18-01-2015، 11:19
صرالله انتظام وزيري فرزند ميرزا محمدخان انتظامالسلطنه در سال 1278 شمسي در تهران متولد شد و پس از انجام تحصيلات متوسطه در دبيرستان ايران و آلمان وارد مدرسه حقوق و علوم سياسي گرديد. پس از اخذ دانشنامه ليسانس در رشته حقوق در سال 1298 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و در مدت 8 سالي که در اين وزارتخانه به کار اشتغال داشت مشاغل مهمي از جمله نايب دومي سفارت ايران در پاريس و ورشو لهستان، نايب سفارت لندن و برن، رياست اداره سوم سياسي و رياست اداره عهود و جامعه ملل را طي کرد.
در دهم مرداد 1311 پس از لغو قرارداد دارسي، دولت انگلستان شکايت خود را از لغو قرارداد مذکور تسليم دبيرخانه جامعه ملل نمود. روز نهم دي ماه 1312 هيئت اعزامي ايران به رياست علياکبر داور وزير دادگستري در جلسات شوراي جامعه ملل به شکايت دولت انگليس پاسخ داد و دفاع نمود.
در اين ماموريت نقش نصرالله انتظام سنگين بود زيرا طبق قوانين موجود او بايستي لايحه دفاعيه را تهيه مينمود. انتظام لايحهاي مستند تهيه کرد و داور به استناد آن پاسخ وزير امور خارجه انگليس را داد. پس از پايان اين مأموريت، انتظام به ايران بازگشت و در سال 1312 نايب اول سفارت ايران در لندن شد و يک سال بعد با همان سمت به سويس رفت و سرانجام کاردار سفارت ايران در سويس گرديد و در سال 1317 به تهران بازگشت و رئيس اداره سوم سياسي شد. در سال 1318 رضاشاه از متين دفتري نخستوزير وقت و مظفر اعلم وزير امور خارجه درخواست معرفي يکي از مأمورين وزارت امور خارجه را براي رياست تشريفات خارجي دربار نمود که از ميان ليست ده نفري ارائه شده، نصرالله انتظام انتخاب شد. يکي از علل اصلي اين انتخاب تسلط انتظام به زبان آلماني بود و رضاشاه در اين انديشه بود که برنده جنگ، آلمان هيتلري خواهد بود.
انتظام در طول شهريور 1320 در سمت رياست تشريفات خارجي دربار و تسلط بر زبانهاي فرانسه، انگليسي و آلماني، نقش مترجم را در ارسال و دريافت تلگرافهاي مهم خارجي ايفا نمود.
پس از سقوط رضاشاه و تحولات سياسي ناشي از حضور متفقين در ايران، انتظام در سطوح بالاتر مسائل سياسي کشور قرارگرفت. مشاغلي که در طول دوران جنگ دوم جهاني برعهده وي قرار گرفت عبارت است از: وزير بهداري در کابينه قوام، وزير پست و تلگراف و تلفن در کابينه دوم سهيلي، وزير راه در کابينه سوم سهيلي و کابينه مرتضيقلي بيات و وزير امور خارجه در کابينه بيات. انتظام در سال 1324 از پست وزارت امور خارجه استعفا داد و به عنوان عضو هيئت ايراني در کنفرانس سانفرانسيسکو عازم امريکا شد. در اين کنفرانس کميسيون تدوين مقررات اجراي منشور سازمان ملل تشکيل و به مجمع عمومي سازمان ارائه شد. نخستين مجمع عمومي در سال 1325 در لندن تشکيل گرديد و انتظام به عنوان عضو هيئت نمايندگي ايران که رياست آن با حسن تقيزاده سفير ايران در لندن بود، در مجمع عمومي شرکت کرد.
در شهريور 1329 به سمت رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل برگزيده و در همان سال از طرف دولت ايران به سمت سفيرکبير در واشنگتن انتخاب گرديد، ولي پس از دو سال دکتر مصدق وي را به تهران احضار کرد و اللهيار صالح را به امريکا فرستاد. صالح روز 29 مرداد 1332 از سفارت ايران در واشنگتن استعفا نمود و دولت زاهدي مجدداً نصرالله انتظام را به سمت سفيرکبيري در امريکا برگزيد و قريب چهار سال در آن مأموريت به سر برد.
انتظام در سال 1338 به عنوان وزير مشاور در کابينه اسدالله علم انتخاب شد ولي مدت آن کوتاه بود، سپس به عنوان سفير ايران در فرانسه انتخاب و راهي پاريس گرديد. پس از بازگشت از پاريس بازنشسته شد ولي تا پايان سلطنت پهلوي در زمره افراد متنفذ سياسي کشور قرار داشت و در جريان برگزاري نخستين کنگره عمومي حزب رستاخيز به عنوان رئيس کنگره برگزيده شد. انتظام فراماسون هم بود و در لژهاي « مهر» و « وفا» عضويت داشت.
نکته شايان ذکر، نقش انتظام در کودتاي 28 مرداد 1332 بود وي زماني که ميبايست به عنوان سفير ايران حافظ منافع مردم و وطن باشد در ارتباط کامل با جاسوسان بيگانه بود.
در قضيه شناسايي دولت اسرائيل، به نقل از دکتر قاسم غني : « انتظام پول هنگفتي از يهوديان گرفت تا زمينه شناسايي دولت اسرائيل از طرف ايران به عمل آمد. زيرا يهوديان اين مسئله را که يک دولت مسلمان آنها را به رسميت بشناسد، ضروري ميشمردند.»
انتظام پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي در بازداشت به سر برد، سپس آزاد شد و سرانجام در سال 1360 در تهران درگذشت.
در دهم مرداد 1311 پس از لغو قرارداد دارسي، دولت انگلستان شکايت خود را از لغو قرارداد مذکور تسليم دبيرخانه جامعه ملل نمود. روز نهم دي ماه 1312 هيئت اعزامي ايران به رياست علياکبر داور وزير دادگستري در جلسات شوراي جامعه ملل به شکايت دولت انگليس پاسخ داد و دفاع نمود.
در اين ماموريت نقش نصرالله انتظام سنگين بود زيرا طبق قوانين موجود او بايستي لايحه دفاعيه را تهيه مينمود. انتظام لايحهاي مستند تهيه کرد و داور به استناد آن پاسخ وزير امور خارجه انگليس را داد. پس از پايان اين مأموريت، انتظام به ايران بازگشت و در سال 1312 نايب اول سفارت ايران در لندن شد و يک سال بعد با همان سمت به سويس رفت و سرانجام کاردار سفارت ايران در سويس گرديد و در سال 1317 به تهران بازگشت و رئيس اداره سوم سياسي شد. در سال 1318 رضاشاه از متين دفتري نخستوزير وقت و مظفر اعلم وزير امور خارجه درخواست معرفي يکي از مأمورين وزارت امور خارجه را براي رياست تشريفات خارجي دربار نمود که از ميان ليست ده نفري ارائه شده، نصرالله انتظام انتخاب شد. يکي از علل اصلي اين انتخاب تسلط انتظام به زبان آلماني بود و رضاشاه در اين انديشه بود که برنده جنگ، آلمان هيتلري خواهد بود.
انتظام در طول شهريور 1320 در سمت رياست تشريفات خارجي دربار و تسلط بر زبانهاي فرانسه، انگليسي و آلماني، نقش مترجم را در ارسال و دريافت تلگرافهاي مهم خارجي ايفا نمود.
پس از سقوط رضاشاه و تحولات سياسي ناشي از حضور متفقين در ايران، انتظام در سطوح بالاتر مسائل سياسي کشور قرارگرفت. مشاغلي که در طول دوران جنگ دوم جهاني برعهده وي قرار گرفت عبارت است از: وزير بهداري در کابينه قوام، وزير پست و تلگراف و تلفن در کابينه دوم سهيلي، وزير راه در کابينه سوم سهيلي و کابينه مرتضيقلي بيات و وزير امور خارجه در کابينه بيات. انتظام در سال 1324 از پست وزارت امور خارجه استعفا داد و به عنوان عضو هيئت ايراني در کنفرانس سانفرانسيسکو عازم امريکا شد. در اين کنفرانس کميسيون تدوين مقررات اجراي منشور سازمان ملل تشکيل و به مجمع عمومي سازمان ارائه شد. نخستين مجمع عمومي در سال 1325 در لندن تشکيل گرديد و انتظام به عنوان عضو هيئت نمايندگي ايران که رياست آن با حسن تقيزاده سفير ايران در لندن بود، در مجمع عمومي شرکت کرد.
در شهريور 1329 به سمت رئيس هيئت نمايندگي ايران در سازمان ملل برگزيده و در همان سال از طرف دولت ايران به سمت سفيرکبير در واشنگتن انتخاب گرديد، ولي پس از دو سال دکتر مصدق وي را به تهران احضار کرد و اللهيار صالح را به امريکا فرستاد. صالح روز 29 مرداد 1332 از سفارت ايران در واشنگتن استعفا نمود و دولت زاهدي مجدداً نصرالله انتظام را به سمت سفيرکبيري در امريکا برگزيد و قريب چهار سال در آن مأموريت به سر برد.
انتظام در سال 1338 به عنوان وزير مشاور در کابينه اسدالله علم انتخاب شد ولي مدت آن کوتاه بود، سپس به عنوان سفير ايران در فرانسه انتخاب و راهي پاريس گرديد. پس از بازگشت از پاريس بازنشسته شد ولي تا پايان سلطنت پهلوي در زمره افراد متنفذ سياسي کشور قرار داشت و در جريان برگزاري نخستين کنگره عمومي حزب رستاخيز به عنوان رئيس کنگره برگزيده شد. انتظام فراماسون هم بود و در لژهاي « مهر» و « وفا» عضويت داشت.
نکته شايان ذکر، نقش انتظام در کودتاي 28 مرداد 1332 بود وي زماني که ميبايست به عنوان سفير ايران حافظ منافع مردم و وطن باشد در ارتباط کامل با جاسوسان بيگانه بود.
در قضيه شناسايي دولت اسرائيل، به نقل از دکتر قاسم غني : « انتظام پول هنگفتي از يهوديان گرفت تا زمينه شناسايي دولت اسرائيل از طرف ايران به عمل آمد. زيرا يهوديان اين مسئله را که يک دولت مسلمان آنها را به رسميت بشناسد، ضروري ميشمردند.»
انتظام پس از پيروزي انقلاب اسلامي مدتي در بازداشت به سر برد، سپس آزاد شد و سرانجام در سال 1360 در تهران درگذشت.