]
من یک دخترم
بدان حوای کسی نمی شوم که به هوای دیگری برود
تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم که روزی تنهایم بگذارد
روح خداست که در من دمیده شده
واحساس نامیده شده است
ارزان نمی فروشمش
دستانم بالین کودک فردایم خواهد شد
به هرکسی نمی دهمش
مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند
غرورے دارم
كـه براے تنها نبودن ، لـه نمـﮯ شود
احساسـﮯ دارم
كـه با منطق ِگدايان نمـﮯ سازد
قلبــﮯ دارم
كـه هنوز تیزے خنجر نامردے را نخوردهـ استـــ
و زيـبايــﮯ هايـﮯ دارم
كـه حراج چشم هاے بيگانـه نخواهد شد!
اينگونه است مشق شب هاي دخترانه من...
مטּ از نسل لیلے ام...
مטּ از جنس شیرینم...
مטּ בخترم...
با تماҐ פساسیت هاے בخترانـہ ام...
با تلنگرے بارانے میشوم...
با ڪلمـہ اےعاشق میشوم...
با ؋ریاבے میشڪنم...
با پشت ڪرבنے ویراטּ میشوم...
بـہ راحتے وابستـہ میشوم...
با پیروزے بـہ اوج میرسم...
هنوز هҐ با عروسڪهایҐ פرف میزنم...
هنوزҐ هҐ برایشاטּ لالایے میخوانم...
هنوزҐ هҐ با مבاבرنگے ...
פֿـانـہ رویاهای Ґ را بـہ تصویر میڪشم...
هنوزҐ هҐ براے شڪلات جاטּ میבهم...
هنوزҐ هҐ با وعבـہ شڪلات בاروهایҐ را میخورم...
مטּ בخترم...
من یک دخترم ...
دقت کن <دخترم> منو با اون هایی که آویزونتن و دنبالتن اشتبا نگیر روحم عظیمه...
از جنس اونایی که دورت پره نیستم.
خاصم در نوع خودم.
برای داشتن من باید تلاش کرد..
.چون برای خودم نمیتونم قیمت تعیین کنم.
خسته ام...
اما با پولا ودروغای تو شارژ نمیشم فرق میکنم.
عشق پاستیل و دور دور نیستم.دنبال مخ زدن و تیغ زدن نیستم.
هیچ مذکری توی زندگیم نیست وخیلی خوشحالم.
چون مردای امروزفقط<نر>هستن باکسی میپرم
ارزش منو بفهمه نه این که چون <ماد ه ام
بیا پی ام میفهمی حالا چرا به همه میگم نه ؟
!چون منو نمیشناسنو ادعا میکنن...
ساده هستم
ساده می بینم
ساده می پندارم زندگی را
نمیدانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم
ساده می مانم…
ساده میمیرم…
اما…
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …
جسارت می خواهد
نزدیک شدن به افکار دختری
که روزها
مردانه با زندگی می جنگد
امّا شب ها
بالشش از هق هق های دخترانه خیس است !
پسر:هر چی بخوای به پات میریزم فقط با من باش…
دختر:من فقط احساس پاک میخوام…داری؟
پسر:خداحافظ..!
من یک دخترم:با احساسات دخترانه ... سختم نکنید!
من یک دخترم:مهربانم ... سنگم نکنید!
من یک دخترم:ساده ام ... پیچیده ام نکنید!
من یک دخترم:عشق واندیشه درجانم است...مسخره ام نکنید!
دخترانه گی هایم لطیفند،
با زبری مردانگی هایت خراششان نده!
دخترانه گی هایم نیاز به مردانگی هایت ندارند؛
برو مردانگی هایت را
با زنانگی های یکی دیگر ارضا کن...!
شِیـطاטּ نیـستَم
فِرشـته هـَم نیـستم
خُدا هَم نیستم
فـَقط دُختَـرم!
ازنـوعِ سـاده اش...
حـَـوا گونہ فـِکـر میـکُنم
فَقـط بـہ خاطـِرِ یـک ســیب
تـا کـُجا بایَـد تـاواטּ داد...؟
مــن عــاشــق ایــن دختـــرونگـــی کـــردنــامم ..
عـاشـــق ایـــن دنیـــای صــورتیـــم ..
عـاشـــق دغــدغـه های دخترانه ام ..
سـت کــردن تــاپ و دامنـــام ..
گشـــتن تو صــد تا مـــغازه و خـــرید کـــردن از همـــون اولـــی .....
جــــیغ های بنـــفش از تـــه دلـــ تو تـــرن شـــهربازی ..
چیـــدن لاک های رنــگو وارنـــگم .. بـــهم ریختـــنشون .. چـــیدنشـــون .. و بـــاز دوبـــاره ..
دورهـــمی هـــام با دخـــترای فـــامیل پچ پچ های در گوشـــیمونو یـــهو بلـــند
بلـــند خندیدنــامون ..
حـــرفای دخـــترونه و فحشـــای پاستوریزه نثـــآر مخـــاطب خــآص کـــردن ..
کلکســـیون ســـاختن از رژ لبـــای رنـــگارنگم ..
ســـر گـــذاشتن رو شـــونه ی دوســـتمو های های گـــریه کـــردن ..
لـــوس شـــدنام واســـه بابایـــی ..
قهـــر کــــردنام با مامان خانـــــوم ...
گـــریه هـــای از تـــه دلــــم مــــوقع آهنگ گـــوش کـــردن یا رمـــان خوندن ..
دفـــاع هـــای با چنـــگ و دنـــدونم از معـــصومیت و تنهاییـــام ..
مـــن دخــــترونگی هــامو با هیـــچی عـــوض نمیکــــنم ..
نـــه با تمـــاشای فـــوتبال از تـــو ورزشــــگاه ..
نـــه بـــا آزاد بـــودنو گـــشت زدنـــای نصف شبـــآ ..
نـــه بـــا بــی دغدغه سیگـــار کشـــیدن تـــو پیــــاده رو های شــــهرم وقتــــی آســــمونش
ابـــریه ..
نـــه بـــا .. هـــیچیه هــــیچی ..
من یک دخترم
بدان حوای کسی نمی شوم که به هوای دیگری برود
تنهاییم را با کسی قسمت نمی کنم که روزی تنهایم بگذارد
روح خداست که در من دمیده شده
واحساس نامیده شده است
ارزان نمی فروشمش
دستانم بالین کودک فردایم خواهد شد
به هرکسی نمی دهمش
مــرا ✿دخـتر خانـــوم✿ مے نـامــند
غرورے دارم
كـه براے تنها نبودن ، لـه نمـﮯ شود
احساسـﮯ دارم
كـه با منطق ِگدايان نمـﮯ سازد
قلبــﮯ دارم
كـه هنوز تیزے خنجر نامردے را نخوردهـ استـــ
و زيـبايــﮯ هايـﮯ دارم
كـه حراج چشم هاے بيگانـه نخواهد شد!
اينگونه است مشق شب هاي دخترانه من...
مטּ از نسل لیلے ام...
مטּ از جنس شیرینم...
مטּ בخترم...
با تماҐ פساسیت هاے בخترانـہ ام...
با تلنگرے بارانے میشوم...
با ڪلمـہ اےعاشق میشوم...
با ؋ریاבے میشڪنم...
با پشت ڪرבنے ویراטּ میشوم...
بـہ راحتے وابستـہ میشوم...
با پیروزے بـہ اوج میرسم...
هنوز هҐ با عروسڪهایҐ פرف میزنم...
هنوزҐ هҐ برایشاטּ لالایے میخوانم...
هنوزҐ هҐ با مבاבرنگے ...
פֿـانـہ رویاهای Ґ را بـہ تصویر میڪشم...
هنوزҐ هҐ براے شڪلات جاטּ میבهم...
هنوزҐ هҐ با وعבـہ شڪلات בاروهایҐ را میخورم...
مטּ בخترم...
من یک دخترم ...
دقت کن <دخترم> منو با اون هایی که آویزونتن و دنبالتن اشتبا نگیر روحم عظیمه...
از جنس اونایی که دورت پره نیستم.
خاصم در نوع خودم.
برای داشتن من باید تلاش کرد..
.چون برای خودم نمیتونم قیمت تعیین کنم.
خسته ام...
اما با پولا ودروغای تو شارژ نمیشم فرق میکنم.
عشق پاستیل و دور دور نیستم.دنبال مخ زدن و تیغ زدن نیستم.
هیچ مذکری توی زندگیم نیست وخیلی خوشحالم.
چون مردای امروزفقط<نر>هستن باکسی میپرم
ارزش منو بفهمه نه این که چون <ماد ه ام
بیا پی ام میفهمی حالا چرا به همه میگم نه ؟
!چون منو نمیشناسنو ادعا میکنن...
ساده هستم
ساده می بینم
ساده می پندارم زندگی را
نمیدانستم جرم می دانند سادگی را
سادگی جرم است و من مجرم ترین مجرم شهرم
ساده می مانم…
ساده میمیرم…
اما…
ترک نمی گویم پاکی این سادگی را …
جسارت می خواهد
نزدیک شدن به افکار دختری
که روزها
مردانه با زندگی می جنگد
امّا شب ها
بالشش از هق هق های دخترانه خیس است !
پسر:هر چی بخوای به پات میریزم فقط با من باش…
دختر:من فقط احساس پاک میخوام…داری؟
پسر:خداحافظ..!
من یک دخترم:با احساسات دخترانه ... سختم نکنید!
من یک دخترم:مهربانم ... سنگم نکنید!
من یک دخترم:ساده ام ... پیچیده ام نکنید!
من یک دخترم:عشق واندیشه درجانم است...مسخره ام نکنید!
دخترانه گی هایم لطیفند،
با زبری مردانگی هایت خراششان نده!
دخترانه گی هایم نیاز به مردانگی هایت ندارند؛
برو مردانگی هایت را
با زنانگی های یکی دیگر ارضا کن...!
شِیـطاטּ نیـستَم
فِرشـته هـَم نیـستم
خُدا هَم نیستم
فـَقط دُختَـرم!
ازنـوعِ سـاده اش...
حـَـوا گونہ فـِکـر میـکُنم
فَقـط بـہ خاطـِرِ یـک ســیب
تـا کـُجا بایَـد تـاواטּ داد...؟
مــن عــاشــق ایــن دختـــرونگـــی کـــردنــامم ..
عـاشـــق ایـــن دنیـــای صــورتیـــم ..
عـاشـــق دغــدغـه های دخترانه ام ..
سـت کــردن تــاپ و دامنـــام ..
گشـــتن تو صــد تا مـــغازه و خـــرید کـــردن از همـــون اولـــی .....
جــــیغ های بنـــفش از تـــه دلـــ تو تـــرن شـــهربازی ..
چیـــدن لاک های رنــگو وارنـــگم .. بـــهم ریختـــنشون .. چـــیدنشـــون .. و بـــاز دوبـــاره ..
دورهـــمی هـــام با دخـــترای فـــامیل پچ پچ های در گوشـــیمونو یـــهو بلـــند
بلـــند خندیدنــامون ..
حـــرفای دخـــترونه و فحشـــای پاستوریزه نثـــآر مخـــاطب خــآص کـــردن ..
کلکســـیون ســـاختن از رژ لبـــای رنـــگارنگم ..
ســـر گـــذاشتن رو شـــونه ی دوســـتمو های های گـــریه کـــردن ..
لـــوس شـــدنام واســـه بابایـــی ..
قهـــر کــــردنام با مامان خانـــــوم ...
گـــریه هـــای از تـــه دلــــم مــــوقع آهنگ گـــوش کـــردن یا رمـــان خوندن ..
دفـــاع هـــای با چنـــگ و دنـــدونم از معـــصومیت و تنهاییـــام ..
مـــن دخــــترونگی هــامو با هیـــچی عـــوض نمیکــــنم ..
نـــه با تمـــاشای فـــوتبال از تـــو ورزشــــگاه ..
نـــه بـــا آزاد بـــودنو گـــشت زدنـــای نصف شبـــآ ..
نـــه بـــا بــی دغدغه سیگـــار کشـــیدن تـــو پیــــاده رو های شــــهرم وقتــــی آســــمونش
ابـــریه ..
نـــه بـــا .. هـــیچیه هــــیچی ..