22-06-2015، 22:25
حاج منصور ارضی – مداح مشهور تهران – شب دوشنبه در مراسم ویژه ماه مبارک رمضان در مسجد ارک، از سریال «پایتخت ۴» به شدت انتقاد کرد.
حاج منصور ارضی با اشاره به سکانس مردهشورخانه در قسمت دوم این سریال، آن را «تمسخر مرگ» نامید و گفت: با این کارها معارف دینی را زیر سوال میبرند و دین را به تمسخر گرفتند. یواش یواش به مبانی دین رخنه میکنند این ملعونین. مردم حواسشان باشد. به این فیلمها نخندید.
انتقاد رضا رشیدپور از سریال پایتخت ۴
رضا رشیدپور؛ مجری سابق تلویزیون و بازیگر سینما در یادداشتی به نقد سریال پایتخت ۴ ساخته سیروس مقدم پرداخت، متن این یادداشت بدین شرح است:
سریال پایتخت را همیشه دوست داشته ام و تماشا کرده ام . امسال هم منتظر بودم تا هنرنمایی محسن تنابنده ی عزیز به اتفاق دوستانش را ببینم .
قبول دارم که سه قسمت از یک مجموعه بیست و چند قسمتی محک مناسبی برای نقد نیست . اما سنت سال نکو و بهار را هم نباید از نظر دور داشت . راستش را بخواهید در این سه شب حجم باور نکردنی از بهم ریختگی دراماتیک و سر درگم بودن خط روایی بیش از اندازه متعجبم کرد .
البته شنیده بودم که گروه بدون حتی یک صفحه سناریو عازم شمال شده اند ولی باور نمی کردم . موضوع فقط نقص دراماتیک نیست . حتی بازیها هم دیگر روان نیستند . چفت و بست دیالوگ ها کاملا فشل است و هنرنمایی امیر معقولی در جادوی قاب و حرکت هم رنگ باخته . پایتخت در این سه قسمت تلاش کرده تا همه چیز باشد . از هجو سیاسی تا کمدی رو حوضی . از شوخی بر سر تقلب در انتخابات تا بازی با کلمات دو پهلو که یادآور برخی کمدی های … است .
اما به گمان من از همه به هیچ رسیده است . مشتی هیچ با چندین فرسنگ پلانهای کشدار بی معنی . کارگردان اصرار می کند که ما تمام صحنه های رفتن و برگشتن ارسطو به قبرستان با موتور سیکلت را ببینیم ! آن هم در زمانی نزدیک به زمان واقعی ! آش آنقدر شور می شود که در پخش مجدد پلانهای یاد شده را حذف می کنند … دلم می سوزد .
ما استاد هدر دادن سرمایه هایمان شده ایم . یقینا محسن تنابنده و سیروس مقدم کارشان را خوب بلدند اما با یقین بیشتر می توان گفت که هرگز جادوگر نیستند و نمی توانند در زمانی کمتر از دو ماه خاطره سریالهای زنجیره ای موفق در جهان را تداعی کنند .
مثلا چه ایرادی داشت که این بندگان خدا از همان سال قبل کارشان را آغاز می کردند ؟! یعنی هیچ کس نمی دانست که سال نود و چهار هم ماه رمضان دارد ؟! حالا مجبوریم اصطکاک چرخ دنده های خلاقیت و محدودیت را با انواع شوینده های «تاژ» لیز کنیم تا بلکه از صدقه سر اسپانسر عزیز مخارج سرمایه سوزی مان تامین شود !
البته من هنوز دوست دارم که به جمع بچه های هنرمند پایتخت امیدوار بمانم . به قول آن بنده خدای عزیزی که می گفت من دلواپس نیستم ، امیدوارم !