16-01-2015، 19:41
داريوش همايون فرزند نورالله در سال 1307 در تهران چشم به جهان گشود. تحصيلات خود را در دبستانهاي فيروز بهرام و ابن سينا و دوره متوسطه را در دبيرستانهاي البرز و دارايي به پايان رساند. پس از اخذ ديپلم در وزارت دارايي استخدام شد و بعدها دروره ليسانس و دکتراي حقوق را در دانشگاه تهران به اتمام رسانيد.1 آغاز جنگ جهاني دوم و اشغال ايران در سال 1320 مصادف با شروع فعاليتهاي سياسي وي بود و به گفته خودش در سال 1321 وارد دستههاي کوچکي که متشکل از جوانان تندرو ناسيوناليست بودند گرديد. چهار سال بعد به جمع گروهي به نام «انجمن» که يکي از اهداف مهم آن فعاليتهاي شبه نظامي بود پيوست و در يکي از عمليات نظامي که گروه تصميم به سرقت نارنجک و مين از کمپ آمريکاييها گرفت، مجروح شد و بر اثر انفجار مين پايش آسيب ديد.
در سال 1328 با تأسيس انجمن هنري جام جم به عضويت آن در آمد و کار روزنامه نويسي را با انتشار مقالاتي در مجله جام جم ارگان انجمن فوق آغاز نمود. نامبرده عضويت در مکتب پان ايرانيسم، حزب ملت ايران، حزب پان ايرانيسم و حزب سوسياليست ملي کارگران ايران (سومکا) را نيز در کارنامه خويش دارد. سال 1331 در بدو ورود به حزب سومکا به عضويت سازمان گروه جاويدان که گارد ويژه رهبر حزب بود در آمد2 و به اتهام حمله به مکانهاي وابسته به حزب توده، بر هم زدن نظم عمومي و ايجاد اغتشاش سه ماه و نيم بازداشت شد و در همين سال به دنبال ناآراميها و تظاهرات هواداران شاه عليه دکتر محمد مصدق، همايون دستگير و ارديبهشت سال بعد از زندان آزاد گرديد.
سال 1334 در حالي که کارمند وزارت دارايي بود، ضمن تصدي سمت بازرسي عالي وزارت اقتصاد، کار خود را در روزنامه اطلاعات نيز به عنوان مصحح و سپس مترجم سرويس خارجي (بين الملل) آغاز کرد. آخرين سمت وي در روزنامه ياد شده سردبيري سرويس خارجي بود.3
در همين سالها آشنايي وي با ژوزف گودين رئيس سازمان جاسوسي سيا سرآغاز همکاري نامبرده با آمريکاييان شد و ورودش به مؤسسه فرانکلين اولين گام اين همکاري سياسي و فرهنگي بود که تا سال 1346 ادامه داشت. گام بعدي همکاري وي با سازمان سيا و نفوذ در تشکيلات جبهه ملي بود که با هدف در اختيار گرفتن آن حزب توسط سازمان مذکور صورت گرفت.
حضور همايون در سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات موجب اخراج وي از روزنامه اطلاعات گرديد. در سال 1343 با دريافت بورس يک ساله «نیمن» دانشگاه هاروارد راهي آمريکا شد و پس از پايان دوره و بازگشت به ايران از سوي سازمان سيا بارها به کشورهاي خاورميانه، خاور دور و آمريکا مسافرت نمود. سال 1346 با حمايت پنهان سازمان سيا روزنامه آيندگان را که مدافع سياستهاي خارجي آمريکا و محافل صهيونيستي بود منتشر ساخت. ازدواج او در سال 1350 با هما زاهدي نماينده مجلس و دختر سپهبد زاهدي موجب نفوذ همايون در دربار شد. سال 1353 به دنبال تشکيل حزب رستاخيز ايران، به آن پيوست و با انتشار مقالاتي در روزنامه آيندگان به حمايت از حزب پرداخت. 16 مرداد 1356 در کابينه جمشيد آموزگار به سمت وزير اطلاعات و جهانگردي منصوب شد و با اتخاذ سياست سانسور مطبوعات عرصه فعاليت را بر روزنامه نگاران و نويسندگان تنگ نمود.4
يکي از اقدامات داريوش همايون در زمان تصدي وزارت اطلاعات چاپ مقالهاي با عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در 17 دي ماه 1356 بود که در آن به ساحت مقدس امام خميني (ره) بي حرمتي شده بود. گرچه اين مقاله با نام مستعار و جعلي شخصي مجهول الهويه موسوم به احمد رشيدي منتشر گرديد ولي نگارش آن را به همايون نسبت دادند و اين در حالي بود که به گفته همايون وي هيچ نقشي در تهيه و نگارش مقاله فوق نداشته و مقاله مذکور به دستور شاه در دفتر مطبوعاتي هويدا تهيه و تنظيم شده و وي صرفاً واسطه انتقال آن به روزنامه اطلاعات بوده است.
در شهريور 1357 پس از سقوط دولت آموزگار سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات عليه همايون به دليل اقدام خائنانهاش در چاپ مقاله مورد بحث، برقراري سانسور و ممنوع القلم ساختن عدهاي از نويسندگان اعلام جرم نمودند. آبان 1357 با اوج گيري انقلاب اسلامي و روي کار آمدن حکومت نظامي رژيم پهلوي براي منحرف ساختن اذهان عمومي دستور بازداشت عدهاي از کارگزاران رژيم منجمله داريوش همايون را صادر نمود.
وي که پس از دستگيري به زندان دژبان مرکز در پادگان جمشيديه تهران منتقل شده بود شامگاه 21 بهمن 1357 هنگامي که مردم پادگان فوق را تسخير کردند با استفاده از تاريکي شب موفق به فرار شد و پس از حدود پانزده ماه زندگي مخفي در ارديبهشت سال 1359 از کشور گريخت و در 9 بهمن 1389(29 ژانویه 2011) در بیمارستانی در ژنو سویس درگذشت.
_____________________________
1. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج 3، تهران: نشر گفتار: نشر علم، 1380، ص 1756.
2. صفاءالدين تبرائيان، وزير خاکستري: بازشناسي نقش داريوش همايون در حاکميت پهلوي دوم، تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1383، ص 169.
3. داريوش همايون به روايت اسناد ساواک، ج1، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 18.
4. نيمه پنهان: سيماي کارگزاران فرهنگ و سياست، ج1، تهران: کيهان، 1379، ص 23.
در سال 1328 با تأسيس انجمن هنري جام جم به عضويت آن در آمد و کار روزنامه نويسي را با انتشار مقالاتي در مجله جام جم ارگان انجمن فوق آغاز نمود. نامبرده عضويت در مکتب پان ايرانيسم، حزب ملت ايران، حزب پان ايرانيسم و حزب سوسياليست ملي کارگران ايران (سومکا) را نيز در کارنامه خويش دارد. سال 1331 در بدو ورود به حزب سومکا به عضويت سازمان گروه جاويدان که گارد ويژه رهبر حزب بود در آمد2 و به اتهام حمله به مکانهاي وابسته به حزب توده، بر هم زدن نظم عمومي و ايجاد اغتشاش سه ماه و نيم بازداشت شد و در همين سال به دنبال ناآراميها و تظاهرات هواداران شاه عليه دکتر محمد مصدق، همايون دستگير و ارديبهشت سال بعد از زندان آزاد گرديد.
سال 1334 در حالي که کارمند وزارت دارايي بود، ضمن تصدي سمت بازرسي عالي وزارت اقتصاد، کار خود را در روزنامه اطلاعات نيز به عنوان مصحح و سپس مترجم سرويس خارجي (بين الملل) آغاز کرد. آخرين سمت وي در روزنامه ياد شده سردبيري سرويس خارجي بود.3
در همين سالها آشنايي وي با ژوزف گودين رئيس سازمان جاسوسي سيا سرآغاز همکاري نامبرده با آمريکاييان شد و ورودش به مؤسسه فرانکلين اولين گام اين همکاري سياسي و فرهنگي بود که تا سال 1346 ادامه داشت. گام بعدي همکاري وي با سازمان سيا و نفوذ در تشکيلات جبهه ملي بود که با هدف در اختيار گرفتن آن حزب توسط سازمان مذکور صورت گرفت.
حضور همايون در سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات موجب اخراج وي از روزنامه اطلاعات گرديد. در سال 1343 با دريافت بورس يک ساله «نیمن» دانشگاه هاروارد راهي آمريکا شد و پس از پايان دوره و بازگشت به ايران از سوي سازمان سيا بارها به کشورهاي خاورميانه، خاور دور و آمريکا مسافرت نمود. سال 1346 با حمايت پنهان سازمان سيا روزنامه آيندگان را که مدافع سياستهاي خارجي آمريکا و محافل صهيونيستي بود منتشر ساخت. ازدواج او در سال 1350 با هما زاهدي نماينده مجلس و دختر سپهبد زاهدي موجب نفوذ همايون در دربار شد. سال 1353 به دنبال تشکيل حزب رستاخيز ايران، به آن پيوست و با انتشار مقالاتي در روزنامه آيندگان به حمايت از حزب پرداخت. 16 مرداد 1356 در کابينه جمشيد آموزگار به سمت وزير اطلاعات و جهانگردي منصوب شد و با اتخاذ سياست سانسور مطبوعات عرصه فعاليت را بر روزنامه نگاران و نويسندگان تنگ نمود.4
يکي از اقدامات داريوش همايون در زمان تصدي وزارت اطلاعات چاپ مقالهاي با عنوان «ايران و استعمار سرخ و سياه» در 17 دي ماه 1356 بود که در آن به ساحت مقدس امام خميني (ره) بي حرمتي شده بود. گرچه اين مقاله با نام مستعار و جعلي شخصي مجهول الهويه موسوم به احمد رشيدي منتشر گرديد ولي نگارش آن را به همايون نسبت دادند و اين در حالي بود که به گفته همايون وي هيچ نقشي در تهيه و نگارش مقاله فوق نداشته و مقاله مذکور به دستور شاه در دفتر مطبوعاتي هويدا تهيه و تنظيم شده و وي صرفاً واسطه انتقال آن به روزنامه اطلاعات بوده است.
در شهريور 1357 پس از سقوط دولت آموزگار سنديکاي نويسندگان و خبرنگاران مطبوعات عليه همايون به دليل اقدام خائنانهاش در چاپ مقاله مورد بحث، برقراري سانسور و ممنوع القلم ساختن عدهاي از نويسندگان اعلام جرم نمودند. آبان 1357 با اوج گيري انقلاب اسلامي و روي کار آمدن حکومت نظامي رژيم پهلوي براي منحرف ساختن اذهان عمومي دستور بازداشت عدهاي از کارگزاران رژيم منجمله داريوش همايون را صادر نمود.
وي که پس از دستگيري به زندان دژبان مرکز در پادگان جمشيديه تهران منتقل شده بود شامگاه 21 بهمن 1357 هنگامي که مردم پادگان فوق را تسخير کردند با استفاده از تاريکي شب موفق به فرار شد و پس از حدود پانزده ماه زندگي مخفي در ارديبهشت سال 1359 از کشور گريخت و در 9 بهمن 1389(29 ژانویه 2011) در بیمارستانی در ژنو سویس درگذشت.
_____________________________
1. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج 3، تهران: نشر گفتار: نشر علم، 1380، ص 1756.
2. صفاءالدين تبرائيان، وزير خاکستري: بازشناسي نقش داريوش همايون در حاکميت پهلوي دوم، تهران: موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، 1383، ص 169.
3. داريوش همايون به روايت اسناد ساواک، ج1، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1378، ص 18.
4. نيمه پنهان: سيماي کارگزاران فرهنگ و سياست، ج1، تهران: کيهان، 1379، ص 23.