13-02-2015، 12:36
پیامبراعظم(ص) این گونه بوده اند، ماچگونه ایم؟
سال 1385را رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، سال پیامبر اعظم نامیده اند، گذشته از بازتاب ابعاد سیاسی و جهانی این ابتکار، برای ما پیروان آن حضرت فرصت مغتنمی است که در این سال ضمن آشنایی بیشتر با زندگانی رسول اعظم، اعمال، رفتار و کردار خویش را با آن یگانه اسوه برتر جهانیان تطبیق دهیم. زندگانی پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) سرمایه عظیمی است جهت تربیت انسانهای نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به دیگران است این درس را قرآن کریم به شاگردان مکتب اسلام آموخته است که «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه» در واقع بخش مهمی از توفیق یک مکتب فکری در پرورش پیروان خود، ارائه و تثبیت الگوها و نمونه های مورد قبول خویش است. این الگوها به منزله شاخص سمت و جهت حرکت به جانب کمال مطلوب بر بستر مکتب را عملاً مشخص نموده، از انحراف و سقوط رهروان جلوگیری می نمایند.
آدمی همیشه در پی آن بوده که انسان های نمونه و ایده آل را در جهان بیرون، مشاهده کند و با الگو گرفتن از آنان، رفتارهای فردی و اجتماعی خود را سامان دهد؛ زیرا آنچه که انسان ها را در مسیر پرورش استعدادهای خویش و سیر الی الله مدد می رساند و پیشرفت و ترقی را میسر می سازد، پیروی آگاهانه از اسوه ها و الگوهاست؛ چون انسان الگو و نمونه، راه های پرخطر و صعب العبوری که در پیش روی دیگر انسان هاست، به سلامت گذرانده و از پیچ و تابهای آن و آفت های مسیر، همراهان و دوستان راه، علل و نحوه شتاب گرفتن و یا کند شدن و دیگر مشکلات، به خوبی آگاه است. از این رو، گفته اند: مدل سازی رفتاری و انتخاب الگو، یکی از نیازهای اساسی انسان است.
خداوند متعال، که خالق انسان است و بر تمامی نیازهای وی آگاهی کامل دارد، با برانگیختن پیامبران از میان خود مردم و معرفی پیشوایان معصوم (ع) و عالمان وارسته، این نیاز انسان را پاسخ گفته است. قرآن کریم نیز به صراحت تمام، پیامبر اسلام(ص) و را به عنوان الگو و اسوه معرفی نموده و می فرماید: برای شما در پیامبر(ص) تأسی و پیروی خوبی است، می توانید با اقتدا کردن به او خطوط زندگی خویش را اصلاح و در مسیر صراط مستقیم قرار گیرید.
به بهانه نامگذاری شایسته این سال به نام پیامبر رسول اعظم(ص) برخی از ویژگی های شخصیتی و رفتاری آن آن وجود مقدس را فهرست وار تقدیم عاشقان کوی نبوی (ص) می کنیم:
پیامبر از هیچ کس مدح و ستایشی را نمی پذیرفت.
هرگاه بر جمعی وارد می شد هر جا که خالی بود، می نشست.
خوشرو، بشاش و نرم و ملایم بود.
خزانه دار زبان خود بود، مگر آنجا که ضرورت ایجاب می کرد.
خود به بازار می رفت و وسایل خریداری شده را به خانه می برد.
اگر کسی با او سخن می گفت با همه وجودش گوش می کرد.
اگر با کسی مصافحه می کرد، همیشه بعد از طرف، دست خود را می کشید.
به صله رحم اهمیت زیاد می داد.
در سلام دادن بر دیگران پیشی می گرفت.
همگان به او دسترسی داشتند و خود را از دیگران پنهان نمی ساخت.
هرگاه کسی از یاران خود را غمگین می دید با شوخی و مزاح او را شاد می کرد.
در میان جمع، نگاه خود را میان اصحاب خود تقسیم می کرد.
هرگز پاهای مبارک خود را در میان یاران دراز ننمود.
با مردم براساس فهم و شعورشان سخن می گفت.
هرگاه یکی از برادران مومن خود را سه روز نمی دید، از حال او جویا می شد.
هیچ فردی را مذمت و بدگویی نمی فرمود.
اسرار هیچ کس را جویا نمی شد.
در حق مردم پدری می فرمود و همگان در نظرش یکسان بودند.
آن حضرت مشتاقانه وقت نماز را انتظار می کشید و هرگز از نماز خسته نمی شد.
خشم را جز در مواردی که حرمت حق زیر پا گذاشته نمی شد، نمی شناخت.
در امور مهم با یاران خود به مشورت می پرداخت.
خنده او تبسم بود.
همسایه را فراوان سفارش می کرد.
خود پیراهنش را می دوخت و کفشش را وصله می کرد.
به زیارت اهل قبور می رفت و از بیماران عیادت می کرد.
با تهیدستان دوست و نزدیک بود و حاجت آنان را برآورده می ساخت.
برترین مردم نزد آن حضرت کسانی بودند که تقوایشان بیشتر بود.
بزرگ هر طایفه ای را احترام می نمود.
وضع مردم را از مردم جویا می شد.
در تحرکات نظامی تیزبین بود و تحرکات نظامی ایشان در نهایت پنهانی صورت می گرفت.
هنگامی که به حریم حق تجاوز صورت می گرفت، هیچ چیز خشم او را فرو نمی نشاند تا این که آن را یاری نماید.
هنگام خروج از منزل می فرمود: بنام خدا، توکل کردم به خدا، خدایا از این که گمراه شوم یا کسی را به گمراهی سوق دهم از این که بلغزم یا سبب لغزش دیگری شوم، از این که مظلوم واقع گردم یا به کسی ظلم روا دارم، از این که سبب جهالت و نادانی کسی باشم یا دیگری مرا به سمت جهل و نادانی سوق دهد، آری از همه اینها به تو پناه می برم
سال 1385را رهبر حکیم و فرزانه انقلاب، سال پیامبر اعظم نامیده اند، گذشته از بازتاب ابعاد سیاسی و جهانی این ابتکار، برای ما پیروان آن حضرت فرصت مغتنمی است که در این سال ضمن آشنایی بیشتر با زندگانی رسول اعظم، اعمال، رفتار و کردار خویش را با آن یگانه اسوه برتر جهانیان تطبیق دهیم. زندگانی پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) سرمایه عظیمی است جهت تربیت انسانهای نمونه و ارائه آنها به عنوان الگو و سرمشق به دیگران است این درس را قرآن کریم به شاگردان مکتب اسلام آموخته است که «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه» در واقع بخش مهمی از توفیق یک مکتب فکری در پرورش پیروان خود، ارائه و تثبیت الگوها و نمونه های مورد قبول خویش است. این الگوها به منزله شاخص سمت و جهت حرکت به جانب کمال مطلوب بر بستر مکتب را عملاً مشخص نموده، از انحراف و سقوط رهروان جلوگیری می نمایند.
آدمی همیشه در پی آن بوده که انسان های نمونه و ایده آل را در جهان بیرون، مشاهده کند و با الگو گرفتن از آنان، رفتارهای فردی و اجتماعی خود را سامان دهد؛ زیرا آنچه که انسان ها را در مسیر پرورش استعدادهای خویش و سیر الی الله مدد می رساند و پیشرفت و ترقی را میسر می سازد، پیروی آگاهانه از اسوه ها و الگوهاست؛ چون انسان الگو و نمونه، راه های پرخطر و صعب العبوری که در پیش روی دیگر انسان هاست، به سلامت گذرانده و از پیچ و تابهای آن و آفت های مسیر، همراهان و دوستان راه، علل و نحوه شتاب گرفتن و یا کند شدن و دیگر مشکلات، به خوبی آگاه است. از این رو، گفته اند: مدل سازی رفتاری و انتخاب الگو، یکی از نیازهای اساسی انسان است.
خداوند متعال، که خالق انسان است و بر تمامی نیازهای وی آگاهی کامل دارد، با برانگیختن پیامبران از میان خود مردم و معرفی پیشوایان معصوم (ع) و عالمان وارسته، این نیاز انسان را پاسخ گفته است. قرآن کریم نیز به صراحت تمام، پیامبر اسلام(ص) و را به عنوان الگو و اسوه معرفی نموده و می فرماید: برای شما در پیامبر(ص) تأسی و پیروی خوبی است، می توانید با اقتدا کردن به او خطوط زندگی خویش را اصلاح و در مسیر صراط مستقیم قرار گیرید.
به بهانه نامگذاری شایسته این سال به نام پیامبر رسول اعظم(ص) برخی از ویژگی های شخصیتی و رفتاری آن آن وجود مقدس را فهرست وار تقدیم عاشقان کوی نبوی (ص) می کنیم:
پیامبر از هیچ کس مدح و ستایشی را نمی پذیرفت.
هرگاه بر جمعی وارد می شد هر جا که خالی بود، می نشست.
خوشرو، بشاش و نرم و ملایم بود.
خزانه دار زبان خود بود، مگر آنجا که ضرورت ایجاب می کرد.
خود به بازار می رفت و وسایل خریداری شده را به خانه می برد.
اگر کسی با او سخن می گفت با همه وجودش گوش می کرد.
اگر با کسی مصافحه می کرد، همیشه بعد از طرف، دست خود را می کشید.
به صله رحم اهمیت زیاد می داد.
در سلام دادن بر دیگران پیشی می گرفت.
همگان به او دسترسی داشتند و خود را از دیگران پنهان نمی ساخت.
هرگاه کسی از یاران خود را غمگین می دید با شوخی و مزاح او را شاد می کرد.
در میان جمع، نگاه خود را میان اصحاب خود تقسیم می کرد.
هرگز پاهای مبارک خود را در میان یاران دراز ننمود.
با مردم براساس فهم و شعورشان سخن می گفت.
هرگاه یکی از برادران مومن خود را سه روز نمی دید، از حال او جویا می شد.
هیچ فردی را مذمت و بدگویی نمی فرمود.
اسرار هیچ کس را جویا نمی شد.
در حق مردم پدری می فرمود و همگان در نظرش یکسان بودند.
آن حضرت مشتاقانه وقت نماز را انتظار می کشید و هرگز از نماز خسته نمی شد.
خشم را جز در مواردی که حرمت حق زیر پا گذاشته نمی شد، نمی شناخت.
در امور مهم با یاران خود به مشورت می پرداخت.
خنده او تبسم بود.
همسایه را فراوان سفارش می کرد.
خود پیراهنش را می دوخت و کفشش را وصله می کرد.
به زیارت اهل قبور می رفت و از بیماران عیادت می کرد.
با تهیدستان دوست و نزدیک بود و حاجت آنان را برآورده می ساخت.
برترین مردم نزد آن حضرت کسانی بودند که تقوایشان بیشتر بود.
بزرگ هر طایفه ای را احترام می نمود.
وضع مردم را از مردم جویا می شد.
در تحرکات نظامی تیزبین بود و تحرکات نظامی ایشان در نهایت پنهانی صورت می گرفت.
هنگامی که به حریم حق تجاوز صورت می گرفت، هیچ چیز خشم او را فرو نمی نشاند تا این که آن را یاری نماید.
هنگام خروج از منزل می فرمود: بنام خدا، توکل کردم به خدا، خدایا از این که گمراه شوم یا کسی را به گمراهی سوق دهم از این که بلغزم یا سبب لغزش دیگری شوم، از این که مظلوم واقع گردم یا به کسی ظلم روا دارم، از این که سبب جهالت و نادانی کسی باشم یا دیگری مرا به سمت جهل و نادانی سوق دهد، آری از همه اینها به تو پناه می برم