02-06-2015، 12:02
تحقیقات کارآگاهان آگاهی برای شناسایی مردی شیطان صفت که متهم به ربودن و آزار و اذیت پسری ۱۴ ساله است، به دستگیری مردی سابقهدار منجر شد.
به گزارش همشهری، با وجود اينكه اين متهم قبلا نيز به اتهام آزار و اذيت كودكان دستگير شده است اما دست داشتن در اين جنايت را انكار ميكند.
تحقيقات پليس در اينباره از صبح روز هفتم بهمنماه سال گذشته آغاز شد. در اين روز مردي به دادسراي امور جنايي تهران رفت و گفت شب گذشته مردي ناشناس پسر نوجوانش را ربوده و او را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
پسر 14ساله نيز در توضيح اين ماجرا گفت: نزديك خانهمان توي كوچه ايستاده بودم كه مرد جواني جلو آمد و از من كمك خواست. او خودروي پرايدش را كه كنار خيابان بود نشانم داد و گفت خاموش شده است و از من خواست پشت فرمان بنشينم تا او با هلدادن خودرواش را روشن كند. من هم كه قصدم كمك كردن بود روي صندلي پرايد نشستم اما همان موقع مرد جوان به من نزديك شد و يك تيغ موكت بري زير گلويم گذاشت و من را وادار كرد روي صندلي سمت راست بنشينم. خودش هم پشت فرمان نشست و با همان خودرويي كه وانمود ميكرد خراب است، من را دزديد.
پسر نوجوان ادامه داد: خيلي ترسيده بودم و نميدانستم مرد جوان چه نيتي دارد. او در خياباني خلوت توقف كرد و دستهايم را بست و يك كاپشن روي سرم انداخت تا جايي را نبينم. در ادامه من را به جاي دوري برد. انتهاي مسير در يك جاده خاكي بوديم؛ جايي كه صداي هيچ ماشيني نميآمد. فكر ميكنم نزديك اسلامشهر بوديم. ديگر فهميده بودم كه قرار است چه بلايي سرم بيايد. او در آنجا من را مورد آزار و اذيت قرار داد. چند ساعت داخل ماشين بودم تا اينكه او من را نزديك خانهمان رها كرد و رفت.
بهدنبال اظهارات شاكي به دستور سعيد احمدبيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي، تحقيقات مأموران پليس آگاهي براي يافتن مرد شيطان صفت آغاز شد. پسر نوجوان درباره مشخصات ظاهري متهم گفت: او لاغر اندام بود و موهاي كوتاه و صافي داشت. او درباره خودروي متهم نيز گفت: رنگ پرايد نقرهاي بود. فرمانش با ماشينهاي معمولي فرق داشت و روي كاپوت ماشين نواري شطرنجي بود با اين حال نتوانستم پلاك خودرو را ببينم. وصف پسر جوان از خودروي متهم نشان ميداد بهاحتمال زياد مرد تحت تعقيب راننده آژانس است.
كارآگاهان با استفاده از اين مشخصات تلاشهاي خود را براي شناسايي مرد شيطان صفت آغاز و همزمان تلاش كردند با كمك پسر نوجوان به چهره فرضي متهم دست يابند. با گذشت چند هفته از اين حادثه مطابقت تصوير چهرهنگاري شده متهم با متهمان سابقهدار پليس آگاهي نخستين سرنخ را در اختيار كارآگاهان گذاشت. افسران ويژه در بررسيهاي خود جواني را شناسايي كردند كه پيش از اين 2مرتبه به اتهام آزار و اذيت كودكان دستگير شده بود.
به اين ترتيب وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. هرچند متهم 30ساله حاضر نبود به ربودن و آزار و اذيت پسر نوجوان اعتراف كند ولي مشخصات خودروي وي با مشخصاتي كه شاكي اعلام كرده بود همخواني داشت. از سوي ديگر سابقه وي درخصوص آزار و اذيت كودكان احتمال مجرم بودن وي را تقويت ميكرد.
در چنين شرايطي وي چند روز قبل به دادسرا منتقل شد و از سوي بازپرس پرونده تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: من تا به حال 7مرتبه دستگير شدهام. 2مرتبه بهدليل آزار كودكان و چند مرتبه هم بهدليل سرقت و مصرف موادمخدر اما اين بار بيگناهم. پسر نوجوان ادعا ميكند او را به اسلامشهر بردهام اما من با اينكه راننده آژانس هستم تا به حال به اسلامشهر نرفتهام.
با وجود انكارهاي متهم از آنجا كه همه شواهد و مدارك موجود عليه اوست، وي با صدور قرار بازداشت موقت به اتهام آدمربايي و تجاوز به عنف راهي بازداشتگاه پليس آگاهي شد تا تحقيقات در اينباره تا روشنشدن واقعيت ادامه يابد.
به گزارش همشهری، با وجود اينكه اين متهم قبلا نيز به اتهام آزار و اذيت كودكان دستگير شده است اما دست داشتن در اين جنايت را انكار ميكند.
تحقيقات پليس در اينباره از صبح روز هفتم بهمنماه سال گذشته آغاز شد. در اين روز مردي به دادسراي امور جنايي تهران رفت و گفت شب گذشته مردي ناشناس پسر نوجوانش را ربوده و او را مورد آزار و اذيت قرار داده است.
پسر 14ساله نيز در توضيح اين ماجرا گفت: نزديك خانهمان توي كوچه ايستاده بودم كه مرد جواني جلو آمد و از من كمك خواست. او خودروي پرايدش را كه كنار خيابان بود نشانم داد و گفت خاموش شده است و از من خواست پشت فرمان بنشينم تا او با هلدادن خودرواش را روشن كند. من هم كه قصدم كمك كردن بود روي صندلي پرايد نشستم اما همان موقع مرد جوان به من نزديك شد و يك تيغ موكت بري زير گلويم گذاشت و من را وادار كرد روي صندلي سمت راست بنشينم. خودش هم پشت فرمان نشست و با همان خودرويي كه وانمود ميكرد خراب است، من را دزديد.
پسر نوجوان ادامه داد: خيلي ترسيده بودم و نميدانستم مرد جوان چه نيتي دارد. او در خياباني خلوت توقف كرد و دستهايم را بست و يك كاپشن روي سرم انداخت تا جايي را نبينم. در ادامه من را به جاي دوري برد. انتهاي مسير در يك جاده خاكي بوديم؛ جايي كه صداي هيچ ماشيني نميآمد. فكر ميكنم نزديك اسلامشهر بوديم. ديگر فهميده بودم كه قرار است چه بلايي سرم بيايد. او در آنجا من را مورد آزار و اذيت قرار داد. چند ساعت داخل ماشين بودم تا اينكه او من را نزديك خانهمان رها كرد و رفت.
بهدنبال اظهارات شاكي به دستور سعيد احمدبيگي، بازپرس شعبه هفتم دادسراي امور جنايي، تحقيقات مأموران پليس آگاهي براي يافتن مرد شيطان صفت آغاز شد. پسر نوجوان درباره مشخصات ظاهري متهم گفت: او لاغر اندام بود و موهاي كوتاه و صافي داشت. او درباره خودروي متهم نيز گفت: رنگ پرايد نقرهاي بود. فرمانش با ماشينهاي معمولي فرق داشت و روي كاپوت ماشين نواري شطرنجي بود با اين حال نتوانستم پلاك خودرو را ببينم. وصف پسر جوان از خودروي متهم نشان ميداد بهاحتمال زياد مرد تحت تعقيب راننده آژانس است.
كارآگاهان با استفاده از اين مشخصات تلاشهاي خود را براي شناسايي مرد شيطان صفت آغاز و همزمان تلاش كردند با كمك پسر نوجوان به چهره فرضي متهم دست يابند. با گذشت چند هفته از اين حادثه مطابقت تصوير چهرهنگاري شده متهم با متهمان سابقهدار پليس آگاهي نخستين سرنخ را در اختيار كارآگاهان گذاشت. افسران ويژه در بررسيهاي خود جواني را شناسايي كردند كه پيش از اين 2مرتبه به اتهام آزار و اذيت كودكان دستگير شده بود.
به اين ترتيب وي بازداشت شد و تحت بازجويي قرار گرفت. هرچند متهم 30ساله حاضر نبود به ربودن و آزار و اذيت پسر نوجوان اعتراف كند ولي مشخصات خودروي وي با مشخصاتي كه شاكي اعلام كرده بود همخواني داشت. از سوي ديگر سابقه وي درخصوص آزار و اذيت كودكان احتمال مجرم بودن وي را تقويت ميكرد.
در چنين شرايطي وي چند روز قبل به دادسرا منتقل شد و از سوي بازپرس پرونده تحت بازجويي قرار گرفت و گفت: من تا به حال 7مرتبه دستگير شدهام. 2مرتبه بهدليل آزار كودكان و چند مرتبه هم بهدليل سرقت و مصرف موادمخدر اما اين بار بيگناهم. پسر نوجوان ادعا ميكند او را به اسلامشهر بردهام اما من با اينكه راننده آژانس هستم تا به حال به اسلامشهر نرفتهام.
با وجود انكارهاي متهم از آنجا كه همه شواهد و مدارك موجود عليه اوست، وي با صدور قرار بازداشت موقت به اتهام آدمربايي و تجاوز به عنف راهي بازداشتگاه پليس آگاهي شد تا تحقيقات در اينباره تا روشنشدن واقعيت ادامه يابد.