19-01-2015، 17:00
خوانسار يكي از شهرستان هاي استان اصفهان است كه مرم آن به كارهای كشاورزی و پرورش زنبور عسل اشتغال دارند. چشمه های طبيعی و چشم انداز رودخانه ها؛ جاذبه های طبيعی شهرستان خوانسار را تشکيل می دهند و مسجدهای قديمی و آرامگاه های بزرگان نيز از جاذبه های تاريخی اين منطقه به شمار می آيند. در شهرستان خوانسار صنايع دستی از قدمت و تنوع زيادی برخوردار است. قالی بافی، آهنگری، نجاری، كفش، گيوه، كوزه گری، سفال، خياطی، قاش تراشی، چيت سازی، عصاری، تهيه شيرينی( گز) و… از صنايع دستی اين شهرستان محسوب می شوند. در زير به برخی از هنرهای دستی مردم اين شهرستان اشاره می شود. در گذشته به دليل نبودن قاشق و چنگال فلزی، هنر قاشق تراشی اهميت زيادی داشته است، ولی اندک اندک از اهميت آن كاسته شده است. در گذشته قاشق های بزرگی از چوب گلابی برای افشره خوری می ساختند، كه ظريف بوده و چون دسته آن به شكل دست به كفه اش پيوند می يافته به قاشق دست دلبری سرشناس بوده است.
در گذشته كه صنعت نساجی ساده بوده، پارچه ها در گونه های قدک، متقال و… به رنگ سفيد بافته می شد. برای بافت پارچه های رنگی و نقش دار، كارگاه های رنگرزی و چيت سازی، در نقاط گوناگون داير بوده است. يكی از اين محل ها، سرچيتگاه، در شهر خوانسار بوده و هم چنين بازار ويژه ای برای اين هنر وجود داشته است.
هنر كوزه گری نيز از ديرباز در اين شهرستان رواج داشته و هنوز هم چند كارگاه كوزهگری وجود دارد كه غير از تنگ سفالی، ساير ظرف ها و گونه های لالجين ها را می سازند و به نقاط ديگر صادر می كنند. چون در درون اين ظرف ها، لعابی از شيشه وجود دارد و ظرف ها كلفت و محكم ساخته می شوند، نظافت و شستن آن ها آسان و دوام شان زياد است.
روغن كشی از دانه های روغن مانند: بزرک، خشخاش، كرچک، منداب و…از ديرباز در خوانسار رواج داشته و عصار خانه های بزرگ به شيوه سنتی وجود داشته است. دانه های روغنی را نخست حرارت داده و در زير گردونه های بزرگ سنگی به وزن حدود ده تن، كه با اسب يا استر يا گاوميش می چرخد، خرد كرده، سپس در زير فشار اهرمی كه آن را شاه تير نامند، روغن كشی می شود. روغن هايی كه به دست می آمده، در گذشته به مصرف سوخت روشنايی و رنگ می رسيده، ولی امروزه به دليل رقابت كارخانه ها و نداشتن مصرف روشنايی، اين هنر اهميت گذشته را ندارد. تفاله هايی كه پس از روغن كشی بر جای می ماند و به كنجاله سرشناس است بهترين كود بوده و برای نيرومند ساختن كشت زارهای تنباكو به كار می رود و بخشی از آن ها نيز در زمستان به مصرف خوراكی دام ها می رسد. هنر فرش بافی از گذشته با بافت فرش های محلی رواج داشته است. فرش های ويسی و ساروق با نقشه شاه عباسی بافته می شود. در سال های اخير، فرش ها از روی نقشه های جديد مورد پسند اروپاييان با رنگ های ثابت بافته می شوند.
مکان های دیدنی و تاریخی
چشمه های طبيعی و چشم انداز رودخانه ها جاذبه های طبيعی شهرستان خوانسار را تشکيل می دهند و مسجدهای قديمی و آرامگاه های بزرگان نيز ازجاذبه های تاريخی اين منطقه به شمار می آيند.
صنايع و معادن
هم چنين صادرات اين شهر عسل، فرش، ميوه، چوب، گز و سيب زمينی است. كارخانه ريسندگی كه پشم فرش، پود و چله را توليد می كند، در خوانسار داير است.
کشاورزی و دام داری
مرم شهرستان خوانسار به كارهای كشاورزی و پرورش زنبور عسل مشغول اند. كشاورزی بيشتر آبی بوده و به دليل كوهستانی بودن، سطح زير كشت زياد نمی باشد. فرآورده های كشاورزی خوانسار عبارتند از : گندم، جو، سيب زمينی، گردو، زردآلو، گلابی و سيب درختی. محصول محلی اين شهرستان تهيه شيرينی (گز) است.دراين شهرستانپرورشگاو، گوسفند، بز و طيور رواج دارد. ناحيه خوانسار از مراکز مهم پرورش زنبور عسل درايران بوده و زنبورداری در اين ناحيه چندين سده پيشينه دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان خوانسار، با پهنه ای حدود 892 كيلومترمربع، در دره ای خوش آب و هوا، در باختر استان اصفهان، در 33 درجه و 12 دقيقه پهنای شمالی و 50 درجه و 20 دقيقه درازای شرقی نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی 2 هزار و 250 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان گلپايگان، از باختر به لرستان، از خاور به شهرستان نجف آباد و از جنوب به شهرستان فريدن محدود است. شهرستان خوانسار ناحيه ای كوهستانی و بلند است و ناهمواری های زيادی دارد. اين شهرستان دارای زمستان های سرد و پر برف و تابستان های معتدل با هوايی دل انگيز است. فاصله هوايی شهر خوانسار تا تهران 284 كيلومتر است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی خوانسار )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
خوانسار از ديرباز تا كنون با نام هايی چون خانسار، خانی سار، خونسار، خوانسار و خوسار ناميده شده است. نام خوانسار نيز از واژه خوان به معنی چشمه گرفته شده است. بعضی بر اين باورندكهخوانسار كوچك شده خوانسالار، يعنی سفره دار، سفره چی، آشپزباشی سلطان است. شماری نيز اين واژه را مخفف خون ساربان دانسته و منشاء آن را کشته شدن ساربانی در اين محل، توسط دزدان می دانند. هم چنين عده ای با توجه به اين که خان به معنی شأن عسل و به بيان ديگر مكان توليد عسل نيز می باشد، اين نام را محل توليد عسل تعبير کرده اند. كهن ترين مداركی كه از پيشينه تاريخی خوانسار در دست است، تاريخ مهاجرت دستهای از قوم يهود به خوانسار و سرگذشت آنان است كه به روزگار کوروش هخامنشی می رسد. يهوديان مهاجر به اين شهر تا پيش از ايجاد حكومت اسرائيل، در كوی جهودا يا جيدا، كه كويی در شهر كنونی است، زندگی می كردند. بعد ها اينان به اسرائيل كوچ كرده و امروزه در خوانسار، پيروان دين يهود وجود ندارد.
خوانسار پس از اسلام، در قلمرو حكومت امويان، عباسيان، طاهريان، صفاريان، ديلميان، سلجوقيان، و خوارزم شاهيان قرار داشته است. در اوايل سده 7 هـ . ق مغولان اين ناحيه را گشودند و خرابی های بسيار به بار آوردند. پس از آن ها تيمورلنگ به مركز ايران، از جمله خوانسار تاخت و چپاول و كشتار زيادی كرد. خوانسار، در دوران صفوی از مراكز مهم علم، ادب و صنعت بوده است. پادشاهان صفوی توجه ويژه ای به اين ناحيه داشتنه اند و به خاطر همين توجه هنرهای دستی و كارگاهی در اين شهر گسترش يافته است. بنای مدرسه مريم بيگم صفوی از سوی همسرشاه تهماسب نيز به پيشرفت فرهنگی اين ديار افزود. در دوران قاجار خوانسار مورد توجه بوده و حاكمان بزرگی كه بعضی از آنان عنوان وزارت هم داشته اند، به حكومت خوانسار منصوب شده اند.
در گذشته كه صنعت نساجی ساده بوده، پارچه ها در گونه های قدک، متقال و… به رنگ سفيد بافته می شد. برای بافت پارچه های رنگی و نقش دار، كارگاه های رنگرزی و چيت سازی، در نقاط گوناگون داير بوده است. يكی از اين محل ها، سرچيتگاه، در شهر خوانسار بوده و هم چنين بازار ويژه ای برای اين هنر وجود داشته است.
هنر كوزه گری نيز از ديرباز در اين شهرستان رواج داشته و هنوز هم چند كارگاه كوزهگری وجود دارد كه غير از تنگ سفالی، ساير ظرف ها و گونه های لالجين ها را می سازند و به نقاط ديگر صادر می كنند. چون در درون اين ظرف ها، لعابی از شيشه وجود دارد و ظرف ها كلفت و محكم ساخته می شوند، نظافت و شستن آن ها آسان و دوام شان زياد است.
روغن كشی از دانه های روغن مانند: بزرک، خشخاش، كرچک، منداب و…از ديرباز در خوانسار رواج داشته و عصار خانه های بزرگ به شيوه سنتی وجود داشته است. دانه های روغنی را نخست حرارت داده و در زير گردونه های بزرگ سنگی به وزن حدود ده تن، كه با اسب يا استر يا گاوميش می چرخد، خرد كرده، سپس در زير فشار اهرمی كه آن را شاه تير نامند، روغن كشی می شود. روغن هايی كه به دست می آمده، در گذشته به مصرف سوخت روشنايی و رنگ می رسيده، ولی امروزه به دليل رقابت كارخانه ها و نداشتن مصرف روشنايی، اين هنر اهميت گذشته را ندارد. تفاله هايی كه پس از روغن كشی بر جای می ماند و به كنجاله سرشناس است بهترين كود بوده و برای نيرومند ساختن كشت زارهای تنباكو به كار می رود و بخشی از آن ها نيز در زمستان به مصرف خوراكی دام ها می رسد. هنر فرش بافی از گذشته با بافت فرش های محلی رواج داشته است. فرش های ويسی و ساروق با نقشه شاه عباسی بافته می شود. در سال های اخير، فرش ها از روی نقشه های جديد مورد پسند اروپاييان با رنگ های ثابت بافته می شوند.
مکان های دیدنی و تاریخی
چشمه های طبيعی و چشم انداز رودخانه ها جاذبه های طبيعی شهرستان خوانسار را تشکيل می دهند و مسجدهای قديمی و آرامگاه های بزرگان نيز ازجاذبه های تاريخی اين منطقه به شمار می آيند.
صنايع و معادن
هم چنين صادرات اين شهر عسل، فرش، ميوه، چوب، گز و سيب زمينی است. كارخانه ريسندگی كه پشم فرش، پود و چله را توليد می كند، در خوانسار داير است.
کشاورزی و دام داری
مرم شهرستان خوانسار به كارهای كشاورزی و پرورش زنبور عسل مشغول اند. كشاورزی بيشتر آبی بوده و به دليل كوهستانی بودن، سطح زير كشت زياد نمی باشد. فرآورده های كشاورزی خوانسار عبارتند از : گندم، جو، سيب زمينی، گردو، زردآلو، گلابی و سيب درختی. محصول محلی اين شهرستان تهيه شيرينی (گز) است.دراين شهرستانپرورشگاو، گوسفند، بز و طيور رواج دارد. ناحيه خوانسار از مراکز مهم پرورش زنبور عسل درايران بوده و زنبورداری در اين ناحيه چندين سده پيشينه دارد.
مشخصات جغرافيايي
شهرستان خوانسار، با پهنه ای حدود 892 كيلومترمربع، در دره ای خوش آب و هوا، در باختر استان اصفهان، در 33 درجه و 12 دقيقه پهنای شمالی و 50 درجه و 20 دقيقه درازای شرقی نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندی 2 هزار و 250 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان گلپايگان، از باختر به لرستان، از خاور به شهرستان نجف آباد و از جنوب به شهرستان فريدن محدود است. شهرستان خوانسار ناحيه ای كوهستانی و بلند است و ناهمواری های زيادی دارد. اين شهرستان دارای زمستان های سرد و پر برف و تابستان های معتدل با هوايی دل انگيز است. فاصله هوايی شهر خوانسار تا تهران 284 كيلومتر است. ( برای اطلاعات بيش تر نگاه کنيد به اطلاعات جغرافيايی خوانسار )
وجه تسميه و پيشينه تاريخي
خوانسار از ديرباز تا كنون با نام هايی چون خانسار، خانی سار، خونسار، خوانسار و خوسار ناميده شده است. نام خوانسار نيز از واژه خوان به معنی چشمه گرفته شده است. بعضی بر اين باورندكهخوانسار كوچك شده خوانسالار، يعنی سفره دار، سفره چی، آشپزباشی سلطان است. شماری نيز اين واژه را مخفف خون ساربان دانسته و منشاء آن را کشته شدن ساربانی در اين محل، توسط دزدان می دانند. هم چنين عده ای با توجه به اين که خان به معنی شأن عسل و به بيان ديگر مكان توليد عسل نيز می باشد، اين نام را محل توليد عسل تعبير کرده اند. كهن ترين مداركی كه از پيشينه تاريخی خوانسار در دست است، تاريخ مهاجرت دستهای از قوم يهود به خوانسار و سرگذشت آنان است كه به روزگار کوروش هخامنشی می رسد. يهوديان مهاجر به اين شهر تا پيش از ايجاد حكومت اسرائيل، در كوی جهودا يا جيدا، كه كويی در شهر كنونی است، زندگی می كردند. بعد ها اينان به اسرائيل كوچ كرده و امروزه در خوانسار، پيروان دين يهود وجود ندارد.
خوانسار پس از اسلام، در قلمرو حكومت امويان، عباسيان، طاهريان، صفاريان، ديلميان، سلجوقيان، و خوارزم شاهيان قرار داشته است. در اوايل سده 7 هـ . ق مغولان اين ناحيه را گشودند و خرابی های بسيار به بار آوردند. پس از آن ها تيمورلنگ به مركز ايران، از جمله خوانسار تاخت و چپاول و كشتار زيادی كرد. خوانسار، در دوران صفوی از مراكز مهم علم، ادب و صنعت بوده است. پادشاهان صفوی توجه ويژه ای به اين ناحيه داشتنه اند و به خاطر همين توجه هنرهای دستی و كارگاهی در اين شهر گسترش يافته است. بنای مدرسه مريم بيگم صفوی از سوی همسرشاه تهماسب نيز به پيشرفت فرهنگی اين ديار افزود. در دوران قاجار خوانسار مورد توجه بوده و حاكمان بزرگی كه بعضی از آنان عنوان وزارت هم داشته اند، به حكومت خوانسار منصوب شده اند.