11-01-2015، 9:27
سلامــ(:
اینجا یه سری شاعر های جهانی که ممکنه اسماشون براتون آشنــآ نباشه قرار دادمــ(:
امیدوارم خوشتون بیاد ^-^
لیونل ویگام/ 1936 - Lionel Wiggam
دبلیو. اس. مروین/ 1927- W. S. Merwin
درختان محلی
آدریان ریچ/ 1929-2012 - Adrienne Rich
این چگونه زمانهای است؟
ثریا برفه(متولد 1943) Süreyya Berfe
عشق جدید
نجاتی جومالی (2011-1921) Necati Cumali
داریم به آخر میرسیم
اینجا یه سری شاعر های جهانی که ممکنه اسماشون براتون آشنــآ نباشه قرار دادمــ(:
امیدوارم خوشتون بیاد ^-^
لیونل ویگام/ 1936 - Lionel Wiggam
لیونل ویگام از شاعران مدرن امریکایی است که به نسبت دیگر شاعران همعصرش، کمتر به شاعری پرداخته است و اشعارش با وجود غنای تصویری آنچنان که باید و شاید مورد اقبال عموم قرار نگرفتهاند. ویگام در تصویر پردازی، مهارت خاصی دارد و تصویرها را در اختیار میگیرد و برای مضمون مورد نظرش، مورد استفاده قرار میدهد. او همچنین به موضوعات اسطورهای علاقه بسیاری دارد و این مضامین را در جایجای اشعارش به کار گرفته است. ویگام به گفته منتقدین شاعری است که صورتهای شعری را مانند موم در دست میگیرد و جهانبینی خودش را به آن میافزاید و شعری ویژه میآفریند.
پرسیوس* هیولایی را به قتل رساندپرسیوس هیولایی را به قتل رساند،
بیشتر قهرمانش دانستند از یک شاعر
مسحورکننده نبود به اندازه هنر
بیپروا نبود به اندازه خونریزی و کشتار
و گیجکننده نبود به اندازه مخلوقی که لبخند بزند
*
ولی منِ منی که فروتنانه جویای یک لبخند هستم
و چشمهایم را بالا نمیآورم، اگرچه به خوبی آگاهم.
بازوانت لحظهای کوتاه مرا دربرمیگیرد
قانعام به گشودن گره از موهایت.
* پهلوان اسطورهای یونان باستان و قاتل افریتهای به نام مدوسا که به جای مو، مار بر سرش روییده بود و هر کس در چشمهایش نگاه میکرد به سنگ تبدیل میشد.
دبلیو. اس. مروین/ 1927- W. S. Merwin
دبلیو. اس مروین، در سال 1927 در نیویورک به دنیا آمد و در نیوجرسی و ساکرامنتو بزرگ شد. مروین نویسنده ای است که اشعار، ترجمهها و متنهای منثورش، جوایز بسیاری دریافت کرده است. او انواع فرمهای شعری و نحوه زندگی مردمان پیش از خود را به دقت مورد بررسی قرار داد و توانست اشعارش را بر پایه آنها بنا نهد. منتقدان، اشعار وی را در دسته اشعار خردمندانه و دشوار طبقهبندی میکنند اما او خود میگوید که اشعارش را نمیتوان در قالبی محدود کرد و کارش تنوع بیشتری دارد. زمانی که از او درباره دلیل شاعر شدنش پرسیدند، گفت: «کسی که شاعری را انتخاب میکند، در حقیقت امید یأسآلود خودش را در قالب کلمات نمایان میسازد، امیدی یأسآلود به اینکه جهان را نجات بخشند.»
درختان محلی
نه پدرم و نه مادرم نمیدانستند
نامهای درختان را
کجا به دنیا آمدم؟
آن چیست؟
اینها چیزهایی بود که میپرسیدم
و پدر و مادرم نمیشنیدند
نگاه نمیکردند به جایی که به آن اشاره میکردم
تنها ظاهر لوازم
توجه انگشتانشان را به خود جلب میکرد
و در میان اتاق میتوانستند نگاه کنند
به دیوارهایی
که محلشان را فراموش کرده بودند
نه سوالی بود، نه صدایی و نه سایهای
درختها آنجا بودند
بچههای درختها کجا بودند؟
کجا بودند که نمیتوانستم ببینمشان؟
میپرسیدم
آنجایی که پدر و مادرم به دنیا آمده بودند
درختی بود یا نه؟
و در آن زمان پدر و مادرم میتوانستند آنها را ببینند؟
و زمانی که میگفتند بله
یعنی که نمیتوانستند به یاد بیاورند:
«از چه نوعی بودند؟»
میپرسیدم:
«از چه نوعی بودند؟»
اما هم پدرم و هم مادرم
میگفتند که هرگز نفهمیدند.
آدریان ریچ/ 1929-2012 - Adrienne Rich
آدریان ریچ سال 1929 در شهر بالتیمور از ایالت مریلند به دنیا آمد. ریچ شاعر و مقالهنویس مشهوری است که از او به عنوان یکی از نخبهترین متفکران اجتماعی امریکا یاد میکنند. او از زمان جنگ ویتنام بهطور جدی وارد فعالیتهای سیاسی شد و مقالات قابل توجهی در رد سیاستهای دولت امریکا در آن زمان نوشت. شعر او در عین حال، نمایانگر همین نظریات اوست و او در اشعارش به شکلی رادیکال اعتراض خود به زندگی ماشینی و کمرنگ شدن مسائل فرهنگی در جامعه را نشان میدهد و به ترویج خردورزی میپردازد. او در اشعارش نگاهی فلسفی به جهان دارد و در عین حال به توصیف طبیعت نیز اهمیت زیادی میدهد. ریچ تجربیات شصت ساله خود در زمینه علوم اجتماعی و همچنین نوعی از عرفان خاص را در میان اشعارش گنجانده و ترکیبی زیبا پدید آورده که تحسین همگان را برانگیخته است.
این چگونه زمانهای است؟
جایی بین دو درختزار،
جایی که چمن
بر فراز تپه رشد میکند
و جاده قدیمی تحول
درون سایهها میشکند
و سالن اجتماعاتی که رها شده
به خاطر دردسرهایی
ناپدید شده میان همان سایهها؛
آنجا قدم زدم
قارچ چیدم در کرانه هراسهایم
ولی گول نخوردم
این یک شعر روسی نیست
اینجا هم جایی نیست جز همینجا
کشور ما نزدیکتر میشود به حقیقتها و هراسهایش،
و به شیوه خودش
مردمان را ناپدید میکند.
نمیخواهم بگویم که این محل، کجا بود
که حفرههای تاریک جنگل
ملاقات میکرد با پرتوهای بینشان نور
-چهارراههای جنزده، بهشتی از برگهای قارچیشکل؛
هماکنون میدانم چه کسی میخواهد آن را بخرد،
میفروشمش، ناپدیدش میکنم.
نمیخواهم بگویم کجا بود، پس چرا باید اصلاً چیزی بگویم؟
چون هنوزداری گوش میدهی،
چون در زمانهای مانند این
که مجبور نیستی به هیچ چیز گوش بدهی،
لازم است که درباره درختها
صحبت کنیم.
ثریا برفه(متولد 1943) Süreyya Berfe
نام اصلی او «حکمت ثریا کانیپاک» است. وی شاعر و نویسنده است و همچنین کتابهایی برای کودکان نوشته است. او در کتابهای اخیرش از مضامین پوپولیستی و شعارگونه دست کشیده و به بهرهگیری از واقعیات عینی پرداخته است.
«روزی شود»، «بیرون از افق»، «دوستت دارم»، «تلاشهای شعری» عنوانهای برخی از کتابهای اوست. «جایزه شعر جمال ثریا»، «جایزه شعر بهجت نجاتی گیل»، «جایزه شعر اورهان مراد آری بورنو» برخی از جایزههای این شاعر در سالهای مختلف است.
عشق جدید
آنکه کنارت نشسته، من نیستم
لحظههایی است که با زمان زنده میشوند
آنکه سوال میپرسد، من نیستم
نگرانی است که پشیمان میکند
آنکه گذشته را بزرگ میکند، من نیستم
ماجراهایی است که تازه تمام شده
آنکه با تو زندگی میکند، من نیستم
برگی است که روی زمین میافتد
آنکه سبب شگفتی رویاهایت میشود، من نیستم
دردهایی است که میآیند، که میروند
آنکه روی شانهات خوابیده، من نیستم
عشقی است که از دور میخندد
آنکه روبهرویت میگرید، من نیستم
بادی است که در قلب میوزد
نجاتی جومالی (2011-1921) Necati Cumali
شاعر، نمایشنامهنویس، داستانپرداز ؛ وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در «ازمیر» و رشته حقوق را در دانشگاه «آنکارا» به پایان رساند، نخست به کار وکالت دادگستری پرداخت، مدتی وابسته مطبوعاتی ترکیه در پاریس بود و از سال 1958 تا 1964 با رادیو استانبول همکاری کرد.
«نجاتی جومالی» بیشتر از لحاظ شعر شهرت دارد و با اینحال داستانها، کتابها و نمایشنامههایش در سراسر ترکیه حتی خارج از کشورش طرفدار و خواننده دارد.
مجموعه «دریای بارانی» این شاعر در سال 1969 جایزه شعر انجمن زبان ترک را ربود. «یادداشتها ماه مه»، «دریای بارانی»، «سواری در دشت»، «پیش از تلفن» عنوانهای برخی از مجموعه شعرهای وی است.
داریم به آخر میرسیم
داریم به آخر میرسیم، دوست من
یکییکی
از صندلیهای اطراف سفرهمان کم میشود
از درونم میشنوم
دانهای که میخواهم بکارم
سرش از خاک بیرون زده
شکوفا شده
بعد از این همه سن و سال
همهچیز
دور یا نزدیک، برایم یکسان است
خاک را این روزها بیشتر دوست دارم
منبع:
روزنامه ی ایران- برگردان: ایمان رهبر؛ برگردان از ترکی استانبولی:شیوا قدیری