26-02-2015، 17:07
جشنهای یهودی. از میان جشنهای اقوام غیرزردشتی در ایران باستان، جشنهای یهودی از همه قدیمترند. یهودیان كه از زمان كورش بزرگ در ایران اقامت گزیدند اعیادشان را معمولاً با آزادی برگزار میكردند و اگرچه به نظر میآید كه اعیادشان از روزگار باستان دست نخورده باقی مانده است، ولی به جز چند مورد، بقیه مراسم را در طی زمان و به تبعیت از خاخامهای متنفذ (اَحْبار)، وضع كردهاند( رجوع کنید به گردیزی، ص220). تحقیقات اخیر نشان داده است كه حتی تا زمان ساسانیان بیشتر اعیاد یهودی جنبه رسمی نداشته و فقط «توصیه» خاخامها به برگزاری مراسم سنّتی یا ابداعی آنها گاهی مؤثر میشده است (نویسنر، یكم، ص 274ـ275). تقویم یهودی همان تقویم قمری بابلی و حتی نام ماهها نیز مأخوذ از بابلی است؛
بنابراین، موقع جشنها در هر سالی فرق میكند و فقط شماره روزهای معینی از ماهها مبنای اعیاد میشود ( رجوع کنید به«تقویم»، بخش 8). اعیاد یهودی به تفصیل در نوشتههای ابوریحان بیرونی (1923، ص 275ـ287؛
همو، 1362 ش، ص 243ـ247؛
همو، 1373ـ 1375، ج 1، ص 180ـ227) و گردیزی (ص220ـ229) آمده است. متنی تلمودی ( رجوع کنید به تقیزاده، ص 324 و پانویس 4) صریحاً اعیاد مهم ایرانی، از جمله نوروز و مهرگان و تیرگان، را نفی و گرفتنشان را برای یهودیان محكوم كرده است. از میان اعیاد یهودی تنها یكی با تاریخ ایران رابطه مستقیم دارد و آن پوریم (به فارسی: بوری رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص 246؛
گردیزی، ص 226ـ 227) است و به مگوفونیا یا «مُغكشان» شباهت داشته است. برحسب روایات یهودی (مذكور در كتاب اِسْتِرْ )، پادشاه ایران خشایارشا/ خشَیارشا (اَحَشْ وِرُش [ اخشویرش در التفهیم ، ص 246 و پانویس 7، كه در آنجا به فارسی «خسرو» گفته شده () بزمی بزرگ در كاخ برپا كرد و به ملكه خود وَشْتی فرمود زیبایی خود را به مهمانان بنماید. ملكه سرپیچی كرد و شاه خشمگین شد و او را از مقام خود بر كنار كرد و بر آن شد كه دختری دیگر به جای او بنشاند. در مملكت گشتند و سرانجام دختری یهودی به نام اِسْتِر ملكه شد كه عمویش موردخا (مِرْدُخای) از درباریان بود و زمانی پادشاه را از توطئهای خطرناك نجات داده بود. هامان، وزیر پادشاه، با موردخا دشمن بود و با قرعهزدن روز سیام آذار را معین كرد تا موردخا را با دَه پسر او و هر یهودی دیگری كه یافت بكشد. موردخا از استر كمك خواست و وی در بزمی شاه را چنان مجذوب كرد كه شاه اعلام كرد هر خواهشی داشته باشد بر آورده میكند. استر توطئه هامان را فاش كرد و پادشاه هامان را دار زد و موردخا را به جایش وزیر كرد و اجازه داد یهودیان، دشمنان خود، از جمله ده پسر هامان، را قتلعام كنند. از آن پس روز چهاردهم آذار به عنوان روز نجات یهود جشنی برپا میشود كه معمولاً پوریم (قرعه، فال) خوانده میشود ( رجوع کنید به مور، 1971). یهودیان سالروز این واقعه را تا مدتها جشن میگرفتند. ابوریحان بیرونی شرحی مفصّل (و در اساس، هماهنگ با روایت یهودی) آورده است و میگوید یهودیان در این روز تماثیل (صورتكها) درست میكردند به نام هامان و آن را میزدند و بعد میسوزاندند و بدان بسیار شادی میكردند و بدین جهت آن روز را «هامان سوز» میخواندند (1923، ص 280ـ281؛
همو، 1362 ش، ص 247 و پانویس 2؛
قس گردیزی، ص 227 كه میافزاید «این روز را هامانكوب نیز گویند»، كه مشخص میكند «هامانكوب» و «هامانسوز» صحیح است نه «هامانسور»). چون یهودیان در این روز كتابی ( مِغیلا ) میخواندند ) همان كتاب استر]، این عید را عید مَجَلَّه هم مینامیدند و مراسم آن را در روز پانزدهم آذار هم برگزار میكردند ( رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1923، ص280؛
همو،1362 ش، ص 246؛
گردیزی، همانجا). بنا بر عهد عتیق (استر، 9:18) بوری/ پوریم را در شوش (شوشان) در روز پانزدهم آذار جشن میگرفته و آن را «بوری شوشانی» میخواندهاند. در تلمود آمده است كه چون قومی از مصیبتی نجات یابند باید جشنی چون پوریم برگزار كنند و آن را «پوریم كوچك» خوانند و از آنجا كه جشن اصلی در ایران پا گرفت، میان یهودیان ایران محبوبیت خاص یافت و اگر پوریم با نوروز مقارن میشد، سور و شادمانی دو برابر بود. آنان كتاب استر را میخواندند و در همدان (سر قبر استر و موردخا) مفصّلتر از جایهای دیگر جشن میگرفتند ( رجوع کنید به د. ایرانیكا ، ذیل "Festivals. VII:Jewish" ).
بنابراین، موقع جشنها در هر سالی فرق میكند و فقط شماره روزهای معینی از ماهها مبنای اعیاد میشود ( رجوع کنید به«تقویم»، بخش 8). اعیاد یهودی به تفصیل در نوشتههای ابوریحان بیرونی (1923، ص 275ـ287؛
همو، 1362 ش، ص 243ـ247؛
همو، 1373ـ 1375، ج 1، ص 180ـ227) و گردیزی (ص220ـ229) آمده است. متنی تلمودی ( رجوع کنید به تقیزاده، ص 324 و پانویس 4) صریحاً اعیاد مهم ایرانی، از جمله نوروز و مهرگان و تیرگان، را نفی و گرفتنشان را برای یهودیان محكوم كرده است. از میان اعیاد یهودی تنها یكی با تاریخ ایران رابطه مستقیم دارد و آن پوریم (به فارسی: بوری رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1362 ش، ص 246؛
گردیزی، ص 226ـ 227) است و به مگوفونیا یا «مُغكشان» شباهت داشته است. برحسب روایات یهودی (مذكور در كتاب اِسْتِرْ )، پادشاه ایران خشایارشا/ خشَیارشا (اَحَشْ وِرُش [ اخشویرش در التفهیم ، ص 246 و پانویس 7، كه در آنجا به فارسی «خسرو» گفته شده () بزمی بزرگ در كاخ برپا كرد و به ملكه خود وَشْتی فرمود زیبایی خود را به مهمانان بنماید. ملكه سرپیچی كرد و شاه خشمگین شد و او را از مقام خود بر كنار كرد و بر آن شد كه دختری دیگر به جای او بنشاند. در مملكت گشتند و سرانجام دختری یهودی به نام اِسْتِر ملكه شد كه عمویش موردخا (مِرْدُخای) از درباریان بود و زمانی پادشاه را از توطئهای خطرناك نجات داده بود. هامان، وزیر پادشاه، با موردخا دشمن بود و با قرعهزدن روز سیام آذار را معین كرد تا موردخا را با دَه پسر او و هر یهودی دیگری كه یافت بكشد. موردخا از استر كمك خواست و وی در بزمی شاه را چنان مجذوب كرد كه شاه اعلام كرد هر خواهشی داشته باشد بر آورده میكند. استر توطئه هامان را فاش كرد و پادشاه هامان را دار زد و موردخا را به جایش وزیر كرد و اجازه داد یهودیان، دشمنان خود، از جمله ده پسر هامان، را قتلعام كنند. از آن پس روز چهاردهم آذار به عنوان روز نجات یهود جشنی برپا میشود كه معمولاً پوریم (قرعه، فال) خوانده میشود ( رجوع کنید به مور، 1971). یهودیان سالروز این واقعه را تا مدتها جشن میگرفتند. ابوریحان بیرونی شرحی مفصّل (و در اساس، هماهنگ با روایت یهودی) آورده است و میگوید یهودیان در این روز تماثیل (صورتكها) درست میكردند به نام هامان و آن را میزدند و بعد میسوزاندند و بدان بسیار شادی میكردند و بدین جهت آن روز را «هامان سوز» میخواندند (1923، ص 280ـ281؛
همو، 1362 ش، ص 247 و پانویس 2؛
قس گردیزی، ص 227 كه میافزاید «این روز را هامانكوب نیز گویند»، كه مشخص میكند «هامانكوب» و «هامانسوز» صحیح است نه «هامانسور»). چون یهودیان در این روز كتابی ( مِغیلا ) میخواندند ) همان كتاب استر]، این عید را عید مَجَلَّه هم مینامیدند و مراسم آن را در روز پانزدهم آذار هم برگزار میكردند ( رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، 1923، ص280؛
همو،1362 ش، ص 246؛
گردیزی، همانجا). بنا بر عهد عتیق (استر، 9:18) بوری/ پوریم را در شوش (شوشان) در روز پانزدهم آذار جشن میگرفته و آن را «بوری شوشانی» میخواندهاند. در تلمود آمده است كه چون قومی از مصیبتی نجات یابند باید جشنی چون پوریم برگزار كنند و آن را «پوریم كوچك» خوانند و از آنجا كه جشن اصلی در ایران پا گرفت، میان یهودیان ایران محبوبیت خاص یافت و اگر پوریم با نوروز مقارن میشد، سور و شادمانی دو برابر بود. آنان كتاب استر را میخواندند و در همدان (سر قبر استر و موردخا) مفصّلتر از جایهای دیگر جشن میگرفتند ( رجوع کنید به د. ایرانیكا ، ذیل "Festivals. VII:Jewish" ).