم در حقیقت اسوه بودن ابراهیم و یا محمد یعنی پیروی از گفته های قرآن . (زیرا قرآن است که سرگذشت درست و بدون انحراف آنها را ذکر کرده است.) 5--- در کل قرآن گفته شده (اطاعت از رسول) نه (اطاعت از محمد) این یعنی اطاعت از محمد از جنبه رسالتش درست است نه از جوانب دیگر. جنبه رسالت محمد هم همان کتاب آسمانی قرآن است. سایر موارد مربوط به زندگی شخصی محمد است و اطاعت از او به عنوان مصدر هدایت یک نوع بت پرستی است. البته اگر چنین حرفی را به یک مسلمان بزنید مثل این است که به یک مسیحی بگویید عیسی پسر خدا نیست. اطاعت از محمد یعنی اطاعت از محمدی که توی قرآن است نه احادیث که اکثرا دروغ است.این یعنی اطاعت از همان قرآن. مگر نمیبینید که اکثر آیات قرآن با قل (بگو) شروع میشود. قرآن بوسیله محمد ابلاغ میشد و اطاعت از محمد یعنی اطاعت از گفته های قرآن. 6--- از خود محمد حدیث نقل شده است که دستور داده بود هیچ حدیثی را ننویسند و این امر تا اواخر قرن دوم هجری رعایت میشد . پیشرفتهای فکری و علمی مسلمین هم در آن اوایل مربوط به عدم محدودیت به سنت خاصی بود. چرا محمد دستور به عدم تدوین حدیث میدهد.؟ اگر دستور نداده است پس چرا خود احادیث (مساله به این مهمی) را ننوشت؟؟پس آنهایی که قبل از قرن دو م هجری میزیستند (قبل از تدوین احادیث)گمراهند زیرا در آنزمان این کتابهای حدیث موجود نبود.؟؟؟؟!!!! 7--- خدا به پیغمبر دستور میدهدکه به ما بگوید محمد در آنچه بر او نازل میشود اشتباه نمیکند ولی در احادیث و اعمال شخصی خود ممکن است دچار اشتباه شود. قل انی ضللت فانها اضل علی نفسی و ان اهتدیت فیما یوحی الی ربی انه سمیع قریب سبا/50 ترجمه: بگو، "اگر من گمراه شوم، در اثر کوتاهى خودم گمراه مى شوم. و اگر هدایت شدم، بخاطر الهام پروردگار من است. او شنواست، نزدیک. خدا خودش میدانست که مسلمانان در چنین ورطه خطرناکی خواهند افتاد به همین خاطر چندین اشتباه از محمد را در قرآن ذکر کرده است که اینجوری میخواهد به ما بگوید که پیروی فقط از قرآن است و در سایر موارد (حدیث - سنت - سیره) هیچگونه پیرویی لازم نیست. از جمله در آیات زیر سهویات محمد ذکر شده است:انفال/68 توبه/43 توبه/113 توبه/114 احزاب/37 تحریم/1 عبس /1-11 8---- احتیاجی به تفصیلات دیگر نیست و کامل است انعام/115 9--- قران آسان است و چیزی که آسان است احتیاج به پیوست ندارد الر تلک ایات الکتاب المبین یوسف /1 فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون دخان /58 و هود /1 و انعام /114[54:17] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مدکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟ 10--- خدا احتیاج ندارد چیزی به کتابش اضافه شود خدا از طریق قرآن به ما یاد میدهد که کلماتش تمام نمیشود و اگر او میخواست میتوانست کتابی کاملتر و جزئی تر به ما بدهد و ادامه نزول مطالب آسمانی را به بت پرستان محول نمیکرد! (109- 18) 11--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که با پیروی از کلام رهبران دینی به جای کلام خدا در تله بت پرستی نیفتند این نشان میدهد که منبع بت پرستی پیروی از کلام رهبران دینی به جای قرآن است. توبه/31آنها به جاى خدا، رهبران مذهبى و علماى خود را ارباب قرار داده اند. عده اى دیگر مسیح، پسر مریم را بعنوان پروردگار پرستیدند. به همه آنها امر شده بود که فقط یک خدا را پرستش کنند. غیر از او خداى نیست. تجلیل او را، بسیار بالاتر از آنکه شریکى داشته باشد. 12 --- موءمنان حقیقی میدانند که وقتی خدا چیزی میگوید منظوری دارد: و چیزی که نمیگوید هم به منظوری است . در این صورت هر چیزی که در قرآن ذکر شده برای هدایت کافی است . مگر هدف خدا از فرستادن پیامبران هدایت و تنذیر و تبشیر نیست پس دیگر چرا خود را به مصادر دیگر محدود کنیم . هدف از ارسال رسول یکتا پرستی است یکتا پرستی در همه جهات : مصدر دین - عبادت - نیایش . 13--- خدا از موءمنان حقیقی میخواهد که در هر مورد اطلاعاتی می بینند یا می شنوند تحقیق کنند (36-17) ولی مسلمانهای فعلی به چیزی باور دارند که قانون احتمالات هم درستی آن را نمیرساند تکرار تاریخ : کتاب تورات و انجیل هم فرستاده خدایند و اما تورات فعلی بخشهای مختلف مثل میشناه ) mishnahسیره موسی( و جماره ) gemarah احادیث موسی( و ...را دارا می باشد آیا این همان تکرار تاریخ نیست؟؟! متاسفانه تکرار تاریخ است. یهودیها میشناه را بر تورات ترجیح میدهند و مسلمانان هم حدیث را بر قرآن ترجیح میدهند و سیره و سنت و احادیث را در کنار کتاب خدا قرار داده اند. یهودیها میگویند تورات بدون میشناه معنی ندارد مسلمانان هم میگویند قرآن بدون حدیث معنی ندارد.تاکتیک هردو گروه یکی است. زیرا منشا آن کسی نیست جز شیطان . 14--- سنت و حدیث در کنار قرآن جزو وسوسه های شیطان است . عربها اگر از سنت و حدیث پیروی میکنند به این دلیل است که قسمت اعظم آن آئین و سنت دیرینه خودشان است ولی پیروی ایرانیان مسلمان و سایر ملل مسلمان از سنت و حدیث جزو وسوسه های شیطان است . شیطان به این طریق این ملتها را از پیشرفت باز میدارد و فقر و بیچارگی و مریضی روانی را برای این ملتها به ارمغان آورده است و آنها را از قرآن و خدا دور میکند. کدام آیه قرآن مارا به پیروی از کتابهای حدیث امر میکند ؟ کدام آیه ؟؟ 15---عدم وجود اختلاف میان آیات قرآن - اثبات تالیف الهی. احادیث اکثرا مشکوکند حدیث محکم خیلی کم است کسی که کتب حدیث را نگاه کرده باشد اینها را میفهمد . دوستان جهت آزمایش به منابع اصلی حدیث نگاه کنند . اختلاف توی احادیث خیلی زیاد است . اکثر حدیثها ضدش هم موجود است . چرا اکثر حدیثها ضدش هم موجود است .آیا محمد ضد و نقیض حرف میزده است؟!!! با توجه به ایه زیر حدیث جزو منبع الهی نیست .
افلا یتدبرون القران و لو کان من عند غیرالله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا ترجمه :
[4:82] چرا قرآن را با دقت مطالعه نمى کنند؟ اگر از جانب غیر خدا بود، در آن ضد و نقیضهای بسیار پیدا می کردند. 16--- معیار مهم آیات الهى
بعضى از مردم ادعا مى کنند که "حدیث و سنت" آیات الهى و قدسی هستند. واضح است، آنان آگاه نیستند که معیار آیات الهى حفاظت کامل آن است. چون حدیث و سنت پیغمبر زیاد تحریف شده اند، هرگز نمى تواند معیار آیات الهى شود. این یک واقعیت تصدیق شده است که اکثر حدیث ها دروغ هایى ساختگى هستند.
انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (۱۵:۹)
ما پیام را نازل کردیم و قطعاٍ ، ما آن را حفظ خواهیم کرد. (۱۵:۹(
جاءهم و انه لکتاب عزیز (۴۱) لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید (۴۱:۴۲ 17--- محمد نه توضیح مى دهد، نه تفسیر مى کند و نه قرآن را پیش بینى مى کند فقط قرآن را تحویل مى دهد و پیروى مى کند.
اما اکثر مسلمانان امروزی ادعا مى کنند که حدیث و سنت براى توضیح دادن قرآن لازم هستند.
هر چند قرآن تعلیم مى دهد که معلم قرآن خداست؛ که اوست کسى که قرآن را در دل مؤمنان قرار مى دهد صرف نظر از زبان مادریشان؛ و محمد قرآن را توضیح نخواهد داد. آیه پایین را مشاهده کنید:
فصلت / 44[41:44] ولو جعلنه قرءانا اعجمیا لقالوا لولا فصلت ءایته ءاعجمی وعربی قل هو للذین ءامنوا هدى وشفاء والذین لا یؤمنون فی ءاذانهم وقر وهو علیهم عمى اولئک ینادون من مکان بعید
اگر قرآن را به زبانى غیر از عربى قرار مى دادیم مى گفتند، "چرا به آن زبان نازل شد "چه آن به زبان عربى باشد یا غیر عربى، بگو، "براى کسانیکه باور دارند، هدایت و شفا است. و کسانى که باور ندارند، نسبت به آن کر و کور خواهند بود، چنانچه گویى از جاى بسیار دورى آنها را خطاب مى کنند.
قیامت /16 تا 19
لا تحرک به لسانک لتعجل به (۱۶) ان علینا جمعه و قرآنه (۱۷) فاذا قرأناه فاتبع قرآنه (۱۸) ثم ان علینا بیانه (۱۹) اما ترجمه آن :16- با شتاب زبان (محمد) به بیان آن مگشاى. ۱۷ - این ما هستیم که آن را بصورت قرآن جمع آورى خواهیم کرد. ۱۸ - و چون آن را بخوانیم، تو از چنین قرآنى پیروى کن. ۱۹ - سپس این ما هستیم که آن را شرح خواهیم داد.
در همین آیه آخری فرموده : (ان علینا بیانه) یعنی بیان آن برعهده ماست و دیگر بیش از این چه میتوان گفت به کسانی که میگویند حدیث برای تفسیر قرآن لازم است . قرآن خود مفسر خود است. 18--- آیا محمد از آیه (مشرقین و مغربین) کرویت زمین را میفهمید؟
مسلما نه و محمد هم مثل بقیه دیگران زمین را مسطح فرض میکرد و این البته عیب نیست بلکه این
جزو مقتضای زمان است و فهم قرآن هم برای محمد نسبی بود و این همان معجزه شگفت انگیز قرآن
است . اطاعت از محمد یعنی اطاعت از قرآن یعنی عمل به آن . 19--- یک خدا / یک منشاء
خالق مطلق فرمان مى دهد که قرآن، اختصاصاٍ قرآن، باید تنها منشاء تعلیمات دینى باشد.
علاوه بر آن، به ما فرمان داده مى شودکه پذیرفتن هر منشاء دیگرى براى هدایت دینى مساوى این است که خداى دیگرى در کنار خدا گذاریم و منشا تمام بت پرستیها و بدبختیها هم همین است.(50-77) 20---فرقه هاى مذهبی محکوم اند خداوند در قرآن لعنت بر کسانی میفرستد که دین را فرقه فرقه کرده اند و بر علمایی که حرف غیر خدا را به خدا نسبت می دهند
بر این اساس فرقه هاى مذهبی محکوم اند
[6:159] ان الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا لست منهم فی شیء انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون
کسانی که خود را به فرقه های مختلف تقسیم می کنند، با تو نیستند. قضاوت آنها با خداست، سپس او آنها را از آنچه کرده بودند، مطلع خواهد کرد.
ولی در حال حاضر مسلمانهای فعلی به فرقه های مختلفی تقسیم شده اند و هر کس هم به فرقه خود افتخار میکند و به دانسته های خود مینازد . و تمام جر و بحث آنها راجع به مسائل تاریخی است و اختلافات تاریخی را سر لوحه مذاهب خود قرار داده اند . درحقیقت اینها دین ندارند بلکه مذهب دارند. آنچیزی که خدا برای ما فرستاده است دین است نه مذهب.هر فرقه ای بر فرقه دیگر افتخار میکند . و این درحالی است که خدا یک دین را برای ما فرستاده است نه چند دین. [,3230:31] منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولا تکونوا من المشرکین. من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون تسلیم او باشید، هیبت و حرمت او را ارج نهید، نمازها (ارتباط با خدا) را به جا آورید و- هر کاری می کنید- هرگز به دام شرک و بت پرستی نیفتید. (به بت پرستی آلوده نشوید،) مانند کسانی که دین خود را به فرقه های مختلف تقسیم می کنند؛ هر گروهی به آنچه دارد، خوشنود است. 21 --- بعد از آیات خدا به چه حدیثی ایمان دارید؟ [45:6] تلک ءایت الله نتلوها علیک بالحق فبای حدیث بعد الله وءایته یؤمنون اینها آیات خداست که ما به حقیقت بر تو می خوانیم. به کدام حدیث به غیر از خدا و آیاتش ایمان دارند؟ اما مسلمانان امروزی در جواب میگویند که به گفته های راویان احادیث ایمان داریم ؟! حتی میگویند که قرآن مشکل است و هفتاد بطن دارد و ما نمیفهمیم و به این طریق خود را خلاص کرده اند . اصول دین مسلمانان را احادیث تشکیل داده است جالب این است که حتی در قرآن به این اصول هماشاره ای نشده است ولی چون معتقدند که پیغمبر آن را گفته است آن را اصول خود قرار داده اند و یک بارهم از خود نمیپرسند که چرا اینها در قرآن نیامده است ؟ 22--- تعیین درستی و نادرستی حدیث کاری بس دشوار است که معیاری جز تعبیرات شخصی ندارد. بیشتر این احادیث سینه به سینه دهن بدهن نقل شده و چه بسا امکان دارد به اصطلاح یک کلاغ چهل کلاغ شده باشد.
- اکثر احادیث تحت تاثیر مسائل کلامی (معتزله - اشاعره – شیعه)و مسائل سیاسی (بنی عباس - علویان - امویان و ...)و علم ارسطویی قرار گرفته اند.
23--- معنای نماز را تغییر داده اند . چهار شعار دینی(نماز-زکات - روزه - حج ) از ابراهیم به محمد رسیده است و محمد در این مورد پیرو ابراهیم است. [16:123] ثم اوحینا الیک ان اتبع ملة ابرهیم حنیفا وما کان من المشرکین سپس ما به تو (محمد) وحی کردیم که از دین ابراهیم پیروی کن، یکتاپرستی؛ او هرگز مشرک نبود. [19:59] فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوت فسوف یلقون غیا پس از آنها، او نسل هایی را جایگزین آنان کرد که نمازها را ضایع کردند و از شهوات خود پیروی نمودند. آنها از نتایج آن رنج خواهند برد. [22:77] یایها الذین ءامنوا ارکعوا واسجدوا واعبدوا ربکم وافعلوا الخیر لعلکم تفلحون ای کسانی که ایمان دارید، به رکوع روید، سجده کنید، پروردگارتان را بپرستید و اعمال پرهیزکارانه انجام دهید، باشد که موفق شوید. نماز سیستم مشخص است که طی(قیام و سجود و رکوع ) انجام میشود قرآن تعلیم مى دهد که ابراهیم بدون شک بنیان گذار اسلام به روش امروزى است. به این ترتیب، ابراهیم براى زندگى روزمره ما مسلمانان چه چیز بر جاى گذاشته است
قرآن تعلیم مى دهد که تمام شعائر دین اسلام (نماز، انفاق واجب زکات، روزه و حج) از طریق ابراهیم نسل به نسل به ما رسیده است.
بنابراین، اسلام در شکل نهایى طبق عرف کنونى، بر دو پایه استوار است:
(۱) قرآن: آنچه که از طریق محمد به ما رسیده و
(۲) مناسک مذهبى: آنچه که از طریق ابراهیم به ما رسیده است .
تمام مناسک مذهبى اسلام قبل از محمد وجود داشته است .
تنها ماموریت محمد تحویل دادن قرآن بود
ابراهیم اولین گیرنده اسم اسلام بود و اولین کسى بود که کلمه "اسلام" را استفاده کرد. (۲:۱۳۱)
درحالى که تنها ماموریت محمد تحویل دادن قرآن بود، تمام مناسک مذهبى از طریق ابراهیم آمد.
و قالوا کونوا هودا أو نصارى تهتدوا قل بل مله ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین (۱۳۵)
۱۳۵- آنها گفتند، "باید یهودى یا مسیحى باشید تا هدایت شوید." بگو، "ما از دین ابراهیم پیروى مى کنیم- یکتا برستى - او هرگز مشرک نبود."(۲:۱۳۵)
ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما و ما کان من المشرکین (۶۷) ان أولى الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذا النب و الذین آمنوا و الله ول المؤمنین (۶۸)
۶۷ - ابراهیم نه یهودى بود، و نه مسیحى ؛ او یکتابرستى تسلیم شده بود. او هرگز مشرک نبود. ۶۸ - افرادى بیشتر از همه شایستگى ابراهیم را دارند که پیرو او و این پیامبر و کسانى که ایمان دارند هستند. خدا مولا و سرور مؤمنان است.(۳:۶۸)
بنابراین، اسلام بر اساس دو چیز است:
(۱) قرآن: از طریق محمد
(۲) مناسک مذهبى: از طریق ابراهیم
دعاى ارتباطى(نمازى) را که مخالفان محمد مى خواندند
تمام جوامع عرب قبل و بعد از زمان محمد پیرو دین ابراهیم بودند. از این قرار، ابو لهب، ابو جهل و مشرکین قریش نمازهاى پنج گانه را مانند ما انجام مى دادند، با استثناء فاتحه ابراهیمى بجاى فاتحه قرآنى.
و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (۳۳)و ما لهم ألا یعذبهم الله و هم یصدون عن المسجد الحرام و ما کانوا أولیاءه ان أولیاؤه الا المتقون و لکن أکثرهم لا یعلمون (۳۴)و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون (۳۵)
۳۳ - بهر جهت، خدا آنها را تنبیه نمى کند تا زمانیکه تو در میان آنها هستى ؛ خدا آنها را تنبیه نمى کند تا زمانیکه آنها در طلب آمرزش اند. ۳۴ - آیا آنها مستحق عذاب خدا نیستند که دیگران را از مسجدالحرام باز داشتند، با اینکه متولى آن نیستند متولیان واقعى آن پرهیزکارانند، اما بیشتر آنها نمى دانند. ۳۵ - دعاى ارتباطى (نماز) آنان نزد زیارتگاه (کعبه) تمسخرى بیش نبود و وسیله اى بود که مردم را باز دارند. (جمعیت را بیرون کنند) بنابراین، بجهت کفر خود عذاب رابچشید.(۸:۳۵)
اوقات نمازهای پنجگانه و تمام کلماتی که در نماز باید گفته شود در قرآن آمده است. بعضی ها میگویند که تعداد رکعتهای نماز در قرآن نیامده است و به همین جهت خود را محتاج حدیث معرفی میکنند. و به این طریق خود را فریب میدهند و خود را وارد وادی شیطان میکنند. اما خواست خدا بالاتر از خواست شیطان است و آنها نمیدانند که اتفاقا حتی یک حدیث در مورد تعداد رکعتهای نماز موجود نیست.جالب این است که چیز قابل توجهی در مورد نماز در کتابهای حدیثشان نیامده است. تمام انبارهای حدیثشان را زیر و رو کنید طریقه انجام نماز را نمی یابید. 24--- مساجدی که برضد خدا و رسول عمل می کنند [9:107] والذین اتخذوا مسجدا ضرارا وکفرا وتفریقا بین المؤمنین وارصادا لمن حارب الله ورسوله من قبل ولیحلفن ان اردنا الا الحسنى والله یشهد انهم لکذبون
[9:107] کسانی هستند که از مسجد برای کفر سوء استفاده می کنند، مؤمنان را فرقه فرقه می کنند و برای مخالفان خدا و رسولش راحتی فراهم می نمایند. آنها قاطعانه سوگند می خورند: "نیت ما خیر است!" خدا شهادت می دهد که آنها دروغگو هستند.
25--- حجاب را منحرف کرده اند هیچ جای قرآن دستور به پوشش روسری برای زنان نداده است . پوشش روسری ممکن است فرهنگ جامعه ای باشد ولی چیزی دینی به حساب نمیاید آیاتی از قرآن که راجع به حجاب آمده است: بلند نگه داشتن لباسها : [33:59] یایها النبی قل لازوجک وبناتک ونساء المؤمنین یدنین علیهن من جلبیبهن ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین وکان الله غفورا رحیما ای پیامبر، به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان بگو که لباس های خود را بلند کنند. بدین ترتیب، آنها (به عنوان زنان پرهیزکار) شناخته خواهند شد و مورد اهانت قرار نخواهند گرفت. خداست عفوکننده، مهربان ترین. [24:31] وقل للمؤمنت یغضضن من ابصرهن ویحفظن فروجهن ولا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن على جیوبهن ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ءابائهن او ءاباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخونهن او بنی اخونهن او بنی اخوتهن او نسائهن او ما ملکت ایمنهن او التبعین غیر اولی الاربة من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن وتوبوا الى الله جمیعا ایه المؤمنون لعلکم تفلحون و به زنان باایمان بگو که نگاه خود را مهار کنند و نجابت خود را حفظ نمایند و هیچ قسمتی از اندام خود را آشکار نکنند، مگر آنچه لازم است. باید سینه های خود را بپوشانند و اصول لباس پوشیدن را در حضور دیگران رعایت کنند، غیر از شوهرانشان، پدارانشان، پدرشوهرانشان، پسرانشان، پسران شوهرانشان، برادرانشان، پسران برادرشان، پسران خواهرانشان، زنان دیگر و خدمتکاران یا کارکنان مرد که دیگر تمایل جنسی ندارند، یا بچه هایی که بالغ نشده اند. و هنگام راه رفتن طوری قدم برندارند تا برخی از اعضای بدنشان را تکان دهند و نمایان سازند. همه شما به خدا توبه کنید، ای ایمان آورندگان، باشد که موفق شوید. 26--- مسلمانان اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم را نمیفهمند سوره توبه :[9:1] براءة من الله ورسوله الى الذین عهدتم من المشرکین در این اتمام حجتی است از جانب خدا و رسولش به مشرکانی که با شما پیمان می بندند. سوره توبه برائت است با مشرکان . ولی میبینیم که خدا میگوید برائت از طرف خدا و رسولش. در عین حال میدانیم که سوره توبه از طرف خداست ولی در عین حال خدا میگوید برائت از طرف خداو رسولش.نکته ای که اینجا روشن است این است که پیام (برائت)از طرف خداست ولی خدا پیام را به خدا و رسول(هردو) نسبت میدهد. زیرا که پیامرسان رسول است و این به آن معنا نیست که رسول خود سوره توبه را ساخته است. بلکه چون سوره از طرف رسول به مردم میرسد پس رسول مسئولیت گفته های رسالت خود (تنها ابلاغ قرآن) را بر عهده باید بگیرد و این هر گونه شک و شبهه ای را در وظیفه رسول (تنها ابلاغ قرآن ) باقی نمیگذارد. و از این نظر احترام رسول (احترام معقولانه از جنبه رسالت نه بت پرستی) به معنای احترام به رسالت است.در حقیقت اطاعت از رسول یعنی اطاعت از رسالت (تنها ابلاغ قرآن). در قرآن بعضی جاها خدا ضمیر جمع به کار برده است .هر کجا خداى قادر اول شخص جمع بکار برده است، حتما ً دیگر موجودات مانند فرشتگان هم شرکت داشته اند. براى مثال فرشته جبرییل و محمد پیغمبر در وحى این کتاب شرکت داشته اند. بنابراین، در ۱۵:۹ حالت جمع بکار برده شده است: "ما این کتاب را وحى کردیم، و ما از آن محفاظت خواهیم کرد." بصورت جمع بکار رفتن در اینجا نشان دهنده این است که محمد، پیغمبر خدا و جبرییل، فرشته خدا، در تحویل قرآن شرکت داشته اند.
مثال دیگر دمیدن نفس حیات بخش به آدم و عیسى است. آفرینش آدم در بهشت انجام گرفت، و خدا مستقیما ً نفس حیات بخش را به او دمید. بنابراین، همیشه اول شخص مفرد بکار برده شده است: "من از روح خود به آدم دمیدم" (۱۵:۲۹، ۳۸:۷۲). در صورتیکه آفرینش عیسى در روى زمین انجام گرفت و جبرییل "کلام" خدا را به مریم انتقال داد. در اشاره به خلفت عیسى، مکررا ً حالت جمع بکار برده شده است (۲۱:۹۱، ۶۶:۱۲).بنابراین وقتی خدا میگوید اطیعوالله و اطیعوا الرسول و اولوالامر منکم , منظور این است که پیام از طرف خداست و رساندن آن برعهده رسول است و همچنین اجرا کردن احکام اجتماعی آن (مثل قصاص ) برعهده صاحبان قدرت است. 27--- سازش ساختگی با قرآن:
بعضى از مسلمانان میخواهند اینچنین سازش کنند که : "اگر حدیثى با قرآن موافقت داشته باشد، ما آن را قبول میکنیم، اما اگر با قرآن مغایرت داشته باشد، آنرا تکذیب خواهیم کرد!" چنین سازشى ثابت میکند که این اشخاص به گفته خدا که قرآن "کامل و مفصل است، با تمام جزییات" ایمان ندارند. هنگامیکه از چیزى غیر از قرآن راهنمایى بجویند، حتى هر چقدر هم که "صحیح" به نظر برسد، باز به دام شیطان مى افتند زیرا آنها کلام خدا را رد کرده اند، و خداى دیگرى در کنار خدا قرار داده اند (۱۸:۵۷).
سنجش احادیث با قرآن حربه جدیدی است برای در رفتن از زیر تفکر روی قرآن. [63:1] اذا جاءک المنفقون قالوا نشهد انک لرسول الله والله یعلم انک لرسوله والله یشهد ان المنفقین لکذبون هنگامی که منافقان نزد تو می آیند، می گویند: "ما شهادت می دهیم که تو رسول خدا هستی." خدا می داند که تو رسولش هستی و خدا شهادت می دهد که منافقان دروغگو هستند. اکثر احادیث ریشه ای در قرآن ندارند تا که با قرآن سنجیده شوند.اگر در قرآن هست پس دیگر لازم نیست . و اگر هم در قرآن نیست پس اضافی است. قرآن برای فهمیدن و فکر کردن نازل شده است [29:69] والذین جهدوا فینا لنهدینهم سبلنا وان الله لمع المحسنین و اما کسانی که در راه ما کوشش می کنند، ما مطمئنا آنها را به راههای خودمان هدایت خواهیم کرد. یقینا، خدا با پارسایان است. 28 --- چرا خدا بر آسان بودن قرآن اصرار دارد؟! [54:17] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:22] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:32] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟[54:40] ولقد یسرنا القرءان للذکر فهل من مذکر ما قرآن را برای یادگیری آسان کردیم. آیا هیچ یک از شما می خواهد یاد بگیرد؟ 29 --- مسلمانان با پیروی از حدیث قوانین راویان احادیث را بر قرآن ترجیح داده اند به طور مثال : الف- کشتن کسى که مرتد است مراجعه شود به آیه ۲:۲۵۶ ب- قطع کردن دست... برای فهمیدن مفهوم بریدن دست در قرآن به آیات ۱۲:۳۱؛ ۵:۳۸ مراجعه شود. ج- سنگسار کردن زنا کار ۲۴:۲؛ ۴:۲۵ د- کشتن هر کسى که نماز نمیخواند ه- کشتن کسى که براى بار چهارم مشروبات الکلى خورده است ۱۸:۲۹؛۲:۲۵۶ و- ممنوع کردن عبادت براى زنانى که در عادت ماهانه هستند ۲:۲۲۲ ز- او را "حضرت محمد(ص) " خواندن ۲:۲۸۵ ح- قبر او را "مسجد مقدس" قرار دادن ۱۵۰-۲:۱۴۹ م- اضافه کردن اسم محمد به اولین ستون اسلام 63:1 ن- ظلم به زنان و مجبور کردن ایشان به پوشیدن روسرى و لباسهای غیر منطقی س- حرام کردن طلا و ابریشم براى مردان ع- حرام کردن موسیقى و هنرو .......... 30 --- بهانه شرح جزئیات احکام . یک بهانه بنی اسرائیلی : هر آنچه احکام در قرآن آمده است برای هدایت کافی است و غیر از آن لازم نیست. زیرا کتاب خدا کامل استولی مسلمانهای امروزی میگویند جزئیات احکام نیامده است. و اگر به آنها بگویید که همین مقدار احکام کافی است میگویند اگر فلان مورد پیش بیاید چه کار کنیم. بزرگترین سوره قرآن شامل مثلی حیرت انگیز است که به قول معروف به خال زده است :خدا به بنی اسرائیل دستور میدهد که گاوی را ذبح کنید و گوشت آن را برمرده بزنید. اما بنی اسرائیل با سوالات بیمورد کار را برخود مشکل میکند. البته اگر خدا به بنی اسرائیل میگفت یک گاو ذبح کنید و بخورید فورا این کار را میکردند . و سوال بی مورد هم نمیکردند.مسلمانان هم کار را برخود مشکل کرده اند . در زمانی که مسئله دین به میان بیاید همه چیز مشکل میشود.همه چیز سوال میشود. آبی که شبانه روز از آن میخورند در موقع وضو گرفتن باید از مرجع تقلید و یا مجتهد خود اجازه بگیرند. خیلی راحت از مقدسین خود طلب رفع حاجت میکنند. اما اگر بگویید که فقط خدا را بخوانید آنوقت مسئله فلسفی میشود و مسئله شفاعت را پیش میکشند. و همه چیز مشکل میشود. آنوقت دیگر مفهوم استعانت فلسفی میشود ! آیات 2:67 تا 2:74 را بخوانید 31 --- خیلی از آیات قرآن با قل شروع میشود : قل یعنی بگو . خدا به رسول دستور میدهد که بگو . مثل قل هو الله احد و .... ولی مسلمانان امروزی در نماز خود به خدا دستور میدهند که بگوید الله احد و این نشان از آن دارد که هنوز معنای پرستش خدا را نمیدانند! 32--- معنای حکمت و تعلیم در قرآن :
بعضی ها میگویند حکمت همان سنت محمد است بهتر است که معنای حکمت را از خود قرآن بخواهیم:
آیه 1: [62:2] هو الذی بعث فی الامین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایته ویزکیهم ویعلمهم الکتب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ترجمه :
اوست که برای کسانی که کتاب آسمانی نداشتند، رسولی از میان خودشان فرستاد تا آیاتش را برای آنها بخواند، آنها را خالص کند و به آنها کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد. پیش از این، آنها به کلی گمراه شده بودند.
آیه 2: [2:231] : واذا طلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا ومن یفعل ذلک فقد ظلم نفسه ولا تتخذوا ءایت الله هزوا واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتب والحکمة یعظکم به واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم اگر زنان را طلاق دهید، هنگامى که عده (سه عادت ماهانه) آنها به پایان رسد، باید به آنها اجازه دهید در همان خانه دوستانه زندگى کنند، یا بگذارید دوستانه آنجا را ترک نمایند. برای انتقام جویى، آنها را مجبور نکنید تا برخلاف میلشان بمانند. هر کس این کار را بکند به نفس خویش ستم مى کند. آیات خدا را بیهوده نگیرید. نعمت هاى خدا را بر خود به یاد آورید و اینکه او برایتان کتاب آسمانى و حکمت فرو فرستاد تا شما را روشن کند. خدا را در نظر داشته باشید و بدانید که خدا بر همه چیز آگاه است.
آیه 3:
[36:1] ی. س
[36:2] والقرءان الحکیم یس و قرآن که سرشار از حکمت است.
تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت همان قرآن است به دلایل زیر :
1- در 2:231 " الکتب والحکمة یعظکم به" ضمیر به مفرد است و این در حالی است که این ضمیر مفرد اشاره به کتاب و حکمت هردو دارد.
2- پیامبران و رسولان دیگر هم کتاب و حکمت داشته اند
3- در 36:2 گفته است قرآن حکیم . قرآن حکیم یعنی قرآن پر از حکمت . و این یعنی حکمت در همان قرآن است .4-
[4:105] انا انزلنا الیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما ارک الله ولا تکن للخائنین خصیما
ترجمه : ما کتاب آسمانی را، بحق، بر تو نازل کرده ایم، تا میان مردم به موجب آنچه خدا به تو نشان داده است، حکم کنی. تو از خیانتکاران جانبداری نکن.
در ایه بالا محمد رسول خدا باید بر حسب کتاب خدا بین مردم حکم کند و این حکمت همان قرآن است.
پس حکمت اصلا به معنی سنت و حدیث نمیتواند باشد همانطور که میدانید تنها سنت ذکر شده در قرآن همان سنت الله است و از سنت محمد ذکری به میان نیامده است حکمت همان قرآن حکیم است .
5- بر فرض مثال شما کتابی را میخوانید و دوستتان هم میخواهد بخواند تو به دوستت میگویید که این کتاب خیلی جالب است و تو هم بروید و این کتاب و فصل هفتمش را بخوانید . فصل هفتم داخل کتاب است و از کتاب جدا نیست ولی تو جهت تاکید و اهمیت فصل هفتم این حرف را زدی خدا میگوید که کتاب و حکمت . منظور این نیست که حکمت از کتاب جداست منظور این است که حکمت در این کتاب خیلی مهم است و قرآن حکیم را یاد آور میشود.
6- مثالی دیگر :
[2:238]
حفظوا على الصلوت والصلوة الوسطى وقوموا لله قنتین ترجمه :
مرتب نمازها) ارتباط با خدا) را به جا آورید، به خصوص نماز میانى را، و خود را کاملا به خدا اختصاص دهید.
در ایه بالا خدا بر اهمیت نمازها تاکید میکند و میگوید نمازها و نماز میانی را اهمیت بدهید نماز میانی
از نمازها جدا نیست بلکه نماز وسطی جزو نمازهاست ولی خدا جهت اهمیت بیشتر آن را جدا ذکر میکند
به همین ترتیب وقتی خدا میگوید کتاب و حکمت منظور این نیست که حکمت غیر از قرآن است بلکه
میخواهد به حکمت به عنوان بخشی از کتاب اهمیت دهد. و این همان قرآن حکیم است .
اما معنای تعلیم :آیه 1: [62:2] هو الذی بعث فی الامین رسولا منهم یتلوا علیهم ءایته ویزکیهم ویعلمهم الکتب والحکمة وان کانوا من قبل لفی ضلل مبین ترجمه :
اوست که برای کسانی که کتاب آسمانی نداشتند، رسولی از میان خودشان فرستاد تا آیاتش را برای آنها بخواند، آنها را خالص کند و به آنها کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد. پیش از این، آنها به کلی گمراه شده بودند.
تعلیم کتاب و حکمت یعنی تلاوت و رساندن آیات قرآنی (که شامل حکمت هم هست ) به مردم. خدا خودش معلم قرآن است زیرا : [96:3] اقرا وربک الاکرم بخوان و پروردگارت، بلندمرتبه ترین[96:4] الذی علم بالقلم او به وسیله قلم می آموزد.[96:5] علم الانسن ما لم یعلم او به انسان چیزی را می آموزد که هرگز نمی دانست. حتی مشرکین به پیغمبر محمد میگفتند که بشری اورا " تعلیم " میدهد. [16:103] ولقد نعلم انهم یقولون انما یعلمه بشر لسان الذی یلحدون الیه اعجمی وهذا لسان عربی مبین ما خوب می دانیم که آنها می گویند: "بشری به او تعلیم می دهد!" زبان آن مرجعی که آنها به آن اشاره می کنند، غیر عربی است و این به زبان عربی کامل است. پس تعلیم کتاب و حکمت همان قرآن است . [18:54] ولقد صرفنا فی هذا القرءان للناس من کل مثل وکان الانسن اکثر شىء جدلا ما هرگونه مثالی در این قرآن آورده ایم، ولی انسان بیش از هر موجودی اهل مجادله است. 33 --- کتمان حرف خدا و تبیین حرف خدا چه معنی میدهد ؟ [3:187] واذ اخذ الله میثق الذین اوتوا الکتب لتبیننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمنا قلیلا فبئس ما یشترون خدا از کسانی که کتاب آسمانی دریافت کردند، پیمان گرفت که: "شما باید آن را به مردم اعلام کنید و هرگز آن را پنهان نکنید." اما آنها به آن پشت کردند و آن را نادیده گرفتند و به بهایی ناچیز معامله کردند. چه معامله بدی. [16:64] وما انزلنا علیک الکتب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه وهدى ورحمة لقوم یؤمنون ما این کتاب آسمانی را بر تو نازل کرده ایم تا هرچه را که در آن اختلاف دارند، برایشان روشن کند و هدایت و رحمتی باشد برای مردمی که ایمان دارند. [16:44] بالبینت والزبر وانزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم ولعلهم یتفکرون ما به آنها مدرکها و کتابهای آسمانی دادیم. و این پیام را بر تو نازل کردیم تا آنچه را که برای آنها فرستاده شده است به مردم اعلام کنی، شاید که بیندیشند. [16:89] ویوم نبعث فی کل امة شهیدا علیهم من انفسهم وجئنا بک شهیدا على هؤلاء ونزلنا علیک الکتب تبینا لکل شیء وهدى ورحمة وبشرى للمسلمین آن روز خواهد آمد که از میان هر جامعه ای شاهدی برمی انگیزیم و تو را به عنوان شاهد این مردم می آوریم. ما این کتاب را بر تو نازل کرده ایم تا همه چیز را توضیح دهد و هدایت و رحمت و مژده ای باشد برای تسلیم شدگان. عبارت (الکتب تبینا لکل شیء) یعنی هر چیزی را در کتاب بیان کرده است.پس بیان کتاب و حکمت توی همان قرآن است و رسول همین را میرساند. 34 --- کسانی که به خدا ایمان دارند و قبول دارند که کتابش کامل است و بدون نقص و با جزئیات است طبق قول خدا همه چیز برایشان راحت خواهد بود. 100:62و 16:97در حالی که کسانی که به خدا ایمان ندارند و در جستجوی منابعی دیگر در کنار قرآن هستند سختی در این دنیا و در آخرت خواهند داشت و زندگی مشکلی خواهند داشت و بار خود را سنگین کرده اند و مطمئنا منحرف خواهند شد.