09-05-2015، 12:50
پرونده مردی جوان که نسبت به خواهر مطلقه خود دچار سوءظن شده و او را کشته بود، به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
بعد جنازه را در محلی خلوت رها کردم. هنگام ارتکاب قتل اصلا به حال خودم نبودم و نمیفهمیدم چه کار میکنم».نیما در ادامه تحقیقات صحنه جنایت را بازسازی کرد. پس از آن قرار مجرمیت و کیفرخواست علیه این متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی و تعیین میزان مجازات در اختیار قضات دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت. بنابر این گزارش، متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.
کارآگاهان جنایی استان فارس چندی قبل از کشف جنازه زنی جوان در جادهای کمتردد مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند پیکر غرق در خون قربانی را در حالی مشاهده کردند که لباس بیرون به تن داشت و هیچ وسیلهای از او سرقت نشده بود. این زن با چاقو به قتل رسیده بود و نحوه واردشدن ضربات نشان میداد قاتل یا قاتلان توانستهاند او را غافلگیر کنند، بهگونهای که زن جوان پیش از مرگ فرصت دفاع از خود را پیدا نکرده بود.
همین امر احتمال آشنابودن عامل یا عاملان جنایت با مقتول را قوت بخشید. افسران جنایی بعد از انتقال جسد به پزشکیقانونی، در جریان تحقیقات تخصصی، هویت قربانی به نام نوشین را فاش کردند و پی بردند این زن مدتی قبل به دلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت از او طلاق گرفته بود.
نوشین بعد از جدایی از همسرش با خانواده خود نیز دچار اختلافاتی شده بود و احتمال داشت اعضای خانواده این زن، از راز قتل او مطلع باشند؛ بههمینسبب بازجویی از آنها در دستور کار قرار گرفت تا اینکه مشخص شد اختلافات نوشین با برادرش نیما بسیارعمیق بود. همه شواهد حکایت از آن داشت که نیما مظنون اصلی پرونده است به همین دلیل مرد جوان بازداشت شد.
او ابتدا اتهام قتل را انکار کرد اما در بازجوییها دچار تناقضگویی شد و وقتی راه چارهای پیشروی خودش ندید، اقرار کرد خواهرش را کشته است. مرد جوان در اعترافاتش گفت: «به خواهرم بهشدت شک داشتم.
او بعد از طلاق رفتارهای درستی نداشت و خیلی از مسائل را رعایت نمیکرد. این طرز رفتار او باعث شده بود از دستش ناراحت شوم. حتی چندبار به وی تذکر دادم و با هم دعوا کردیم اما او حاضر نبود به حرفهایم توجه کند. تصور میکردم نوشین با مردان غریبه رابطه دارد؛ این فکر بهشدت مرا آزار میداد بهگونهای که نمیتوانستم خودم را از آن رها کنم.
مدتی خواهرم را زیر نظر گرفتم. کارهای او بهحدی ناراحتکننده بود که آرامش نداشتم. در این میان زمزمههایی نیز در فامیل پیچیده بود. این ماجراها ادامه داشت تا اینکه عمویم یک روز درحالیکه بهشدت عصبانی بود درباره نوشین با من صحبت کرد و گفت تو خیلی بیغیرت هستی که او را از بین نمیبری».
متهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت: «روز حادثه از نوشین خواستم همراهم بیاید؛ او هم مخالفتی نکرد و سوار ماشین شد. بسیارعصبی بودم و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم. سرانجام وقتی به جای خلوت رسیدیم، چاقویی برداشتم و با آن چند ضربه پیدرپی به خواهرم زدم. او خیلی زود جانش را از دست داد.