13-05-2015، 8:42
همیشه بریده صفحههای حوادث که خبرهای مربوط به اقدامات مجرمانهاش را چاپ کردهاند، همراه دارد.
به گزارش جام جم، از روزنامههای 8 سال قبل که خبر فرارش را کار کردهاند تا روزنامههای 2 هفته قبل که خبر دستگیریاش به عنوان سارق 35 کیلو طلا در پایتخت را چاپ کردند. خودش میگوید؛ اغلب جرایمش در خارج از کشور بوده و مدتی نیز محافظ 2 خواننده مرد درآنجا بوده است.
47 ساله است و می گوید 17 بار سابقه دستگیری در داخل و خارج از کشور را دارد و این بار تصمیم به توبه گرفته تا دیگر سمت کار خلاف نرود.
پلیس اعلام کرده او در جریان آخرین اقدام مجرمانه اش، 40 کیلو طلا را در بازار تهران با همدستی 3 برادر سرقت کرده که او در گفت وگویی با جام جم به تشریح نقشه دستبرد به طلافروشی در بازار و جرایم بین المللی اش در اروپا و شرق آسیا پرداخت که در ادامه می خوانید.
چه شد به فکر سرقت از طلافروشی افتادی؟
ساکن کرج بودم و با سایر همدستانم چندسال قبل آشنا شدم. آنها از 3 سال قبل نقشه سرقت را در سر داشتند. به همین خاطر از من خواستند با آنها همکاری کنم. مطمئن بودم امکان سرقت از آنجا وجود ندارد. آن طلافروشی مثل بمب ساعتی بود چون در مرکز شهر و مقابل اداره پلیس بود. کوچک ترین اشتباهی ما را ناکام می گذاشت. از 2 همدستم 160 میلیون تومان طلب داشتم و برای رسیدن به پول خود باید با آنها همکاری می کردم. البته این را هم بگویم آنها 3 سال خرج مرا دادند تا راضی به همدستی در این سرقت شوم.
تو سابقه دار هستی و مشخص بود خیلی زود شناسایی می شوی، پس چطور حاضر به همکاری شدی؟
4 بار مرا برای گریم پیش یک چهره پرداز بردند تا تغییر چهره بدهم اما من قبول نکردم و با کلاه و عینک دودی سعی کردم چهره ام را مخفی کنم.
پیش از این دستبرد به طلافروشی، خارج از کشور سرقت می کردی؟
چند سال در خارج از کشور زندگی و سرقت می کردم. هلند، انگلیس، آلمان اتریش و چند کشور شرق آسیایی بودم که در این کشورها چند بار دستگیر شدم. آن موقع جوان بودم و سر پر شوری داشتم اما امروز پشیمان هستم.
در کدام کشورها زندانی شدی؟
چند ماهی در زندان سالزبورگ اتریش، انگلستان و کره جنوبی زندانی بودم.
چرا در کره جنوبی دستگیر شدی؟
12سال قبل با همدستم قصد داشتیم از کره به ژاپن برویم. به همین دلیل در بندر سرنشینان یک قایق جت لوکس را داخل آب انداختیم و سوار بر آن به سمت ژاپن فرار کردیم. یک ساعتی از ساحل دور شده بودیم که گارد ساحلی متوجه موضوع شد و با بالگرد و قایق تندرو برای دستگیری ما آمدند. راه فرار نداشتیم به همین خاطر قایق را رها کردیم و شنا کنان قصد فرار داشتیم که ما را دستگیر کردند.
در اروپا چه جرایمی مرتکب شدی؟
در انگلستان هیچ سیاهپوستی از زیر دستمان سالم در نمی رفت. آنها استاد جرایم بودند و ما هم آنها را کتک زده و پول های سرقتی را می گرفتیم. در آلمان و هلند جنگزده های بوسنی از اتباع این کشورها سرقت می کردند و من این اموال سرقتی را از آنها زورگیری می کردم و در بازار می فروختم. در جریان یکی از سرقت ها در آلمان پلیس متوجه ماجرا شد و مجبور شدم 130 کیلومتر از آلمان به سمت اتریش فرار کنم. البته مدتی هم بادیگارد 2 خواننده لس آنجلسی بودم .
از دست پلیس ایران هم فرار کرده ای؟
هشت سال قبل ماموران در تهران شناسایی ام کرده و بعد از اخطار پایم را هدف گلوله قرار دادند. خودم را داخل کانال آب انداخته و فرار کردم. داخل کانال آب، پایم را با چاقو بریده و تیر را خارج کردم. بعد با نخ و سوزن زخمم را بخیه کردم.
تاحالا شده بعد از سرقتی پشیمان شوی؟
بله. دلم برای صاحب طلافروشی سوخت و بعد از سرقت پشیمان شدم. او از ما پذیرایی کرد و رفتار خوبی داشت. دلم سوخت که از او سرقت کردیم.
حرف آخر...
درست است گذشته خوبی ندارم اما دروغ در ذاتم نیست. چند بار خواستند توبه کنم اما من نکردم چون می دانستم مرتکب خلاف می شوم. الان 47سال دارم و پسر بزرگم 24 ساله است. این بار در پیشگاه خدا و قاضی توبه کردم و مطمئن باشید شهاب دیگر مرتکب جرم نمی شود. می خواهم نزد خانواده ام برگردم و پدر خوبی برای پسرانم باشم. از قول من بنویسید دیگر مرتکب جرم نمی شوم و توبه واقعی کردم.
به گزارش جام جم، از روزنامههای 8 سال قبل که خبر فرارش را کار کردهاند تا روزنامههای 2 هفته قبل که خبر دستگیریاش به عنوان سارق 35 کیلو طلا در پایتخت را چاپ کردند. خودش میگوید؛ اغلب جرایمش در خارج از کشور بوده و مدتی نیز محافظ 2 خواننده مرد درآنجا بوده است.
47 ساله است و می گوید 17 بار سابقه دستگیری در داخل و خارج از کشور را دارد و این بار تصمیم به توبه گرفته تا دیگر سمت کار خلاف نرود.
پلیس اعلام کرده او در جریان آخرین اقدام مجرمانه اش، 40 کیلو طلا را در بازار تهران با همدستی 3 برادر سرقت کرده که او در گفت وگویی با جام جم به تشریح نقشه دستبرد به طلافروشی در بازار و جرایم بین المللی اش در اروپا و شرق آسیا پرداخت که در ادامه می خوانید.
چه شد به فکر سرقت از طلافروشی افتادی؟
ساکن کرج بودم و با سایر همدستانم چندسال قبل آشنا شدم. آنها از 3 سال قبل نقشه سرقت را در سر داشتند. به همین خاطر از من خواستند با آنها همکاری کنم. مطمئن بودم امکان سرقت از آنجا وجود ندارد. آن طلافروشی مثل بمب ساعتی بود چون در مرکز شهر و مقابل اداره پلیس بود. کوچک ترین اشتباهی ما را ناکام می گذاشت. از 2 همدستم 160 میلیون تومان طلب داشتم و برای رسیدن به پول خود باید با آنها همکاری می کردم. البته این را هم بگویم آنها 3 سال خرج مرا دادند تا راضی به همدستی در این سرقت شوم.
تو سابقه دار هستی و مشخص بود خیلی زود شناسایی می شوی، پس چطور حاضر به همکاری شدی؟
4 بار مرا برای گریم پیش یک چهره پرداز بردند تا تغییر چهره بدهم اما من قبول نکردم و با کلاه و عینک دودی سعی کردم چهره ام را مخفی کنم.
پیش از این دستبرد به طلافروشی، خارج از کشور سرقت می کردی؟
چند سال در خارج از کشور زندگی و سرقت می کردم. هلند، انگلیس، آلمان اتریش و چند کشور شرق آسیایی بودم که در این کشورها چند بار دستگیر شدم. آن موقع جوان بودم و سر پر شوری داشتم اما امروز پشیمان هستم.
در کدام کشورها زندانی شدی؟
چند ماهی در زندان سالزبورگ اتریش، انگلستان و کره جنوبی زندانی بودم.
چرا در کره جنوبی دستگیر شدی؟
12سال قبل با همدستم قصد داشتیم از کره به ژاپن برویم. به همین دلیل در بندر سرنشینان یک قایق جت لوکس را داخل آب انداختیم و سوار بر آن به سمت ژاپن فرار کردیم. یک ساعتی از ساحل دور شده بودیم که گارد ساحلی متوجه موضوع شد و با بالگرد و قایق تندرو برای دستگیری ما آمدند. راه فرار نداشتیم به همین خاطر قایق را رها کردیم و شنا کنان قصد فرار داشتیم که ما را دستگیر کردند.
در اروپا چه جرایمی مرتکب شدی؟
در انگلستان هیچ سیاهپوستی از زیر دستمان سالم در نمی رفت. آنها استاد جرایم بودند و ما هم آنها را کتک زده و پول های سرقتی را می گرفتیم. در آلمان و هلند جنگزده های بوسنی از اتباع این کشورها سرقت می کردند و من این اموال سرقتی را از آنها زورگیری می کردم و در بازار می فروختم. در جریان یکی از سرقت ها در آلمان پلیس متوجه ماجرا شد و مجبور شدم 130 کیلومتر از آلمان به سمت اتریش فرار کنم. البته مدتی هم بادیگارد 2 خواننده لس آنجلسی بودم .
از دست پلیس ایران هم فرار کرده ای؟
هشت سال قبل ماموران در تهران شناسایی ام کرده و بعد از اخطار پایم را هدف گلوله قرار دادند. خودم را داخل کانال آب انداخته و فرار کردم. داخل کانال آب، پایم را با چاقو بریده و تیر را خارج کردم. بعد با نخ و سوزن زخمم را بخیه کردم.
تاحالا شده بعد از سرقتی پشیمان شوی؟
بله. دلم برای صاحب طلافروشی سوخت و بعد از سرقت پشیمان شدم. او از ما پذیرایی کرد و رفتار خوبی داشت. دلم سوخت که از او سرقت کردیم.
حرف آخر...
درست است گذشته خوبی ندارم اما دروغ در ذاتم نیست. چند بار خواستند توبه کنم اما من نکردم چون می دانستم مرتکب خلاف می شوم. الان 47سال دارم و پسر بزرگم 24 ساله است. این بار در پیشگاه خدا و قاضی توبه کردم و مطمئن باشید شهاب دیگر مرتکب جرم نمی شود. می خواهم نزد خانواده ام برگردم و پدر خوبی برای پسرانم باشم. از قول من بنویسید دیگر مرتکب جرم نمی شوم و توبه واقعی کردم.