متنی که در اختیا ر شما قرار گرفته سه بخش است که من بنا به دلایلی بخش اول این نوشته را که ترجمه شده توسط گروه ترجمه نازی سنتر هست را در اختیار شما قرار میدم بقیه بخش ها باشد برای بعد و از طرفی چون اصل نوشته مربوط ترجمه شده توسط جناب کیان دادگر هست بنده شرم میکنم که این مطلب را قرار بدم اما دانستن حقیقت واجب است!
منابع نوشته:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.faminegenocide.com/resources/ukraine_famine.html
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://en.wikipedia.org/wiki/Holodomor
نقلل قول از جنای دادگر در نازی سنتر :((
مقدمه:
درود بر دوست داران حقيقت و علاقمندان به تاريخ.مقاله ي پيش روي شما مربوط است به يكي از رسواترين جنايات بشري.جنايتي كه كمتر كسي به طور دقيق از آن آگاه است و اگر هم چيزي در موردش شنيده در حد چند كلمه ي ناقابل بوده...اگر كسي به شما بگويد كه براي پيشرفت ملت و كشورش غذاي ديگران را ميفروشد عكس العملتان در برابرش چيست؟مسلما اگر با ژوزف استالين،رهبر اتحاد جماهير شوروي روبرو ميشديد به شما چنين چيزي ميگفت و براي جنايتش چنين توجيهي دست و پا مينمود.امروز از جنايتي سخن به ميان خواهم آورد كه قربانيانش بيش از 2.4 ميليون نفر بوده اند و تا 7.5 ميليون نفر نيز ثبت شده است و حتي عده اي معتقدند كه قربانيان اين حادثه 14 ميليون نفر بوده است (كه رقمي غلو شده به نظر ميرسد).اين جنايت بسيار وحشتناك تر و هولناك تر از هولوكاست خيالي است.پس چرا كمتر كسي امروزه از آن مطلع است؟اميدوارم در ادامه ي اين مقاله جواب اين سوال را خود بيابيد.اين مقاله شامل سه قسمت است كه در حال حاضر شما شاهد اولين بخش آن هستيد و اميد آن است كه اگر عمري باقي ماند و سعداتي نصيبمان شد در اسرع وقت باقي مقاله را ترجمه كرده و در برابر ديدگان شما قرار دهم...
بخش اول:محو طبقه اي دشمن از طريق اشتراكي كردن صنايع:
((اوكرايني ها در سال 2003 هفتادمين سالگرد طرح اجباري اشتراك صنايع و محصولات رژيم استاليني را برگزار ميكنند—پروسه اي كه در قحطي مصنوعي در يكي از حاصلخيزترين نواحي جهان به اوج خود رسيد.تقريب زده شده است كه در حدود 14 ميليون نفر طي اين پروسه از گرسنگي مرده اند كه اكثرشان اوكرايني بودند اما مردماني از شمال قفقاز،قزاقستان و روسيه نيز شامل قربانيان ميشده اند.در اين مقاله ي سه قسمتي (كه بنده افتخار داشته ام آنرا برايتان ترجمه كرده و شما مخاطبش باشيد) خبرنگار RFE/RL (از زبان مرتجم:RFE نام شبكه ي راديوي اروپاي آزاد و RL نام شبكه ي راديو آزادي است) در مورد انگيزه هاي پشت اين جنايت وحشتناك استالين،خاطرات بازماندگان قحطي و اينكه چرا كمتر كسي در مورد اين جنايت و فاجعه چيزي ميداند،گزارش ميدهد.))
پراگ،8 مي 2003(RFE/RL)—امسال ما شاهد هفتادمين سالگرد طرح اشتراك صنايع هستيم كه توسط رهبر سابق اتحاد جماهير شوروي،ژوزف استالين برنامه ريزي شده بود.كسي كه جان ميليون ها انسان بيگناه كه اكثرا اهالي كشاورز و روستايي اوكراين بودند را گرفت.
قحطي مصنوعي نقطه ي اوج يكي از وحشيانه ترين دخالت هاي برنامه ريزي شده ي انساني براي نابودي طبقه اي بود كه كمونيست ها آنها را به چشم دشمن قسم خورده ي خود ميديدند.اين نقشه براي نابودي آينده ي اوكراين و اوكرايني ها (چه كمونيست و چه غير كمونيست)،كساني كه سرسختانه براي هويت ملي خود مبارزه ميكردند، ادامه مي يافت. صاحبان طرح هاي مالكيت شخصي دوره ي تزاريست روسيه توسط انقلاب كمونيستي 1917 يا همگي كشته و يا تبعيد شدند.اما حاكميت شوروي ميليون ها كشاورز روستايي كه زمين هايشان را پس گرفته بودند،مزارع كوچك را نگاه داشته بودند و عموما حبوبات و غله كشت ميكردند را تحقير مينمود.براي كمونيست ها،چنين زارعيني نمونه هاي خطرناكي از اعتماد به نفس و كاپيتاليسم بودند.به خصوص استالين،به روستاييان اوكرايني به عنوان تشكيل دهندگان خط مقدم جبه ي جنبش ناسيوناليسم،كه به ميزان زيادي از آن متنفر بود،مينگريست.او از مصالحه ي مسكو كه به اجبار توسط كمونيست هاي اوكرايني تدارك ديده شده بود،خشمگين بود و نسبت به آن ديد خوشبينانه اي نداشت—مصالحه اي كه به اوكرايني ها حدي از خودمختاري و استقلال را اعطا ميكرد و بدين وسيله تمدن و فرهنگ و زبان اوكراين احيا ميگشت.
شوروي،روستاييان را به چند دسته تقسيم كرده بود.نخستين طبقه ي دشمن كولاك (Kulak) بود،زارعين نسبتا ثروتمندي كه ميتوانستند براي خودشان چندين راس احشام (گاو و گوسفند و اسب و خوك و ...) داشته باشند و گاها توسط شخم و درو كمك مالي ميشدند.كمونيست هاي شوروي اميدوار بودند كه از حمايت خشم طبقاتي زارعين روستايي فقير براي محو طبقه ي كولاك سود ببرند.در اواخر سال 1929، استالين طرح "دكولاكيزاسيون (dekulakization) " را كه بر اوكراين تمركز يافته بود آغاز نمود،اما اين طرح شامل قفقاز شمالي—كه شامل تعداد زيادي از اوكرايني ها در ميان مردمي مانند قزاق هاي كوبايي ميشد—و قزاقستان نيز ميشد.پروپاگانداي مسموم جنگي خشم و انزجار عموم را در برابر كولاك ها و خانواده هايشان برانگيخت و آنها را تهديدي معادل تهاجم يك لشكر بيگانه متصور شد.كمونيست ها و دسته هايي كه ((عملگرا)) ناميده ميشدند و توسط پليس مخفي وحشي شوروي بازگشته بودند، كولاك ها را از خانه هايشان بيرون و از دارايي هايشان محروم كردند،آنهايي را كه مقاومت ميكردند به ضرب گلوله از پاي درمي آوردند و ميليون ها نفر را به سيبري و شمال دور فرستادند.در سال 1931،تئودورا سوروكا دختربچه اي يازده ساله بود در ميان خانواده اي كه در روستايي در ناحيه ي پولتافشيناي اوكراين عنوان كولاك به آنها تعلق گرفته بود."پدربزرگ من كارگران را براي كشت و درو هنگامي كه لازم ميشد اجاره ميداد و،در پاييز،وقتي كه آنها گندم ها را درو كرده بودند،افرادش را اجاره ميداد."اوميگويد:"و به اين دليل مامورين شوروي وي را به طرز وحشتناكي آزار ميدادند.نه تنها او،بلكه تمام خانواده اش را،به اين خاطر كه آنها او را يك استثمار كننده ميدانستند.آنها تمام خانواده ام را با رفتاري كاملا غير انساني نابود كردند."برآورد شده است كه حدود 7.5 ميليون نفر،شامل يك ميليون انسان در قزاقستان،طي دوره ي "دكولاكيزاسيون" جان خود را از دست داده اند.بسياري از كولاك ها ترجيح دادند كه احشام و گله هاي خود را قتل عام كنند و خانه هاي خود را بسوزانند تا اينكه شاهد باشند كه شوروي آنها را توقيف مينمايد.هزاران نفري كه به علت مقاومت در برابر گروهك ها گلوله خورده بودند دارايي هايشان ضبط و توقيف شد. بسياري در هفته هاي اول انتقال به اردوگاه هاي كار اجباري،كه با قطارهايي بدون سيستم گرمايشي صورت ميگرفت و غذاي ناچيزي براي زنده ماندن به آنها داده ميشد،ميمردند.
پدربزرگ و پدر تئودورا در ميان اين انتقالي ها بودند.او،به همراه مادرش،خواهرش،عمه اش و چندين عمه زاده اش در پولتافشينا باقيماندند؛بي خبر از آنكه موج عظيم و هولناك قحطي منتظر آنان است.خيلي زود تمام خانواده ي او در سال 1933 از گرسنگي جان دادند.
به همراه طرح -- دكولاكيزاسيون --،پروسه اي از -- اشتراك صنايع و محصولات -- نيز در شرف اقدام بود.كمونيست ها براي فلج كردن درخواست حبوبات،ماليات هاي سنگيني بر زارعين روستايي تحميل كردند تا آنها را از خرده مايملك هاي باقي مانده شان محروم كرده و مجبورشان نمايند تا به طرح اشتراك مزارع بپيوندند.
مسكو حدود 2500 كمونيست قابل اعتماد را از روسيه به نواحي مختلف روانه كرد تا اوضاع طرح اشتراك و كيفيت آن را سر و سامان دهند.ارتش و پليس مخفي اغلب اوقات براي تهديد روستاييان براي الحاق به طرح مورد استفاده قرار ميگرفتند.كمونيست ها از اين وحشت زده شده بودند كه حتي پس از تبليغات مسموم كمونيستي،اكثر روستاييان از كولاك ها بيشتر جانبداري ميكنند تا حزب كمونيست شوروي.
بسياري از اين روستاييان فقير و درمانده سرانجام دوباره خود را در رديف طبقه ي كولاك ديدند.اكثرا با بي ميلي و اكراه به طرح اشتراك پيوستند.خيلي ها به اين دليل كه احشام و دارايي هاي خود را يكجا و زير قيمت به فروش رساندند و يا آنها را معدوم كردند و اموالشان را به مزارع اشتراكي هديه نكردند اعدام شدند.
عاملين شوروي به سختي و شديدا براي استخراج محصولات خيالي پر بار حبوباتي كه مسكو درخواستش را داشت كار ميكردند،با اين حال با اندك مقدار رقت انگيزي از اين محصولات كه كشاورزان ميتوانستند با آن شكم خود و خانواده هايشان را سير كنند آنجا را ترك كردند.
مزارع اشتراكي با بدنامي تمام ناكارامد بودند.با اين حال— و در مقابله با درخواست رهبران ارشد كمونيست اوكراين—استالين سهميه ي برداشت غله را براي اوكراين،شمال قفقاز و ناحيه ي ولگاي روسيه افزايش داد.اين درخواست ناگزير قحطي وحشتناكي را پديد آورد.
وفاداران به دوره ي كمونيستي —حتي امروزه— برداشت و دروي ضعيف سال 1932 را دليل اين قحطي وحشتناك ميدانند.اما حتي گزارش هاي اتحاد جماهير شوروي نشان ميدهد كه برداشت محصولات رضايتبخش بوده است.تئودورا روستايياني را به خاطر مي آورد كه خشنود بودند.
او (تئودورا سوروكا) ميگفت:"اشتراكي كردن محصول گندم در سال 1932 آغاز شده بود.در سال 1932 محصول عظيم و پر باري درو شد.مردم ميگفتند گياهان آنقدر رشد كرده اند كه سر كساني كه در مزرعه راه ميرفتند ديده نميشد.خوشه ها آنقدر سنگين بودند كه از هم گسيخته ديده ميشدند.هيچكس چنين برداشت خوبي را در سال 1932 پيشبيني نميكرد.وقتي كه مامورين اجرايي شوروي ميگفتند كه كمبود برداشت در سال 1932 باعث قحطي شده است،مردم ميخنديدند و آنها را مسخره ميكردند."
هنگامي كه قحطي و گرسنگي آغاز شد تا محكم ترين تكيه گاه اجتماعات روستايي را بستاند،عاملين كمونيست با استفاده از زور و تهديد و وحشت سهميه ي غلات را تكميل مينمودند و روستاييان و مزارع اشتراكي را با اندكي مواد غذايي و حتي بدون آن به حال خود رها ميكردند.آنها هيچ چيزي نداشتند تا با آن خود را زنده نگاه دارند.بسياري از روستايياني كه سعي ميكردند براي سير كردن خود و خانواده شان غلات و ديگر غذاها را پنهان كنند،همانند بسياري از صاحب منصبان محلي كمونيست كه به سياستي كه در اواخر سال 1932 براي بسياري مناطق قحطي به بار آورده بود اعتراض كرده بودند،اعدام شدند.
كتاب "برداشت اندوه و مصيبت (Harvest of Sorrow)" نوشته ي تاريخ دان بريتانيايي رابرت كونكويست (RobertConquest) به عنوان كتابي جامع در مورد اين دوره از تاريخ (قحطي مصنوعي) مطرح شده است.در اين كتاب،نويسنده بيان ميدارد كه استالين ميدانست كه درخواست هاي افراطي قحطي به بار مي آورد،اما او به دلايل منافعش و همچنين نابودي تهديدهايي دو چندان،يعني روستاييان آنتي كمونيست و ناسيوناليسم اوكرايني بر انجام اين مطالبات پافشاري كرد.
تئودورا سوروكا ميگويد كه شك ندارد دليل پافشاري ها همين بوده است.
"آنها اين ايده را خلق كردند تا گردند اوكراين را بشكنند و كنترل اوكرايني ها را با كمترين هزينه و بيشترين سود براي خود تمام و كمال در دست داشته باشند."گرسنگي و نبود غذا در سال 1933 اوج خود را داشت و دست كم جان هفت ميليون نفر را گرفت.
برخي توضيحات اضافي برگرفته شده از ديگر منابع:
برخي از تحقيقات تعداد قربانيان را بين 1.8 تا 12 ميليون نفر تخمين زده اند،اما تحقيقات جديد تعداد اين قربانيان را بين 2.4 تا 7.5 ميليون نفر برآورد كرده است.بايد دانست كه محققين و فعالان حقوق بشري و سياستمداران به اين فاجعه ((هولودومور [ Holodomor] )) لقب داده اند.دلايل اين فاجعه حتي از هولوكاست خيالي نيز وخيم تر و غير انساني تر شناخته شده اند.با اين حال برخي محققين معتقدند كه تحول راديكليزه ي اقتصاد شوروي و ساختارهاي مربوطه علت اصلي اين قحطي بوده اند.كمتر كسي وجود قحطي را منكر شده است،اما اين حادثه منكراني نيز دارد كه معتقدند حتي قحطي بوجود نيامده است.از ميان اين افراد ميتوان به والتر دورانتي و لوييس فيشر اشاره كرد.آنها معتقدند كه اين يكي از شيوه هاي مبارزه ي تبليغاتي (برگرفته شده از تكنيك دروغ بزرگ هيتلر) است.اينكه مداركشان تا چه حد معتبر است نياز به بررسي تخصصي دارد.))
منابع نوشته:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://www.faminegenocide.com/resources/ukraine_famine.html
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
http://en.wikipedia.org/wiki/Holodomor
نقلل قول از جنای دادگر در نازی سنتر :((
مقدمه:
درود بر دوست داران حقيقت و علاقمندان به تاريخ.مقاله ي پيش روي شما مربوط است به يكي از رسواترين جنايات بشري.جنايتي كه كمتر كسي به طور دقيق از آن آگاه است و اگر هم چيزي در موردش شنيده در حد چند كلمه ي ناقابل بوده...اگر كسي به شما بگويد كه براي پيشرفت ملت و كشورش غذاي ديگران را ميفروشد عكس العملتان در برابرش چيست؟مسلما اگر با ژوزف استالين،رهبر اتحاد جماهير شوروي روبرو ميشديد به شما چنين چيزي ميگفت و براي جنايتش چنين توجيهي دست و پا مينمود.امروز از جنايتي سخن به ميان خواهم آورد كه قربانيانش بيش از 2.4 ميليون نفر بوده اند و تا 7.5 ميليون نفر نيز ثبت شده است و حتي عده اي معتقدند كه قربانيان اين حادثه 14 ميليون نفر بوده است (كه رقمي غلو شده به نظر ميرسد).اين جنايت بسيار وحشتناك تر و هولناك تر از هولوكاست خيالي است.پس چرا كمتر كسي امروزه از آن مطلع است؟اميدوارم در ادامه ي اين مقاله جواب اين سوال را خود بيابيد.اين مقاله شامل سه قسمت است كه در حال حاضر شما شاهد اولين بخش آن هستيد و اميد آن است كه اگر عمري باقي ماند و سعداتي نصيبمان شد در اسرع وقت باقي مقاله را ترجمه كرده و در برابر ديدگان شما قرار دهم...
بخش اول:محو طبقه اي دشمن از طريق اشتراكي كردن صنايع:
((اوكرايني ها در سال 2003 هفتادمين سالگرد طرح اجباري اشتراك صنايع و محصولات رژيم استاليني را برگزار ميكنند—پروسه اي كه در قحطي مصنوعي در يكي از حاصلخيزترين نواحي جهان به اوج خود رسيد.تقريب زده شده است كه در حدود 14 ميليون نفر طي اين پروسه از گرسنگي مرده اند كه اكثرشان اوكرايني بودند اما مردماني از شمال قفقاز،قزاقستان و روسيه نيز شامل قربانيان ميشده اند.در اين مقاله ي سه قسمتي (كه بنده افتخار داشته ام آنرا برايتان ترجمه كرده و شما مخاطبش باشيد) خبرنگار RFE/RL (از زبان مرتجم:RFE نام شبكه ي راديوي اروپاي آزاد و RL نام شبكه ي راديو آزادي است) در مورد انگيزه هاي پشت اين جنايت وحشتناك استالين،خاطرات بازماندگان قحطي و اينكه چرا كمتر كسي در مورد اين جنايت و فاجعه چيزي ميداند،گزارش ميدهد.))
پراگ،8 مي 2003(RFE/RL)—امسال ما شاهد هفتادمين سالگرد طرح اشتراك صنايع هستيم كه توسط رهبر سابق اتحاد جماهير شوروي،ژوزف استالين برنامه ريزي شده بود.كسي كه جان ميليون ها انسان بيگناه كه اكثرا اهالي كشاورز و روستايي اوكراين بودند را گرفت.
قحطي مصنوعي نقطه ي اوج يكي از وحشيانه ترين دخالت هاي برنامه ريزي شده ي انساني براي نابودي طبقه اي بود كه كمونيست ها آنها را به چشم دشمن قسم خورده ي خود ميديدند.اين نقشه براي نابودي آينده ي اوكراين و اوكرايني ها (چه كمونيست و چه غير كمونيست)،كساني كه سرسختانه براي هويت ملي خود مبارزه ميكردند، ادامه مي يافت. صاحبان طرح هاي مالكيت شخصي دوره ي تزاريست روسيه توسط انقلاب كمونيستي 1917 يا همگي كشته و يا تبعيد شدند.اما حاكميت شوروي ميليون ها كشاورز روستايي كه زمين هايشان را پس گرفته بودند،مزارع كوچك را نگاه داشته بودند و عموما حبوبات و غله كشت ميكردند را تحقير مينمود.براي كمونيست ها،چنين زارعيني نمونه هاي خطرناكي از اعتماد به نفس و كاپيتاليسم بودند.به خصوص استالين،به روستاييان اوكرايني به عنوان تشكيل دهندگان خط مقدم جبه ي جنبش ناسيوناليسم،كه به ميزان زيادي از آن متنفر بود،مينگريست.او از مصالحه ي مسكو كه به اجبار توسط كمونيست هاي اوكرايني تدارك ديده شده بود،خشمگين بود و نسبت به آن ديد خوشبينانه اي نداشت—مصالحه اي كه به اوكرايني ها حدي از خودمختاري و استقلال را اعطا ميكرد و بدين وسيله تمدن و فرهنگ و زبان اوكراين احيا ميگشت.
شوروي،روستاييان را به چند دسته تقسيم كرده بود.نخستين طبقه ي دشمن كولاك (Kulak) بود،زارعين نسبتا ثروتمندي كه ميتوانستند براي خودشان چندين راس احشام (گاو و گوسفند و اسب و خوك و ...) داشته باشند و گاها توسط شخم و درو كمك مالي ميشدند.كمونيست هاي شوروي اميدوار بودند كه از حمايت خشم طبقاتي زارعين روستايي فقير براي محو طبقه ي كولاك سود ببرند.در اواخر سال 1929، استالين طرح "دكولاكيزاسيون (dekulakization) " را كه بر اوكراين تمركز يافته بود آغاز نمود،اما اين طرح شامل قفقاز شمالي—كه شامل تعداد زيادي از اوكرايني ها در ميان مردمي مانند قزاق هاي كوبايي ميشد—و قزاقستان نيز ميشد.پروپاگانداي مسموم جنگي خشم و انزجار عموم را در برابر كولاك ها و خانواده هايشان برانگيخت و آنها را تهديدي معادل تهاجم يك لشكر بيگانه متصور شد.كمونيست ها و دسته هايي كه ((عملگرا)) ناميده ميشدند و توسط پليس مخفي وحشي شوروي بازگشته بودند، كولاك ها را از خانه هايشان بيرون و از دارايي هايشان محروم كردند،آنهايي را كه مقاومت ميكردند به ضرب گلوله از پاي درمي آوردند و ميليون ها نفر را به سيبري و شمال دور فرستادند.در سال 1931،تئودورا سوروكا دختربچه اي يازده ساله بود در ميان خانواده اي كه در روستايي در ناحيه ي پولتافشيناي اوكراين عنوان كولاك به آنها تعلق گرفته بود."پدربزرگ من كارگران را براي كشت و درو هنگامي كه لازم ميشد اجاره ميداد و،در پاييز،وقتي كه آنها گندم ها را درو كرده بودند،افرادش را اجاره ميداد."اوميگويد:"و به اين دليل مامورين شوروي وي را به طرز وحشتناكي آزار ميدادند.نه تنها او،بلكه تمام خانواده اش را،به اين خاطر كه آنها او را يك استثمار كننده ميدانستند.آنها تمام خانواده ام را با رفتاري كاملا غير انساني نابود كردند."برآورد شده است كه حدود 7.5 ميليون نفر،شامل يك ميليون انسان در قزاقستان،طي دوره ي "دكولاكيزاسيون" جان خود را از دست داده اند.بسياري از كولاك ها ترجيح دادند كه احشام و گله هاي خود را قتل عام كنند و خانه هاي خود را بسوزانند تا اينكه شاهد باشند كه شوروي آنها را توقيف مينمايد.هزاران نفري كه به علت مقاومت در برابر گروهك ها گلوله خورده بودند دارايي هايشان ضبط و توقيف شد. بسياري در هفته هاي اول انتقال به اردوگاه هاي كار اجباري،كه با قطارهايي بدون سيستم گرمايشي صورت ميگرفت و غذاي ناچيزي براي زنده ماندن به آنها داده ميشد،ميمردند.
پدربزرگ و پدر تئودورا در ميان اين انتقالي ها بودند.او،به همراه مادرش،خواهرش،عمه اش و چندين عمه زاده اش در پولتافشينا باقيماندند؛بي خبر از آنكه موج عظيم و هولناك قحطي منتظر آنان است.خيلي زود تمام خانواده ي او در سال 1933 از گرسنگي جان دادند.
به همراه طرح -- دكولاكيزاسيون --،پروسه اي از -- اشتراك صنايع و محصولات -- نيز در شرف اقدام بود.كمونيست ها براي فلج كردن درخواست حبوبات،ماليات هاي سنگيني بر زارعين روستايي تحميل كردند تا آنها را از خرده مايملك هاي باقي مانده شان محروم كرده و مجبورشان نمايند تا به طرح اشتراك مزارع بپيوندند.
مسكو حدود 2500 كمونيست قابل اعتماد را از روسيه به نواحي مختلف روانه كرد تا اوضاع طرح اشتراك و كيفيت آن را سر و سامان دهند.ارتش و پليس مخفي اغلب اوقات براي تهديد روستاييان براي الحاق به طرح مورد استفاده قرار ميگرفتند.كمونيست ها از اين وحشت زده شده بودند كه حتي پس از تبليغات مسموم كمونيستي،اكثر روستاييان از كولاك ها بيشتر جانبداري ميكنند تا حزب كمونيست شوروي.
بسياري از اين روستاييان فقير و درمانده سرانجام دوباره خود را در رديف طبقه ي كولاك ديدند.اكثرا با بي ميلي و اكراه به طرح اشتراك پيوستند.خيلي ها به اين دليل كه احشام و دارايي هاي خود را يكجا و زير قيمت به فروش رساندند و يا آنها را معدوم كردند و اموالشان را به مزارع اشتراكي هديه نكردند اعدام شدند.
عاملين شوروي به سختي و شديدا براي استخراج محصولات خيالي پر بار حبوباتي كه مسكو درخواستش را داشت كار ميكردند،با اين حال با اندك مقدار رقت انگيزي از اين محصولات كه كشاورزان ميتوانستند با آن شكم خود و خانواده هايشان را سير كنند آنجا را ترك كردند.
مزارع اشتراكي با بدنامي تمام ناكارامد بودند.با اين حال— و در مقابله با درخواست رهبران ارشد كمونيست اوكراين—استالين سهميه ي برداشت غله را براي اوكراين،شمال قفقاز و ناحيه ي ولگاي روسيه افزايش داد.اين درخواست ناگزير قحطي وحشتناكي را پديد آورد.
وفاداران به دوره ي كمونيستي —حتي امروزه— برداشت و دروي ضعيف سال 1932 را دليل اين قحطي وحشتناك ميدانند.اما حتي گزارش هاي اتحاد جماهير شوروي نشان ميدهد كه برداشت محصولات رضايتبخش بوده است.تئودورا روستايياني را به خاطر مي آورد كه خشنود بودند.
او (تئودورا سوروكا) ميگفت:"اشتراكي كردن محصول گندم در سال 1932 آغاز شده بود.در سال 1932 محصول عظيم و پر باري درو شد.مردم ميگفتند گياهان آنقدر رشد كرده اند كه سر كساني كه در مزرعه راه ميرفتند ديده نميشد.خوشه ها آنقدر سنگين بودند كه از هم گسيخته ديده ميشدند.هيچكس چنين برداشت خوبي را در سال 1932 پيشبيني نميكرد.وقتي كه مامورين اجرايي شوروي ميگفتند كه كمبود برداشت در سال 1932 باعث قحطي شده است،مردم ميخنديدند و آنها را مسخره ميكردند."
هنگامي كه قحطي و گرسنگي آغاز شد تا محكم ترين تكيه گاه اجتماعات روستايي را بستاند،عاملين كمونيست با استفاده از زور و تهديد و وحشت سهميه ي غلات را تكميل مينمودند و روستاييان و مزارع اشتراكي را با اندكي مواد غذايي و حتي بدون آن به حال خود رها ميكردند.آنها هيچ چيزي نداشتند تا با آن خود را زنده نگاه دارند.بسياري از روستايياني كه سعي ميكردند براي سير كردن خود و خانواده شان غلات و ديگر غذاها را پنهان كنند،همانند بسياري از صاحب منصبان محلي كمونيست كه به سياستي كه در اواخر سال 1932 براي بسياري مناطق قحطي به بار آورده بود اعتراض كرده بودند،اعدام شدند.
كتاب "برداشت اندوه و مصيبت (Harvest of Sorrow)" نوشته ي تاريخ دان بريتانيايي رابرت كونكويست (RobertConquest) به عنوان كتابي جامع در مورد اين دوره از تاريخ (قحطي مصنوعي) مطرح شده است.در اين كتاب،نويسنده بيان ميدارد كه استالين ميدانست كه درخواست هاي افراطي قحطي به بار مي آورد،اما او به دلايل منافعش و همچنين نابودي تهديدهايي دو چندان،يعني روستاييان آنتي كمونيست و ناسيوناليسم اوكرايني بر انجام اين مطالبات پافشاري كرد.
تئودورا سوروكا ميگويد كه شك ندارد دليل پافشاري ها همين بوده است.
"آنها اين ايده را خلق كردند تا گردند اوكراين را بشكنند و كنترل اوكرايني ها را با كمترين هزينه و بيشترين سود براي خود تمام و كمال در دست داشته باشند."گرسنگي و نبود غذا در سال 1933 اوج خود را داشت و دست كم جان هفت ميليون نفر را گرفت.
برخي توضيحات اضافي برگرفته شده از ديگر منابع:
برخي از تحقيقات تعداد قربانيان را بين 1.8 تا 12 ميليون نفر تخمين زده اند،اما تحقيقات جديد تعداد اين قربانيان را بين 2.4 تا 7.5 ميليون نفر برآورد كرده است.بايد دانست كه محققين و فعالان حقوق بشري و سياستمداران به اين فاجعه ((هولودومور [ Holodomor] )) لقب داده اند.دلايل اين فاجعه حتي از هولوكاست خيالي نيز وخيم تر و غير انساني تر شناخته شده اند.با اين حال برخي محققين معتقدند كه تحول راديكليزه ي اقتصاد شوروي و ساختارهاي مربوطه علت اصلي اين قحطي بوده اند.كمتر كسي وجود قحطي را منكر شده است،اما اين حادثه منكراني نيز دارد كه معتقدند حتي قحطي بوجود نيامده است.از ميان اين افراد ميتوان به والتر دورانتي و لوييس فيشر اشاره كرد.آنها معتقدند كه اين يكي از شيوه هاي مبارزه ي تبليغاتي (برگرفته شده از تكنيك دروغ بزرگ هيتلر) است.اينكه مداركشان تا چه حد معتبر است نياز به بررسي تخصصي دارد.))
مترجم:کیان دادگر